display result search
منو
تفسیر آیات 78 و 79 سوره اسراء_ بخش اول

تفسیر آیات 78 و 79 سوره اسراء_ بخش اول

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 20 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 78 و 79 سوره اسراء"
در سوره «اسراء» ضمن بیان اصول اعتقادی و تبیین خطوط کلّی اخلاقی, خطوط کلّی برخی از عبادات تشریح شد
کتابِ حکیم همهٴ مطالبش حکیمانه است صدر و ساقهٴ مطالبش محکم و متقن است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً ﴿78﴾ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً ﴿79﴾

در این سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» که در مکه نازل شد ضمن بیان اصول اعتقادی و تبیین خطوط کلّی اخلاقی, خطوط کلّی برخی از عبادات مثل نماز مطرح شد گرچه زکات و امثال زکات در مدینه تشریح شد لکن نماز در مکه بود. در این کریمه فرمود: ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ نماز را اقامه بکن در جریان نماز گاهی قبله مطرح است که جریان کعبه و عدول از بیت‌المقدس به کعبه و اینها را طرح شده است که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» گذشت ﴿سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا﴾ و مانند آن, گاهی به لحاظ مکانِ نماز مطرح است که ﴿أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ﴾ و مانند آن, گاهی به لحاظ زمان نماز مطرح است نظیر این آیهٴ 78 سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» و آیات دیگر که ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ در غالب این موارد سخن از اقامهٴ نماز است از نمازگزارها هم به عنوان مقیمین صلات یاد می‌کند ﴿الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ﴾ دربارهٴ قرآن ما را به قرائت قرآن امر کردند که فرمود: ﴿فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرآنِ﴾ اما درباره‏ٴ نماز ما را به قرائت نماز امر نکردند ما را به اقامهٴ نماز امر کردند سرّش آن است که در اسلام نماز عمود دین معرّفی شده است «إنّ الصلاة عمود الدین» این مطلب اول.
مطلب دوم آن است که ذات اقدس الهی قرآن را به عنوان کتابِ حکیم معرفی کرد ﴿یس ٭ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ﴾, این مطلب دوم.
مطلب سوم آن است که کتابِ حکیم همهٴ مطالبش حکیمانه است صدر و ساقهٴ مطالبش محکم, مُتقن, حکمت و اِتقان است.
مطلب چهارم این است که اگر دینی که نماز را به عمود معرّفی کرد این دین به ما بگوید نماز بخوان معلوم می‌شود حرفش حکیمانه نیست چون ستون را که نمی‌خوانند باید حکیمانه حرف بزند حکیمانه حرف زدن این است که بگوید اقامه کنید یا بگوید نماز قرائت است بعد به ما بگویند «اقرأُ الصلاة» یا اگر گفتند «إنّ الصلاة عمود الدین» حتماً باید بگویند ﴿أَقِیمُوا الصَّلاَةَ﴾ برای اینکه ستون خواندنی نیست ستون را اقامه می‌کنند این است که این کتاب می‌شود کتاب حکیم در جایی شما نمی‌بینید که ما را به خواندن نماز امر کنند عنوان «مُصلّی» داریم, «یصلّون» داریم که اینها مُصلّی‌اند «المصلّی من هو؟ هو من یُقیم عمود الدین» نه «هو من یقرأ الصلاة» چون صلات قرائت نیست این می‌شود کتاب حکیم.
مطلب بعدی آن است که از نمازهای چهارگانه ظهرین و مغربین به اقامه یاد کرد فرمود: ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ یعنی «عند زوال الشمس» ﴿إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که این وقت ظهرین است و مغربین از دلوک شمس یعنی زوال شمس نماز ظهر شروع می‌شود تا تاریکی فراگیر شب که نماز عشاست این ظهرین و مغربین نمازهای چهارگانه, پنجمین نماز که نماز صبح است از او هم به عنوان اقامه یاد کرده است این چون ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ منصوب است و مفعول ﴿أَقِمِ﴾ باشد ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یعنی «أقم قرآن الفجر» پس صلات صبح هم با اینکه مسئلهٴ قرائت در او مطرح شد چون جنبهٴ صلاتی دارد امر به اقامه کرد و آن جنبهٴ قرآنی را هم در آیات دیگر فرمود: ﴿فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرآنِ﴾ و مانند آن, خب این هم یک مطلب.
﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ خطاب به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) است به عنوان قائد امّت و شامل جمیع امّت اسلامی خواهد بود ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ که این «لام» برای وقت است ﴿إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ تفسیر این مسئله وقت ایضا چه موقع است؟ وقت فضیلت چه موقع است؟ چه موقع قضا می‌شود؟ این را به وسیله روایات باید مشخص کرد اجمالش این است که این چهار نماز یعنی ظهرین و مغربین از این جملهٴ ﴿لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ مشخص می‌شود. برخیها خواستند بگویند ﴿لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ هنگام مغرب است اول مغرب را می‌گویند دلوک سرّش آن است که این دلوک از دَلْک است یعنی مالیدن هنگام ظهر را می‌گویند دلوک شمس برای اینکه در اثر شدّت نور شمس بیننده دست به چشم می‌کشد که چشمش خیره نشود برخیها هنگام غروب را دلوک شمس گفتند برای اینکه تاریکی فرا می‌رسد او باید دَلْک کند, بمالد چشمش را تا درست ببیند اما آن‌طوری که در بعضی از روایات ما آمده و تقویت کرده دلوک شمس می‌شود عند الزوال که آغازش نماز ظهر است و غسق اللیل می‌شود نماز عشا, منتها اگر دلوک شمس همان زوال شمس بود دیگر نماز ظهر می‌شود اوّلین نماز در حالی که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» گذشت ﴿حافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاَةِ الْوُسْطَی﴾ آنجا ترجیح داده شد که صلات وسطا صلات ظهر است جمع بین اینکه آغاز نماز, ظهر است و اینکه صلات وسطا صلات ظهر است در همان بحثهای سورهٴ مبارکهٴ «بقره» اشاره شد و قابل جمع هم هست این‌طور نیست که اگر ما از نظر زمان نماز ظهر را اوّلین نماز قرار دادیم با والصلاة الوسطایی که در روایات آمده منظور صلات ظهر است مخالف باشد آن هم راه حل دارد.
به هر تقدیر ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ که حالا دلوک به معنای دَلک و مالیدن چشم در اثر شدّت شعاع باشد ﴿إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ «و أقم قرآن الفجر» در مسئله ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ نماز صبح و قبل از نماز صبح که نماز شب هست فضیلتی است که این آیه به هر دو نکته اشاره کرده است ولی قبل از اینکه به جریان نماز صبح و نماز شبی که قبل از نماز صبح هست با آن دو نکته‌ای که قرآن کریم دربارهٴ این دو نماز ذکر کرده است بپردازیم به آیات دیگری که دربارهٴ نمازهای پنج‌گانه وارد شده است مراجعه بشود تا یک مقدار روشن بشود که قرآن از نماز گاهی به عنوان تسبیح یاد می‌کند, گاهی به عنوان تکبیر یاد می‌کند چه تسبیح باشد, چه تکبیر عمود است و هر عمودی را باید اقامه کرد راجع به نمازهای پنج‌گانه آیات فراوانی است که شرحش به عهدهٴ روایات است حالا این آیات را ملاحظه می‌فرمایید.
در سورهٴ مبارکهٴ «طه» بخشی از این مطالب آمده که آیه 129 از سورهٴ مبارکهٴ «طه» به این صورت آمده ﴿فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ﴾ که می‌شود نماز صبح ﴿وَقَبْلَ غُرُوبِهَا﴾ که می‌شود نماز عصر ﴿ وَمِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّح﴾ که می‌شود مغربین یعنی نماز مغرب و عشا ﴿وَأَطْرَافَ النَّهَارِ﴾ که می‌شود نماز ظهر ﴿فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَی﴾ این یک آیه البته تشریحش و تبیینش به عهدهٴ روایات است در راویات به صورت شفّاف باز کرده که فرمود ﴿قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ﴾ منظور نماز صبح است ﴿وَقَبْلَ غُرُوبِهَا﴾ عصر است, ﴿وَمِنْ آناءِ اللَّیْلِ﴾ مغربین است, ﴿وَأَطْرَافَ النَّهَارِ﴾ که نماز ظهر است.
در سورهٴ مبارکهٴ «روم» هم مشابه این مطلب آمده است به همین نمازهای پنج‌گانه اشاره شده آیه هفده و هیجده سورهٴ مبارکهٴ «روم» ﴿فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ﴾ که مغربین می‌شود ﴿وَحِینَ تُصْبِحُونَ﴾ که صلات صبح است ﴿وَلَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ که جمله معترضه است ﴿وَعَشِیّاً﴾ یعنی «فسبحان الله حین تعشون عشیّاً وحین تُظهِرون» ﴿عَشِیّاً﴾ می‌شود نماز عصر ﴿وَحِینَ تُظْهِرُونَ﴾ هم می‌شود نماز ظهر, عشا به معنای مصطلح ما نیست که پاسی از شب گذشته باشد غروب را می‌گویند عشا, خب ﴿فَسُبْحَانَ اللَّهِ﴾ یعنی «حین سبّحوا سبحان الله» ﴿حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ ٭ ... وَعَشِیّاً وَحِینَ تُظْهِرُونَ﴾ گاهی از صبح شروع می‌شود, گاهی از ظهر شروع می‌شود, گاهی از شب شروع می‌شود این نشان می‌دهد که اگر ما آیه سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» را که محلّ بحث است دلوک شمس را ظهر دانستیم با اینکه طبق روایاتی نماز ظهر بشود صلات وسطا منافات ندارد چون ادلّهٴ نمازهای پنج‌گانه منحصر در سورهٴ «اسراء» نیست چه در سورهٴ «اسراء», چه در سورهٴ «طه», چه در سورهٴ «روم», چه در سورهٴ «ق», چه در سورهٴ «طور» که بعد می‌خوانیم به خواست خدا از نمازهای پنج‌گانه دور می‌زند گاهی از صبح شروع می‌کند, گاهی از ظهر شروع می‌کند, گاهی از آغاز شب شروع می‌کند, گاهی از عشا شروع می‌کند این‌طور نیست که الاّ ولابد آغاز این نمازهای پنج‌گانه نماز ظهر باشد که تا با صلات وسطا هماهنگ نباشد, پس آیه هفده و هیجده سورهٴ «روم» این است که ﴿فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ﴾ یعنی «تدخلون فی المساء», ﴿وَحِینَ تُصْبِحُونَ﴾ «تدخلون فی الصباح» ﴿وَعَشِیّاً﴾ یعنی «حین تعشون عشیّا تدخلون فی العشاء» ﴿وَحِینَ تُظْهِرُونَ﴾ یعنی «تدخلون فی الظهر».
در سورهٴ مبارکهٴ «ق» آنجا هم مشابه آیات گذشته آمده آیهٴ 39 و 40 سورهٴ مبارکهٴ «ق» این است ﴿فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ﴾ چه موقع؟ ﴿قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ﴾ که می‌شود نماز صبح, ﴿وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾ که می‌شود نماز عصر ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ﴾ خب اینکه فرمود: ﴿فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾ ﴿قَبْلَ الْغُرُوبِ﴾ ظهرین را شامل می‌شود ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ﴾ مغربین را شامل می‌شود ﴿فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ﴾ که مربوط به تعقیبات است اما در بسیاری از موارد امر به صبر همراهی می‌کند جریان نماز را در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» این بحث گذشت که ﴿اسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾ نماز یکی از بهترین راههای تحصیل استقامت است برای اینکه آدم وقتی آن توان را داشت که این ستون را اقامه کند وقتی ستون را اقامه کرد اول کسی که زیر این خیمه می‌رود و از خطر محفوظ می‌شود خود نمازگزار است خب شما برای دیگران که خیمه نمی‌زنید برای خودتان خیمه می‌زنید وقتی وارد این خیمه شدید این خیمه حِصن‌الله است دیگر وقتی حِصن‌الله شد از هر گزند و آسیب مصونید لذا فرمود شما بیا اینجا من حفظت می‌کنم اگر فرمود: ﴿اسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾ یعنی این خیمه را به پا کن بیا در خیمه گاهی می‌فرماید: «ولایة علیّ‌بن‌ابی‌طالب حِصْنی» , گاهی می‌فرماید: «کلمةُ لا اله الاّ الله حصنی» تحلیل این آیات نماز یعنی می‌گوید «الصلاة حِصنی» خب اینکه فرمود: ﴿وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾ با نماز شما از خدا کمک بگیرید یعنی چه؟ یعنی وقتی آمدی اینجا من حفظتان می‌کنم هم شرح صدر به آدم عطا می‌کند این دلهره و ترس که در اختیار ما نیست این دل در اختیار «مقلّب القلوب» است او آرام می‌کند او در جریان مادر حضرت موسی(سلام الله علیهما) فرمود: ﴿لَوْلاَ أَن رَّبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا﴾ او خودش را می‌باخت ما دلش را نگه داشتیم گفتیم این بچه که دُردانهٴ توست با زحمت فراهم کردی با تلاش و کوشش این را به بار آوردی و داری شیر می‌دهی بده در آب دیگر زَهْره‌ای می‌خواهد, جگری می‌خواهد آخر این رودخانهٴ عادی نیست که دیگری بگیرد که دریای روانی است جریان نیل خب کشتیرانی می‌شود در آن این یک رودخانهٴ محلّی نیست که جلوتر کسی این را بگیرد که فرمود تو این را به دریا بده ما حفظش می‌کنیم ﴿وَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ﴾ به تو دستور می‌دهیم که بینداز در دریا, به دریا هم دستور می‌دهیم این را به ساحل ببرد ﴿فَلْیُلْقِهِ﴾ این امر, امر غایب است ﴿فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ﴾ از طرفی به تو می‌گوییم بگو چَشم, از طرفی به دریا می‌گوییم دریا هم می‌گوید چَشم چنین خدایی است فرمود اگر این کار را کردی خیمه را به پا کردی اول کسی که وارد خیمه می‌شود خودتی خیمه را روی سر خودت می‌زنی و این خیمه حِصن من است لذا در غالب این موارد به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود صبر کن و نماز بخوان اگر کسی نماز را جدّی بگیرد بداند که من دارم این ستون را نگه می‌داریم یقیناً محفوظ می‌ماند, خب.
﴿فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾ این در سورهٴ مبارکهٴ «ق» بود آخرین بخش هم سورهٴ مبارکهٴ «طور» است که در آنجا هم راجع به این نمازهای چندگانه به این صورت بیان فرمود آیه 48 و 49 سورهٴ مبارکهٴ «طور» این است ﴿وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ﴾ یعنی «تقوم من النوم» ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ﴾ در بعضی از این آیات مشروحاً مفصّلاً, در بعضی از این آیات متناً و مُجملاً که آیات «یفسّر بعضها بعضا» این نمازهای پنج‌گانه آمده البته تبیین فقهی‌اش به برکت روایات و احادیث اهل بیت خواهد بود در غالب این موارد هم با صبر همراه است, خب.
در این سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» که محلّ بحث است آیات قبلش ناظر به این بود که اینها تلاش و کوشش‌شان این است که بالأخره زیر پایتان را خالی کنند یا با تهدید یا با تحبیب, یا با طمع دادن و تطمیع یا با زر و زور دیگر که بالأخره زیر پایت را خالی کنند تو کوتاه بیایی اهل تسامح باشی, اهل تساهل باشی چیزی را کم کنی, چیزی را زیاد کنی که آیات قبل این در سال گذشته بیان شد آیه 74 به بعد این بود که ﴿وَإِن کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذاً لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلاً ٭ وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً ٭ إِذاً لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیراً ٭ وَإِن کَادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَإِذاً لاَّ یَلْبَثُونَ خِلاَفَکَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ یا می‌خواهند تو را وادار کنند یا نشد تو را تبعید کنند بعد فرمود تمام اینها را می‌توانی تحمّل کنی با اقامهٴ نماز ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ «و أقم قرآن الفجر», خب.
اما آن دو نکته‌ای که مربوط به دوتا نماز است یکی نماز صبح, یکی هم نماز شب. دربارهٴ نماز صبح فرمود: ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ روایاتی که ذیل این هست ملاحظه فرمودید مشهود است یعنی فرشته‌هایی که مأمور شب‌اند شاهدند که این شخص دارد نماز صبح را می‌خواند او را ثبت می‌کنند, فرشته‌هایی که مأمور روزند اول صبح می‌رسند یعنی صبح صادق می‌بینند این شخص دارد نماز می‌خواند هم «تشهده ملائکة اللیل», هم «تشهده ملائکة الیوم» یا مشهود خود ذات اقدس الهی است به شهادت خاص و به شهود مخصوص و مانند آن لذا نماز صبح این فضیلت را دارد که بالأخره انسان از خواب برخیزد خب شب قدری زودتر می‌خوابد سبک‌تر غذا می‌خورد که دیگر نمازش قضا نشود ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾.
اما راجع به نماز شب آن را در آیهٴ 79 جداگانه ذکر فرمود, فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ﴾ پاسی از شب ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ هُجود همان قیامِ بعدالنوم است کسی که قبلاً خوابیده بود و برخاست می‌گویند «هَجَد» در بحثهایی که تفاوت بین قعود و جلوس بود این حرف گذشت کسی که خوابیده است می‌نشیند می‌گویند «جَلَس», کسی که ایستاده است می‌نشیند می‌گویند «قَعَد» چنین فرقی بین قعود و جلوس هست گرچه در بسیاری از موارد «قعود» به جای «جلوس» و «جلوس» به جای «قعود» کاربرد دارد اما آن فرق اساسی‌شان این است اینها مترادف نیستند که «قَعد» و «جلس» نظیر انسان و بشر باشد دوتا رفع باشد یک مفعول ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ﴾ یعنی این یک فریضهٴ زاید است «نَفْل» آن زائد را می‌گویند فرمود وجود مبارک ابراهیم از ما فرزند می‌خواست ما به او فرزند دادیم به او اسحاق دادیم ﴿مِن وَراءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ﴾ او از ما فرزند خواست ما به او اسحاق دادیم نوه هم دادیم که این نافله است او که از ما نوه نخواست ما برابر خواستهٴ او که فرزند بود به او اسحاق دادیم به او بعد از اسحاق نوه هم دادیم لذا یعقوب می‌شود نافله یعنی زاید بر خواستهٴ او, «نَفْل» آن زیاده است اینکه فرمود: ﴿نَافِلَةً لَّکَ﴾ نه یعنی مستحب است برای اینکه آن امری که دارد آن امر به معنی وجوب است یعنی این غیر از آن نمازهای پنج‌گانه که بر همه واجب است بر شما هم واجب است این نماز شب هم بر شما واجب است منتها ﴿لَّکَ﴾ دیگر بر مردم واجب نیست برای تودهٴ مردم همان استحباب خاصّ خودش را دارد, خب.
آن نکته‌ای که دربارهٴ نماز شب است این است که فرمود: ﴿عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ این کار را اگر کردی یعنی نماز شب را به پا کردی به مقام محمود می‌رسی یعنی به جایی می‌رسی که هر که تو را شناخت تو را حمد می‌کند و هر که تو را نشناخت مقامت را حمد می‌کند الآن آنها که مؤمن‌اند و موحّدند می‌دانند که به برکت اهل بیت «بیُمنه رُزِق الوریٰ وبوجوده ثبتت فی الأرض والسماء» از اینها حق‌شناسی می‌کنند, اینها را مجرای فیض می‌دانند, به اینها عرض ارادت می‌کنند, به اینها متوسّل می‌شوند و مانند آن, آنهایی که نمی‌دانند این ذوات قدسی چه چیزهایی‌اند این مقام که مجرای فیض خداست این مقام را حمد می‌کنند منتها نمی‌دانند صاحب این مقام اهل‌بیت‌اند این مقامی است که «یَحْمده کلّ متنعّمٍ» دیگر نفرمود چه کسی حمد می‌کنند که, حمد مطلق برای چه کسی است؟ برای کسی است که مجرای فیض مطلق باشد اگر کسی رحمتِ مقطعی بود, محمود مقطعی است اگر کسی ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ بود محمودِ مطلق است دیگر محمود مطلق مظهر آن حمیدِ مطلق است که در سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» گذشت ﴿فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾ دیگر حمد بالأصاله برای اوست ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾ اگر کسی عبدِ الله بود و مظهر اسم اعظم بود او هم محمود مطلق است چه دیگری بداند چه دیگری نداند.
پرسش:...
پاسخ: بله, مثل اینکه کورها به وسیلهٴ آفتاب نور می‌گیرند گرم می‌شوند ولو نبینند این اعماها گرمایشان به وسیلهٴ چیست؟ بالأخره روز و شب فرق می‌کند یا نمی‌کند؟ اینها مگر آب را می‌بینند؟ مگر آفتاب را می‌بینند؟ مگر ماه را می‌بینند؟ مگر ستاره‌ها را می‌بینند؟ مگر آسمان را می‌بینند؟ مگر زمین را می‌بینند؟ اما از برکات همهٴ اینها دارند استفاده می‌کنند آنکه نمی‌بیند این‌چنین نیست که محروم نباشد البته از بعضی از فیوضات محروم است اگر فرمود: ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ معنایش همین است دیگر. در پایان سورهٴ مبارکهٴ «توبه» فرمود: ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ﴾ آنچه معلّم باشد, استاد باشد, مهذّب باشد, مزکّی باشد, ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾ باشد آن بله برای شاگردان خودش است اما فرمود تا تو هستی من این مردم را عذاب نمی‌کنم ﴿مَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾ خب اینها عمری به جای صمد, صَنم گفتند این کعبه را بُتکده کردند بت‌خانه کردند شما در جریان مشرکین و وثنییون و صنمیین قریش خواندید اینها آن‌قدر این کعبه که با معماری و مهندسی دو پیامبر الهی ساخته شد این را آن‌چنان بتکده کردند که حقّ‌التولیه‌اش را کلیدداری کعبه را با دو مَشک شراب گاهی معامله می‌کردند همین ابوسفیانها, همین ابوقبشانها که داستانش را شنیدید در همان بازیگریهای قماربازیهای خودشان گاهی در همان خَمّاریشان این کلیدداری کعبه را, تولیت کعبه را با دو مشک شراب فروختند چنین بلایی به سر کعبه درآوردند مگر قبلاً تولیت کعبه دست همین مشرکین نبود؟ مگر این را نمی‌فروختند حقّ‌التولیه؟ مگر جابه‌جا نمی‌کردند؟ مگر بالای همین کعبه قمار نمی‌کردند؟ این مردم را ذات اقدس الهی فرمود به برکت پیغمبر ما فعلاً کاری با اینها نداریم ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾ این پیغمبر, خب این می‌شود ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ الآن شما شنیدید لِنین حرفهایی زده مارکسیستها حرفهایی زدند, کمونیستها حرفهایی زدند, استالین حرفهایی زدند اینها آمدند آن صبغهٴ انسانی دستورات پیامبر را گرفتند صبغهٴ الهی‌اش را رها کردند آن عبادت و الهیات و قُربیات و امثال ذلک را گذاشتند کنار این دعوت به اقتصاد و عدل مردم و رعایت حقوق مستضعفان و رعایت حقوق محرومان و اینها را گرفتند این‌چنین نبود که حالا لنین و استالین تازه پیدا شده باشند این حرفها هم از خود آنها باشد که این وجود مبارک حضرت امیر این را صریحاً اعلام کرد فرمود من کارم این نیست که به فقیر برسم کمک به فقیر یک امر عاطفی است شما هم بلدید من آمدم که جلوی فقر را بگیرم نه به فقیر کمک بکنم «لو تَمثّل لِی الفقر رجلاً لقَتلته» من هر جا فقر را ببینم گردن فقر را می‌زنم شما عاطفی فکر می‌کنید من عاقلانه, شما می‌خواهید به فقیر در اثر جشن عاطفی کمک بکنید من می‌خواهم بیکاری را بردارم که مردم کریمانه دستشان به سفرهٴ خودشان دراز بشود نه شما مردم را کمک بکنید این را شما در این صوت العدالة الانسانیة می‌بینید «لو تَمثّل لِی الفقر رجلاً لقَتلته» این در خیلی از کلمات هست که در نهج‌البلاغه نیست خدا غریق رحمت کند آن گذشته‌ها را و تأیید کند آن موجودین را که مستدرک نهج‌البلاغه نوشتند, متمّم نهج‌البلاغه نوشتند چون نهج‌البلاغه کتاب حدیث نیست کتاب بلاغت است سیّدرضی(رضوان الله تعالی علیه) بارها شنیدید این بزرگوار آمده آن جمله‌های آهنگین, جمله‌هایی که فصاحتش بیشتر است, بلاغتش بیشتر است آنها را جمع کرده یک خطبهٴ پنج صفحه‌ای حضرت سخنرانی نیم ساعتهٴ حضرت که چند صفحه است ایشان همه‌اش جمله‌اش را انتخاب کرده همین جریان عهدنامهٴ مالک که وجود مبارک حضرت امیر به عنوان بخش‌نامه برای استاندار مصر مرقوم فرمودند قبل از نهج‌البلاغه در این تحف‌العقول آمده تحف‌العقول قبل از نهج‌البلاغه است مفصّل‌تر از او هم هست بخش‌نامه که نباید آهنگین باشد که باید جملاتش دستوری باشد این جمله‌های دستوری فراوانی که در تحف‌العقول است و قبل از نهج‌البلاغه آمده در نهج‌البلاغه نیست.
غرض آن است که آن دستورها را وجود مبارک حضرت امیر بیان فرمود این می‌شود علی آن وقت این حرف را بعدیها پیدا کردند مثل اینکه اذان دارند می‌گویند چون از این به بعد تا پاییز هست قبل از دوازده اذان می‌گویند ما زودتر شروع بکنیم بهتر است.
«و الحمد لله ربّ العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:22

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی