- 763
- 1000
- 1000
- 1000
هنر خوب زیستن، جلسه بیست و یکم
سخنرانی حجت الاسلام احمد لقمانی با موضوع «هنر خوب زیستن»، جلسه بیست و یکم، سال 1396
در ذیل بحث هنر خوب زیستن، روایت نورانی و بسیار پر برکت رسول گرامی اسلام به لطف خداوند وارد فراز هفتم شدیم و نکاتی را بیان کردیم. گفتیم: پیامبر فرمودند: «لا تشغل بعیش آخره الحسرة» تمام عمر مشغول و سرگرم لذت زندگی نباش. خوشیهای زودگذر که پایانش حسرت و افسوس و ندامت است. یک نگاهی که انسان به زندگی هفتاد ساله بکند، گاهی بعضیها عاقلانه زندگی میکنند و بعضی عوامانه زندگی میکنند. در عوامانه هوس است. باری به هر جهت است و لذات زود گذر است ولی در عالمانه و حکیمانه نگاه به ابدیت است. همان لذتها هم هست ولی هدفمند است. سخنم را با یک جمله از صادق آل محمد(ص) آغاز کنم که خیلی زیباست و خیلی مفید است. «اغبط الناس» کیست؟ما یک حسد داریم و یک غبطه. حسد این است که شما یک نعمتی دارید و من بگویم: خدایا این نعمت را از آقای شریعتی بگیر و به من بده یا کلاً از ایشان بگیر. این حسادت است. غبطه این است که بگویم: این نعمتی که ایشان دارد، الحمدلله، به من هم بده. این غبطه است. مؤمن باید همیشه در حال غبطه باشد و دیگری را دید که از نظر کارهای مثبت و مفید و علم و دانایی برتر است بگوید: من هم همینطور باشم.
امام صادق (ع) روایتی دارد که خیلی زیباست. «اغبط الناس» کیست؟ غبطهخوار ترین افراد کیست؟ حضرت فرمودند: «أَغْبَطُ النَّاسِ مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ» کسی که از دنیا رفته و زیر خاک است. «قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ» آدم شر و گناهکاری نبوده است. از عقاب و عذاب خدا ایمن است. ولی دستش از قبر بیرون است. «وَ یَرْجُو الثَّوَابَ» منتظر یک ذره ثواب است و هیچکس به فکرش نیست. همه مشغول زندگی هستند. این حسرت میخورد و افسوس میخورد. همه مشغول درگیری زندگی هستند. وقتی مشغول بود حواسش نبود باید چه کار کند. «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا» بعضیها را در جهنم گفتگو میکنند، میگویند: صبح تا شب اموال و زن و بچه ما را مشغول کرده بود. خودمان را فراموش کردیم، هدف را فراموش کردیم. آخرت را فراموش کردیم و حواسمان نبود. بعضیها اینقدر زندگی را برای خودشان دل مشغولی درست میکنند، یادش میرود. خودش را فراموش میکند. یکی از انسانهای مثبت و مفید که زیبا نگاه میکنند، در مراسم تشییع یک نفر که از دنیا رفته بود، یک مقدار شر بود. دست زد گفت: آقاجان! اینکه دارد از دنیا میرود،دوست شما، اگر دم قبر گفتند: میخواهی برگردی و زندگی کنی، خوشحال میشوی یا نه؟ گفت: بله. گفت: آنوقت چه کار میکنی؟ گفت: اگر این برگردد میگوید: دیگر دروغ نمیگویم. نگاه ناجور نمیکنم. مال حرام نمیخورم. ایشان گفت: اگر شما جای او بودی چه کار میکردی؟ فکر کن یکبار دیگر شما را برگرداندند و برگشتی، یک جرقه زد و دید درست است. پیامبر به اباذر فرمود: وقتی تشییع پیکر کسی رفتی، نخند. با بغل دستیات حرف نزن! فکر کن اگر الآن تو جای این بودی، چه میکردی؟ برای عرضه به خدا چیزی داری یا نه؟ اینها به انسان نشاط میدهد. محال است انسان را افسرده کند. استفاده از لحظه لحظههای زندگی را میدهد. انسان را بالا میبرد. گفتیم: انبیا نمیگویند: بیا، میگویند: «قل تعَالَوا» بالا بیایید. همه خور و خواب و خشم و شهوت، این عوامانه است. دست پایین است. بالا بیایید.
در ذیل بحث هنر خوب زیستن، روایت نورانی و بسیار پر برکت رسول گرامی اسلام به لطف خداوند وارد فراز هفتم شدیم و نکاتی را بیان کردیم. گفتیم: پیامبر فرمودند: «لا تشغل بعیش آخره الحسرة» تمام عمر مشغول و سرگرم لذت زندگی نباش. خوشیهای زودگذر که پایانش حسرت و افسوس و ندامت است. یک نگاهی که انسان به زندگی هفتاد ساله بکند، گاهی بعضیها عاقلانه زندگی میکنند و بعضی عوامانه زندگی میکنند. در عوامانه هوس است. باری به هر جهت است و لذات زود گذر است ولی در عالمانه و حکیمانه نگاه به ابدیت است. همان لذتها هم هست ولی هدفمند است. سخنم را با یک جمله از صادق آل محمد(ص) آغاز کنم که خیلی زیباست و خیلی مفید است. «اغبط الناس» کیست؟ما یک حسد داریم و یک غبطه. حسد این است که شما یک نعمتی دارید و من بگویم: خدایا این نعمت را از آقای شریعتی بگیر و به من بده یا کلاً از ایشان بگیر. این حسادت است. غبطه این است که بگویم: این نعمتی که ایشان دارد، الحمدلله، به من هم بده. این غبطه است. مؤمن باید همیشه در حال غبطه باشد و دیگری را دید که از نظر کارهای مثبت و مفید و علم و دانایی برتر است بگوید: من هم همینطور باشم.
امام صادق (ع) روایتی دارد که خیلی زیباست. «اغبط الناس» کیست؟ غبطهخوار ترین افراد کیست؟ حضرت فرمودند: «أَغْبَطُ النَّاسِ مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ» کسی که از دنیا رفته و زیر خاک است. «قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ» آدم شر و گناهکاری نبوده است. از عقاب و عذاب خدا ایمن است. ولی دستش از قبر بیرون است. «وَ یَرْجُو الثَّوَابَ» منتظر یک ذره ثواب است و هیچکس به فکرش نیست. همه مشغول زندگی هستند. این حسرت میخورد و افسوس میخورد. همه مشغول درگیری زندگی هستند. وقتی مشغول بود حواسش نبود باید چه کار کند. «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا» بعضیها را در جهنم گفتگو میکنند، میگویند: صبح تا شب اموال و زن و بچه ما را مشغول کرده بود. خودمان را فراموش کردیم، هدف را فراموش کردیم. آخرت را فراموش کردیم و حواسمان نبود. بعضیها اینقدر زندگی را برای خودشان دل مشغولی درست میکنند، یادش میرود. خودش را فراموش میکند. یکی از انسانهای مثبت و مفید که زیبا نگاه میکنند، در مراسم تشییع یک نفر که از دنیا رفته بود، یک مقدار شر بود. دست زد گفت: آقاجان! اینکه دارد از دنیا میرود،دوست شما، اگر دم قبر گفتند: میخواهی برگردی و زندگی کنی، خوشحال میشوی یا نه؟ گفت: بله. گفت: آنوقت چه کار میکنی؟ گفت: اگر این برگردد میگوید: دیگر دروغ نمیگویم. نگاه ناجور نمیکنم. مال حرام نمیخورم. ایشان گفت: اگر شما جای او بودی چه کار میکردی؟ فکر کن یکبار دیگر شما را برگرداندند و برگشتی، یک جرقه زد و دید درست است. پیامبر به اباذر فرمود: وقتی تشییع پیکر کسی رفتی، نخند. با بغل دستیات حرف نزن! فکر کن اگر الآن تو جای این بودی، چه میکردی؟ برای عرضه به خدا چیزی داری یا نه؟ اینها به انسان نشاط میدهد. محال است انسان را افسرده کند. استفاده از لحظه لحظههای زندگی را میدهد. انسان را بالا میبرد. گفتیم: انبیا نمیگویند: بیا، میگویند: «قل تعَالَوا» بالا بیایید. همه خور و خواب و خشم و شهوت، این عوامانه است. دست پایین است. بالا بیایید.
تاکنون نظری ثبت نشده است