- 945
- 1000
- 1000
- 1000
هنر خوب زیستن، جلسه هفدهم
سخنرانی حجت الاسلام احمد لقمانی با موضوع «هنر خوب زیستن»، جلسه هفدهم، سال 1396
در مورد اهمیت دوستی صحبت کردیم، چطور اینجا پیامبر میفرمایند: درگیر دوست و رفیق نباش.
گاهی مواقع انسان تحت تأثیر قرار میگیرد و تمام زندگیاش را میگذارد. دوست داشتن خوب است. همه ما از هر سنی و با هر سوادی، دوست داریم دوست داشته شویم و دوست بداریم. این نیاز درونی انسان است. دوست داریم در خیابان برای دوستمان بوق بزنیم، او برای ما بوق بزند. انسان اجتماعی است. منزوی نیست. در غار زندگی نمیکند. اما گاهی مواقع اینقدر یک طرفه میرویم که از طرف دیگر بام میافتیم. خانواده را فراموش میکنیم، خودمان را فراموش میکنیم، خدا را فراموش میکنیم. بعضیها عشق رفاقت و دوست هستند. اینها باید سنجیده و به اندازه باشد. صبح تا شب اسیر دوستانی نباش که پایانش فراق و جدایی است.
یک جملهای است که فوق العاده حکیمانه است. هشت نکته هست که یکبار باید در یک برنامه مفصل بگویم. روزی امام صادق(ع) به یکی از شاگردانش فرمود: چند سال است شما به درس ما میآیی، چه چیزی از درس من یاد گرفتی؟ ایشان گفت: من هشت نکته یاد گرفتم، هر نکتهای که این شاگرد زیرک و باهوش میگفت، امام فرمودند: احسنت والله! هشت نکته تمام شد و امام یک جمله فرمودند. «والله قسم اگر در تورات و انجیل و زبور و قرآن بگردیم، غیر از این هشت نکته پیدا نمیشود.» چه شاگردی بود! یک فراز که مناسب این بحث هست بگویم. گفت: من در زندگیها و جامعه گردیدم، دیدم هرکسی صبح تا شب به دوستی مشغول است. با کسی رفیق است. نشستم فکر کردم که این رفاقتها روزی تمام میشود.
فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گاهی هم آدم یادش میرود که با فلانی دوست بوده است. من نشستم فکر کردم من با چه کسی دوست باشم که از او جدا نشوم؟ بعد از مرگم با من دوست باشد. دیدم بهترین دوست خداوند است. «ان الله رفیقٌ» خدا بهترین دوست است. تا ابدیت هست. وقتی بهشتی وارد بهشت میشود، یک نامهای به دست راست او داده میشود. میخواند «من الحی القیوم الی الحی القیوم» از زنده و پایداری که هرگز نمیمیرد به زنده و پایداری که هرگز نمیمیرد. چه بهتر از این دوستی؟ گفتم: تمام توجه و تمرکز من به این دوست باشد. این دوست را راضی کنم. نه اینکه منزوی باشم، ولی دوست واقعی من خدا باشد.
در مورد اهمیت دوستی صحبت کردیم، چطور اینجا پیامبر میفرمایند: درگیر دوست و رفیق نباش.
گاهی مواقع انسان تحت تأثیر قرار میگیرد و تمام زندگیاش را میگذارد. دوست داشتن خوب است. همه ما از هر سنی و با هر سوادی، دوست داریم دوست داشته شویم و دوست بداریم. این نیاز درونی انسان است. دوست داریم در خیابان برای دوستمان بوق بزنیم، او برای ما بوق بزند. انسان اجتماعی است. منزوی نیست. در غار زندگی نمیکند. اما گاهی مواقع اینقدر یک طرفه میرویم که از طرف دیگر بام میافتیم. خانواده را فراموش میکنیم، خودمان را فراموش میکنیم، خدا را فراموش میکنیم. بعضیها عشق رفاقت و دوست هستند. اینها باید سنجیده و به اندازه باشد. صبح تا شب اسیر دوستانی نباش که پایانش فراق و جدایی است.
یک جملهای است که فوق العاده حکیمانه است. هشت نکته هست که یکبار باید در یک برنامه مفصل بگویم. روزی امام صادق(ع) به یکی از شاگردانش فرمود: چند سال است شما به درس ما میآیی، چه چیزی از درس من یاد گرفتی؟ ایشان گفت: من هشت نکته یاد گرفتم، هر نکتهای که این شاگرد زیرک و باهوش میگفت، امام فرمودند: احسنت والله! هشت نکته تمام شد و امام یک جمله فرمودند. «والله قسم اگر در تورات و انجیل و زبور و قرآن بگردیم، غیر از این هشت نکته پیدا نمیشود.» چه شاگردی بود! یک فراز که مناسب این بحث هست بگویم. گفت: من در زندگیها و جامعه گردیدم، دیدم هرکسی صبح تا شب به دوستی مشغول است. با کسی رفیق است. نشستم فکر کردم که این رفاقتها روزی تمام میشود.
فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گاهی هم آدم یادش میرود که با فلانی دوست بوده است. من نشستم فکر کردم من با چه کسی دوست باشم که از او جدا نشوم؟ بعد از مرگم با من دوست باشد. دیدم بهترین دوست خداوند است. «ان الله رفیقٌ» خدا بهترین دوست است. تا ابدیت هست. وقتی بهشتی وارد بهشت میشود، یک نامهای به دست راست او داده میشود. میخواند «من الحی القیوم الی الحی القیوم» از زنده و پایداری که هرگز نمیمیرد به زنده و پایداری که هرگز نمیمیرد. چه بهتر از این دوستی؟ گفتم: تمام توجه و تمرکز من به این دوست باشد. این دوست را راضی کنم. نه اینکه منزوی باشم، ولی دوست واقعی من خدا باشد.
تاکنون نظری ثبت نشده است