display result search
منو
تفسیر آیات 18 تا 20 سوره اسراء

تفسیر آیات 18 تا 20 سوره اسراء

  • 1 تعداد قطعات
  • 36 دقیقه مدت قطعه
  • 20 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 18 تا 20 سوره اسراء"
کارِ خوب اگر برای دنیا بود اثر دنیایی دارد منتها با شرایط خاص و مرز مخصوص
کار خوب اگر برای آخرت بود که یقیناً اثر دارد و مرزش هم مشخص نیست و به فضل الهی وابسته است.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿مَن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً ﴿18﴾ وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُوراً ﴿19﴾ کُلّاً نُّمِدُّ هؤُلاَءِ وَهؤُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً ﴿20﴾

محور بحث عملِ نافع است کارِ خوب و ثمربخش این اگر برای دنیا بود اثر دنیایی دارد منتها با شرایط خاص و مرز مخصوص و اگر برای آخرت بود که یقیناً اثر دارد و مرزش هم مشخص نیست به فضل الهی وابسته است.
پس مَقسم این آیه کارِ عالمانه و محقّقانه است کسی کشاورزی دارد، دامداری دارد یا تحصیل علم دارد یا مانند آن در کنارش عبادتها و اینها مطرح است اما کارِ عاطلِ باطل از مَقسم بیرون است بت‌پرستی عبادت برای بتها این اصلاً کار نیست لذا در سورهٴ مبارکهٴ «نور» فرمود: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾ کسی که تشنه است و به دنبال سراب می‌رود این سعی‌اش سعیِ عاطل و باطل است نه برای دنیاست نه برای آخرت برای اینکه امرِ وجودی نیست این به دنبال آب‌نما می‌رود خیال می‌کند آب است لذا فرمود اینها ﴿مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾ نه عملِ کشاورزی کافران این‌‌چنین است عملِ دامداری کافران این‌‌چنین است نه خیر عبادت کافران این است «اعمال الذین کفروا کسراب بقیع» «قیع» «قاع» آن بیابان صاف است اگر یک بیابان صافی بود که از او به «قاع» می‌گویند «قاع صف‌‌صف» قاع شد «قیع» یعنی همان «قاع صف‌صف» کرانه وسیعی از دور پیداست در چنین کرانه‌ای آنجایی که آفتاب غروب می‌کند آن قسمت غربی این قاع آب‌نماست این شخصِ تشنه حرفِ راهنما را گوش نمی‌دهد راهنما می‌گوید آن سراب است آب را نشان می‌دهد و دروغ می‌گوید و آب ندارد چشمه جای دیگر است این حرف راهنماها را گوش نمی‌دهد دوان دوان به طرف آن سراب می‌رود این کار، کار لغو است این نه کار دنیاست نه کار آخرت.
بنابراین محورِ بحث در آیه اعمالِ عبادیِ کافران نیست اعمال عالمانهٴ کافران است یعنی سدسازی آنها، کشاورزی آنها، دامداری آنها و مانند آن اینها برای تأمین دنیاست به اندازه‌ای که ذات اقدس الهی مصلحت می‌داند برابر کارشان به اینها پاداش می‌دهد اما اگر کسی کافرانه کار می‌کند یعنی کارش کُفر است نه کارش علمی اینکه ﴿کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «نور» آیه 39 به این صورت فرمود: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ﴾ که در قیعه و قاع صف‌صف است ﴿یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾ یک آدم تشنه خیال می‌کند این آب است و حرف راهنما را گوش نمی‌دهد و به دنبال سراب می‌رود چنین شخصی ﴿حَتَّی إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾.
پس مَقسم بحث در آیه ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ﴾ کارِ عالمانه و محقّقانه است این کار اگر برای دنیا بود با دو پسوند پاداش دارد، اگر برای آخرت بود بدون پسوند به طور مطلق پاداش دارد، این یک مطلب.
مطلب دیگر اینکه آیات حَبط مربوط به بخش سورهٴ مبارکهٴ «نور» است که ﴿حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ﴾ ریاکار این‌‌چنین است، کسی که برای سمعه کار می‌کند این‌‌چنین است، اعمال و عبادت کفار این‌‌چنین است، آنها که می‌گفتند ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ﴾ به دنبال سراب‌اند ﴿هؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ﴾ به دنبال سراب‌اند، مرائی به دنبال سراب است، کسی که به دنبال سمعه می‌گردد به دنبال سراب است، پس مَقسم آیه کارهای محقّقانه و عالمانه است این کارها اگر هدفمند بود بهرهٴ دنیا و آخرت دارد اگر هدفمند نبود فقط اجوفین بود فقط بهرهٴ دنیایی دارد آن هم با دو قید و حَبط هم مربوط به کارهای عبادی اینهاست نه کارهای مادی و عالمانهٴ اینها، کارهای عالمانهٴ اینها را خدای سبحان چه در سورهٴ مبارکهٴ «هود» چه در سایر سُوَر فرمود: ﴿نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ﴾ ما بَخس، نقص، کم‌گذاشتن نداریم هر کسی کار کرد پاداش او را می‌دهیم به ما فرمود: ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ خودش هم به طریق اُولیٰ عمل می‌کند اینکه در دعاهای قنوت عیدین می‌گوییم «یا اَهْلَ التَّقْوی‏ وَالْمَغْفِرَةِ» او اهل تقواست او ما را دستور داد به تقوا یعنی بد نکنید، متّقی باشید خودش بیش از دیگران متّقی است، بد نمی‌کند، بد نمی‌گوید، بد نمی‌‌خواهد «أهل التقوا والمغفرة» همان طوری که او اهل عدل است ﴿لاَ یِظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً﴾ اهل تقوا هم هست این دعای نورانی که از امام کاظم(سلام الله علیه) رسیده است در سجدهٴ آخر نماز پایانش دارد «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یا اَهْلَ التَّقْوی وَ یا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ» این در آخر این دعا هست.
او اهل تقواست مثل اهل عدل است، اهل احسان است او از بدی پرهیز دارد بالقول المطلق او هرگز کار کسی را کم نمی‌گذارد اگر به ما فرمود: ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ خودش هم بَخس را روا نمی‌دارد کسی کار کرده کار او را هدر نمی‌دهد اما اگر کسی کار کرده باشد اما کسی کار نکرده باشد که دیگر خودش کار خودش را به هدر داده دیگر، بنابراین مسئله آیه سورهٴ مبارکهٴ «نور» رأساً از حریم بحث بیرون است یک، آیات حَبط رأساً از حریم بحث بیرون است دو، آنچه که زیرمجموعهٴ مَقسم است کارهای محقّقانهٴ عالمانه است این اگر «للدنیا» است با دو پسوند پاداش دارد، اگر «للآخرة» است مطلقا پاداش دارد.
مرحوم فیض در المحجّة البیضاء نقل کرد دیگران هم این را نقل کردند که عده‌ای در خدمت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) بودند یک جوان قدرتمندی از حضور اینها عبور کرد و سلام کرد و عبور کرد اینها که همراهان حضرت بودند گفتند «یا لیته کان فی سبیل الله» عرض کردند این قیافه، قیافهٴ سربازی است ای کاش این جزء مجاهدان بود و سرباز بود «یا لیته کان فی سبیل الله». وجود مبارک حضرت فرمود «مه»، سبیل الله تنها جبهه و جنگ نیست «إن کان خرج یسعی علی ولده صغاراً فهو فی سبیل الله و إن کان خرج یسعی علی ابوین شیخین کبیرین فهو فی سبیل الله و إن کان خرج یسعی علی نفسه یعفها فهو فی سبیل الله و إن کان خرج یسعیٰ ریاء ومفاخرة فهو فی سبیل الشیطان» فرمود این شخص اگر صبح حرکت کرده که پدر و مادر خودش را تأمین کند از راه حلال این سبیل الله است، اگر رفته فرزندان خودش را، عایله خودش را تأمین کند این «فی سبیل الله» است، اگر رفته حیثیت و آبروی خودش را حفظ بکند که دیگر نیازمند به زید و عمرو نباشد «فهو فی سبیل الله» است، اگر رفته صفرِ ارقام ثروتش را اضافه کند برای تکاثر رفته همین این باید به دنبال کوثر برود رفته دنبال تکاثر این «فی سبیل الشیطان» است پس اگر کسی دارد کسب حلال می‌کند «فی سبیل الله» است، عایله خودش را تأمین می‌کند «فی سبیل الله» است جبهه و جنگ هم در مورد لزوم خود هم «فی سبیل الله» است آنها کارهای محقّقانه و عالمانه است اینکه فرمود اعمال کافر حَبط می‌شود آن اعمال عبادی است پس مَقسم اعمالِ صالحِ محقّقانه و عالمانه است.
پرسش: ببخشید برابر همین آیه مورد بحث که لا شکّ در اینکه تمام افعال خداوند بر اساس حکمت است بعد می‌فرماید اگر کسی دنبال دنیای زودگذر بود ما تعطیل می‌کنیم از آن طرف حدیث نبوی می‌گوید عجله از شیطان است چرا خداوند...
پاسخ: نه، نسبت به آخرت دنیا عجله است اصلاً در آن روایات اول ملاحظه فرمودید حیات دنیا نسبت به آخرت عاجله است نه اینکه این شخص عجله کرده کسی با صبر و تأنّی و مطالعه و مشورت به فکر سدسازی است دو، سه سال هم زحمت کشیده، مطالعه کرده، کار کارشناسی هم کرده می‌خواهد آب را مهار کند برای کشاورزی منطقه خودش اما فقط برای تکاثر این عجله نکرده ولی برای عاجله کار کرده.
پرسش: عرض حقیر این است که می‌گویم که عجله‌ای که در روایت نبوی آمده ...... چرا خداوند آن عجله را می‌کند.
پاسخ: بله، آن عجله نیست.
پرسش: می‌گویند «عجّلنا» کسی که اراده کند «عجّلنا».
پاسخ: بله، چون فرمود دنیا عاجله است، قیامت آخره است ولو کسی که برای دنیا کار می‌کند ولو عجله نکند با تأنّی کار کند، چند سال مطالعه کند، مشورت کند کارِ کارشناسی بشود این عاجله است این عاجله غیر از آن عجله است عجله یعنی زودرسی، زودهنگام کار کردن، بی‌جا کار کردن اما «العجلة من الشیطان» اما اگر کسی برای دنیا کار بکند ولو دو، سه سال زحمت کشیده، مشورت کرده، کارِ کارشناسی کرده این برای عاجله کار کرده چون تعجیل و امثال ذلک در این آیه راجع به عاجله است «عجّلنا» یعنی «آتیناه فی الدنیا» «فی العاجله» نه ما عجله می‌کنیم.
خب، بنابراین مَقسم مشخص است و در آنجا که فرمود: ﴿کَانَ سَعْیُهُم مَشْکُوراً﴾ اگر می‌فرمود: ﴿سَعْیُهُم مَّشْکُوراً﴾، خب اصل حتمیت را چون جمله اسمیه بود خبر می‌داد اما وقتی می‌فرماید: ﴿کَانَ سَعْیُهُم مَشْکُوراً﴾ این از استمرار این خبر می‌دهد اگر می‌فرمود: «سعیهم مشکور» جملهٴ اسمیه بود مفید ثبات بود الآن که دارد ﴿کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُوراً﴾ این گذشته از اینکه ثبات را می‌رساند استمرار را هم می‌رساند، دوام را هم می‌رساند دوام غیر از ثبات است.
خب، مطلب مهمّی که وقت امروز ما صرف آن شد همین مطالعهٴ دعای نورانی صحیفهٴ سجادیه بود که بعضی از آقایان(حفظه الله) این دعای نورانی صحیفهٴ سجادیه را پیدا کردند و نشان دادند این جمله در دعای 45 صحیفهٴ سجادیه هست در دعای ودااع ماه مبارک رمضان هست که وجود مبارک امام سجاد به ذات اقدس الهی عرض می‌کند که خدایا تو در این مساومه آگهی مزایده زدی. صحیفهٴ سجادیه هم نظیر نهج‌البلاغه و هر دو هم نظیر قرآن کریم واقعاً محتاج به تفسیر و شرح‌اند منتها اینها چون در حوزه‌ها مهجور‌ند به صورت رسمی شرح نشدند وگرنه شروح فراوانی می‌خواهد خیلی از جمله‌هاست که انسان نیازمند به راهنمایی است.
مرحوم میرداماد(رضوان الله علیه) نوشته‌ای دارند دربارهٴ صحیفهٴ سجادیه به او مراجعه کردیم دیدیم این بزرگوار در ضمن این دعای 45 راجع به این جمله چیزی مرقوم نفرمودند. مرحوم سید علی‌خان شیرازی که تقریباً سال 1119، 1120 رحلت کردند او تا حدودی شرح بازی نسبت به این جمله دارند. یک قرن بعد از ایشان مرحوم آقا سید محمدباقر شیرازی هر دو اهل شیراز بودند آن فلات، فلات علوم عقلیه بود الحمدلله مرحوم آقا سید محمدباقر شیرازی تقریباً که سال 1240 رحلت کردند 120 سال بعد از مرحوم آقا سید علی خان رحلت کردند ایشان هم یک شرح مبسوطی دارند درباره صحیفهٴ سجادیه هر کدام از اینها پنج، شش جلد هست.
این بزرگوار یعنی مرحوم آقا سید محمدباقر از مرحوم آقا سید علی‌خان این جمله‌‌های حساس را که مرحوم آقا سید علی‌خان دارد ایشان نقل می‌کند و خودِ ایشان از مرحوم صدرالمتألهین و حُکمای دیگر جمله‌هایی را اضافه کردند. اصل آن روایت دعای نورانی را بخوانیم تا معلوم بشود که هر گروهی با ذات اقدس الهی می‌تواند معامله بکند این دعای وداع ماه مبارک رمضان برای همه روزه‌دارهاست روزه هم مثل نماز سه گروه ممتثل دارد آن بیان نورانی حضرت سیدالشهدا هست، امام صادق(سلام الله علیهما) هست و ضمناً از وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) هم استفاده می‌شود که اینها که عبادت می‌کنند بعضی «خوفاً من النار» است، بعضی «شوقاً الی الجنة» است، بعضی «حُبّاً لله» است، «شکراً لله» است که «تلک عبادة الأحرار» بالأخره کسی که عبادت می‌کند چیزی می‌خواهد حتی آنهایی هم که می‌گویند «وجدتک أهلا للمحبّة» عبادتشان «لوجه الله» است ولو بهشت نمی‌خواهند ولو لقای خدا را می‌خواهند عبادت بدون هدف نخواهد بود لقای او، زیارت او، جمال او، جلال او شما این «قد قامت الصلاة» را که ملاحظه بفرمایید این «قد قامت الصلاة» یعنی «حان وقت الزیاره» ما یک زیارت ائمه داریم وضعشان مشخص است، احیا و اموات داریم وضعشان مشخص، یک زیارت‌الله، زیارت‌الله یعنی زیارت‌الله داریم آن نماز است معنای «قد قامت الصلاة» یعنی «حان وقت الزیاره» نماز، زیارتِ عابد نسبت به معبود است منتها این عابد اگر معبود را درست نشناسد وقتی رفته آنجا از او سؤال بکنند چه چیزی می‌خواهی می‌گوید من را از جهنم نجات بده این عبادت زاهدانه و خائفانه است. یک وقت که رفت آنجا می‌گویند چه چیزی می‌خواهی؟ می‌گوید به من بهشت بده این عبادت تاجرانه است. یک وقت که رفته آنجا «قد قامت الصلاة» گفته «حان وقت الزیاره» از او سؤال بکنند چه چیزی می‌خواهی می‌گویند وجه‌الله را می‌خواهیم، زیارت تو را می‌خواهیم، لقای تو را می‌خواهیم هر کس که به مقام دوم رسید اوّلی را دارد یقیناً، هر کس به مقام سوم رسید اوّلی و دوّمی را دارد یقیناً آن کسی که «لوجه الله» است هم از جهنم نجات پیدا کرده، هم «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» در اختیار اوست این طور نیست که این را نداشته باشد که یا نخواهد که این را می‌خواهد در مرتبهٴ نازله.
اینکه فرمود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ یک جنّت جسمانی است همین که حور است و قصور است و انهار است و ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ یک جنّت روحانی است که ﴿فَادْخُلِی فِی عِبَادِی﴾ هست، ﴿وَادْخُلِی جَنَّتِی﴾ هست و مانند آن. عذاب هم ـ معاذ الله ـ هم عذاب جسمانی است هم عذاب روحانی، عذاب جسمانی همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «نساء» بیان کرده ﴿کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا﴾ یک عذاب روحانی است که ـ معاذ الله ـ که ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ .
خب، این کسی که رفته آنجا نمی‌داند از خدا چه چیزی بخواهد بعضی از فقها(رضوان الله علیه) فتوا دادند که آنکه «خوفاً من النار» یا «شوقاً الی الجنة» عبادت می‌کند عبادت او باطل است این فتوا را مرحوم شیخ بهایی در اربعینش نقل کرده، مرحوم سید طاووس نقل کرده منتها این تام نیست برای اینکه همین روایات تثلیث نشانهٴ آن است که عبادت هر سه گروه صحیح است وقتی ائمه(علیهم السلام) تقسیم کردند که عُبّاد کسانی که بندگان خدای‌اند خدا را عبادت می‌کنند اینها سه طایفه‌اند مَقسمش عبادت صحیح است نه عبادت اعمّ از صحیح و فاسد. کسانی که عبادت می‌کنند خدا را عبادت می‌کنند منتها نمی‌دانند از خدا چه چیزی بخواهند بعضیها نجات از نار می‌خواهند، بعضیها شوق الی الجنة می‌خواهند، بعضیها می‌گویند ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ﴾ .
بنابراین این بازار، این چهارسوق برای همه باز است خدای سبحان در این دعای نورانی که وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) به ما یاد داد یک آگهی مزایده می‌زند دوتا تفاوت هست یکی اینکه آگهی مزایده برای فروشنده‌هاست نه برای خریدار، ولی اینجا خریدار آگهی مزایده می‌زند، یکی اینکه آگهی مناقصه برای مستأجر است نه برای پیمانکار در آگهی مناقصه اگر کسی بخواهد سدّی بسازد، راهی درست کند به پیمانکارها می‌گوید هر کسی این سدّ خوب را، این راهِ خوب را ارزان‌تر می‌گیرد ما به او می‌دهیم این دولت یا شخصیت حقیقیِ دیگر آگهی مناقصه می‌زند می‌گوید من سدّی می‌خواهم با این وضع، راهی می‌خواهم با آن وضع هر کسی ارزان‌تر گرفت، کمتر گرفت به او می‌دهم این را می‌گویند آگهی مناقصه.
آگهی مزایده در حراج فروشنده آگهی مزایده می‌زند می‌گوید هر که بیشتر می‌خرد من می‌دهم این «من یزید»، «من یزید» این چوب حراج می‌زنند این است یعنی آن کسی که حراج چیست کنار کالا می‌نشیند میزی روبه‌رویش است، چوبی دستش است این را می‌گویند چوب حراج بالا می‌برد، پایین می‌برد می‌گوید «من یزید»، «من یزید»، «من یزید» یعنی چه کسی بیشتر می‌خرد اینکه این بزرگوار گفت که «بی‌معرفت مباش که در من یزید عشق» یعنی من یزید «در من یزید عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند» یعنی اگر معرفت بیشتری بُردی برندهٴ مزایده هستی وگرنه به تو نمی‌دهند خب انسان هر چه دلش می‌خواهد اهل معرفت باشد اینکه آسان نیست.
ذات اقدس الهی در این بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) شما این دوتا شرح را که ملاحظه بفرمایید هر کدام چند صفحه هست هم شرح مرحوم سید علی‌خان حسینی شیرازی(رضوان الله تعالی علیه)، هم شرح مرحوم آقا سید محمدباقر حسینی شیرازی(رضوان الله علیه) که با تفاوت 120 سال آن یکی در سال 120 یا 119 رحلت کرد این یکی در 124 این عبارت را شرح کردند ولی خب می‌دانید همچنان صحیفهٴ سجادیه شرح نشده آنها آدمهای بزرگواری‌اند اما این جمله بالاتر از آن مقداری است که اینها متوجه شدند.
در این جمله نورانی دعای صحیفهٴ سجادیه به این صورت آمده است دعای 45 صحیفهٴ سجادیه به این صورت فرمود عرض کرد به ذات اقدس الهی اول دعا این است « اللهمّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ وَ یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَی الْعَطَاءِ وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ» که این برائت استهلال است اصلاً طلیعهٴ دعا این است که تو برابر عمل پاداش نمی‌دهی این طلیعهٴ دعاست که برائت استهلال است بعد از دو صفحه و نصف به اینجا می‌رسیم «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْکَ وَ الزِّیَادَةِ مِنْکَ فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا وَ قُلْتَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ قُلْتَ مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ...» شما از صدر و ساقه در کتابهای تفسیر ببینید اصلاً به ذهن هیچ مفسّری می‌آید که این آیه ناظر به آگهی مزایده خداست، خب اگر نباشد این خواندن کسی راهی ندارد به این معارف قرآنی که به خدای سبحان عرض می‌کند خدایا ما فروشنده‌ایم تو خریدار ولی تو داری مزایده می‌زنی ما داریم مصرف می‌کنیم دیگر جان و مال و اینها را داریم مصرف می‌کنیم دیگر می‌خواهیم کار بکنیم تو می‌فرمایی که به ما می‌گویی که شما هر چه می‌خواهی به دیگران بفروشی من گران‌تر می‌خرم شما کار می‌کنید برای چه؟ به دنبال مریدی با من معامله کن من دلها را متوجه تو می‌کنم ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً﴾ «مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِیآئِکَ مَحْبُوبَةً فی‏ اَرْضِکَ وَسَمآئِکَ» در زیارت امین‌الله هست حالا بر فرض کسی بخواهد در منطقه‌ای کار بکند که عده‌ای به او متوجه بشوند ملائکه را چه کار بکند؟ فرمود به من بفروش من ملائکه را دوستان تو می‌کنم اهل ارض و سما را مرید تو می‌کنم دنبال چه چیزی می‌گردی من بیشتر می‌خرم برای مال است من بیشتر می‌خرم، برای جمال و جلال و شکوه است من بیشتر می‌خرم این آگهی مزایده است آن دخالت در سُوم که مکروه است این است که کسی دارد معامله می‌کند با زید دارد معامله می‌کند آدم در اثنای مساومه و گفتگوی دوتا برادر مسلمان برود معامله‌اش را به هم بزند بگوید به من بفروش، اما در مزایده شرکت بکند که به هم نمی‌زند که به مردم می‌گوید که شما اگر جزء طبقه ضعیف هستید برای ترس از یک سلسله مسائل این کارها را می‌کنید من شما را از خطرِ بیشتر نجات می‌دهم و آن جهنم است اگر ترسو هستید، اگر غرضتان بهشت رفتن است و تنعّم است و رفاه است و به دنبال باغ و راغ هستید من ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ می‌دهم، اگر عارف و عاشق و معارف برتر را می‌خواهید من خودم را یعنی وجه خودم را به شما می‌دهم شما چه چیزی می‌خواهید؟ در هر صنفی باشید من در این آگهی مزایده شرکت می‌کنم بالأخره انسان یا «خوفاً من الله» عبادت می‌کند یا «شوقاً الی الجنة» عبادت می‌کند یا «حباً لله» عبادت می‌کند.
اگر محبوب می‌خواهی بهترین محبوب را من به تو می‌دهم، اگر رفاه می‌خواهی بهترین وسایل رفاهی را من به تو می‌دهم، اگر پرهیز از خطر می‌خواهی من از خطرناک‌ترین امر خطیر تو را حفظ می‌کنم «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْکَ وَ الزِّیَادَةِ مِنْکَ فَقُلْتَ» آن وقت این آیات را آگهی مزایده می‌داند هیچ کس جرأت دارد بتواند اینها را این طور آیات را تفسیر بکند «لِعِبَادِکَ تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ» اینها چون وافدند دیگر وَفْد یعنی هیئتی که می‌روند نزد بزگواری. وَفدی آمده خدمت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یعنی هیئتی آمده، موکبی آمده، اردویی آمده خدمت حضرت شما می‌بینید هم این نوآموزان آموزش و پرورش می‌روند خدمت مراجع، هم دانشجویان می‌روند، هم علما و اساتید می‌روند خدمت مراجع هر کدام رفتند بهره خاص خودشان را می‌برند دیگر اینها را می‌گویند وَفد، اینها را می‌گویند دیدار، اینها را می‌گویند ملاقات.
به خدا عرض می‌کند که این وافدان که به حضور تو می‌آیند تو آگهی مزایده بستی با اینکه فروشنده باید آگهی مزایده بزند نه خریدار ولی تویِ خریدار آگهی مزایده زدی برای اینکه فروشنده عقلش نمی‌رسد آن هم چه مزایده‌ای که چه خرید و فروشی که تو عوضین را یکجا برمی‌گردانی. انسان یک وقت با بیگانه معامله می‌کند خسارت می‌بیند برای اینکه عوض و معوّض را آن بیگانه برده است، یک وقت با دوست معامله می‌کند سود می‌برد برای اینکه عوض و معوّض را دوست به او برمی‌گرداند ما اگر ـ معاذ الله ـ تابع شیطان بودیم خودمان را، اعمال خودمان را در اختیار او گذاشتیم این‌‌چنین نیست که او ما را به ما برگرداند که ما را در رَهن خود می‌گیرد فرمود: ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ﴾ حالا همین آیه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» است که ان‌شاءالله در چند روز بعد می‌خوانیم سوگند کرده همین شیطان و ابلیس پلید گفت من سواری می‌خواهم ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ﴾ من احتناک می‌کنم حَنک و تحت حنک اینها را من باید بگیریم.
خب، چه کسی احتناک می‌کند؟ آن سوارکار دیگر آن سوارکارِ ماهر احتناک می‌کند «احتنک الفرس» یعنی حَنک و تحت حنک و افسار و همه‌اش را گرفته این حالت را می‌گویند احتناک آن وقت این اسب زیر پای این راکب بردهٴ اوست شیطان به ذات اقدس الهی گفت من از اینها می‌خواهم سواری بگیریم ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ﴾ این کار را می‌کنم و خدا هم نفرمود تو نمی‌کنی فرمود مختاری ولی اینها عذاب می‌بینند خودشان هم آزادند تو را ما بر اینها مسلّط نکردیم مگر اینکه آنها خودشان به تو سواری بدهند، خب اگر کسی به دنبال شیطان رفت این‌‌چنین نیست که برای خودش زحمت بکشد که باید برای او بدود عوض و معوّض را او گرفته این می‌شود خسارت اما اگر برای ذات اقدس الهی زحمت کشید عوض و معوّض هر دو خدا برمی‌گرداند او را آزاد می‌کند خودِ او را، بهشت را هر دو را در اختیار او قرار بدهد می‌گوید این تو و این هم نعمتت. آن وقت این آیات فراوان اول ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ بعد ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ بعد ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ﴾ و مانند آن.
از وجود مبارک امام صادق رسید، از وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیهما) رسید که فرمود وقتی ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ آمده وجود مبارک پیغمبر عرض کرد ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾ بعد آمده ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ عرض کرد ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾ بعد آیه آمد که ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ﴾ از خیر به ده‌تا، از ده‌تا به هفتصدتا، از هفتصدتا به هزار و چهارصد تا، از هزار و چهارصدتا به ﴿وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ﴾ این ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾، ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾ تنها برای مسائل علمی نیست آن مقیّد شده است ﴿رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾ اما اینجا عرض کرد ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾، ﴿رَبِّ زِدْنِی﴾ این مزایده از این طرف است یعنی خدایا افزایش بده، افزایش بده و اینها.
یک بیان لطیفی مرحوم آقا سید علی‌خان شیرازی داشتند همان بیان را مرحوم آقا سید محمدباقر شیرازی در جلد پنجم این شرح صحیفه ذکر کردند آنکه مرحوم آقا سید علی‌خان مرقوم فرمودند به نام ریاض‌السالکین است اینکه مرحوم آقا سید محمدباقر حسینی شیرازی مرقوم فرمودند به نام لوامع الأنوار العرشیه است سابقاً هم بنا بر این بود که اگر یک مطلب ابتکاری را ذات اقدس الهی به کسی عطا بکند از باب اینکه «قلب المؤمن عرش الرحمن» از آن مطلب علمی به مطلب عرشی یاد می‌کردند بعداً دیگر حالا این نکته فوت شده است هر مطلب بلندی ولو دیگران گفته باشند این را می‌گویند مطلب عرشی، مطلب عرشی آن است که برای خود انسان باشد از باب «قلب المؤمن عرش الرحمن» نصیب او بشود نه مطلبی که بر قلب دیگری ریخته زید بگیرد بگوید مطلب عرشی. ایشان مرحوم آقا سید محمدباقر شیرازی در ذیل این جمله نورانی وجود مبارک امام سجاد آن فرمایش مرحوم آقا سید علی‌خان را هم نقل می‌کند از او به عنوان فاضل شارح یاد می‌کند یعنی جلد پنجم صفحه 78 این لوامع الأنوار العرشیه از فرمایش مرحوم آقا سید علی‌خان نقل می‌کند مرحوم آقا سید علی‌خان در ریاض‌السالکین ایشان هم در جلد ششم صفحه 133 این مطلب را فرمودند، فرمودند که «وفی قوله(علیه السلام) زدت فی السوم علی نفسک ایذانٌ بکمال العنایة بهم حیث جعله تعالی هو الطالب لمتاجرة ایاهم بدلیل زیادته فی السوم الذی هو فی الأغلب من شأن البایع لا شأن المشتری إلاّ أن یکون المشتری هو الراغب فی السلعة والطالب لبیعها» فرمود اصلاً اینجا جا برای مزایده نیست ولی خدا مزایده زده مزایده معمولاً برای فروشنده‌هاست نه برای خریدار مگر اینکه خریدار محتاج باشد اینجا خدا نه فروشنده است نه خریدارِ محتاج فقط لطف و کَرَم اوست. بعد این فرمایش مرحوم سید علی‌خان این است که «وهی نکتة عجیبة قلّ من یتنبّه لها إلاّ من نوّر الله قلبه لفهم مقاصده(علیه السلام)» همین فرمایش لطیف مرحوم آقا سید علی‌خان را مرحوم آقا سید محمدباقر شیرازی(رضوان الله تعالی علیهما) نقل کرده است.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 36:22

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی