- 994
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه چهلم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه چهلم، سال 1401
انسانها چطور میتوانند به یک زندگی خوب برسند؟ اولاً تعریف زندگی خوب چیست؟ آیا با وجود اینهمه فرهنگها، دینها و اهداف مختلفی که مردم دارند ما میتوانیم در جهان، بر یک تعریف و تعبیر مشترک از «زندگی خوب» توافق کنیم؟ امروز عقل بشر اینقدر رشد پیدا کرده که انسانها بتوانند بر تعریفی از یک زندگی خوب توافق کنند. تصور بنده این است که انسانها میتوانند اینطور توافق کنند که تعریف زندگی خوب این است که هر انسانی استعدادهای خودش را شکوفا کند؛ بدون اینکه زحمتی یا اذیتی برای دیگران داشته باشد و به تعبیر دیگر، انسان بدون اینکه ظلمی به کسی بکند به خواستههای خودش برسد.
همه میتوانند بر این تعریف توافق کنند. امروز مفهوم «دلم میخواهد» یک چیز رایج در همۀ دنیا است. شکوفایی استعدادها هم آرزوی همۀ انسانهاست. اگر انسانها به شکوفایی استعداد برسند به عالیترین فهم، عالیترین قدرت و خیلی چیزهای دیگر خواهند رسید. اگر انسانها به خواستههای خودشان برسند که عبارت دیگری از همان شکوفایی استعداد است، از زندگیشان لذت میبرند. زندگی خوب برای انسانها دو ویژگی دارد: اینکه استعدادهایشان شکوفا بشود و اینکه به خواستههایشان برسند. اگر استعدادهای انسان شکوفا نشود، به کدام خواستهها میرسند و متوقف میشوند؟ به خواستههای اولیۀ سطحی که در تمدن غرب، انسانها را در همین حد نگه میدارند و نمیخواهند به آنها اجازه بدهند که استعدادهای انسانها شکوفایی پیدا بکند و به خواستههای عمیق برسند.
دینی که پیامبر اکرم(ص) بر آن مبعوث شدند برنامهای است برای شکوفایی همۀ استعدادهای انسان و تحقق همۀ خواستههای انسان بدون مزاحمت برای دیگران. این تعریف بعثت نبوی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ... یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» خداوند متعال پیامبران(ع) را مبعوث کرد تا دفائن عقول مردم استخراج بشود یعنی همان شکوفایی استعداد. بعد از اینکه استعدادها شکوفا شد، تازه شما متوجه میشوید چه میخواهید و چه باید بخواهید؟ بعد باید بروید تلاش کنید تا به خواستههایتان برسید. پس زندگی خوب یعنی شکوفایی استعدادها و رسیدن به خواستهها بدون مزاحمت برای دیگران، بنابراین ما در تعریف کلی زندگی خوب مشکلی نداریم ولی ممکن است سرِ مصداق، اختلاف پیدا بشود و با همدیگر دعوا و بحث کنیم.
وقتی پیامبران برای همین خواسته که یک خواستۀ انسانی است برنامه آوردند، میخواهیم ببینیم پیامبراکرم(ص) برای تحقق این خواسته و برای اینکه بتوانیم راحت و لذتبخش زندگی کنیم، چه ساختاری را طراحی میکند؟ آن ساختار این است که شما مردم، قدرت بیجا به کسی ندهید که او به شما ظلم کند، شما را محدود کند، اجازۀ شکوفایی استعداد به شما ندهد و حتی شما را ابزار ظلم به دیگران قرار بدهد.
پیامبران دنبال این هستند که «من بتوانم خودم را بشناسم و استعدادهایم را بروز بدهم و به خواستههایم برسم» یعنی زندگیای که آن قدر غرق شکوفایی استعداد و لذتبردن از این امر باشد که در اثر شکر درِ خانۀ خداوند متعال هر لحظه به خدا مقرّب بشوم. یکی از استعدادها بلکه محوریترین استعداد انسان، همین خداپرستی است. یکی از خواستههای انسان بلکه مهمترین خواستۀ انسان مقربشدن به خداست. یعنی شما نمیتوانید خدا را بدون این تعریف از انسان بیان کنید.
پیامبران برای این هدف آمدند ولی سرِ راه انسانها مانع هست؛ آنها همدیگر را اذیت میکنند. باید این اذیت برداشته بشود. تعریفی که از یک زندگی خوب بیان کردیم هم یک قید داشت. آن قید این بود که دیگران را اذیت نکنید و به آنها ظلم نکنید؛ چون انسان آزاد است، وقتی که آزاد شد، آزاد است که امتحانهای خدا را طی بکند و آزاد است که با آزادی این کار را انجام بدهد و الّا فرشتهها بدون آزادی رشد خوبی دارند، معرفت خوبی هم دارند و در یک روال منظم، کار خودشان هم انجام میدهند.
انسانها چطور میتوانند به یک زندگی خوب برسند؟ اولاً تعریف زندگی خوب چیست؟ آیا با وجود اینهمه فرهنگها، دینها و اهداف مختلفی که مردم دارند ما میتوانیم در جهان، بر یک تعریف و تعبیر مشترک از «زندگی خوب» توافق کنیم؟ امروز عقل بشر اینقدر رشد پیدا کرده که انسانها بتوانند بر تعریفی از یک زندگی خوب توافق کنند. تصور بنده این است که انسانها میتوانند اینطور توافق کنند که تعریف زندگی خوب این است که هر انسانی استعدادهای خودش را شکوفا کند؛ بدون اینکه زحمتی یا اذیتی برای دیگران داشته باشد و به تعبیر دیگر، انسان بدون اینکه ظلمی به کسی بکند به خواستههای خودش برسد.
همه میتوانند بر این تعریف توافق کنند. امروز مفهوم «دلم میخواهد» یک چیز رایج در همۀ دنیا است. شکوفایی استعدادها هم آرزوی همۀ انسانهاست. اگر انسانها به شکوفایی استعداد برسند به عالیترین فهم، عالیترین قدرت و خیلی چیزهای دیگر خواهند رسید. اگر انسانها به خواستههای خودشان برسند که عبارت دیگری از همان شکوفایی استعداد است، از زندگیشان لذت میبرند. زندگی خوب برای انسانها دو ویژگی دارد: اینکه استعدادهایشان شکوفا بشود و اینکه به خواستههایشان برسند. اگر استعدادهای انسان شکوفا نشود، به کدام خواستهها میرسند و متوقف میشوند؟ به خواستههای اولیۀ سطحی که در تمدن غرب، انسانها را در همین حد نگه میدارند و نمیخواهند به آنها اجازه بدهند که استعدادهای انسانها شکوفایی پیدا بکند و به خواستههای عمیق برسند.
دینی که پیامبر اکرم(ص) بر آن مبعوث شدند برنامهای است برای شکوفایی همۀ استعدادهای انسان و تحقق همۀ خواستههای انسان بدون مزاحمت برای دیگران. این تعریف بعثت نبوی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ... یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» خداوند متعال پیامبران(ع) را مبعوث کرد تا دفائن عقول مردم استخراج بشود یعنی همان شکوفایی استعداد. بعد از اینکه استعدادها شکوفا شد، تازه شما متوجه میشوید چه میخواهید و چه باید بخواهید؟ بعد باید بروید تلاش کنید تا به خواستههایتان برسید. پس زندگی خوب یعنی شکوفایی استعدادها و رسیدن به خواستهها بدون مزاحمت برای دیگران، بنابراین ما در تعریف کلی زندگی خوب مشکلی نداریم ولی ممکن است سرِ مصداق، اختلاف پیدا بشود و با همدیگر دعوا و بحث کنیم.
وقتی پیامبران برای همین خواسته که یک خواستۀ انسانی است برنامه آوردند، میخواهیم ببینیم پیامبراکرم(ص) برای تحقق این خواسته و برای اینکه بتوانیم راحت و لذتبخش زندگی کنیم، چه ساختاری را طراحی میکند؟ آن ساختار این است که شما مردم، قدرت بیجا به کسی ندهید که او به شما ظلم کند، شما را محدود کند، اجازۀ شکوفایی استعداد به شما ندهد و حتی شما را ابزار ظلم به دیگران قرار بدهد.
پیامبران دنبال این هستند که «من بتوانم خودم را بشناسم و استعدادهایم را بروز بدهم و به خواستههایم برسم» یعنی زندگیای که آن قدر غرق شکوفایی استعداد و لذتبردن از این امر باشد که در اثر شکر درِ خانۀ خداوند متعال هر لحظه به خدا مقرّب بشوم. یکی از استعدادها بلکه محوریترین استعداد انسان، همین خداپرستی است. یکی از خواستههای انسان بلکه مهمترین خواستۀ انسان مقربشدن به خداست. یعنی شما نمیتوانید خدا را بدون این تعریف از انسان بیان کنید.
پیامبران برای این هدف آمدند ولی سرِ راه انسانها مانع هست؛ آنها همدیگر را اذیت میکنند. باید این اذیت برداشته بشود. تعریفی که از یک زندگی خوب بیان کردیم هم یک قید داشت. آن قید این بود که دیگران را اذیت نکنید و به آنها ظلم نکنید؛ چون انسان آزاد است، وقتی که آزاد شد، آزاد است که امتحانهای خدا را طی بکند و آزاد است که با آزادی این کار را انجام بدهد و الّا فرشتهها بدون آزادی رشد خوبی دارند، معرفت خوبی هم دارند و در یک روال منظم، کار خودشان هم انجام میدهند.
تاکنون نظری ثبت نشده است