display result search
منو
فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه سوم

فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 67 دقیقه مدت قطعه
  • 101 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)"، جلسه سوم، سال 1394


در فرصت کوتاه دنیا، این فرصت گذرا و فرصت استثنایی ای که خدا به ما عنایت کرده، باید به همه خیرات راه پیدا کرد، نه به بعض خوبی ها و از همه بدی ها باید فاصله گرفت. و راه رسیدن به این خیرات (به یقین، به ایمان، به مشاهده ربّ و پروردگار و امثال این مقامات) تلاقی با امام علیه السلام هست؛ یعنی در دنیا خدای متعال آن منّتی را که بر ما گذاشته، این است که بین ما و امام علیه السلام یک تلاقی ای در دنیا قرار داده. و اگر نبود که خدای متعال امام را در دنیا نازل کرده و بین ما و ائمه علیهم السلام یک تلاقی ای قرار داده، امکان رسیدن به خیرات برای ما فراهم نبود. همه خیرات در رسیدن به امام علیه السلام حاصل می شود. و تلاش شیطان و دستگاه سقیفه و دشمنان هم همین است که بین ما و امام علیه السلام فاصله بیاندازند. اگر جامعه از امام فاصله گرفت، هیچ عبادتی دیگر برای او نفعی ندارد و اگر به امام علیه السلام رسید، همه عبادات ثمر می دهند. همه خیرات منتهی به امام علیه السلام می شود، «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه‏»؛ بیان امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره این است که این شش چیز به امام بر می گردد. اول خیر، آخر خیر، اصل و فرع خیر، معدن و مأوای خیر، همه به امام بر می گردد. اگر کسی به امام رسید، به همه خیرات راه پیدا کرده.

در همان حدیث نورانی ای که از ابوخالد کابلی خدمت¬تان تقدیم کردم حضرت فرمودند که امام علیه السلام آن نور الهی است که خدا نازل کرده در عوالم و امام است که قلب مؤمن را نورانی می کند. حضرت به ابوخالد فرمودند که «وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَا یُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلَّانَا حَتَّى یُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا یُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى یُسَلِّمَ لَنَا وَ یَکُونَ سِلْماً لَنَا» این جمله را دو گونه ترجمه کردند. یک معنایش اینست که حضرت فرمودند مقام محبت و ولایت ما (که همان مقام نورانی شدن به نور امام و رسیدن به امام و مقام ظهور نور امام در قلب انسان است) مقامی است که خدای متعال نصیب کسانی می کند که قلب¬شان را پاک کرده. انسانی که آلوده به دنیا و آلوده به غیر است، آمادگی ندارد که نور امام در قلبش ظهور پیدا کند و وارد وادی ولأیت امام بشود و با امام سیر بکند. بنابراین قبل از وادی ولایت و محبّت وادی تطهیر است. خدای متعال قلوب عده ای را تطهیر می کند چگونه خدای متعال پاک می کند؟ آن به مشیّت الهی بر می گردد. با بلاء و سختی ها یا با هر راهی که خدای متعال مصلحت بداند، قلوبی را تطهیر می کند. وقتی این قلوب تطهیر شدند قابلیت پیدا می کنند که نور امام علیه السلام در قلب انسان ظهور پیدا بکند.

مقدّمه این تطهیر فعل ما است. از تسلیم شروع می شود. ما باید تسلیم امام علیه السلام بشویم، خودمان را بسپاریم به دستورات آنها و به آن عمل بکنیم. اگر کسی تسلیم امام علیه السلام شد و این تسلیم ادامه پیدا کرد، به تعبیر روایت آدم به مقام سلم می رسد. مقام سلم یعنی مقامی که انسان همه وجودش تسلیم است، نه فقط گوشش بلکه چشم و زبان و قلبش هم تسلیم است. هر حکمی امام بکند با تمام وجود می پذیرد و هیچ اعتراضی هم به حکم امام علیه السلام ندارد. پس شروع کار این است که ما تسلیم بشویم تا مقام سلم پیدا کنیم. اگر مقام سلم پیدا کردیم این مقدّمه است تا خدای متعال ما را وارد وادی تطهیر می کند. این کار خدا است که قلب انسانی که تسلیم شد را تطهیر می کند دیدید وقتی شما خودتان را به پزشک می سپارید، او شروع می کند کار کردن. قبلش که انسان خودش را نسپرده، نمی شود با او کار بکنی. در بعضی روایات هست مؤمن وقتی ایمانش کامل می شود بلائش زیاد می شود. یک استاد عزیزی داشتیم اینطور معنا می کرد می گفت شما آهن را وقتی می خواهید سوهان بکشید اول لای گیره نگاه می داُرید والا تحمل نمی کند. آن گیره همان ایمان است. انسان وقتی مومن شد و محبت خدا در دلش آمد، حالا شروع می کنند سوهان کشیدن و تطهیرش می کنند. این بلاء همان سوهان الهی است که به جان انسان می کشد. پس مقام اول مقام تسلیم است. مقام دوم مقام تطهیر است. مقام سوّم مقام نورانیت و تنویر به نور امام هست. اگر کسی تسلیم شد، خدای متعال او را طاهر کرد، آنوقت آغاز این است که حقیقت ولایت امام به آن نحو کامل در قلب انسان ظهور پیدا بکند. این آدم دیگر سیرش با امام علیه السلام در عوالم شروع می شود. این آغاز سیر هست. انتهاء سیر هم نیست.

نقطه شروع تسلیم از انجام واجبات و ترک محرمات است و این نقطه ای نیست که انسان بتواند از این صرف نظر بکند. گرچه اینهـا به تنهایی کار را به نتیجه نمی رسانند یعنی اینطور نیست که انسان اگر محرمات را ترک کند، واجبات را انجام بدهد، خود اینهـا انسان را به مقصد برسانند. اینهـا مقدّمه هستند. انسان تا به امام نرسد، راهش به سوی خدا باز نمی شود. ولی رسیدن به امام مقدّمه اش تسلیم به امام بودن است. تسلیم امام بودن هم از واجبات و محرمات هم شروع می شود. هر چه حلال است برگشت به ولایت ما می کند. بنابراین دایره حلال ها دایره ولایت امام است و حرام در ظاهر قرآن همین محرمات است. دروغ، غیبت، تهمت، فحشاء، ولی در باطن قرآن حرام ولایت دشمنان ما است؛ یعنی هر چیزی را که خدا حرام کرده، فروع آنها است، و هرچه را خدا حلال کرده، فروع امام است. انسانی که در وادی حلال ها زندگی می کند، در وادی ولایت امام زندگی می کند. انسانی که در وادی حرام ها زندگی می کند، قدم در وادی ولایت دشمن می گذارد. البته در روایات ما این نکته آمده که ممکن است یک موقعی مؤمن بلغزد و گناه هم بکند و این گناه به باطنش هم ممکن است سرایت نکند، ولی ظاهرش را آلوده می کند. مومن در قدم اول وقتی می خواهد با امام همراهی بکند، باید به هیچ وجه دور محرمات نچرخد. این سازگاری با بندگی خدا و با ولایت معصوم علیه السلام ندارد. منتهی یک نکته ای در روایات ما آمده که مومن در عین اینکه مراعات می کند دور حرام نچرخد مراعات هم می کند که حتی نزدیک حرام هم نشود به سمت شبهات هم نرود در روایات فرمودند که محرمات قرقگاه خدا هستند، دور و بر این قرقگاه هم نروید. پس محرمات الهی اول قدم است و مومن به هیچ وجه نباید به محرمات الهی نزدیک بشود و لذا فرموده علامت ایمان این است که انسان مومن از گناه بدش می آید و نسبت به گناه بی مبالات نیست، نسبت به ترک گناه جدی است، قصدش این است که تا آخر عمرش یک گناه هم نکند. واقعا قصدش این است در همه عمرش یک غیبت و یک دروغ نگوید.

در سوره مبارکه آل عمران خدای متعال دستور می دهد «وَسَارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»(آل عمران/١٣٣)؛ می فرماید فرصت کوتاه است، با سرعت به طرف این بهشت حرکت کنید به سمت مغفرت خدا سرعت بگیرید. فرصت نیست که با تأنی و سستی راه بروید با کندی راه بروید. سارعوا با سرعت حرکت کنید به طرف مغفرت خدا و به طرف بهشتی که همه چیزش برای متّقین آماده است هیچ لازم نیست شما زحمت بکشید حَتّی در روایات دارد لازم نیست بلند شوید میوه را از درخت بچینید «قطوفها دانیةٌ»(الحاقة/٢٣)؛ میوه هایش به دست شما نزدیک است. آنها خودشان را در اختیار شما قرار می دهند. همه چیز آنجا آماده است، هیچ اقدامی نمی خواهد. این بهشت چه کسانی است؟ «أعدت للمتقین»؛ مال متّقین است، شیعیان امیرالمومنین. شیعه امیرالمومنین کسی که اهل تقوی است کیست؟ خدای متعال چند تا صفت در این آیات برایش ذکر کرده یک: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ»؛ دنبال این نیست که خدای متعال وسعت مال به او بدهد تا خرج بکند. دنبال این نیست وسعت آبرو به او بدهد تا آبرویش را خرج کند. همان مقداری که خدای متعال به او آبرو و مال می دهد خرج مؤمنین می کند چه در سختی، چه در گشایش. اینطور نیست که در روز سختی دستش را ببندد، هر وقت خدای متعال امکانات به وفور به او داد همه نیازهایش تأمین شد یک مازادی داشت از آن مازاد انفاق بکند.
دوم اینکه «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ»؛ وقتی عصبانی می شوند کظم غیظ می کنند؛ یعنی خشم خودشان را فرو می خورند وقتی غضب می کند، اعمال غضب نمی کند. در حال غیظ اقدام نمی کند، کظم غیظ می کند. حالا که کظم غیظ کرد «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ». آدم تا کظم غیظ نکرده نمی تواند عفو کند. یکی از لغزش های مهم مومنین غضب¬شان است مومنین مواظب شهوات¬شان هستند، مواظب است زیادی نخورد، زیادی حرف نزند، زیادی نگاه نکند ولی مواظب غضب¬شان نیستند. لذا از این ناحیه خیلی صدمه می خورند. می فرماید متّقین کظم غیظ می کنند در حالت غیظ اقدام نمی کنند. چون انسان در حالت غیظ که اقدام می کند قاعدتاً موفق به عدل نمی شود. از حدود تجاوز می کند لذا فرمود اول کظم غیظ می کنند، بعد از اینکه کظم غیظ کردند محاسبه می کند، اگر حق با خودش بود می تواند عادلانه تقاص کند یک جمله گفته یک جمله می شود بگوییم، بیشتر نمی شود بگویی.

ولی متّقین کسانی هستند که اگر حق هم با آنها بود، عفو می کنند کار هم ندارد این فرد قوم و خویشش است یا رفیقش! نسبت به همه اینطور است. متقی اگر فهمید حق با خودش است می بخشد. البته این معنایش این نیست که انسان ظلم پذیر باشد. این خیلی واضح است. به حدود الهی اگر تعدی شد صبر نمی کند و عفو ندارد ولی نسبت به حدود شخصی خودش اگر تعرضی شد، کظم غیظ می کند، اگر هم حق با خودش بود عفو می کند. بعضی وقت ها شما در مقابل یک طفل یک جمله بلند بگویید او آرام می گیرد، ولی این عادلانه نیست، باید کظم غیظ کرد و ممکن است بعد از کظم غیظ تا بخواهید اداره کنید وضع را یک ساعت باید تحمل کنید و قطعا راحت است که آدم یک جمله می گوید خودش را خلاص می کند اما متّقین اینطور نیستند.
متّقین «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ»؛ اگر یک گناهی؛ فحشایی از آنها سر زد ظلمی به خودشان کردند (مرحوم فیض در تفسیر صافی می فرماید این ظلموا انفسهم از آن فاحشه هم می تواند بزرگ تر باشد) بلافاصله خدا را یاد می کنند ممکن است از متقی گناه سر می زند، اهل گناه نیست، ولی لمم است. غفلت کرده بودند و با غفلت¬شان به معصیت افتاده بودند که دامگاه شیطان غفلت از خدا است «إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»(أعراف/٢٧)؛ شیطان و قبیله او شما را از یک جایی می بینند که شما آنها را نمی بینید. روایت فرمود این حیث لا ترونهم حین غفلت شما است. انسان اگر از خدا غافل شد از نقشه غفلتش شیطان نفوذ می کند. متّقین اگر لحظه ای از خدای متعال غفلت کردند و شیطان از نقطه غفلت نفوذ کرد یک نگاه حرام کرد، یک کلمه ای که رضای خدا در آن نیست گفت بلافاصله متذکر خدا می شود «فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»؛ و بلافاصله استغفار می کند و از خدا طلب مغفرت می کند و اصلا متّقین اینطوری هستند که گناه روی گناه ندارد گناه روی گناه قساوت قلب می آورد. آن نورانیت قلب را از بین می برد. در روایات دارد گاهی قلب انسان زیر و رو می شود. اگر زیر و رو شد دیگر امکان برگشت برای انسان نیست. لذا متّقین همین که می لغزند، به دنبال لغزش شان یک ذکر و یک استغفار دارند.

پس اگر می خواهد کسی به امام برسد از متّقین بشود، متقی وصفش این است گناه نمی کند. اگر لغزید، اصرار بر لغزشش نمی کند، بلافاصله بر می گرد بعد از توبه یک امر دیگر هم به ما دستور دادند یعنی علاوه بر این که توبه می کند یک نوعی گناهش را تدارک می کند، به ما هم دستور دادند که اگر گناه می کنید یک تدارکی بکنید. در احوالات بزرگان دیدید فلان عالم نقل شده یک روز نماز صبحش قضاء شد، یک سال خودش را جریمه کرد و شب ها نخوابید که چرا یک روز بی وقت خواب رفته، نفس خودشان را جریمه می کردند. در یک فرازی از جامعه کبیره می خوانیم که «جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»؛ صلواتی که ما بر شما می فرستیم و آن ولایت شما که به ما اختصاص داده، حضرت فرمودند خدای متعال چهار تا خصوصیت درونش گذاشته است یک: اخلاق و خلقت ما با آن گوارا می شود دو: نفس ما را از شرک و گناه و آلودگی پاک می کند سه: عامل رشد ما و فلاح ما می شود چهار: کفاره گناه ما است.

کفاره بودن صلوات هم نکته اش این است که صلوات بر حضرت در واقع خشوع در مقابل حضرت است، مثل سجده ملائکه است. همینطوری که در بیان امیرالمومنین در خطبه قاصعه است که ملائکه این سجده خیلی برایشان سخت بود ولی با این سجده استکبار و خودپسندی و نفس پسندی از آنها دور شد و به وادی توحید راه پیدا کردند. استکبار نفس از آنها برداشته شد. صلوات بر حضرت نقشش در نفی استکبار و خودپسندی و تکیه بر خود و گردن فرازی در مقابل خدای متعال از سجده ملائکه بر آدم بیشتر است. در روایت فرمود: صلوات خدای متعال تطهیر است یعنی درجه پیامبر را می برد بالا و از نقص دورش می کند. صلوات ملائکه درخواست رحمت و خضوع است و صلوات شما چند چیز درونش هست، تجدید عهد شما با پیامبر است. ما با حضرت یک عهدی داریم که از ایشان تبعیت بکنیم، صلوات تجدید عهد است. لذا اگر کسی تخلف کرد صلوات می فرستد یعنی دوباره بیعت می کند. در یک روایت دیگر دارد صلوات تواضع در مقابل حضرت و اقرار به مقامات است و این اقرار بالاترین خشوع است. در بعضی روایات دارد درخواست رحمت است. این درخواست رحمت باطنش تجدید عهد و خشوع است مثل سجده ملائکه؛ همینطوری که ملائکه با سجده شان وارد وادی توحید شدند، ما با صلوات تطهیر می شویم.

یک صلوات هایی است که صلوات های خاص است. همه اهلش نیستند. انسان آنها را یاد بگیرد و مداومت کند آثار و برکات خاص درد مثل صلواتی که مرحوم محدَث قمی در روز عرفه نقل کرده و می گوید حضرت فرمود اگر این صلوات را بفرستید نبیّ اکرم و اهل بیت علیهم السلام از شما راضی و خوشحال می شوند. صلوات چهارده معصوم که امام حسن عسکری علیه السلام نقل کردند. صلوات حسن ضراب اصفهانی اینهـا را مداومت بکنید. این جمله از امیرالمومنین در کتاب شریف مرآت العقول نقل شده که حضرت به کمیل فرمود کمیل هر روز صبح ما ائمه را یک به یک نام ببر و بر ما صلوات بفرست و خودت و اهلت را و همه دارایی هایت را در حرز این صلوات قرار بده! این صلوات حرز است. مرحوم محدَث قمی در مفاتیح حرزی را از امام سجاد نقل کردند که صلوات چهارده معصوم به نام درونش هست کوتاه هم هست، مداومت بر این صبح و شام ان شاء الله انسان را در حرز نسبت به شیاطین جن و انس قرار می دهد وقتی در حرز امام قرار گرفت، می تواند به خدا نزدیک بشود. یکی دیگه هم صلوات حضرت زهراء سلام الله علیها است که صلوات کوتاهی است از امام حسن عسکری چهارده تا صلوات هست یکی از اینها مال حضرت زهراء است.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 67:11

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی