display result search
منو
شرح بیانیه گام دوم، جلسه اول

شرح بیانیه گام دوم، جلسه اول

  • 1 تعداد قطعات
  • 37 دقیقه مدت قطعه
  • 552 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی با موضوع "شرح بیانیه گام دوم"، جلسه اول، سال 1397


گام دوم انقلابی که یک شخص مهمی به یک مخاطب مشخصی فرستاده بود یعنی نامه از و به داشت (از امام به جوانان امت) لحن نامه کاملا نامه امام به امت است نه نامه یک مسئول به تعدادی از افراد. مقام معظم رهبری بیست سال پیش هم یک نامه مشابه این نامه نوشتند بعد از بیست و دو بهمن به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. آن نامه شبیه این نامه بود اما یک تفاوتی داشت و آن مخاطبین آن نامه بود مخاطبین نامه بیست سال پیش کل ملت ایران بود، مخاطب این نامه فقط جوانان هستند.
نامه را اگر بخواهیم در دو بخش کلی تقسیم کنیم، می توانیم این گونه تقسیم کنیم : بخش اول پیرامون این چهل سالی گذشت بود و بخش دوم نامه در رابطه با آینده است. مقام معظم رهبری دستاورد های چهل ساله را مطرح می کنند که ما چه دستاورد هایی در این چهل سال داشتیم و بعد از آن مطرح می کنند که حالا باید چیکار کنیم.
گام دوم دارد شروع می شود و در این گام دوم باید کار هایی انجام دهیم. در گام اول مقام معظم رهبری می فرمایند: یک جاهایی خوب جلو رفته ایم و یک جاهایی هم ایراد داشته ایم که در این گام دوم باید تجربه هایی که کسب را عمل کنیم و دیگر آن اشتباهات را تکرار نکنیم و در این مسیری که میرویم سرعتمان بیشتر شود.
هدف این نامه شکل گیری و بولد کردن جریان تمدن نوین اسلامی در ذهن جوانان است. جریان تمدن نوین اسلامی باید دغدغه دائمی و روزمره جوانان باشد. دغدغه هر روز جوان باید این باشد که ما باید به تمدن نوین اسلامی برسیم. هدف غایی این نامه که قرار است این نامه چه چیزی را بگوید این است که ما، به تمدن نوین اسلامی باید برسیم و زمینه سازی ظهور را کامل کنیم. ما باید کاری انجام دهیم که ظهور صورت بگیرد. وجود نازنین بقیه الله ظهورشان اتفاق بیافتد.
مقام معظم رهبری هم امروز می گویند که ما باید کاری کنیم که امام زمان تشریف بیاورند. ما باید مطالب را درست انجام دهیم که امام زمان شریف بیاورند. پس این هدف نامه هست. زمان نامه چهل سالگی، زمان پختگی نامه نوشته شده، پختگی یک انقلاب. نامه زمانی نوشته شده که در این چهل سال تمام مکاتب مادی ضعفشان آشکار شده و این نکته مهم است. یعنی تمام تفکرات مادی که قرار بود اجرا شود در این چهل سال اجرا شد.
این نامه از شخصیتی نوشته شده که شاید انسان بتواند به جرات بگوید هیچ رهبری و هیچ شخصیتی در عصر حاضر وجود ندارد که اینقدر زیر ذربین باید و اینقدر تمام حرکات و سکنات، گفتار و کردارش پیام برای دنیا داشته باشد. به جرات ما میتوانیم بگوییم که هیچ شخصیتی به این شکل نیست.
گفتمان اگر می‌خواهد تشکیل بشود باید سر کلاس، بیرون کلاس، توی نانوایی هرجای دیگه بحث در رابطه با گام دوم باشد، آنوقت گفتمان شکل می‌گیرد، وگرنه گفتمان شکل نخواهد گرفت. باید هرجا می‌شود بحث این باشد ما ببینیم وظیفه خودمون در این نامه چه وظیفه ای بود، استاد وظیفه اش چی بوده، روحانی وظیفه اش چی بوده کارگر وظیفه اش چیست بقال وظیفه اش چیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُلله ربِّ العالمین والصَّلاه و السَّلام علی سیدنا محمد وآله الطاهرین
از میان همه این ملت های زیر ستم کمتر ملتی به انقلاب همت می گمارد و در میان ملت هایی که به پا خواسته و انقلاب کرده اند کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومت ها آرمان های انقلابی را حفظ کرده باشند.
بحثی که حضرت آقا دارند مطرح می‌کنند، یک بحث تاریخی است می‌فرمایند خب قرن ها گذشته بر کشور ها و ملت ها و معمولا هیچ ملتی را شما سراغ ندارید که در دوران های مختلف تاریخ زیر بار ظلم و ستم قرار نگرفته باشد توسط حاکمانش تمام کشورها و تمام ملت ها اینجوری بوده اند که زیر بار ستم ها قرار گرفته اند.
از بین این همه ملت ها و این همه کشورها خیلی کم بودند کشور هایی که دست به قیام زدند. معمولا کشورها دست به قیام نزدند، ملت ها دست به قیام نزدند، معدود بودند ملت هایی که دست به قیام زدند و از بین همون اقلیت هایی که دست به قیام زدند خیلی کم بودند کسانی که قیامشان به انقلاب تبدیل شد. یعنی موفق شدند انقلاب کنند و بین همین چند کشوری که توانستند انقلاب کنند و بین همین چند ملتی که توانستند انقلاب بکنند، کشوری نبود یا اقلیت محض بود. کسانی که انقلابشان روی آن آرمانش حرکت کرد تقریبا ما می‌توانیم بگوییم فقط یکی بود در طول تاریخ حضرت آقا می‌خواهند همین را بحث بکنند ببینید یک سری انقلاب ها انقلاب های مطرح تاریخ بود، که دیگه معمولا جزو ده تا انقلاب حسابش می‌کنند؛ می گویند این انقلاب ها معروف ترین انقلاب هاست. یک سری جریان ها و کودتا ها بود که این ها دیگر انقلاب حساب نمیشود؛ لذا در آفریقا می‌بینید بارها این اتفاق افتاد و همچنین در کشور های دیگه، اما اون کشورهایی که اسم انقلاب به خودش گرفت تعداد خیلی اندکی بود. معروف ترین آنها یکیش فرانسه است. فرانسه یا معروف ترین انقلاب رو داشت یا جزو پنج انقلاب معروف دنیا بود؛ خب فرانسه قبل از انقلابش، حکومتش روی سه طبقه شکل گرفته بود:
1 – روحانیت مسیحی، 2 – طبقه مرفهین پول دارها و 3 -طبقه مردم طبقه مرفهین بیشترین تاثیر رو داشتند موقعی که جریان مالیات ها مطرح شد طبقه مفرح که می‌خواستند مالیات ندهند قیام کردند آمدند طبقه روحانیت را کنار زدند طبقه مردم را هم کنار زدند اینها یک شورایی تشکیل دادند یک انقلابی تشکیل دادند جریان انقلاب فرانسه اتفاق افتاد. خب آن قیام درون حزبی و درون گروهی که شکل گرفت به حذف افراد مختلفی منجر شد. مردم قیامی داشتند و به هرحال انقلاب صورت گرفت.
خلاصه این انقلاب این بود که یک پادشاهی ظالمی که لویی شانزدهم بود او از بین برود و ناپلئون آمد سر کار.
و ناپلئون آمد و افراد بسیاری را کشت، مخالفین را کشت و بسیاری را تبعید کرد، در جنگ های مختلف شرکت کرد و شکست خورد و لویی هجدهم آمد سر کار. یعنی دقیقا انقلابی که قرار بود این دیکتاتوری را از بین ببرد باعث شد که یک دیکتاتوری مضاعفی شکل بگیرد و کلا آن انقلاب بر ضد خودش تبدیل شد.
البته این وسط اتفاقات خوبی هم افتاد. افرادی که آمدند مثل رودبیر چون حقوقدان مقیدی بود توانست قانون اساسی خیلی محکمی شکل دهد. آن قانون اساسی که فرانسه دارد همین رودبیر نوشته. اما با آمدن ناپلئون و بعدش کاملا بر ضد خودش تبدیل شد.
گفته شده در یک دورانی حداقل 10 هزار نفر با گیوتین سر از تنشان جدا میکردند. این انقلابی که مردم انجام دادند بعد از چند سال بر ضد خودش تبدیل شد و انقلاب فرانسه از بین رفت.
انقلاب بعدی که معروف بود انقلاب روسیه بود. که به همین صورت طیف کمونیسم و طیف کارگر آمدند قیام کردند که حکومت کنار برود که اینها بتوانند حکومت کنند. این اتفاق افتاد و اینها انقلاب کردند و یک شورا و دولت موقتی شکل دادند.
موقعی که این شورای موقت را شکل دادند به مرور زمان افرادی آمدند در آن شورای موقت و کار بکنند. یکی از آن ها لنین بود. لنین بعد از مدتی حکومت را به دست گرفت و شعارش دفاع از طبقه کارگر بود اما آمد جریان حزب خودش را گرفت و افرادی که در حزبش بودند، همه را از بین برد.
آن موقعی که بعد از مدتی جریان استالین اتفاق افتاد، در جریان استالین افراد بسیار زیادی را کشتند، تا 20 میلیون نفر گفته شده، یعنی بخاطر آن سیاستی که استالین به خرج داد برای جریان کشاورزی و گفت مردم باید بیایند و از این حرف ها در همین جریان حدودا 20 میلیون نفر کشته شدند.
این جدا از جنگ جهانی دوم است، بالاخره اینها افراد مختلف را از بین بردن. و ما در تاریخ تا 60 میلیون نفر در همین جریان های سیاست های کشاورزی داریم. او آمد یک گروهی شکل داد به نام پلیس مخفی. این پلیس مخفی قبل از روی کار آمدن خود استالین بود و در زمان لنین بود.
وقتی پلیس مخفی را شکل داد گفت ببینید هر کس مخالف من است باید کشته شود. تعداد وسیعی انسان را قبل از پادشاهی اش کشت. در حزب کارگر و کمونیسم افرادی بودند که مخالف بودند استالین پادشاه شود. دو سال آخر لنین بیمار بود و در همان دوسال آخر استالین عملا پادشاهی را گرفته بود اما میدانست به رأی طبقه کارگر و کمونیسم ها نیاز دارد. سر این جریان این افراد را کشت و خودش حاکم شد و بعد از اینکه حاکم شد تعداد زیادی را از بین برد.
حکومتی بعدی که انقلاب نام گرفت و بسیار شبیه انقلاب ما است، شاید نزدیک ترین انقلاب به انقلاب ما از لحاظ اهداف انقلاب الجزایر است. انقلاب الجزایر انقلاب اسلامی بود، برای همین به ما شبیه بود وگرنه انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه شباهتی به ما نداشت، یعنی آرمان ها و اهداف الهی نداشتند.
اما انقلاب الجزایر از مساجد و حوزه های علمیه شروع شد و برای پایه گذاری اسلام شکل گرفت برای این بود که الجزایر را از یوق فرانسه نجات دهد و حکومت اسلامی تشکیل بده. اما چون رهبر نداشت و کسی را نداشت که بتواند این انقلاب را مدیریت بکند، این انقلاب درست است به ثمر نشست اما هیچ وقت اهداف اسلامی شکل نگرفت. و در بسیاری از زمینه ها اتفاقا برعکس شد، یعنی آن چیزی که قرار بود مردم را دیندار کند برعکس شد. قرار بود از فرانسه مستقل بشوند اما فرهنگ فرانسه کاملا بر آنها غالب شد.
انقلاب بعدی که انقلاب مطرحی است انقلاب آمریکا است ؛ اسپانیا، بریتانیا ( انگلیس فعلی )، فرانسه. زمانی که جنگ هایی بین بریتانیا و فرانسه اتفاق می افتاد بریتانیا دستور داد که در آمریکا کسانی که انگلیسی نیستند باید مالیات سنگین بدهند. و فرانسوی ها قبول نکردند و انقلاب کردند. انقلاب آمریکا شبیه هیچ انقلابی نیست، نه مردم راهپیمایی کردند و نه مردم تظاهرات کردند. از هر ایالتی چند نفر بلند شدند و رفتند یک بیانیه ای نوشتند و به نام بیانیه استقلال و این شد انقلاب آمریکا.
«از میان همه ملت ها ی زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد ؛ و در میان ملتهایی که به پا خواسته و انقلاب کرده اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومتها، آرمان های انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگ ترین و مردمی ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله ی پر افتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه ی وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعار هایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعه پردازی و تمدن سازی شده است.»
پس جمهوری اسلامی تنها انقلابی است که به آرمان هایش خیانت نکرده است و به آن اهدافی که داشت رسید. و به آن اهدافی که به قله اش نرسید در مسیر آن آرمان ها حرکت کرد. این جمهوری اسلامی تنها انقلابی بود که این اتفاق افتاد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 37:01

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی عالی عالی
  • کاربر مهمان
    خداقوت ماشالا

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی