display result search
منو
تفسیر آیات 1 تا 4 سوره توبه

تفسیر آیات 1 تا 4 سوره توبه

  • 1 تعداد قطعات
  • 31 دقیقه مدت قطعه
  • 79 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 1 تا 4 سوره توبه"
جامع علّت بسم‌الله نداشتن سورهٴ توبه
جامع برائت از مشرکان
ابلاغ سورهٴ برائت به مشرکان یک سال پیش از حجةالوداع

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُم مِنَ المُشْرِکِینَ ٭ فَسِیحُوا فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِی الکَافِرِینَ ٭ وَأَذَانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٭ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقِینَ﴾

اعتبار وجوه نقل شده دربارهٴ علت بسم‌الله نداشتن سورهٴ توبه
درباره اینکه این سوره کریمه بدون بسم الله است تا کنون پنج وجه ذکر شده است که هیچ کدام از این وجوه نمی‌تواند دلیل تام باشد بهترین دلیل آن است که اینجا نازل نشده هر جا که بسم الله نازل می‌شد در اول سوره قرار می‌گرفت و در آغاز سورهٴ مبارکهٴ «توبه» نازل نشده وجوهی که ذکر می‌شود در حد تناسب هست بعضی از آن وجوه برای تناسب هم مناسبت ندارد تام نیست بعضی از آن وجوه می‌تواند در حد تناسب باشد
پرسش ...
پاسخ: این یک اصل کلی بود اما تنها راه که این نیست یک راه دیگری هم ذات اقدس الهی از راه وحی به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فهماند که سورهٴ «انفال» به پایان رسیده است بعد از سورهٴ «انفال» سور دیگر نازل شده است بعد از هفت، هشت سال این سوره نازل شد دیگر این‌چنین نبود پشت سر سورهٴ «انفال» بدون بسم الله این نازل شده باشد که بعد از سورهٴ «انفال» یک سورهٴ دیگر نازل شده است با بسم الله آن سوره هم به پایان رسید در طی این شش، هفت سال سور فراوانی نازل شده است بعد آن سوره‌ای که حالا هر سوره‌ای از سور قرآن بود که قبل از توبه نازل شده است آنکه به پایان رسید سورهٴ مبارکهٴ «توبه» بدون بسم الله اعلام شده است غالباً راه تشخیص انقطاع سورهٴ قبل به آمدن بسم الله است نه دائماً گاهی هم ممکن است از راه دیگری پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خبر را از جبرئیل(سلام الله علیه) دریافت کند که سوره قبل به پایان رسیده‌.
بررسی وجوه پنج‌گانه دربارهٴ علت بسم‌الله نداشتن سورهٴ توبه
این وجوه پنج‌گانه را قرطبی در جامع خودش جمع کرده است در تفسیر جامع وجه اول این بود که عادت عرب در خواندن قطعنامه‌ها و خواندن نقض‌نامه‌ها و فسخ‌نامه‌ها نام الله را که رحمت بود نمی‌بردند این عادت عرب بود لذا اینجا هم برده نشد خب این بازگشتش باید به این معنا باشد که نازل نشده دیگر وجه دوم اینکه از جناب قرطبی برمی‌آید این است که شخص عثمان عهده‌دار این کار بود عثمان گفت که تمام سور قرآنی به دستور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تنظیم می‌شد به استثنای سورهٴ «توبه» و سورهٴ «انفال» وقتی سورهٴ «توبه» نازل شد فرصت فراوانی هم نبود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت کردند و مشخص نفرمودند جایش کجاست ما و همچنین برخی از صحابه دیدیم این سورهٴ «توبه» هماهنگ با سورهٴ «انفال» است مضمونشان شبیه هم است آن را به دنبال سورهٴ «انفال» ذکر کردیم بدون بسم الله خب اگر معنایش این است که بسم الله نازل شده و ایشان برداشت خوب تحریف کرده اگر معنایش این است که بسم الله نازل نشده پس وجهش به آن برمی‌گردد که چون نازل نشده در نوبتهای قبل هم ملاحظه فرمودید که دو مبحث است یک مبحث این است که چرا سورهٴ «توبه» به دنبال سورهٴ «انفال» ذکر شده است با اینکه سورهٴ «انفال» در اوایل هجرت بود و سورهٴ «توبه» در اواخر هجرت بود شش، هفت سال بینشان فاصله است؟ آن ممکن است جوابش این باشد که چون پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جای این سوره را مشخص نکردند ما مشخص کردیم اما این جواب آن سؤال نیست که چرا بسم الله ندارد این دو مبحث را در نوبتهای قبل تفکیک کردیم و این تفکیک در سخنان جناب قرطبی نیامده و این هم درست نیست که حالا چون فاصله سورهٴ «توبه» که سال نه هجرت بود تا رحلت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیش از یک سال فاصله شد این طور نبود که در این مدت حضرت نگفته باشد یا فراغتی نبود برای اینکه بگویند وجه سومی که ایشان ذکر می‌کنند که باز سخن ناصوابی است این است که سورهٴ «برائت» به اندازه سورهٴ «بقره» خیلی مفصل بود مقدار زیادی از اول سوره ساقط شده است حذف شده است مثلاً تحریف شده است ـ معاذالله‌ـ آن بخش اولش که با بسم الله بود آن از دست رفت بقیه مانده خب این گذشته از اینکه خبر معتبری نیست مخالف با قرآن کریم است چون ذات اقدس الهی در قرآن کریم فرمود ما این کتاب را نازل کردیم و حفظ می‌کنیم هر خبری که دلالت داشته باشد بر اینکه قرآن کم شده است چون با خود قرآن مطابق نیست مخالف با خود قرآن است از حجیت ساقط خواهد بود هیچ خبری و روایتی که دلالت دارد بر تحریف قرآن معتبر نیست برای اینکه با خود قرآن مخالف است پس این وجه سوم هم درست نیست وجه چهارم این است که کار عثمان به تنهایی نبود یا صحابه این کار را کردند یا عثمان با هماهنگی و هم فکری صحابه این کار را کرده است که «توبه» و «انفال» را کنار هم ذکر کردند باز هم این به آن عمق پاسخ نمی‌دهد که دو مبحث است یکی اینکه چرا سورهٴ «توبه» کنار سورهٴ «انفال» است با اینکه فاصله هفت هشت ساله است؟ مطلب دوم آن است که چرا بسم الله ندارد؟ آنچه را که عثمان یا صحابه همفکر عثمان این کار را انجام دادند این به مطلب اول پاسخ می‌دهد که چون سورهٴ «توبه» مضمونش شبیه سورهٴ «انفال» است و قرینتین از این دو سوره به عنوان قرینتین یاد می‌شد لذا سورهٴ «توبه» کنار سورهٴ «انفال» واقع شد اما مطلب اساسی آن است که چرا بسم الله ندارد این دقت در تفسیر جناب قرطبی نیست که این دو مطلب را از هم جدا کند حالا اگر بسم الله نازل نشد که خب برمی‌گردد به آن جواب پایانی اگر بسم الله نازل شد و اینها نگذاشته‌اند خب پس اینها تحریف کردند خب چرا تحریف کردند؟ جواب دیگر وجه دیگر همان است که از وجود مبارک حضرت امیر نقل شده است که بسم الله آیهٴ رحمت است «برائت» با عذاب شروع می‌شود از این جهت نازل نشده این وجه قابل قبول است در حد حکمت نه علت ولی بازگشتش به این است که بسم الله نازل نشده خب جواب اصلی آن است که بسم الله نازل نشده و آیات قرآنی هم تعبدی محض است هرچه را ذات اقدس الهی نازل کرده است ثبت می‌کردند هر چه هم که نازل نشد ثبت نمی‌کردند.
بسم‌الله نداشتن سوره‌های آغاز شده با قهر و غضب
اما این وجه نمی‌تواند علت باشد چه اینکه در نوبتهای قبل هم گذشت که ما سوری داریم که با عذاب شروع می‌شود ولی مصدّر به بسم الله الرحمن الرحیم است مثلاً سورهٴ مبارکهٴ «همزه» که اولش این است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾ خب این ﴿وَیْلٌ﴾ عذاب است دیگر چه اینکه سورهٴ مبارکهٴ «مطففین» هم همین‌طور است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ پس سوری که با عذاب شروع می‌شود مصدر به بسم الله است
پرسش ...
پاسخ: بسیار خب اینکه یک نحوه سلب امان است یعنی دیگر شما در امان نیستید بسیار خب اما سورهٴ «مطففین» سورهٴ «همزه» که از عذاب خدا خبر می‌دهد عذاب جهنم اول سوره هم هست ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ اگر درباره دنیا باشد که خصوص عذاب دنیا باشد سورهٴ «فیل» می‌تواند دلیل نقض باشد ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الفِیلِ﴾ پس هم ما سوری در قرآن کریم داریم که با عذاب دنیا شروع می‌شود مصدّر به بسم الله است و با عذاب آخرت شروع می‌شود مصدّر به بسم الله است چه اینکه در آغاز سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» آمده است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ﴾ که این هم تقریباً نفی تولی و اثبات تبرّی است که مبادا با دشمنان اسلام پیمان ولایی ببندید خب این نهی است و این هم حکم خداست ونشانه برائت از مشرکان است و با بسم الله شروع شده بنابراین دلیل اساسی همان است که نازل نشده ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾ در اول سورهٴ «برائت» نازل نشده حکمتش می‌تواند این باشد نه علتش پس این وجوه پنج‌گانه‌ای که جناب قرطبی گفته است اساسش همین است که چون نازل نشده که حرفی است که دیگران گفتند
پرسش ...
پاسخ: دیگر «برائت» یکی از انحای عذاب الهی است دیگر چون ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ خب این عذاب الهی است عذاب آخرت که شدیدتر است اشدّ و ابقا است که از عذاب دنیا
پرسش ...
پاسخ: عمده آن است که نازل نشد اما این حکمت بله می‌تواند در حد حکمت باشد نه در حد علت.
ابلاغ سورهٴ برائت به مشرکان یک سال پیش از حجةالوداع
مطلب بعدی آن است که این سورهٴ مبارکهٴ «برائت» را وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور دادند که قبل از حجة الوداع به مردم مشرک حجاز ابلاغ بشود چون خودشان تصمیم داشتند با آن جلال و شکوه حکومت اسلامی در سال بعد یعنی سال دهم که حجة‌الوداع است که کم کم به یازدهم ختم می‌شد مکه مشرف بشوند به عرض حضرت هم رسید که مشرک وارد مسجد الحرام می‌شود یک و به همان آن سنت جاهلی گاهی عاریاً یا عاریتاً مرد با زن طواف می‌کنند این دو و این با حکومت و شئون اسلامی سازگار نیست دستور داد که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) یک سال قبل بروند و این آیه را قرائت بکنند اوایل سورهٴ مبارکهٴ «توبه» را و آن احکام را هم بازگو کنند که مشرک وارد مسجدالحرام نشود و هیچ کسی هم حق ندارد عاریاً طواف بکند و مانند آن دو حکم دیگر هم هست که مربوط به ورود به بهشت و اینهاست این احکام را آنجا بازگو کنند که سال بعد که پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد سرزمین مکه می‌شوند برای حج آن حجة الوداع دیگر حرم الهی از لوث مشرکین یا از این بداخلاقی عاریان مصون بماند این کار را قبلاً کردند.
نقد دیدگاه برخی عارفان درباره اختصاص برائت از مشرکان به خداوند و معصومان
برخی از اهل معرفت می‌گویند که برائت فقط برای ذات اقدس الهی و پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انسانهای معصومی که اهل کشف و شهودند و می‌دانند که پایان کار این گروه چیست اینها می‌توانند برائت پیدا کنند اما دیگران که از عواقب امور مشرکین بی‌خبرند نمی‌توانند تبرّی کنند برای اینکه ممکن است آنها آینده خوبی داشته باشند از عواقب امر که کسی با خبر نیست فقط وظیفه ترک ولاست ما موظفیم که تولّی نکنیم آنها را ولای آنها را نپذیریم رابطه ولایی نداشته باشیم یعنی بار مثبت نباشد نه بار منفی باشد این سخن هم به ظاهر ناصواب است برای اینکه در سورهٴ مبارکهٴ ممتحنه ما را دستور دادند که از آنها تبرّی کنیم فرمودند شما به ابراهیم خلیل و اصحاب او تأسی کنید که ابراهیم خلیل و اصحابش از مشرکین تبرّی کردند آیهٴ چهار سورهٴ «ممتحنه» این است که ﴿قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ العَدَاوَةُ وَالبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾ لذا جریان برائت از مشرکین در حج ابراهیمی مطرح است اصلاً. ذات اقدس الهی در آیهٴ چهار سورهٴ «ممتحنه» به همه مسلمانها می‌فرماید که شما به حضرت ابراهیم تأسی کنید و به اصحاب حضرت ابراهیم هم تأسی کنید برای اینکه اینها به قوم خودشان گفتند که ما از شما بیزاریم از شرک و مشرک بیزاریم ﴿إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ﴾ چه اینکه آغاز سورهٴ «توبه» هم که دارد ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُم مِنَ المُشْرِکِینَ﴾ یعنی «یا أیها الذین آمنوا تبرّؤا من المشرکین» این برائتی را که از طرف ذات اقدس الهی ابلاغ می‌شود معنایش آن است که شما هم به این سنت الهی استناد کنید و تبرّی کنید پس آن سخن ناصواب است.
نقد استدلال قرطبی به حجّیت قیاس
مطلب دیگری که جناب قرطبی بازگو کردند گفتند کاری که عثمان کرده به تنهایی یا همفکران او از صحابه انجام دادند این دلیل است بر صحت قیاس. قیاس منطقی غیر از قیاس اصولی و فقهی است قیاس منطقی همان است که به پنج صنعت تقسیم می‌شود برهان و شعر و جدل و خطابه و مغالطه اما قیاس اصولی و فقهی همان تمثیل منطقی است که حجت نیست مگر اینکه به قیاس منطقی برگردد این قیاسی که نهی شده منع شده «إن السُنّة إذا قیسَتْ مُحِقَ الدین» این قیاس معیار احتجاج برخی از اهل سنت یا بسیاری از آنهاست جناب قرطبی در جامع‌الاحکام خودش می‌گوید که کار عثمان و صحابه‌ای که با او همفکری کردند دلیل بر صحت قیاس است برای اینکه اینها آمدند گفتند که چون پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت کرد و جایگاه سورهٴ «توبه» را مشخص نکرد عثمان به تنهایی یا با همفکرانش نشستند بررسی کردند دیدند که محتوای سورهٴ «توبه» شبیه محتوای سورهٴ «انفال» است روی این مقایسه گفتند که سورهٴ «توبه» در کنار سورهٴ «انفال» قرار بگیرد با این تشابه کار کردند وقتی در تدوین قرآن در جمع قرآن در تنظیم قرآن قیاس راه داشته باشد در کارهای دیگر فما ظنک بسایر الاحکام این خلاصه سخن جناب قرطبی این صغراً و کبراً ممنوع است اولاً ثابت نشده که سورهٴ مبارکهٴ «توبه» به دستور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اینجا نیامده و به دستور عثمان آمده چون خیلی از چیزها را خود عثمان نقل می‌کند وقتی ابن عباس از عثمان سؤال کرد عثمان این جواب را داد که من این کار را کردم شما که نه عصمت عثمان را ثابت کردید و در اثبات عدالتش هم که فیه ما فیه خب حالا برفرض او این کار را کرده خب این هم می‌شود جزء اشتباهات او چرا این کار را کرده بدون اجازه پیغمبر این که معصوم نیست و این با سایر ادله هماهنگ نیست که تمام آیات قرآن و تمام سور قرآن به دستور ذات مقدس پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است این همه را جمع کرده بعد فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» یک سال بعد از جریان سورهٴ «توبه» این فرمایش را فرمود در حجة‌الوداع معلوم ‌شود همه را تنظیم کرده چطور این سوره به این عظمت نازل شده و حضرت بلا تکلیف جایش را مشخص نکرده مهم‌ترین چیز برای پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مسلمین صدر اسلام همان قرآن بود این را آناء اللیل و اطراف النهار می‌خواندند این را در نمازها می‌خواندند مشخص بود که جای این سوره کجاست این همه اصحاب از حضرت سؤال نکردند که بالأخره جای این سوره کجاست یک سال و اندی مثلاً گذشت بلا تکلیف ماند وجود مبارک حضرت امیر فرمود من شب و روز در خدمت پیغمبر بودم اما هیچ آیه‌ای در مسافرت یا در حضر یا در سفر یا در مکه یا در مدینه نازل نمی‌شد مگر اینکه کم و کیفش را حضرت به من تعلیم می‌کرد و می‌فرمود با بودن این همه شواهدی که اهل بیت(علیهم السلام) داشته و دارند انسان بپذیرد که این سوره بلا تکلیف بود و تکلیفش را عثمان مشخص کرده تازه دلیل بشود بر صحت قیاس.
اختلاف قرائت موجود در آیه ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾
اما قرائت این آیهٴ مبارکهٴ ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ درباره ﴿رَسُولُهُ﴾ هم به نصب قرائت کردند که عطف باشد بر ظاهر اسم ان «ان الله و رسولَه» و هم به رفع قرائت کردند که قرائت مرفوع راجح است که این عطف است بر محل اسم ان چون إن و أن روی مبتدا خبر در می‌آیند و مبتدا را نصب می‌دهند پس محلاً اسم انّ مرفوع است یعنی اول مرفوع بود بعد این أنَّ و إنّ نصب می‌دهند پس محل اسم مرفوع است لذا رسول عطف است بر محل اسم «إن» برخیها هم که به جر قرائت کردند گفتند این سوگند است ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ یعنی سوگند به رسول خدا که خدا از مشرکین بیزار است منتها و رسولِه اگر قرائت بشود جر آن خطر را دارد که کسی توهم بکند ﴿أَنَّ اللّهَ﴾ ـ معاذالله‌ـ « بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ» لذا باید از قرائت جر پرهیز است قرائت نصب جایز است لکن معروف نیست و قرائت معروفش همان رفع است که معطوف است بر محل اسم انّ خب ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ این یک برائت فقهی و حقوقی است وگرنه آن برائت الهی که در قیامت ظهور می‌کند که برائت کلامی است آن همیشه هست ذات اقدس الهی از انسان تبهکار بیزار است اصولاً هرچه آلوده است از خدا دور است و ذات اقدس الهی هم او را نمی‌پذیرد آن یک مسئله کلامی است اما این یک مسئله حقوقی و فقهی است که ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ﴾.
آمرزش گناهان مشرکان به وسیله توبه و عدم سقوط حق‌الناس از عهده آنان
چرا برای اینکه «الاسلام یجب ما قبله» همه آن سیئات شما با اسلام شستشو می‌شود چیزی بر ذمه شما باقی نمی‌ماند البته آن چیزهایی را که اسلام آورده آن چیزهایی را که اسلام نیاورده امضا کرده آنها البته باقی است مثلاً کسی نماز نخوانده روزه نگرفته مکه نرفته خمس نداده وجوهات نداده کفارات نداده امثال ذلک نداده اینها احکام اسلامی است با اسلام همه اینها برطرف می‌شود «الاسلام یجب ما قبله» اما حق الناس و دین مردم به عهده اوست چیزی را نسیه خریده باید بپردازد اقساطی خریده باید بپردازد دینی است که به جامعه دارد باید بپردازد آنها یک اموری نیست که جزء ره‌آورد اسلام باشد که جزء امضائیات است خب حالا یک کسی چیزی را نسیه خریده بدهکار است بعد مسلمان شده بگوید «الاسلام یجب ما قبله» چیزی را که اسلام آورده «یجب ما قبله» اما چیزی را که اسلام نیاورده اسلام می‌گوید که مالی که از مردم خریدی باید بدهی خواه مسلمان باشد خواه کافر شما خواه مسلمان باشید خواه کافر خواه قبل از اسلام باشد خواه بعد از اسلام خواه در حوزه اسلامی باشد خواه در حوزه غیر اسلامی خواه طرفین مسلمان باشند خواه غیر مسلمان اینها جزء احکام بین‌المللی اسلام است نه احکام حوزه اسلامی ادای عهد همین‌طور است وفای به عهد همین‌طور است ادای امانت همین‌طور است ادای دین همین‌طور است پس اینکه فرمود: ﴿فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ﴾ بر اساس «الاسلام یجب ما قبله» هست گذشته از اینکه برکات فراوانی هم به همراه خواهد داشت ﴿وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾.
جواز خوش‌رفتاری و احسان مسلمانان نسبت به مشرکان تعهدپذیر
آن‌گاه جریان مشرکینی که کاری به شما نداشتند عهد آنها را محترم بشمارید مشابه این در سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» آیهٴ هشت و نه به این صورت آمده است در آیهٴ هشت سورهٴ «ممتحنه» این است که بعد از اینکه فرمود در آیهٴ چهارم و پنجم که شما تأسی کنید به ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) به اصحاب ابراهیم خلیل که از شرک و مشرکین متبرّی شدند اعلام انزجار کردند آن‌گاه در آیهٴ هشت همان سورهٴ «ممتحنه» می‌فرماید که ﴿لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ﴾ ذات اقدس الهی شما را نهی نمی‌کند از اینکه نسبت به کفاری که با شما نجنگیدند مباشرتاً در قتال شما شرکت نکردند یک مباشرتاً در مهاجرت شما در تبعید شما سهمی نداشتند دو تسبیباً کسی را علیه شما نشوراندند که همین آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «توبه» بیانگر این است که ﴿وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً﴾ ظهیر یعنی پشتیبان چون کسی که پشتش خالی است تکیه‌گاه ندارد پشتوانه ندارد پشتیبان ندارد این قدرت زیادی ندارد اگر کسی پشتیبان داشته باشد پشتوانه داشته باشد پشت‌گرمی داشته باشد تکیه‌گاه داشته باشد می‌گویند ظهیر دارد یکی به ظهر او تکیه کرده است آیه محل بحث سورهٴ «توبه» دارد که ﴿وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً﴾ یعنی از دشمن شما پشتیبانی نکردند پشتوانه آنها نبودند پشت‌گرمی آنها نبودند تکیه‌گاه آنها نبودند از ضمیمه آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «برائت» و آیهٴ هشت سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» معلوم می‌شود که کفاری که «لا بالمباشرة ولا بالتسبیب» در قتل در تبعید در مهاجرت در فتنه‌گری هیچ کاری نکردند ذات اقدس الهی می‌فرماید که شما نهی نمی‌شوید از اینکه نسبت به اینها برّ و نیکی کنید ﴿لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ ... أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ﴾ نسبت به اینها نیکی کنید حرام نیست نسبت به اینها قسط و عدل را رعایت کنید حرام نیست بلکه نسبت به اینها قسط و عدل کنید برای اینکه ﴿إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ﴾.
نهی مسلمانان از رابطه داشتن با مشرکان ستیزه‌جو
﴿إِنَّمَا﴾ این حصر است ﴿إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ﴾ که اینجا اعم از تسبیب ومباشره بالصراحه آمده است دیگر نیازی به انضمام آیهٴ سورهٴ «توبه» و سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» نیست گرچه کمک می‌کند آیهٴ نه سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» تسبیب را در کنار مباشرت یاد کرده است فرمود که فقط از این گروه نهی می‌کند ﴿إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ﴾ که اینها مباشرتاً قتال کردند با شما یا در تبعید شما بالمباشره سهم داشتند یا نه در تبعید بالمظاهره سهم داشتند نه بالمباشره یعنی پشتیبان کسانی بودند که شما را تبعید می‌کردند پشتوانه آنها بودند پشت‌گرمی‌شان بودند نهی خدا از این گروه است که ﴿أَن تَوَلَّوْهُمْ﴾ تحت ولای آنها باشید رابطه ولایی و دوستی و نصرت و سرپرستی داشته باشید ﴿وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ .
«و الحمد لله رب العالمین»





أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُم مِنَ المُشْرِکِینَ ٭ فَسِیحُوا فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِی الکَافِرِینَ ٭ وَأَذَانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٭ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقِینَ﴾
اعتبار وجوه نقل شده دربارهٴ علت بسم‌الله نداشتن سورهٴ توبه
درباره اینکه این سوره کریمه بدون بسم الله است تا کنون پنج وجه ذکر شده است که هیچ کدام از این وجوه نمی‌تواند دلیل تام باشد بهترین دلیل آن است که اینجا نازل نشده هر جا که بسم الله نازل می‌شد در اول سوره قرار می‌گرفت و در آغاز سورهٴ مبارکهٴ «توبه» نازل نشده وجوهی که ذکر می‌شود در حد تناسب هست بعضی از آن وجوه برای تناسب هم مناسبت ندارد تام نیست بعضی از آن وجوه می‌تواند در حد تناسب باشد
پرسش ...
پاسخ: این یک اصل کلی بود اما تنها راه که این نیست یک راه دیگری هم ذات اقدس الهی از راه وحی به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فهماند که سورهٴ «انفال» به پایان رسیده است بعد از سورهٴ «انفال» سور دیگر نازل شده است بعد از هفت، هشت سال این سوره نازل شد دیگر این‌چنین نبود پشت سر سورهٴ «انفال» بدون بسم الله این نازل شده باشد که بعد از سورهٴ «انفال» یک سورهٴ دیگر نازل شده است با بسم الله آن سوره هم به پایان رسید در طی این شش، هفت سال سور فراوانی نازل شده است بعد آن سوره‌ای که حالا هر سوره‌ای از سور قرآن بود که قبل از توبه نازل شده است آنکه به پایان رسید سورهٴ مبارکهٴ «توبه» بدون بسم الله اعلام شده است غالباً راه تشخیص انقطاع سورهٴ قبل به آمدن بسم الله است نه دائماً گاهی هم ممکن است از راه دیگری پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خبر را از جبرئیل(سلام الله علیه) دریافت کند که سوره قبل به پایان رسیده‌.
بررسی وجوه پنج‌گانه دربارهٴ علت بسم‌الله نداشتن سورهٴ توبه
این وجوه پنج‌گانه را قرطبی در جامع خودش جمع کرده است در تفسیر جامع وجه اول این بود که عادت عرب در خواندن قطعنامه‌ها و خواندن نقض‌نامه‌ها و فسخ‌نامه‌ها نام الله را که رحمت بود نمی‌بردند این عادت عرب بود لذا اینجا هم برده نشد خب این بازگشتش باید به این معنا باشد که نازل نشده دیگر وجه دوم اینکه از جناب قرطبی برمی‌آید این است که شخص عثمان عهده‌دار این کار بود عثمان گفت که تمام سور قرآنی به دستور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تنظیم می‌شد به استثنای سورهٴ «توبه» و سورهٴ «انفال» وقتی سورهٴ «توبه» نازل شد فرصت فراوانی هم نبود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت کردند و مشخص نفرمودند جایش کجاست ما و همچنین برخی از صحابه دیدیم این سورهٴ «توبه» هماهنگ با سورهٴ «انفال» است مضمونشان شبیه هم است آن را به دنبال سورهٴ «انفال» ذکر کردیم بدون بسم الله خب اگر معنایش این است که بسم الله نازل شده و ایشان برداشت خوب تحریف کرده اگر معنایش این است که بسم الله نازل نشده پس وجهش به آن برمی‌گردد که چون نازل نشده در نوبتهای قبل هم ملاحظه فرمودید که دو مبحث است یک مبحث این است که چرا سورهٴ «توبه» به دنبال سورهٴ «انفال» ذکر شده است با اینکه سورهٴ «انفال» در اوایل هجرت بود و سورهٴ «توبه» در اواخر هجرت بود شش، هفت سال بینشان فاصله است؟ آن ممکن است جوابش این باشد که چون پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جای این سوره را مشخص نکردند ما مشخص کردیم اما این جواب آن سؤال نیست که چرا بسم الله ندارد این دو مبحث را در نوبتهای قبل تفکیک کردیم و این تفکیک در سخنان جناب قرطبی نیامده و این هم درست نیست که حالا چون فاصله سورهٴ «توبه» که سال نه هجرت بود تا رحلت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیش از یک سال فاصله شد این طور نبود که در این مدت حضرت نگفته باشد یا فراغتی نبود برای اینکه بگویند وجه سومی که ایشان ذکر می‌کنند که باز سخن ناصوابی است این است که سورهٴ «برائت» به اندازه سورهٴ «بقره» خیلی مفصل بود مقدار زیادی از اول سوره ساقط شده است حذف شده است مثلاً تحریف شده است ـ معاذالله‌ـ آن بخش اولش که با بسم الله بود آن از دست رفت بقیه مانده خب این گذشته از اینکه خبر معتبری نیست مخالف با قرآن کریم است چون ذات اقدس الهی در قرآن کریم فرمود ما این کتاب را نازل کردیم و حفظ می‌کنیم هر خبری که دلالت داشته باشد بر اینکه قرآن کم شده است چون با خود قرآن مطابق نیست مخالف با خود قرآن است از حجیت ساقط خواهد بود هیچ خبری و روایتی که دلالت دارد بر تحریف قرآن معتبر نیست برای اینکه با خود قرآن مخالف است پس این وجه سوم هم درست نیست وجه چهارم این است که کار عثمان به تنهایی نبود یا صحابه این کار را کردند یا عثمان با هماهنگی و هم فکری صحابه این کار را کرده است که «توبه» و «انفال» را کنار هم ذکر کردند باز هم این به آن عمق پاسخ نمی‌دهد که دو مبحث است یکی اینکه چرا سورهٴ «توبه» کنار سورهٴ «انفال» است با اینکه فاصله هفت هشت ساله است؟ مطلب دوم آن است که چرا بسم الله ندارد؟ آنچه را که عثمان یا صحابه همفکر عثمان این کار را انجام دادند این به مطلب اول پاسخ می‌دهد که چون سورهٴ «توبه» مضمونش شبیه سورهٴ «انفال» است و قرینتین از این دو سوره به عنوان قرینتین یاد می‌شد لذا سورهٴ «توبه» کنار سورهٴ «انفال» واقع شد اما مطلب اساسی آن است که چرا بسم الله ندارد این دقت در تفسیر جناب قرطبی نیست که این دو مطلب را از هم جدا کند حالا اگر بسم الله نازل نشد که خب برمی‌گردد به آن جواب پایانی اگر بسم الله نازل شد و اینها نگذاشته‌اند خب پس اینها تحریف کردند خب چرا تحریف کردند؟ جواب دیگر وجه دیگر همان است که از وجود مبارک حضرت امیر نقل شده است که بسم الله آیهٴ رحمت است «برائت» با عذاب شروع می‌شود از این جهت نازل نشده این وجه قابل قبول است در حد حکمت نه علت ولی بازگشتش به این است که بسم الله نازل نشده خب جواب اصلی آن است که بسم الله نازل نشده و آیات قرآنی هم تعبدی محض است هرچه را ذات اقدس الهی نازل کرده است ثبت می‌کردند هر چه هم که نازل نشد ثبت نمی‌کردند.
بسم‌الله نداشتن سوره‌های آغاز شده با قهر و غضب
اما این وجه نمی‌تواند علت باشد چه اینکه در نوبتهای قبل هم گذشت که ما سوری داریم که با عذاب شروع می‌شود ولی مصدّر به بسم الله الرحمن الرحیم است مثلاً سورهٴ مبارکهٴ «همزه» که اولش این است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾ خب این ﴿وَیْلٌ﴾ عذاب است دیگر چه اینکه سورهٴ مبارکهٴ «مطففین» هم همین‌طور است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ پس سوری که با عذاب شروع می‌شود مصدر به بسم الله است
پرسش ...
پاسخ: بسیار خب اینکه یک نحوه سلب امان است یعنی دیگر شما در امان نیستید بسیار خب اما سورهٴ «مطففین» سورهٴ «همزه» که از عذاب خدا خبر می‌دهد عذاب جهنم اول سوره هم هست ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ اگر درباره دنیا باشد که خصوص عذاب دنیا باشد سورهٴ «فیل» می‌تواند دلیل نقض باشد ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الفِیلِ﴾ پس هم ما سوری در قرآن کریم داریم که با عذاب دنیا شروع می‌شود مصدّر به بسم الله است و با عذاب آخرت شروع می‌شود مصدّر به بسم الله است چه اینکه در آغاز سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» آمده است ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ﴾ که این هم تقریباً نفی تولی و اثبات تبرّی است که مبادا با دشمنان اسلام پیمان ولایی ببندید خب این نهی است و این هم حکم خداست ونشانه برائت از مشرکان است و با بسم الله شروع شده بنابراین دلیل اساسی همان است که نازل نشده ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾ در اول سورهٴ «برائت» نازل نشده حکمتش می‌تواند این باشد نه علتش پس این وجوه پنج‌گانه‌ای که جناب قرطبی گفته است اساسش همین است که چون نازل نشده که حرفی است که دیگران گفتند
پرسش ...
پاسخ: دیگر «برائت» یکی از انحای عذاب الهی است دیگر چون ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ خب این عذاب الهی است عذاب آخرت که شدیدتر است اشدّ و ابقا است که از عذاب دنیا
پرسش ...
پاسخ: عمده آن است که نازل نشد اما این حکمت بله می‌تواند در حد حکمت باشد نه در حد علت.
ابلاغ سورهٴ برائت به مشرکان یک سال پیش از حجةالوداع
مطلب بعدی آن است که این سورهٴ مبارکهٴ «برائت» را وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور دادند که قبل از حجة الوداع به مردم مشرک حجاز ابلاغ بشود چون خودشان تصمیم داشتند با آن جلال و شکوه حکومت اسلامی در سال بعد یعنی سال دهم که حجة‌الوداع است که کم کم به یازدهم ختم می‌شد مکه مشرف بشوند به عرض حضرت هم رسید که مشرک وارد مسجد الحرام می‌شود یک و به همان آن سنت جاهلی گاهی عاریاً یا عاریتاً مرد با زن طواف می‌کنند این دو و این با حکومت و شئون اسلامی سازگار نیست دستور داد که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) یک سال قبل بروند و این آیه را قرائت بکنند اوایل سورهٴ مبارکهٴ «توبه» را و آن احکام را هم بازگو کنند که مشرک وارد مسجدالحرام نشود و هیچ کسی هم حق ندارد عاریاً طواف بکند و مانند آن دو حکم دیگر هم هست که مربوط به ورود به بهشت و اینهاست این احکام را آنجا بازگو کنند که سال بعد که پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد سرزمین مکه می‌شوند برای حج آن حجة الوداع دیگر حرم الهی از لوث مشرکین یا از این بداخلاقی عاریان مصون بماند این کار را قبلاً کردند.
نقد دیدگاه برخی عارفان درباره اختصاص برائت از مشرکان به خداوند و معصومان
برخی از اهل معرفت می‌گویند که برائت فقط برای ذات اقدس الهی و پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انسانهای معصومی که اهل کشف و شهودند و می‌دانند که پایان کار این گروه چیست اینها می‌توانند برائت پیدا کنند اما دیگران که از عواقب امور مشرکین بی‌خبرند نمی‌توانند تبرّی کنند برای اینکه ممکن است آنها آینده خوبی داشته باشند از عواقب امر که کسی با خبر نیست فقط وظیفه ترک ولاست ما موظفیم که تولّی نکنیم آنها را ولای آنها را نپذیریم رابطه ولایی نداشته باشیم یعنی بار مثبت نباشد نه بار منفی باشد این سخن هم به ظاهر ناصواب است برای اینکه در سورهٴ مبارکهٴ ممتحنه ما را دستور دادند که از آنها تبرّی کنیم فرمودند شما به ابراهیم خلیل و اصحاب او تأسی کنید که ابراهیم خلیل و اصحابش از مشرکین تبرّی کردند آیهٴ چهار سورهٴ «ممتحنه» این است که ﴿قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ العَدَاوَةُ وَالبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾ لذا جریان برائت از مشرکین در حج ابراهیمی مطرح است اصلاً. ذات اقدس الهی در آیهٴ چهار سورهٴ «ممتحنه» به همه مسلمانها می‌فرماید که شما به حضرت ابراهیم تأسی کنید و به اصحاب حضرت ابراهیم هم تأسی کنید برای اینکه اینها به قوم خودشان گفتند که ما از شما بیزاریم از شرک و مشرک بیزاریم ﴿إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ﴾ چه اینکه آغاز سورهٴ «توبه» هم که دارد ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُم مِنَ المُشْرِکِینَ﴾ یعنی «یا أیها الذین آمنوا تبرّؤا من المشرکین» این برائتی را که از طرف ذات اقدس الهی ابلاغ می‌شود معنایش آن است که شما هم به این سنت الهی استناد کنید و تبرّی کنید پس آن سخن ناصواب است.
نقد استدلال قرطبی به حجّیت قیاس
مطلب دیگری که جناب قرطبی بازگو کردند گفتند کاری که عثمان کرده به تنهایی یا همفکران او از صحابه انجام دادند این دلیل است بر صحت قیاس. قیاس منطقی غیر از قیاس اصولی و فقهی است قیاس منطقی همان است که به پنج صنعت تقسیم می‌شود برهان و شعر و جدل و خطابه و مغالطه اما قیاس اصولی و فقهی همان تمثیل منطقی است که حجت نیست مگر اینکه به قیاس منطقی برگردد این قیاسی که نهی شده منع شده «إن السُنّة إذا قیسَتْ مُحِقَ الدین» این قیاس معیار احتجاج برخی از اهل سنت یا بسیاری از آنهاست جناب قرطبی در جامع‌الاحکام خودش می‌گوید که کار عثمان و صحابه‌ای که با او همفکری کردند دلیل بر صحت قیاس است برای اینکه اینها آمدند گفتند که چون پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت کرد و جایگاه سورهٴ «توبه» را مشخص نکرد عثمان به تنهایی یا با همفکرانش نشستند بررسی کردند دیدند که محتوای سورهٴ «توبه» شبیه محتوای سورهٴ «انفال» است روی این مقایسه گفتند که سورهٴ «توبه» در کنار سورهٴ «انفال» قرار بگیرد با این تشابه کار کردند وقتی در تدوین قرآن در جمع قرآن در تنظیم قرآن قیاس راه داشته باشد در کارهای دیگر فما ظنک بسایر الاحکام این خلاصه سخن جناب قرطبی این صغراً و کبراً ممنوع است اولاً ثابت نشده که سورهٴ مبارکهٴ «توبه» به دستور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اینجا نیامده و به دستور عثمان آمده چون خیلی از چیزها را خود عثمان نقل می‌کند وقتی ابن عباس از عثمان سؤال کرد عثمان این جواب را داد که من این کار را کردم شما که نه عصمت عثمان را ثابت کردید و در اثبات عدالتش هم که فیه ما فیه خب حالا برفرض او این کار را کرده خب این هم می‌شود جزء اشتباهات او چرا این کار را کرده بدون اجازه پیغمبر این که معصوم نیست و این با سایر ادله هماهنگ نیست که تمام آیات قرآن و تمام سور قرآن به دستور ذات مقدس پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است این همه را جمع کرده بعد فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» یک سال بعد از جریان سورهٴ «توبه» این فرمایش را فرمود در حجة‌الوداع معلوم ‌شود همه را تنظیم کرده چطور این سوره به این عظمت نازل شده و حضرت بلا تکلیف جایش را مشخص نکرده مهم‌ترین چیز برای پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مسلمین صدر اسلام همان قرآن بود این را آناء اللیل و اطراف النهار می‌خواندند این را در نمازها می‌خواندند مشخص بود که جای این سوره کجاست این همه اصحاب از حضرت سؤال نکردند که بالأخره جای این سوره کجاست یک سال و اندی مثلاً گذشت بلا تکلیف ماند وجود مبارک حضرت امیر فرمود من شب و روز در خدمت پیغمبر بودم اما هیچ آیه‌ای در مسافرت یا در حضر یا در سفر یا در مکه یا در مدینه نازل نمی‌شد مگر اینکه کم و کیفش را حضرت به من تعلیم می‌کرد و می‌فرمود با بودن این همه شواهدی که اهل بیت(علیهم السلام) داشته و دارند انسان بپذیرد که این سوره بلا تکلیف بود و تکلیفش را عثمان مشخص کرده تازه دلیل بشود بر صحت قیاس.
اختلاف قرائت موجود در آیه ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾
اما قرائت این آیهٴ مبارکهٴ ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ درباره ﴿رَسُولُهُ﴾ هم به نصب قرائت کردند که عطف باشد بر ظاهر اسم ان «ان الله و رسولَه» و هم به رفع قرائت کردند که قرائت مرفوع راجح است که این عطف است بر محل اسم ان چون إن و أن روی مبتدا خبر در می‌آیند و مبتدا را نصب می‌دهند پس محلاً اسم انّ مرفوع است یعنی اول مرفوع بود بعد این أنَّ و إنّ نصب می‌دهند پس محل اسم مرفوع است لذا رسول عطف است بر محل اسم «إن» برخیها هم که به جر قرائت کردند گفتند این سوگند است ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ یعنی سوگند به رسول خدا که خدا از مشرکین بیزار است منتها و رسولِه اگر قرائت بشود جر آن خطر را دارد که کسی توهم بکند ﴿أَنَّ اللّهَ﴾ ـ معاذالله‌ـ « بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ» لذا باید از قرائت جر پرهیز است قرائت نصب جایز است لکن معروف نیست و قرائت معروفش همان رفع است که معطوف است بر محل اسم انّ خب ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ این یک برائت فقهی و حقوقی است وگرنه آن برائت الهی که در قیامت ظهور می‌کند که برائت کلامی است آن همیشه هست ذات اقدس الهی از انسان تبهکار بیزار است اصولاً هرچه آلوده است از خدا دور است و ذات اقدس الهی هم او را نمی‌پذیرد آن یک مسئله کلامی است اما این یک مسئله حقوقی و فقهی است که ﴿أَنَّ اللّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ﴾.
آمرزش گناهان مشرکان به وسیله توبه و عدم سقوط حق‌الناس از عهده آنان
چرا برای اینکه «الاسلام یجب ما قبله» همه آن سیئات شما با اسلام شستشو می‌شود چیزی بر ذمه شما باقی نمی‌ماند البته آن چیزهایی را که اسلام آورده آن چیزهایی را که اسلام نیاورده امضا کرده آنها البته باقی است مثلاً کسی نماز نخوانده روزه نگرفته مکه نرفته خمس نداده وجوهات نداده کفارات نداده امثال ذلک نداده اینها احکام اسلامی است با اسلام همه اینها برطرف می‌شود «الاسلام یجب ما قبله» اما حق الناس و دین مردم به عهده اوست چیزی را نسیه خریده باید بپردازد اقساطی خریده باید بپردازد دینی است که به جامعه دارد باید بپردازد آنها یک اموری نیست که جزء ره‌آورد اسلام باشد که جزء امضائیات است خب حالا یک کسی چیزی را نسیه خریده بدهکار است بعد مسلمان شده بگوید «الاسلام یجب ما قبله» چیزی را که اسلام آورده «یجب ما قبله» اما چیزی را که اسلام نیاورده اسلام می‌گوید که مالی که از مردم خریدی باید بدهی خواه مسلمان باشد خواه کافر شما خواه مسلمان باشید خواه کافر خواه قبل از اسلام باشد خواه بعد از اسلام خواه در حوزه اسلامی باشد خواه در حوزه غیر اسلامی خواه طرفین مسلمان باشند خواه غیر مسلمان اینها جزء احکام بین‌المللی اسلام است نه احکام حوزه اسلامی ادای عهد همین‌طور است وفای به عهد همین‌طور است ادای امانت همین‌طور است ادای دین همین‌طور است پس اینکه فرمود: ﴿فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ﴾ بر اساس «الاسلام یجب ما قبله» هست گذشته از اینکه برکات فراوانی هم به همراه خواهد داشت ﴿وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾.
جواز خوش‌رفتاری و احسان مسلمانان نسبت به مشرکان تعهدپذیر
آن‌گاه جریان مشرکینی که کاری به شما نداشتند عهد آنها را محترم بشمارید مشابه این در سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» آیهٴ هشت و نه به این صورت آمده است در آیهٴ هشت سورهٴ «ممتحنه» این است که بعد از اینکه فرمود در آیهٴ چهارم و پنجم که شما تأسی کنید به ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) به اصحاب ابراهیم خلیل که از شرک و مشرکین متبرّی شدند اعلام انزجار کردند آن‌گاه در آیهٴ هشت همان سورهٴ «ممتحنه» می‌فرماید که ﴿لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ﴾ ذات اقدس الهی شما را نهی نمی‌کند از اینکه نسبت به کفاری که با شما نجنگیدند مباشرتاً در قتال شما شرکت نکردند یک مباشرتاً در مهاجرت شما در تبعید شما سهمی نداشتند دو تسبیباً کسی را علیه شما نشوراندند که همین آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «توبه» بیانگر این است که ﴿وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً﴾ ظهیر یعنی پشتیبان چون کسی که پشتش خالی است تکیه‌گاه ندارد پشتوانه ندارد پشتیبان ندارد این قدرت زیادی ندارد اگر کسی پشتیبان داشته باشد پشتوانه داشته باشد پشت‌گرمی داشته باشد تکیه‌گاه داشته باشد می‌گویند ظهیر دارد یکی به ظهر او تکیه کرده است آیه محل بحث سورهٴ «توبه» دارد که ﴿وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً﴾ یعنی از دشمن شما پشتیبانی نکردند پشتوانه آنها نبودند پشت‌گرمی آنها نبودند تکیه‌گاه آنها نبودند از ضمیمه آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «برائت» و آیهٴ هشت سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» معلوم می‌شود که کفاری که «لا بالمباشرة ولا بالتسبیب» در قتل در تبعید در مهاجرت در فتنه‌گری هیچ کاری نکردند ذات اقدس الهی می‌فرماید که شما نهی نمی‌شوید از اینکه نسبت به اینها برّ و نیکی کنید ﴿لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ ... أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ﴾ نسبت به اینها نیکی کنید حرام نیست نسبت به اینها قسط و عدل را رعایت کنید حرام نیست بلکه نسبت به اینها قسط و عدل کنید برای اینکه ﴿إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ﴾.
نهی مسلمانان از رابطه داشتن با مشرکان ستیزه‌جو
﴿إِنَّمَا﴾ این حصر است ﴿إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ﴾ که اینجا اعم از تسبیب ومباشره بالصراحه آمده است دیگر نیازی به انضمام آیهٴ سورهٴ «توبه» و سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» نیست گرچه کمک می‌کند آیهٴ نه سورهٴ مبارکهٴ «ممتحنه» تسبیب را در کنار مباشرت یاد کرده است فرمود که فقط از این گروه نهی می‌کند ﴿إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ﴾ که اینها مباشرتاً قتال کردند با شما یا در تبعید شما بالمباشره سهم داشتند یا نه در تبعید بالمظاهره سهم داشتند نه بالمباشره یعنی پشتیبان کسانی بودند که شما را تبعید می‌کردند پشتوانه آنها بودند پشت‌گرمی‌شان بودند نهی خدا از این گروه است که ﴿أَن تَوَلَّوْهُمْ﴾ تحت ولای آنها باشید رابطه ولایی و دوستی و نصرت و سرپرستی داشته باشید ﴿وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ .
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 31:00

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی