display result search
منو
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه دهم

تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه دهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 26 دقیقه مدت قطعه
  • 102 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه دهم، سال 1400

در همین تعارض‌هاست که خیلی از حرف‌ها خودشان را نشان می‌دهند. یعنی اگر ما به یک‌باره جاهلیت را سیاه ببینیم آن دشمنی‌ها را هم طبیعی می‌دانیم و از کنارش عبور می‌کنیم. اما وقتی انسان به این تعارض‌ها توجه می‌کند، به این سؤال‌ها می‌رسد که چرا؟ و اگر انسان به جواب این سؤال‌ها-که مربوط به آن زمان است- برسد، جواب برخی از سؤال‌های زمان خودش را هم پیدا می‌کند.
ما در این بحث، هنوز آنچنان به زمان خودمان نرسیده‌ایم، ولی این سؤال مطرح است که با این‌همه آدم‌های خوب، چرا حضرت ظهور نمی‌کنند؟ ما کم آدم‌های خوب نداریم، کم مسجدها و هیئت‌های با رونق نداریم، آدم‌های خوب خیلی داریم الحمدلله، خوبی‌ها خیلی در جامعۀ ما نشر پیدا کرده است. خب چرا حضرت ظهور نمی‌کنند؟ جواب این سؤال، به همان مطلب ربط دارد. لذا ما عنوان گفتگوی خودمان را «تاریخ بعثت و عصر ظهور» قرار دادیم و به نوعی داریم این دو تا را با هم مقایسه می‌کنیم.
زمینه‌هایی برای ایمان‌آوردن به پیغمبر، در آن جامعه وجود داشته است؛ زمینه‌هایی مثل خودِ خانۀ کعبه، عبادت‌ها و اخلاقیاتی که بین مردم رواج داشته است. این خوبی‌ها وجود داشته و آنها هم برای آخرین پیامبر انتظار می‌کشیدند و این زمینه‌ها باید علی‌القاعده زمینۀ دشمنی با پیامبر را از بین می‌برد. بعضی از اخلاقیات خوبِ آدم‌های خاص و شعرهای آنها را برای شما می‌خوانم تا وقتی گفتیم که اینها در جنگ بدر به‌دست امیرالمؤمنین و حمزۀ سیدالشهدا کشته می‌شوند، خیلی بحث ما داغ‌تر خواهد شد.
همین‌جا می‌خواهم این را عرض کنم که هر کسی به پیامبر ایمان آورد، خیلی هنر نکرد. چون وقتی طرف یک خوبی‌هایی دارد و می‌بیند این خوبی‌ها دارد تکمیل می‌شود، و می‌بیند که این خوبی‌ها دارد تأیید می‌شود، و می‌بیند که این خوبی‌هایی که در ذهنش هست دارد در یک فرد(رسول‌خدا) تجسّم پیدا می‌کند، طبیعتاً اگر به او ایمان بیاورد، خیلی هنر نکرده است.
شاید برخی بگویند: «وقتی شما می‌گویی، آنها هنر نکردند یعنی ارزش چندانی هم نداشتند؟» نه، ارزش آنها خیلی بالاتر از این حرف‌ها بود اما نه به دلیل ایمان‌آوردن؛ به دلیل اینکه هر کسی در آن زمان به پیامبر ایمان آورد، خداوند متعال ابتلائاتی بر سرش آورد و مقاومتی باید می‌کرد که واقعاً هر کسی امروز به آن فکر کند، به سادگی نمی‌تواند آمادگی خودش را برای آن شرایط اعلام کند. مثلاً برای آن شرایط سخت، شاید یک تعبیرش این باشد که فامیل‌کُشی رواج پیدا کرده بود. هرچند ممکن است بعضی‌ها از این کلمه «رواج» خوش‌شان نیاید. همچنین مسائلی مثل هجرت و آوارگی و دست‌کشیدن از اموال و در راه خدا اموال فراوان‌دادن، برای آنها پیش آمد. بنده معتقدم ارزش مسلمانان صدر اسلام به این نبود که ایمان بیاورند، به امتحانات بعد از ایمان بود که امتحانات بسیار سنگینی بود.
اگر ایمان آوردن خیلی هنر نبود و این‌قدر سهل بود، پس چرا این‌قدر با پیامبر(ص) دشمنی کردند؟ اگر کسی ایمان آورد، چه اتفاقی برایش افتاد که ایمان آورد؟ او دید آنچه خودش از خوبی‌ها داشته، دارد توسط رسول‌خدا اولاً تأیید می‌شود و ثانیاً زیباترش را دارد می‌شنود و این خوبی‌ها دارد تکمیل می‌شود. این خیلی به آدم احساس خوبی می‌دهد؛ اینکه ببیند آن خوبی‌هایی که داشته (مثلاً آن عبادات و اخلاقیاتی که داشت) الان از جانب خداوند دارد تأیید می‌شود. احکامی که مردم در دوران جاهلیت رعایت می‌کردند و اسلام تأیید فرموده است، تعدادشان کم نیست؛ در عبادات و در معاملات.
می‌خواهم یادی کنم از حمزۀ سیدالشهدا قهرمان بزرگ صدر اسلام. ایشان در آن زمانی که هنوز ایمان نیاورده بود، یک روز بعد از شکار به مکّه آمد، به او گفتند که ابوجهل با پیامبر(ص) برخورد خیلی زشتی داشته است. حمزه آمد و به سختی با ابوجهل برخورد کرد، کمان خودش را بر سر ابوجهل زد و دعوایی راه افتاد، ابوجهل دیگران را نگه داشت، چون می‌دانست کسی از پسِ حمزه برنمی‌آید. ابوجهل همان‌جا پرسید: مگر تو به برادرزادۀ خودت ایمان آوردی؟ فرمود بله که ایمان آوردم! و همان‌جا شهادتین را بر زبانش جاری کرد. آنجا از سر تعصّب این را گفت، و فردایش خدمت رسول خدا آمد و فرمود «این چیزی که شما می‌گویی چیست؟ به من بگو». رسول خدا برای او توضیح دادند و قرآن برای او خواندند. ایشان هم گفت که من ایمان می‌آورم. (کَانَ أَبُوجَهْلٍ تَعَرَّضَ لِرَسُولِ‌اللَّهِ ص وَ آذَاهُ بِالْکَلَامِ وَ اجْتَمَعَتْ بَنُو هَاشِمٍ فَأَقْبَلَ حَمْزَةُ وَ کَانَ فِی الصَّیْدِ فَنَظَرَ إِلَى اجْتِمَاعِ النَّاسِ... فَغَدَا عَلَى رَسُولِ‌اللَّهِ ص فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِ أَ حَقٌّ مَا تَقُولُ؟ فَقَرَأَ عَلَیْهِ رَسُولُ‌اللَّهِ ص سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ فَاسْتَبْصَرَ حَمْزَةُ وَ ثَبَتَ عَلَى دِینِ الْإِسْلَامِ؛
عظمت ایمان حمزۀ سیدالشهدا را ببینید؛ می‌خواهم بگویم که این ایمان عمیق بود و در جان او نشسته بود. مثل حضرت خدیجه(س) که رسول خدا دربارۀ حضرت خدیجه(س) فرمود «هَذِهِ صَدِیقَةٌ أُمَّتِى» او صدّیقۀ امّت من است. یعنی از عمق جان و صادقانه به من ایمان آورده است. ایمان حضرت حمزۀ سیدالشهدا هم از سر فامیلی نبود، ابولهب هم فامیل بود و اصلاً آن قریشی که در بدر، اولین جنگ را علیه پیامبر راه انداختند اکثراً فامیلِ پیامبر بودند البته برخی دورتر و برخی نزدیک‌تر.
رسول خدا-سال‌ها بعد و در یک جای دیگری- به حمزۀ سیدالشهدا می‌فرماید: برای اینکه ایمان تو کامل بشود، باید دوباره بیعت کنی. گفت من که بیعت کردم. فرمود با علی بن ابی‌طالب هم بیعت کن. حالا حمزۀ سیدالشهدا خودش یک قهرمان است و علی بن ابی‌طالب نسبت به ایشان سنّ کمتری داشت و جوان بود. اما وقتی این ایمان را عرضه کرد، حمزه فرمود: می‌پذیرم. و بعد داستانی دارد که چطور گریه کرد در این ماجرایی که رسول خدا ایمان را عرضه می‌کرد.
ماجرای این گفتگو هم این بود که رسول خدا(ص) شب قبل از شهادت حمزۀ سیدالشهدا به ایشان فرمود: تو به یک سفر طولانی می‌روی. بیا یک‌بار دیگر مرور کنیم؛ من را به پیغمبری قبول داری؟ بله یا رسول الله! علی بن ابی‌طالب را بعد از من به جانشینی قبول داری؟ بله (وَ لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی أُصِیبَ حَمْزَةُ فِی یَوْمِهَا دَعَاهُ رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ یَا حَمْزَةُ یَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ یُوشِکُ أَنْ تَغِیبَ غَیْبَةً بَعِیدَةً فَمَا تَقُولُ لَوْ وَرَدْتَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ سَأَلَکَ عَنْ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ شُرُوطِ الْإِیمَانِ... وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ قَالَ حَمْزَةُ شَهِدْتُ وَ أَقْرَرْتُ وَ آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ ؛ الطرف من الأنباء‌والمناقب/ص 125) دقت کنید که پذیرش این مسئله در آن شرایط خیلی انعطاف می‌خواهد. حمزۀ سیدالشهدا حتماً از قبل، خوبی‌های علی‌بن ابی‌طالب را دیده بوده و خوش‌اش آمده بود؛ بدون حسادت و بدون تکبّر.
آنهایی که ایمان آوردند در اصلِ ایمان آوردنشان به نظرم زیاد کار بزرگی نکردند؛ در امتحان‌های پس از ایمان آوردن کار بزرگی کردند که واقعاً امتحان‌ها سختی بود. ان‌شاءالله بعضی‌هایش را خواهیم رسید.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 26:34

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی