- 649
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه سی ام
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه سی ام، سال 1401
رهبر انقلاب از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی و فوری سخن گفتند، یعنی برای همۀ ما لازم است که یک تلاش سنگین را برای تبیین، انجام بدهیم؛ از تبیین مسائل نظام و انقلاب تا تبیین اصل دین که اینها به هم گره خورده است. یکی از دلالتهای جهاد تبیین، این است که ما در تبیین دین، تا کنون ضعیف بودهایم.
ما چهل سال است که داریم دربارۀ دین صحبت میکنیم، اما تازه رسیدهایم به «جهاد تبیین»! پس تا حالا داشتیم چهکار میکردیم؟ نه اینکه حرفهای غلطی زده شده باشد، اما حتماً حرفهایی زده شده است که آنچنان دارای اولویت نبوده است.
رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودهاند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ میتواند در موضوعات اجتماعی و سیاسی امروز باشد یا در موضوعات دینی. البته اگر کیفیت تبلیغ ما درست بشود، کمّیت آن هم درست میشود، یعنی حرف خوب اگر شنیده بشود، این حرف خوب را همه تکرار میکنند، لذا کمّیت آن هم بهبود پیدا خواهد کرد.
با توجه به این نکتۀ مقدماتی، به سراغ موضوع اصلی بحث برویم و یکمقدار جسورانهتر به بحث بپردازیم. موضوع بحث ما این بود که همان اتفاقی که در ظهور پیامبر(ص) افتاد، در ظهور امام زمان(ع) هم میخواهد رخ بدهد. پیامبر(ص) هم در واقع ظهور کردند؛ آن هم یک ظهور بود. یک مرتبهای از «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» در همان زمان رخ داد و امام زمان(ع) هم در واقع همین اتفاق را میخواهند رقم بزنند.
سال گذشته دربارۀ شباهتهای بعثت و ظهور صحبت کردیم، و برخی موانع سرِ راه بعثت و ظهور را بیان کردیم. یکی از قسمتهای چالشیِ بحث این بود که عرض کردیم «مهمترین مانع سرِ راه بعثت نبوی، غرور مؤمنان و دینداران بود» چون در دوران جاهلیت هم آنها دین داشتند؛ با اینکه تحت عنوان «جاهلیت» از آن دوره یاد میشود و درست هم هست، ولی اینطور نبوده که آنها ملحد باشند و خدا را قبول نداشته باشند. اینطور هم نبوده که آنها «بت» را بهجای خدا قرار بدهند، بلکه بت، صورتهایی از تحریف دینشان بوده است.
یکی از بزرگترین موانع بعثت، غرور دینداران بوده است. خُب آیا همین الان، این یکی از موانع ظهور هم هست یا نه؟ بله، واقعاً همینطور است. مرحوم شاهآبادی(استاد حضرت امام) میفرمود: مشکل اولِ ما، غرور مؤمنین است... آیا این غرور تمام شده است یا نه؟ تازه الآن به یک پیروزهایی هم رسیدهایم و این مسئله جدیتر هم شده است.
ما خیلی دنبال این نباشیم که آدم بدها را خوب کنیم، اگر خوبها خوبتر بشوند، عالم نورانی میشود. همیشه مشکل این بوده است که خوبها تا نصف راه میروند و بقیه راه را ادامه نمیدهند. قوم بنیاسرائیل هم همینطور بودند؛ تا نصف راه را رفتند ولی حاضر نشدند بقیه راه را بروند. چقدر هم زجر کشیده بودند! حضرت موسی آمدند و بنیاسرائیل را نجات دادند و دشمنان را نابود کردند و آنهمه معجزات و نعمات برایشان آوردند. فقط مانده بود که بروند فلسطین را از دست دشمنان دین بگیرند. ولی آنها گفتند: نه دیگر تو خودت با خدای خودت برو بجنگ! درواقع آنها از سرِ سیری، با دین برخورد کردند.
رهبر انقلاب از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی و فوری سخن گفتند، یعنی برای همۀ ما لازم است که یک تلاش سنگین را برای تبیین، انجام بدهیم؛ از تبیین مسائل نظام و انقلاب تا تبیین اصل دین که اینها به هم گره خورده است. یکی از دلالتهای جهاد تبیین، این است که ما در تبیین دین، تا کنون ضعیف بودهایم.
ما چهل سال است که داریم دربارۀ دین صحبت میکنیم، اما تازه رسیدهایم به «جهاد تبیین»! پس تا حالا داشتیم چهکار میکردیم؟ نه اینکه حرفهای غلطی زده شده باشد، اما حتماً حرفهایی زده شده است که آنچنان دارای اولویت نبوده است.
رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودهاند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ میتواند در موضوعات اجتماعی و سیاسی امروز باشد یا در موضوعات دینی. البته اگر کیفیت تبلیغ ما درست بشود، کمّیت آن هم درست میشود، یعنی حرف خوب اگر شنیده بشود، این حرف خوب را همه تکرار میکنند، لذا کمّیت آن هم بهبود پیدا خواهد کرد.
با توجه به این نکتۀ مقدماتی، به سراغ موضوع اصلی بحث برویم و یکمقدار جسورانهتر به بحث بپردازیم. موضوع بحث ما این بود که همان اتفاقی که در ظهور پیامبر(ص) افتاد، در ظهور امام زمان(ع) هم میخواهد رخ بدهد. پیامبر(ص) هم در واقع ظهور کردند؛ آن هم یک ظهور بود. یک مرتبهای از «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» در همان زمان رخ داد و امام زمان(ع) هم در واقع همین اتفاق را میخواهند رقم بزنند.
سال گذشته دربارۀ شباهتهای بعثت و ظهور صحبت کردیم، و برخی موانع سرِ راه بعثت و ظهور را بیان کردیم. یکی از قسمتهای چالشیِ بحث این بود که عرض کردیم «مهمترین مانع سرِ راه بعثت نبوی، غرور مؤمنان و دینداران بود» چون در دوران جاهلیت هم آنها دین داشتند؛ با اینکه تحت عنوان «جاهلیت» از آن دوره یاد میشود و درست هم هست، ولی اینطور نبوده که آنها ملحد باشند و خدا را قبول نداشته باشند. اینطور هم نبوده که آنها «بت» را بهجای خدا قرار بدهند، بلکه بت، صورتهایی از تحریف دینشان بوده است.
یکی از بزرگترین موانع بعثت، غرور دینداران بوده است. خُب آیا همین الان، این یکی از موانع ظهور هم هست یا نه؟ بله، واقعاً همینطور است. مرحوم شاهآبادی(استاد حضرت امام) میفرمود: مشکل اولِ ما، غرور مؤمنین است... آیا این غرور تمام شده است یا نه؟ تازه الآن به یک پیروزهایی هم رسیدهایم و این مسئله جدیتر هم شده است.
ما خیلی دنبال این نباشیم که آدم بدها را خوب کنیم، اگر خوبها خوبتر بشوند، عالم نورانی میشود. همیشه مشکل این بوده است که خوبها تا نصف راه میروند و بقیه راه را ادامه نمیدهند. قوم بنیاسرائیل هم همینطور بودند؛ تا نصف راه را رفتند ولی حاضر نشدند بقیه راه را بروند. چقدر هم زجر کشیده بودند! حضرت موسی آمدند و بنیاسرائیل را نجات دادند و دشمنان را نابود کردند و آنهمه معجزات و نعمات برایشان آوردند. فقط مانده بود که بروند فلسطین را از دست دشمنان دین بگیرند. ولی آنها گفتند: نه دیگر تو خودت با خدای خودت برو بجنگ! درواقع آنها از سرِ سیری، با دین برخورد کردند.
تاکنون نظری ثبت نشده است