display result search
منو
امام زمان(ع) از دیدگاه نهج البلاغه، جلسه چهارم

امام زمان(ع) از دیدگاه نهج البلاغه، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 141 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام مهدی شریعتی تبار با موضوع «امام زمان(ع) از دیدگاه نهج البلاغه»، جلسه چهارم، سال 1395

امام علی علیه السلام در حکمت شماره 147 نهج البلاغه این کلام را به کمیل بن زیاد نخعی که از اصحاب سر و راز حضرت است بیان فرموده:
«اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ، وَ کَمْ ذَا وَ أَیْنَ أُولَئِکَ؟ أُولَئِکَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّنَاتِهِ، حَتَّى یُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ یَزْرَعُوهَا فِی قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ. انْصَرِفْ یَا کُمَیْلُ إِذَا شِئْتَ.
زمین هیچگاه از حجت قائم خداوندى خالى نمى ماند. خواه آشکار و مشهور باشد یا ترسان و پنهان از دیده ها. تا حجتها و نشانه هاى روشن دین خدا از میان نرود اینان آیا چند تن هستند، یا در کجایند به خدا سوگند، که شمارشان بس اندک است، ولى قدر و منزلتشان بسیار است. خداوند به اینان حجتها و نشانه هاى روشن خود را حفظ کند، تا آن را به همانندان خود به ودیعت سپارند و این بذر در دلهاى ایشان بکارند. علم و حقیقت و بصیرت به آنان روى آور شده و روح یقین را یافته اند و آنچه ناز پروردگان، دشوار پنداشته اند، بر خود آسان ساخته اند. و بر آنچه نادانان از آن مى ترسند انس گرفته اند. به تن همدم دنیایند ولى جانشان به جهان بالا پیوسته است. جانشینان خداوند در روى زمین هستند و داعیان دین اویند. آه، آه. چه آرزومند دیدارشان هستم. اى کمیل، اگر خواهى بازگرد.»

هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نیست و نخواهد بود و همیشه حجت خدا بر روی زمین وجود خواهد داشت. حجت الهی و خلیفه خدا و انسان کامل یا ظاهر و مشهور است و در بین مردم زندگی می کند و یا غائب در پس پرده غیبت قرار دارد.
وجود امام و حجت خدا چه به صورت ظاهر و چه به صورت غائب، به عنوان انسان کامل همواره امری لازم و ضروری و قطعی و حتمی و تخلف ناپذیر است. چون آفرینش جهان و خلقت هدف دارد و نیاز است که به کمال برسد. وجود امام در این راه صراط مستقیم لازم است که هم خود، هدف خلقت هستند.
خدای متعال به مقتضای رحمت و حکمت و فیض لا متناهی اش برای سعادت بشر نیاز به ارائه و رعایت و تبیین یک سلسله احکام و قوانین دارد که این احکام و بایدها و نبایدها برای سعادت و مصلحت بشر است. راه سعادت انسان هم عمل به دین و آموزه های آن است. این احکام باید به درستی به دست انسان برسد که راه مطمئن در زمان حضور رسول خدا، شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. بعد از رسول خدا آن منبعی که باید جامعه از آن استفاده کند ائمه معصومین علیهم السلام هستند.
خواجه نصیرالدین طوسی درباره فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام می گوید وجود امام لطف است
خواجه نصیر الدین طوسی در کشف المراد می نویسد: سبب غائب شدن امام از انظار، خود مردم می باشند. و علامه حلّی اعلی اللّه مقامه در مقام شرح و توضیح این عبارت می نویسد:
لطف بودن وجود امام وابسته به سه امر است: ١ - خداوند چنین امامی را خلق نماید که از حیث علم وقدرت بتواند رهبری انسان ها را بدست بگیرد. ٢ - شخص امام، تمامی مشکلات و سختی های این امامت را متحمّل گردد. ٣ - رعیت او را کمک کنند و نسبت به اوامر و نواهی او تسلیم بوده باشند، اگر رعیت آمادگی پذیرفتن چنین امامی را نداشتند غیبت یک مسئله طبیعی است و قرآن با صراحت به این حقیقت اشاره نموده و می فرماید:«إِنَّ اَللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»متأسفانه این رمز تا هنگام ظهور پنهان است و در آن وقت مردم جهان در می یابند که علت غیبت در وجود خودشان نهفته بوده و از آن غافل بودند و چنانچه در اعصار و زمان های قبل، خود را آماده می ساختند امام بر آن ها ظاهر می شد امّا در صدد اصلاح و آمادگی خود بر نیامدند و به رژیم های گوناگون و مسلک های فاسد دل بستند و گمان کردند که آن ها می توانند دردی را دوا کنند. روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده که حضرت در تفسیر و توضیح آیۀ شریفۀ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اَللّهِ»می فرماید: جنب اللّه امیر المؤمنین علی علیه السلام و نیز اوصیاء بعد از او هستند تا می رسد به آخرین آنها که حضرت مهدی علیه السلام می باشد و زمان ظهور، مردم انگشت ندامت به دندان می گزند و می گویند: وای بر ما که چه کوتاهی کردیم نسبت به امامان خود و نیز کوتاهی و سهل انگاری کردیم در فراهم آوردن زمینه برای حکومت عدل آنان.
البته معنای اینکه می گوئیم مردم موجب غیبت امام عصر علیه السلام شده اند آن نیست که افرادی نیستند که حضرت را یاری نمایند و مطیع و منقاد ایشان نباشند بلکه مراد حدّ نصابی است که برای ظهور آن حضرت لازم است زیرا بسیاری از شایستگان همیشه آمادۀ ظهور بوده و هستند اما جامعۀ بشریت این آمادگی را در حدّ نصاب دارا نیست با توجه به اینکه انقلاب حضرت مهدی علیه السلام یک انقلاب منطقه ای و جزئی نیست بلکه حضرت می خواهد جوامع بشری را از شرقی و غربی همه و همه را اصلاح نماید و اگر در چنین شرائطی حضرت ظهور کند قطعاً حکومت وانقلاب عظیم و جهانی ایشان محقق نخواهد شد و لذا غیبت ادامه پیدا می کند و غیبت صغری به غیبت کبری منتهی می گردد و خداوند به وسیلۀ غیبت، امام زمان را از قتل حفظ می نماید تا زمینه ظهور حضرت فراهم آید و آمادگی در جامعه حاصل گردد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:14

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی