display result search
منو
تفسیر آیات 123 تا 125 سوره توبه

تفسیر آیات 123 تا 125 سوره توبه

  • 1 تعداد قطعات
  • 37 دقیقه مدت قطعه
  • 26 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 123 تا 125 سوره توبه"

حضور رهبری مقتدر باعث نا امیدی دشمنان
جاذبه و دافعهٴ پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
غضب حضرت زهرا(علیها السلام)، معیار غضب حق و باطل

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِینَ (123) وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هذِهِ إِیمَاناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (124) وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُون (125)﴾

در جریان جهاد بعد از پیروزی اسلام در جزیرة‌العرب که ﴿یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً﴾ صحبت از نبرد با بیگانگان مزاحم بود فرمود با کفاری که در مرز شما هستند و نزدیک‌ترین اقلیم جغرافیایی با شما هستند با آنها بجنگید لذا طبق همین دستور مسلمانها فتوحشان از همین جا شروع شد بعد از حجاز شام و بعد عراق بعد ایران بعد مصر بعد آفریقا و بعد اندلس طبق همین الاقرب و فالاقرب﴿قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ﴾ بعد این در مسایل اجتماعی هم اثر گذاشت طوری که وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به همسایه‌ها توصیه و سفارش خاص کرد در برخورد و ضیافتها خود پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر آبی را می‌نوشید و بنا می‌شد که آن آب را به کسی بدهند به کسی که طرف راست حضرت بود اول به او می‌داد بعد به دیگران این الاقرب و فالاقرب در مسایل اجتماعی هم پا گذاشت حتی در مسایل مائده و ضیافت و غذاخوری هم در یکی از مهمانیها گفتند وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دید که یکی از این عربها به هر گوشه سفره دست دراز می‌کند حضرت فرمود: ‌«کل مما بین یدیک‌» همانی‌که نزدیک دست تو است از همان تناول کند این در همه امور اثر گذاشت هم ‌«کلوا مما یلیکم‌» هم ‌«اطعموا مما یلیکم‌» هم ‌«جالسوا مما یلیکم‌» هم ‌«قاتلوا مما یلیکم‌» در همه مسایل الاقرب فالاقرب را انسان باید رعایت بکند. اینکه فرمود ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾ در قبال آنچه در همین سوره آیهٴ هفتاد و سوم به شخص پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خطاب کرد که ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الکُفَّارَ وَالمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ الآن دیگر به پیامبر خطاب نمی‌کند و به مؤمنین خطاب می‌کند این مشعر به آن است که تقریباً در اواخر عمر آن حضرت نازل شده است و وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دیگر در جبهه‌ها حضور ندارد چه اینکه در سطوح بعدی حضرت حضور نداشت لذا خطاب به مؤمنین شد تا زمینه باشد تا اگر یک وقتی وجود مبارک آن حضرت رحلت کردند و خود مؤمنین خواستند نبرد را ادامه دهند نهراسند یک ﴿و الاقرب فالاقرب﴾ را مقدم بدارند دو ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ را حفظ کنند سه آنجا چون خطاب به خود حضرت بود یعنی آیهٴ 73 فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الکُفَّارَ وَالمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ اینجا چون خطاب به مؤمنین است یعنی در آستانه رحلت آن حضرت است خطاب به مؤمنین شد.
لذا در نوبتهای قبل هم اشاره شد که ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ غیر از ﴿وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ است این در ردیف طایفه‌ای از آیاتی است که دارد ﴿إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ﴾ یعنی طوری باشد که آنها در شما مقاومت صبر و ایستادگی ببینند وگرنه در معاشرت چه شما چه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) موظفید با همه مردم از در ادب سخن بگویید مسایل سیاسی و رفتارها بین‌المللی آنها یک حسابی دارد و جبهه و جنگ یک حساب دیگری دارد جبهه جنگ شما دوتا رسالت دارید یکی اینکه بنیان مرصوص باشید آنها هرچه جلوتر می‌آیند با یک سدی رو به‌ رو باشند یکی اینکه از نظر مسایل عاطفی هرگز شروع به جنگ نکنید بچه‌ها و سالمندان و زنان را نکشید بیماران و زخمیها و فراریان را نکشید اینها فراوان دستور داده شد پس آن غلظت و خشونت که قصاوت غیر معقول است آن مطلقا ممنوع است چه در جبهه و چه در غیر جبهه و قصاوت و غلظت در مسایل اجتماعی هم ممنوع است قبلاً گذشت که ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا﴾ و این ﴿قُولُوا﴾ نه یعنی بگویید این قول در قبال کتابت یا در قبال فعل نیست مثلاً وقتی گفتند ﴿مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ﴾ معنایش این نیست که در هنگام گفتند و تلفظ این کلمات فرشتگان آماده می‌نویسند ما هم در تعبیرات عرفی می‌گوییم فلان گروه حرفش این است حرفش این است یعنی این‌طور حرف می‌زند این‌طور فکر می‌کند و این‌طور می‌نویسد و این‌طور عمل می‌کند حرف فلان طایفه این است یعنی مرامشان این است اینکه فرمود ﴿مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ﴾ یعنی ما یلفظ, ما تفکروا, ما یتخلقوا, و ما یقوموا, و ما یکتب ﴿إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ﴾ اینجا هم ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا﴾ یعنی نه تنها گفتارتان آن‌طور باشد رفتارتان آن‌طور باشد نوشتار و داد و ستدتان این‌طور باشد و آیه هم ناس داشت نه مسلمانها نه مؤمنین نه اهل کتاب هیچ نبود با مردم مؤدبانه رفتار کنید همین حالا با مؤمنین حساب دیگری دارد با اهل کتاب حساب دیگری دارد با انسان مسلما کان او کافرا مؤدبانه رفتار کنید در روایات ما دارد که ‌«احسن مجالسه من جالس و ان کان یهودیا‌» آن روز یهودیها اعدی عدو مسلمین بودند مثل امروز صهیونیستها که ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا﴾ با اینکه این ﴿أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا﴾ فرمود ‌«احسن مجالسه من جالس و ان کان یهودیا‌» پس ما یک برخورد اجتماعی داریم که آن باید مؤدبانه باشد که ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا﴾ یک امور نظامی و جنگی داریم که خود ما باید طوری باشیم که از ما جز بنیان مرسوس بودن مشاهده نکنند ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ بخواهیم نسبت به آنها خشن و قصی القلب باشیم یک خشونتی است که خاصیت جنگ است جنگیدن و کشتن خاصیت جنگ است اما زاید بر آن را نهی کرده‌اند که هرگز شما به آن صورت خشن نباشید پس ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ نطاقش نطاق ﴿الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ﴾ است و آن ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ﴾ که نطاقش دیگر است آن هم یک شدت معقول است نه شدت غیر معقول ﴿یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ﴾ ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ در سورهٴ ‌«آل‌عمران‌» هم آیه 139 فرمود: ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ﴾ شما اگر مؤمن باشید پیروزید به خودتان وهن و سستی راه ندهید طوری باشد که دشمن از شما بهراسد و بهترین پایگاه برای ترس دشمن داشتن یک رهبر مقتدر است لذا بعد از جریان غدیر و نزول آیه ﴿الیَوْمَ أَکْمَلْتُ﴾ در همان مقطع دارد ﴿الیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ﴾ امروز دیگر کفار ناامید شدند برای اینکه شما را می‌بینند با داشتن یک رهبری مثل حضرت امیر یقیناً اینها ناامید شدند چون شما را که در جریان جبهه دیدند سلحشوری علی(سلام الله علیه) هم که زبانزد خاص و عام بود همه اینها شنیدند و فهمیدند که علی جانشین پیامبر است دیگر جایی برای طمع بیگانگان نیست ﴿الیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ﴾ اینها دیگر ﴿یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾ اینها کسانی بودند که ﴿لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِم﴾ ‌«لا تاخذهم فی الله لومه لائم‌» و مانند آن.
پس اینکه در آیه 139 فرمود ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ﴾ از همین قبیل است چه اینکه در همان مبارکه سورهٴ «آل‌عمران‌» در آیهٴ 159 به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یک دستور عمومی داد که ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلِینَ﴾ آن وقت وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مأمور شده است که با لینت رفتار بکند همراهانشان که ﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ آنها هم موظف هستند لیّن باشند و فض و غلیظ‌القلب نباشند بنابراین آن قصاوت حیوانی مذموم است ولو در جبهه و نسبت به کافر خوی حیوانی بد است اینکه می‌بینید بعضی از انسانها به جایی می‌رسند که غضب آنها غضب خداست سرّش همین است بهترین نشانه عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) این است که غضب او غضب خداست این یعنی چه؟ رضای او رضای خداست یعنی آن‌قدر بر اعصابش مسلط است که عاطفی غضبناک نمی‌شود چطور ذات اقدس الهی نسبت به بعضی غضبناک می‌شود؟ فرمود ﴿غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم﴾ ما اگر بخواهیم بفهمیم که خدا چطور نسبت به برخی غضبناک می‌شود ببینیم حضرت زهرا(سلام الله علیها) چگونه غضبناک می‌شود خیلی مهم است که غضب او غضب خدا باشد یک وقت است می‌گویند ‌«من آذی مؤمناً فقد آذانی‌» یا ‌«فقد حاربنی‌» از آن جهت که مؤمن محترم است این یک حساب است یک حساب که نه معیار غضب حق و غضب باطل غضب این بانو است این است که عده‌ای پیام دادند که حضرت شب گریه کند یا روز نه از آن جهت است که حضرت بلند بلند گریه می‌کرد و نمی‌گذاشت همسایه‌ها بخوابند برای اینکه گریه او نشانه غضب بود و شنیده بودند که غضب حضرت غضب پیامبر و غضب پیامبر غضب خداست گفتند یک قدری آرام‌تر ما را مورد لطف قرار بدهید حالا رنجی بر شما تحمیل شده است این‌طور نباشد که ما صریحاً مورد بی‌مهری شما قرار بگیریم خدای ناکرده حوادثی پیش بیاید نه یعنی حضرت نمی‌گذارد ما بخوابیم اینها که نبود فهمیدند این غضب غضب خداست.
پس اگر آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مأمور شد به اینکه لیّنانه رفتار کند و مؤمنان هم باید به او اقتدا کنند این جبهه و غیر جبهه ندارد پس انسان باید لیّن باشد یک، و خشم او هم خشم مقدس باشد در دین خدا ذره‌ای هزینه نکند ﴿لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ از دین خدا انسان بخواهد هزینه بکند نسبت به کسانی که مستحق حق‌اند حق جاری نشود نه در جبهه‌های جنگ ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ باشد تا کسی طمع نکند خود شما هم در جبهه‌های جنگ باید غلظت معقول داشته باشید نه غلظت حیوانی آن همه جا بد است حتی در جبهه و نسبت به کافر این است که وجود مبارک حضرت امیر درباره ابن‌ملجم ملعون می‌فرماید که مثله نکنید ولو ..؟. همین است چون از ابن ملجم که اشقی الآخرین است از او شقی‌تر دیگر نیامده و نمی‌آید حتی او از شمر شقی‌تر است چون شمر با شمشیر او امام معصومی شهید شد اما دیگر او با شمشیر اما کشته نشد بدا به حال کسی که با شمشیر او امام کشته شود و بدا به حال کسی که با شمشیر امام کشته شود وجود مبارک حضرت امیر در بعضی از خطبه‌ها دارد که من تو را با شمشیری می‌زنم که هیچ کس را با آن نزدم ‌«إِلاَّ دَخَلَ النَّارَ» خیلی است هر کس کشته علی شد مستقیماً به جهنم رفت دیگر سؤال و قبر اینها کلا این می‌شود غضب فرمود من با این شمشیر هیچ کسی را نزدم ‌«‌الا دخل النار» خدا آن ابن‌ملجم ملعون با شمشیرش امام اول را شهید کرد و با شمشیر امام دوم به هلاکت رسید از او شقی‌تر کسی نیست.
پرسش ...
پاسخ: البته اگر توفیق داشتند اما خوب نداشتند وجود مبارک سیدالشهدا در آن صحنه با شمشیر دیگری کشته شد ولی با شمشیر حضرت بعضیها به هلاکت رسیدند اما آنها دیگر امامی را شهید نکردند.
پرسش ...
پاسخ: آن از جهات دیگر شقی هستند آنها اهل بدعت‌گذاری و اینها شقی‌ترند اما این از این جهتی که بالأخره بین دو امام قرار گرفت از این جهت شقی است.
پس غلظت حیوانی ممنوع است حتی در جبهه‌های جنگ نسبت به کفار یعنی انسان بیرحمی بکند به زن و بچه‌های آنها و مانند آن ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ البته بعضیها خواستند این آیه را هم مانند سایر آیات تفسیر انفسی بکنند آنها سر جایش محفوظ است آیاتی که ما باید بخوانیم دیگر نیازی نیست که ما از این آیه آن‌طور برداشت بکنیم گفتند که ﴿یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ﴾ این نفس اماره اعدا و عدو ما است و اکفر الکافرین است و از همه دشمنها به ما نزدیک‌تر است ‌«اعدی عدوک نفسک التی من جنبیک» این ﴿یَلُونَکُم﴾ شامل این هم می‌شود با این متجانس است اینها حق است اما دیگر لازم نیست و نیازی هم نیست که ما آن را از ادله فراوان دیگر که صریح است و واضح است ظاهر است و متقن است می‌شود استفاده کرد ﴿قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ و چون احتمال اینکه وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جبهه‌های بعدی با آنها نباشد فرمود ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِینَ﴾ حالا اگر پیغمبر با شما نیست ذات اقدس الهی همیشه با شما بود و هست و پیروز خواهید شد اگر متقی باشید پیروز خواهید شد درباره این‌گونه از معیتها که مشابه آن قبلاً گذشت اشاره شد به اینکه سه نوع معیت در قرآن کریم در این بخش آمد یک معیّت مطلق است که خدا با هر کسی هست ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُم﴾ چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ ‌«حدید ‌» و مانند آن آمده هر جا انسان باشد خدا با او هست و از حالاتش باخبر است این معیت قیومیه است یک معیت قهریه است که با کافران دارد که فرمود: ﴿هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ القَوْلِ﴾ فرمود آنها که در پشت درهای بسته تبییت می‌کنند بیتوته می‌کنند و در آن بیتوته طوتئه می‌کنند علیه اسلام و مسلمین برنامه‌ریزی می‌کنند خدا با آنها هست ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ القَوْلِ﴾ با آنها هست چه اینکه فرمود ﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرْصَادِ﴾ که تا به موقع و در جای حساس اینها را بگیرد این یک معیت قهریه است یک معیت لطف و مهربانی و رحمت است که این‌گونه از آیات ﴿إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا﴾ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحْسِنِین﴾ ﴿أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِینَ﴾ این غیر از آن مشیّت غیومیه یک معیت عنایت و لطف و رحمت را هم به همراه دارد فرمود: ﴿أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِینَ﴾ چون در آیه‌ای که فرمود﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَن یتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ﴾ که این پنج بخش داشتدر آن آیهٴ پنج بخشی بخش چهارمش که علت بخش چهارم است و معلول بخش پنجم این است که فرمود خدا با شما است فرمود ﴿فَلَا تَهِنُوا﴾ وهن و سستی به خودتان راه ندهید یک ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ﴾ این مجزوم است یعنی ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ﴾ به صلح و سازش دعوت نکنید صلح و سازش برای اوایل امر است حالا اینها آمدند زدند کشتند و بردند و به دام افتادند بعد شما را به پذیرش دعوت می‌کنند آخر این چه کاری است حالا آمدند در خاکتان هستند اشغال کردن عده زیادی را به اسارت بردند، زدند کشتندد حالا می‌گویند بیایید صلح کنید خوب اینجا جای صلح نیست ﴿فَلَا تَهِنُوا﴾ یک، ﴿وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ﴾ دو، چرا؟ برای اینکه ﴿وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ﴾ شما وقت پیروزیتان است و پیروز می‌شوید، چرا شما پیروز می‌شوید؟ چون ﴿وَاللَّهُ مَعَکُمْ﴾ چرا ﴿وَاللَّهُ مَعَکُمْ﴾ چون ﴿وَلَن یتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ﴾ شما این همه شهید و جانباز و آزاده دادید چنین ملتی عملش مَوتور نیتست مَوتور یعنی تک شما در این کتابهای اصول و غیر اصول دیدید تعبیر می‌کنند که این مشفوع نیست یعنی برهانی نیست حرفی که برهانی نباشد مَوتور است حرفی که مبرهین باشد دلیل با مدعا است تک نیست و می‌گویند این لیس مشفوع است بالبرهان برهان شفیع مدعا است شفیع را هم که شفیع گفتند برای اینکه جفت و همراه آن است اگر یک مدعایی تک باشد دلیلی او را همراهی نکند این می‌شود مَوتور و اگر مدعایی با دلیل همراه باشد می‌گویند این مشفوع بالبرهان است برهان شفع و شفیع اوست در اینجا فرمود ذات اقدس الهی اعمال این ملت اسلامی را مَوتور نمی‌کند تک نمی‌گذارد برای اینکه این عمل عملی است که باید به نتیجه برسد فرمود ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ﴾ اگر ملتی قیام کرد و از هر جهت به یاری دین خدا شتافت و دین خدا را یاری کرد هرچه از دست این ملت برآمد انجام داد و هیچ کوتاهی نکرد اگر این به ثمر نرسد این قیام می‌شود مَوتور فرمود: ﴿لَن یتِرَکُمْ أَعْمَالَکُم﴾ عمل شما را موتور نمی‌کند تک نمی‌گذارد و به نتیجه می‌رسید پس چرا ﴿وَاللَّهُ مَعَکُمْ﴾ ؟ برای اینکه شما کار کردید و اگر کار کردید خدا شما را تنها نمی‌گذارد فرمود ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ﴾ فتحصل که معیت سه قسم است یک معیت غیومیه مطلقه است که در سورهٴ ‌«حدید‌» و مانند آن آمده یک معیت قهریه است که ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ القَوْلِ﴾ یک معیتی است که لطف و عنایت الهی است ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِینَ﴾ در جریان ﴿وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ باز نسبت به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نسبت به مؤمنین از هر دو جهت فرمود که هم محتوای حرفتان متقن باشد هم روشتان بنابراین در مسایل اجتماعی در گفتمان در کتابتها در مناظره‌ها هیچ‌کدام سخن از غلظت نیست هم محتوایتان ﴿ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالحِکْمَةِ وَالمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ باشد هم نحوه گفتنتان را هم فرمود: ﴿قُل لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَن﴾ فرمود در اجتماعات می‌خواهید بنویسید خیلی مؤدبانه باشد برای اینکه شیطان در کمین است دیگر این کلمه شیطان از بس گفته شد کم کم دارد اهمیت خودش را از دست می‌دهد ولی همه ما گرفتار روزانه او هستیم همه ما در درونمان یک درگیری احساس می‌کنیم یک وسوسه و کش و غوصی یک گرایشهایی پیدا می‌شود که ناخواسته بر ما تحمیل می‌شود می‌دانیم بد است و منشائش هم لجاجت است می‌خواهیم از دستش نجات پیدا کنیم یا باید بپذیریم که اینها خودجوجش‌اند خود به خود روی کار می‌آیند خوب اینکه معقول نیست که یک چیزی دروغین یا در ذهن خود به خود پیا بشود اینکه انکار علیت و معلولیت است با انکار علیت و معلولیت که هیچ مطلب علمی پیش نمی‌رود که یک مطلبی خود به خود سبز شود چه در ذهن چه در عین هر مطلبی حتماً فاعل دارد این یک, دو فاعلش ما نیستیم برای اینکه این علیه ما دارد کار می‌کند ما بدمان می‌آید و ما با او درگیر هستیم با این خاطره تلخ درگیر هستیم سه پس یک عامل بیرونی دارد عامل بیرونی خدا نیست چون شر و زشتی و اضلال و اینها از ذات اقدس الهی به دور است فرشتگان الهی نیستند چون آنها مأمور رحمت‌اند می‌ماند ابلیس که گفت ﴿لَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَأَمُرَنَّهُمْ﴾ هیچ راهی نیست مگر اینکه مگر اینکه انسان به خدای سبحان از شر این عامل درونی و بیرونی ما را نجات دهد فرمود: ﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ﴾ خوب پس ما در گفتارمان در رفتارمان هم محتوا باید متقن باشد و هم نحوه گفتن و ادب برخورد باید حسن باشد هیچ کدامش با غلظت همراه نیست در بخشهای دیگر هم در سورهٴ مبارکهٴ ‌«توبه‌» مثل آیهٴ 86 فرمود ﴿وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ﴾ ﴿قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ﴾
پرسش ...
پاسخ: درست آن هم در یک شرایط جن و انس است آنها هم مأمورانی دارند آنها هم دست پروردگان شیطان‌اند من الجن و الانس ﴿یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ٭ مِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾ این ﴿مِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾ بیان آن موسوس است یعنی ﴿أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ٭ مَلِکِ النَّاسِ ٭ إِلهِ النَّاسِ ٭ مِن شَرِّ الوَسْوَاسِ﴾ آن وسواس چیست ﴿الخَنَّاسِ﴾ آن الخناس کیست؟ ﴿الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ﴾ تقسیم می‌شود این وسواس و خناس که در دلهای مردم وسوسه می‌کنند اینها دو قسم هستند بعضی جن هستند بعضی انس ﴿مِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾ آن شیاطین والانس هم همین‌طور دیگر دوستان غافل جاهل ضال گاهی انسان را وسوسه می‌کنند به عنوان نصیحت و ارشاد جن هم این‌چنین است گاهی آن مرئیس است این غیر مرئیس فرمود در آیهٴ 86 همین سورهٴ مبارکهٴ ‌«توبه‌» که اگر یک سوره‌ای نازل بشود آنهایی که وضع مالیشان خوب است دارای طول‌اند سرمایه‌اند و زندگی مرفهانه و مترفانه دارند می‌گویند ما یا بیماریم یا مشکل داریم یا نمی‌توانیم بگوییم ما با قائدین باشیم در قبال آنها این آیهٴ 124 که ﴿وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هذِهِ إِیمَاناً﴾ است پس وقتی سور قرآنی نازل می‌شد هم مترفین یک برداشت ناروا داشتند توقع نابجا داشتند هم منافقین، منافقین با طعن و استهزا این‌چنین می‌گوید: ﴿وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هذِهِ إِیمَاناً﴾ کدام یک از شماها از این آیه استفاده می‌کنید که این آیه باعث مزید ایمان شما می‌شود و اثر مثبت دارد این را مطرح کرد در قرآن فرمود آیه نازل شد نور است این نور نسبت به افراد شایسته یک اثر مثبت دارد نسبت به کسانی که بیمار دارند یک اثر منفی دارد و اثر منفی آن هم به استناد سوء تشخیص و سوء اختیار خود این بیماردلان است ﴿فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ٭ وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ﴾ در اوایل سورهٴ مبارکهٴ ‌«انفال‌» به این صورت گذشت آیهٴ دوم سورهٴ ‌«انفال‌» این بود که ﴿إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ اینکه درباره قرآن، کریم گفته شد ‌«اقرا و ارْق» هم نسبت به متون قرآن صادق است هم نسبت به درجات قرآن هم نسبت به آیات قرآن هر آیه‌ای که تازه نازل می‌شد یک معنای جدیدی یک حکم و حکمت تازه‌ای را همراه دارد و یقیناً باعث مزید ایمان است مزید ایمان هم گاهی به این است که حالات ایمانی اضافه بشود گاهی حال تبدیل به ملکه می‌شود گاهی ملکه تبدیل به فصل مقوّم می‌شود آنهایی که ملکه تبدیل به فصل مقوّم می‌شود طوری که نظیر ایمان عمار امثال عمار ‌«من قرنه الی قدمه‌» می‌شود ایمان همان بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که فرمود دوستان من به حدی رسیده‌اند مؤمنین کامل که اگر من خیشون ایشان را بزنم اینها را بزنم و بکشم دست از من برنمی‌دارند و دست از ایمان برنمی‌دارند اینها کسانی هستند که ایمان از حد ملکه گذشته است و به صورت فصل مقوّم اینها درآمده هر آیه‌ای که نازل می‌شود بر آدم یک تصمیم جدیدی یک معرفت جدیدی یک محبت تازه‌ای یک علم تازه‌ای یک عمل صالحی به همراه دارد لذا در آیه ذیل سورهٴ «انفال‌» فرمود ﴿وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ چه اینکه خداوند در بخشهای دیگر فرمود: ﴿زَادَهُمْ هُدیً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾ و مانند آن اما درباره مؤمنان اینجا دو تا پیام دارد فرمود ﴿فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ یک, ﴿وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ﴾ نظیر شهدا هستند در ذات اقدس الهی بشارت طلب می‌کند مژده می‌طلبند هم آینده خودشان را نیک بخت می‌دانند از خدا مژده می‌طلبند هم نسبت به ادامه دهندگان راه خود از خدا بشارت طلب می‌کنند پس آمدن آیه این دو برکت را نسبت به مؤمنان دارد دو اثر سو را نسبت به کسانی که ﴿فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ﴾ دارد ﴿وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ﴾ این هم دو نقمت است برای مؤمنان دو نعمت بود برای منافقان دو نقمت است ﴿وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ﴾ این دو نقمتش این است که ﴿فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ﴾ پلیدی آنها به وسیله این آیه زیاد می‌شود یعنی این آیهٴ بلیدی آنها را زیاد می‌کند یک، ﴿وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ﴾ چون این پلیدی زیاد شد رجس زیاد شد اعماق جانشان را گرفت دیگر به توبه و انابه موفق نمی‌شوند و کافراً می‌میرند پس دو نقمت دامنگیر بیماردلان می‌شود و دو نعمت نسیب کسانی که مؤمن‌اند می‌شود در بحثهای قبل مشابه این بود که مثلاً آنهایی که سالم‌اند دستگاه گوارششان سالم است اگر یک گلابی شاداب پرآب و شیرینی را بیاورند هم به او بدهند و هم به کسی که به زخم معده مبتلا است بدهند هرچه این میوه شیرین‌تر و شاداب‌تر باشد آن کسی که سالم است باعث فربهی و نشاط او می‌شود آن کسی که گرفتار زخم معده است همین گلابی هرچه شیرین‌تر باشد و پر آب‌تر باشد داد او در می‌آید این برای این است که گلابی بد است؟ یا این کسی که دستگاه گوارش او مریض است نمی‌تواند این را هضم بکند و این هضم کردن نظیر در جیب گذاشتند نیست که انسان بگذارد در جیب خوب جییب بالأخره این را تحمل می‌کند اما دستگاه گوارش در برابر او درگیر می‌شود و با او مبارزه می‌کند و چون نمی‌تواند بخورد دادش در می‌آید اگر این دستگاه گوارش مثل جیب باشد یا مثل ظرف خالی باشد گلابی در آن بریزند درگیر نشود که دردش نمی‌گیرد این با او درگیر می‌شود این آیه که آمد کسی که فی قلبه مرض است به انکار و لجوج بودن و عناد بودن و تکذیب کردن و استهزا کردن و طوتئه کردن می‌پردازد همین آیه باعث می‌شود که ﴿فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ﴾ وگرنه این طیب و طاهر است آن کسی که بیماری او شروع می‌شود دوباره باید روی تخت عمل بخوابد برای آن است که درگیر شده با این اگر درگیر نمی‌شد و قبول نمی‌کرد و دستگاه او یا هضم می‌کرد یا مثل جیب بود دوباره به اتاق عمل نمی‌رفت منافق در برابر آیه درگیر می‌شود شروع می‌کند به تکذیب کردن و توطئه کردن شروع می‌کند به مسخره کردن ﴿أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هذِهِ إِیمَاناً﴾ لذا همین آیه ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً﴾ که در آیهٴ 82 سورهٴ مبارکهٴ ‌«اسرا‌» آمده در همین مورد است ﴿وَقُلْ جَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ البَاطِلُ إِنَّ البَاطِلَ کَانَ زَهُوقاً ٭ وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ﴾ نه تنها دارو است شفا هم هست دارو را انسان اگر بخورد احیاناً درمان نمی‌شود خوب همه داروها که این‌گونه نیست و بر فرض درمان بشود در طول برنامه‌های دراز مدت دارو است اما شفا مصرف کردنش همان و بهبود یافتن همان نفرمود این دوا است فرمود این شفا است منتها ما مصرف کردنمان ممکن است طول بکشد وگرنه آن همان لحظه که آمد به همراه خود شفا را می‌آورد نه دوا آدم را راحت می‌کند یعنی یک نسیمی اگر بوزد پرده کنار برود آدم باطن این صحنه را ببیند فوراً راحت می‌شود حالا اگر یک صحنه‌ای باشد که پر از زباله است و عده‌ای هم افتاده‌اند به جان هم که او را بگیرند آدم از این طرف سر و صدا را می‌شنود می‌گوید ‌«یا لیتنا کنا معکم‌» اما یک نسیمی بوزد فوراً این پرده کنار برود ببینی یک مشت زباله است همانجا راحت می‌شود می‌گوید خوب شد ما نرفتیم در همان لحظه شفا است ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ یک, و ﴿وَرَحْمَةً﴾ دو, اما ﴿وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً﴾
‌«والحمد لله رب العالمین‌»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 37:54

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی