display result search
منو

مامور ساواکی که استاد اخلاق من شد!

1401/04/15
|

بیان خاطره ای از آیت الله حائری شیرازی از زمان مبارزات ایشان در قبل از انقلاب و درس توحیدی که یک ساواکی به ایشان می دهد.

خیلی از ما آرزو داریم استاد اخلاق داشته باشیم تا کمکمان کنند راه را پیدا کنیم و دستمان را هم در این مسیر سخت بگیرند و پا به پا ببرند که بزرگان گفته‌اند طی این مرحله بی همرهی خضر مکن.

وقتی خاطره‌ای از اولیاء الله می‌شنویم و یا نگاهمان به بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله بهجت، مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی و بزرگان اخلاق و عرفان می‌افتد داغ دلمان تازه می‌شود و آه سردی می‌کشیم، سرمان را به طرف آسمان می‌چرخانیم و با نگاه و گاهی با زبان از خدا شکایت می‌کنیم که چرا استاد اخلاقی سر راه ما قرار نداده تا ما هم سر به راه شویم و به مراتب عالیه برسیم.

اما دریغ که تا راه نیفتیم کمکی نخواهد آمد که فرموده‌اند: تنزل المعونة بقدر المؤونة(کمک به اندازه نیاز و خرج کردن نازل می‌شود). مگر می‌شود استاد دانشگاه را سر کلاس مهدکودک فرستاد؟

خداوند غریق رحمت فرماید مرحوم آیت الله بهجت را که می‌فرمودند: «اگر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلمش ‍ خواهند بود؛ و گرنه سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم در او اثر نخواهد کرد، چنان که در ابوجهل اثر نکرد!».

کسی که حواسش جمع باشد در و دیوار و دوست و دشمن و کوچک و بزرگ استادش می‌شوند و راه را نشانش می‌دهند همانطور که یک ساواکی در زندان، ناخواسته به آیت‌الله حائری شیرازی درس توحید می‌دهد!

باید حرکت کرد...
.
متن از صفحه شخصی محمد صادق احسانبخش

صدای گفتگو

ویدئو

درباره

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

پایگاه سخنرانی مذهبی