- 1127
- 1000
- 1000
- 1000
آغاز امامت امیرالمؤمنین علی(ع)، آغاز تاریخ اسلام، جلسه نهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «آغاز امامت امیرالمؤمنین علی(ع)، آغاز تاریخ اسلام»، جلسه نهم، سال 1398
عرض کردیم که امیرالمؤمنین وقتی مشغول تجهیز بدن مبارک رسول خدا بودند، برای اینکه این قرآنی که نوشته شده بود، منظم و منضبط شبیه صحافی امروز منتهی نه در یک کتاب، بخشی روی چوب، بخشی روی استخوان نوشته شده بود، بخشی روی پارچه چرم و پوست آهو نوشته شده بود. معلوم میشد که اولین سورهای که باید در قرآن قرار بگیرد کدام است. حاشیههایی که از رسول خدا در توضیح آیات بود و کنار آیات نوشته شده بود. ناگهان اخباری آمد که عرض کردیم، بعد از آن صدیقه طاهره (س) به عنوان اینکه فرمودند: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی» امام باید بایستد و دیگران به دور او بگردند و بقیه ولایتمداریشان را اثبات کنند، خدمات و اقداماتشان را بیان کردیم و به خطبهی فدکیه رسیدیم. حضرت وقتی خواستند وارد خطبهی فدکیه شوند، از تمام قدرتشان برای اینکه حقانیت امیرالمؤمنین را اثبات کنند و اینکه بفرمایند، دیگران به خطا میروند استفاده کردند.
مثلاً فضای حکومت دینی رسول خدا و بعد از ایشان یک حکومت دینی و مقدس است. حکومتهای مقدس یا انبیای الهی، اینها چند اتهام را باید از خود دائماً دفع کنند. قرآن کریم چند بار به رسول خدا و انبیای قبلی نسبت میدهد که اینطور میگفتند، ای رسول ما اینطور بگو که من هیچ اجری از شما نمیخواهم. چون اگر رسول خدا(ص) متهم میشد به اینکه این حرفها را میزنند برای اینکه باغی گیرشان بیاید، دیگر آن رسالت و شرایطی که مردم برای پیغمبر میمردند، رنگ میباخت. همین شرایط برای حکومت بعد از رسول خدا هم هست و صدیقه طاهره این ماجرای فدکیه را از دو جهت دنبال کردند. یکی اینکه میخواستند به کسانی که بعد از رسول خدا آمدند، اتهام بزنند که شما از جهت مالی پاک دستی ندارید. وقتی به دختر پیغمبر و اموال او دست درازی میشود، وای به حال دیگران. شما میبینید بعد از این یکی از مسئولین حکومت کشته شد بخاطر مسائل مالی، جرقه اینجا خورد که حضرت میخواهد بفرماید: من که دختر پیغمبر هستم، اموال ما در امنیت نیست. لذا این خطبه را که شروع کردند، چند ملاک برای بحث داشتند. اولاً وارد شدند این مردمی که بر خلاف وجدان و داراییهای علمی و دیدههایشان از رسول خدا و داشتههایشان از پیغمبر، بارها شنیده بودند اطاعت از امیرالمؤمنین اطاعت از خداست، نافرمانی از امیرالمؤمنین نافرمانی از خداست. جنگ با امیرالمؤمنین جنگ با خداست. لذا علامه حلی میفرماید: از نظر من کسانی که با امیرالمؤمنین جنگیدند، کافر هستند. چون پیامبر میفرماید: «حربُکَ حربی» شیعه و سنی هم با مضمونهای شبیه این دارند. «سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» ای علی من میجنگم با کسی که با تو بجنگد و در جنگ هستم. پیغمبر اکرم با مؤمنین نمیجنگد. اینها شنیده بودند و میدانستند.
عرض کردیم که امیرالمؤمنین وقتی مشغول تجهیز بدن مبارک رسول خدا بودند، برای اینکه این قرآنی که نوشته شده بود، منظم و منضبط شبیه صحافی امروز منتهی نه در یک کتاب، بخشی روی چوب، بخشی روی استخوان نوشته شده بود، بخشی روی پارچه چرم و پوست آهو نوشته شده بود. معلوم میشد که اولین سورهای که باید در قرآن قرار بگیرد کدام است. حاشیههایی که از رسول خدا در توضیح آیات بود و کنار آیات نوشته شده بود. ناگهان اخباری آمد که عرض کردیم، بعد از آن صدیقه طاهره (س) به عنوان اینکه فرمودند: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی» امام باید بایستد و دیگران به دور او بگردند و بقیه ولایتمداریشان را اثبات کنند، خدمات و اقداماتشان را بیان کردیم و به خطبهی فدکیه رسیدیم. حضرت وقتی خواستند وارد خطبهی فدکیه شوند، از تمام قدرتشان برای اینکه حقانیت امیرالمؤمنین را اثبات کنند و اینکه بفرمایند، دیگران به خطا میروند استفاده کردند.
مثلاً فضای حکومت دینی رسول خدا و بعد از ایشان یک حکومت دینی و مقدس است. حکومتهای مقدس یا انبیای الهی، اینها چند اتهام را باید از خود دائماً دفع کنند. قرآن کریم چند بار به رسول خدا و انبیای قبلی نسبت میدهد که اینطور میگفتند، ای رسول ما اینطور بگو که من هیچ اجری از شما نمیخواهم. چون اگر رسول خدا(ص) متهم میشد به اینکه این حرفها را میزنند برای اینکه باغی گیرشان بیاید، دیگر آن رسالت و شرایطی که مردم برای پیغمبر میمردند، رنگ میباخت. همین شرایط برای حکومت بعد از رسول خدا هم هست و صدیقه طاهره این ماجرای فدکیه را از دو جهت دنبال کردند. یکی اینکه میخواستند به کسانی که بعد از رسول خدا آمدند، اتهام بزنند که شما از جهت مالی پاک دستی ندارید. وقتی به دختر پیغمبر و اموال او دست درازی میشود، وای به حال دیگران. شما میبینید بعد از این یکی از مسئولین حکومت کشته شد بخاطر مسائل مالی، جرقه اینجا خورد که حضرت میخواهد بفرماید: من که دختر پیغمبر هستم، اموال ما در امنیت نیست. لذا این خطبه را که شروع کردند، چند ملاک برای بحث داشتند. اولاً وارد شدند این مردمی که بر خلاف وجدان و داراییهای علمی و دیدههایشان از رسول خدا و داشتههایشان از پیغمبر، بارها شنیده بودند اطاعت از امیرالمؤمنین اطاعت از خداست، نافرمانی از امیرالمؤمنین نافرمانی از خداست. جنگ با امیرالمؤمنین جنگ با خداست. لذا علامه حلی میفرماید: از نظر من کسانی که با امیرالمؤمنین جنگیدند، کافر هستند. چون پیامبر میفرماید: «حربُکَ حربی» شیعه و سنی هم با مضمونهای شبیه این دارند. «سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» ای علی من میجنگم با کسی که با تو بجنگد و در جنگ هستم. پیغمبر اکرم با مؤمنین نمیجنگد. اینها شنیده بودند و میدانستند.
کاربر مهمان