display result search
- 1055
- 1000
- 1000
- 1000
سیر ظهور و تبلور مکتب تشیع از نظر تاریخی، جلسه هشتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر ظهور و تبلور مکتب تشیع از نظر تاریخی»، جلسه هشتم، سال 1400
این بحث از لحاظ تاریخی و اعتقادی مهم است که شیعه چه رشد و نموی داشته است. با هواداری تشیع شروع شد. البته اصحاب سر جای خود را دارند.
بعد از شهادت رسول خدا و حضرت زهرا، امیرالمومنین و شیعیان دچار تنگنا و سختی شدند. به گونه ای که کمترین تحرک با ترورهای مختلف مواجه می شد. در تاریخ هم شجاع تر از امیرمومنان سراغ ندارد ولی حضرت موظف است جان خود را حفظ کند برای راهی که خدا فرموده که همان راه هدایت امت است و نباید بیخود جان خود را از دست دهد. در این شرایط که ده دوازده سال هم به طول کشید، دو نفر بنام زبیر و عمار هستند که در تلاش هستند تا امیرالمومنین را به افراد مختلف معرفی کنند منتها جمعیتی نداشتند ولی کاری کردند فضای جامعه به نفر دوم اجازه نمی داد که به صورت مستقیم کسی را برای بعد خود انتخاب کند. در زمان سومی هم امیرمومنان به آن معنا طرفدار پر شمار ندارد ولی از همه لحاظ فشار زیادی بر مردم بود و به راحتی حرامخواری و بدعت شکنی در جامعه انجام می شد. در چنین شرایطی است که امام به تربیت افراد مشغول است و در زمانی که باید مشاهده می شود که یک عشاق عجیبی سر بلند کردند.
کم کم به شیوه حضرت زهرا سلام الله علیها در زمان خلیفه سوم حب مع البغض در شیعیان تمرین شد. مثلا عبداله بن مسعود از دنیا رفت، سلمان شبانه به او نماز و شبانه او را دفن کرد. شأن این بود که خلیفه یا نماینده خلیفه به او نماز بخوانند. مقداد هم همینگونه، از دنیا رفت و شبانه نماز و به خاک سپرده شد. چرا امیرالمومنین نماز نخواند؟ چون امیرمومنان فعلا نباید در حساسیت قرار بگیرد؟ چرا شبانه؟ یعنی معلوم شود که مقدادی که شخصیتش بین همه مسلم است و با این حال قصد حذف او را داشتند، اجازه نماز بر بدنش را به سومی نداده است. اینها فضا را روشن می کند که فقط حب علی فایده ندارد و این به سادگی قابل بیان نبود. لذا حضرت کار تربیت کرد.
این بحث از لحاظ تاریخی و اعتقادی مهم است که شیعه چه رشد و نموی داشته است. با هواداری تشیع شروع شد. البته اصحاب سر جای خود را دارند.
بعد از شهادت رسول خدا و حضرت زهرا، امیرالمومنین و شیعیان دچار تنگنا و سختی شدند. به گونه ای که کمترین تحرک با ترورهای مختلف مواجه می شد. در تاریخ هم شجاع تر از امیرمومنان سراغ ندارد ولی حضرت موظف است جان خود را حفظ کند برای راهی که خدا فرموده که همان راه هدایت امت است و نباید بیخود جان خود را از دست دهد. در این شرایط که ده دوازده سال هم به طول کشید، دو نفر بنام زبیر و عمار هستند که در تلاش هستند تا امیرالمومنین را به افراد مختلف معرفی کنند منتها جمعیتی نداشتند ولی کاری کردند فضای جامعه به نفر دوم اجازه نمی داد که به صورت مستقیم کسی را برای بعد خود انتخاب کند. در زمان سومی هم امیرمومنان به آن معنا طرفدار پر شمار ندارد ولی از همه لحاظ فشار زیادی بر مردم بود و به راحتی حرامخواری و بدعت شکنی در جامعه انجام می شد. در چنین شرایطی است که امام به تربیت افراد مشغول است و در زمانی که باید مشاهده می شود که یک عشاق عجیبی سر بلند کردند.
کم کم به شیوه حضرت زهرا سلام الله علیها در زمان خلیفه سوم حب مع البغض در شیعیان تمرین شد. مثلا عبداله بن مسعود از دنیا رفت، سلمان شبانه به او نماز و شبانه او را دفن کرد. شأن این بود که خلیفه یا نماینده خلیفه به او نماز بخوانند. مقداد هم همینگونه، از دنیا رفت و شبانه نماز و به خاک سپرده شد. چرا امیرالمومنین نماز نخواند؟ چون امیرمومنان فعلا نباید در حساسیت قرار بگیرد؟ چرا شبانه؟ یعنی معلوم شود که مقدادی که شخصیتش بین همه مسلم است و با این حال قصد حذف او را داشتند، اجازه نماز بر بدنش را به سومی نداده است. اینها فضا را روشن می کند که فقط حب علی فایده ندارد و این به سادگی قابل بیان نبود. لذا حضرت کار تربیت کرد.
کاربر مهمان