- 1303
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 112 تا 115 سوره مائده بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 112 تا 115 سوره مائده بخش اول"
- دلائل اهل شک نبودن حواریون
- سرّ تهدید خدا نسبت به منکرین مائده
- بیان مراتب احیای موت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ﴿112﴾ قالُوا نُریدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ ﴿113﴾ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ ﴿114﴾ قالَ اللّهُ إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴿115﴾
نکات باقی مانده از بحثهای قبل
نکاتی که در بحثهای قبل مانده است یکی این است که اینکه در همان آیه 110 فرمود: ﴿وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْکَ﴾ این جزء آیات امتنانی خداست که در همین سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیهٴ 11 قبلاً گذشت که خداوند به مومنین میفرماید: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ این نعمتی است که ذات اقدس اله دست دشمنان را از مسلمین کوتاه کرده است و میکند، فرمود به یاد آن نعمت باشید که عدهای خواستند نسبت به شما دست درازی کنند، خدا دست آنها را کوتاه کرده است. همانطوری که درباره عیسای مسیح(سلام الله علیه) میفرماید، درباره پیروان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم مشابه این مطلب را دارد.
بیان مراتب احیای موت
مطلب بعدی آن است که یکی از معجزات عیسای مسیح(سلام الله علیه) احیای موتا بود. جریان زنده شدن و یا زنده کردن مرده از مهمترین مسائلی است که بسیاری از انسانها علاقهمندند آن را درک کنند. برای اولیا و انبیای الهی، جریان احیای موتا در سه مقطع رخ داده است: گاهی در حضور آنها خدا مردهای را زنده میکرد و آنها اطمینان بیشتری پیدا میکردند یا در حضور آنها موجود ذی روحی را اماته میکرد، بعد احیا میکرد؛ گاهی هم مسئله احیای موتا در درون خود آنها اتفاق افتاد یعنی آنها را اماته میکرد و بعد همانها را زنده میکرد، نظیر ﴿أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ﴾، بعد عرض کرد: ﴿أَنّی یُحْیی هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾ که این احیای موتا درباره خود آن انسان اتفاق افتاده است.
قسم سوم جریان احیای موتا برای کسی است که هر دو مقطع را گذرانده یا هر دو مقطع برای او روشن است [امّا] میخواهد خودش مرده زنده کردن را یاد بگیرد که این کرامت به دست او ظاهر بشود؛ جریان حضرت عیسی این چنین بود جریان حضرت ابراهیم (سلام الله علیهما) این چنین بود. در جریان حضرت عیسی فرمود: ﴿وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی﴾ یا خود عیسای مسیح(سلام الله علیه) گفت ﴿وَأُحْیِی المَوْتَی بِإِذْنِ اللّهِ﴾ در جریان حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) هم ظاهراً این بود که او به ذات اقدس الهی عرض کرد که ﴿أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی﴾ آن گاه برای طمأنینه قلب، خدا دستور داد که چنین کاری را بکند و بعد از اینکه چهار مرغ را گرفت و کشت و اجزای اینها را مخلوط کرد و پراکنده کرد: ﴿ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیًا﴾ که با خواندن ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) آن مردهها زنده میشوند، این سه مقطع که این مرحله سوم، کاملترین مرحله بحث احیای موتا است و وجود مبارک عیسای مسیح(سلام الله علیه) از این مرحله برخوردار بود، چه اینکه ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) هم همین مرحله را از ذات اقدس الهی مسئلت کرد.
نظر زمخشری درباره سؤال حواریون از خدا درباره عیسی(علیه السلام)
در جریان حواریون که از ذات اقدس الهی سؤال کردند که به وسیله عیسای مسیح گفتند آیا خدا میتواند مائدهای را برای ما نازل کند، جناب زمخشری در کشاف معتقد است که اینها شک داشتند. برای رفع شک یک چنین آیت و معجزهای را به وسیله مسیح (سلام الله علیه) از خدا خواستند ؛ لکن با آن جریان قبل سازگار نیست، چون آیه قبل این است که خدا فرمود ما به حواریون، وحی فرستادیم که ایمان بیاورند. منظور از این وحی هم الهام است، نه منظور از این وحی آن است که به وسیله عیسای مسیح به آنها گفتیم ایمان بیاورند، چون عیسای مسیح دعوتش عمومی بود؛ همگان را دعوت کرده است و حواریون آن سابقون و مقرب از اصحاب عیسای مسیح بودند. دلیلی ندارد که این ﴿أَوْحَیْتُ﴾ را یعنی «امرتهم بلسان رسولهمغ معنا بکنیم، بلکه اینها همان الهام است، نظیر آنچه درباره مادر موسی فرمود: ﴿وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ﴾ . خب چنین حواریینی که سابقه ایمان دارند و جزء مقربین دستگاه عیسای مسیح(سلام الله علیه)اند و خدا هم برای تجدید میثاق، الهام میکند که به عیسای مسیح ایمان بیاورید، بعید است که اینها شک داشته باشند. ممکن است عده دیگری در کنار حواریین بودند در جمع حواریین بودند، آنها شک داشته باشند و اما اسناد شک به حواریین آسان نیست.
البته سؤال، موهم است، سؤال مودبانه نیست و ایهام هم دارد و آن این است که: ﴿إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾؛ آیا پروردگار تو میتواند که یک سفره باغذایی از آسمان برای ما نازل کند؟ گفتند فرق بین خوان و مائده و مأدبه این است: خوان آن سفره است که هنوز روی او غذایی نچیدند، مائده آن سفرهای است که روی او غذاست، مأدبه خود غذاست نه سفره که قرآن «مأدبة» است یعنی غذای آماده و پخته. اینکه گفتند: ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ﴾ اگر به این معنا باشد که «هل تسطیع أن تسئل ربک» خب باز قابل اغماض است و قابل قبول؛ اما اگر به ظاهر معنا بشود این برخلاف ادب است، نسبت به کسی که ایمان آورده به خدا، ادب مع الله را باید رعایت بکند: ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ﴾ نباید بگوید، بلکه باید بگوید آیا خدا این خواسته ما را اجابت میکند یا نه، نه آیا میتواند اجابت کند یا نه؟ ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾.
عیسای مسیح(سلام الله علیه) به آنها فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ﴾؛ بپرهیزید اگر مؤمناید این پیشنهاد را ندهید. نشان میدهد که آنها اهل شک و اینها نبودند یعنی شمایی که مومناید، خاصیت ایمان و اثر ایمان این است که معتقد باشید، همه این کارها از ذات خدا ساخته است، این چه سؤالی است میکنید؟ لکن ذات اقدس الهی یک جواب تند و حادی به وسیله عیسای مسیح به آنها داد. حالا آنها در جواب عیسی مسیح چه گفتند؟ گفتند: ﴿نُریدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ گفتند که ما میخواهیم از این غذای غیبی استفاده بکنیم (این یک)، و ایمانی که داریم به مرحله کمال و طمأنینه نهایی برسد (این دو)، و درباره خدا قلب مطمئن پیدا کنیم و درباره شما هم علم به صداقت شما پیدا کنیم یعنی علم ما افزوده بشود کامل بشود، و نسبت به کسانی هم که در این صحنه حاضر نبودند و این مائده را ندیدند ما هم نسبت به آنها شهادت بدهیم؛ بگوییم ما خودمان دیدیم به وسیله درخواست عیسای مسیح(سلام الله علیه) مائده غیبی از آسمانها نازل شده است، این چهار خاصیت را دارد. حالا شاید در جمع حواریون کسانی هم بودند که شک داشتند؛ ولی خود حواریون ظاهراً مصون از شکاند، برای آنکه خدا به آنها الهام به ایمان کرد و از آنها در قرآن هم به نیکی یاد شده است.
پرسش: ...
پاسخ: نه، شاید در جمع آنها کسانی باشند که شک داشتند، چون اطمینان قلب معلوم میشود که اول مرحلهای از ایمان را دارا بودند، بعد میخواهند قلبشان مطمئن بشود. نظیر آنچه ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) به خدا عرض کرد: ﴿لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی﴾ آن با ﴿وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا﴾ چون بعد از ﴿تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا﴾ است و محفوف به قرینه است، معلوم میشود علم زائد طلب کردند، نه اصل علم را.
دلائل اهل شک نبودن حواریون
پرسش: ...
پاسخ: بله، چون همه اینها به وسیله عیسای مسیح سخنانشان را با پروردگار در میان میگذارند، گرچه در غالب موارد، سخن از ربنا و امثال ذلک است؛ اما آنکه رابط است به او میگویند که پروردگار تو این کار را بکند؛ پروردگاری که تو از طرف آنها مبعوث شدی، البته پروردگار همه ما هم است. این تعبیر به حواری کردن با اینکه در قرآن از حواریون به نیکی یاد شد (این یک) و در همین آیه محل بحث هم مسبوق است به اینکه خدا فرمود ما به حواریون وحی فرستادیم که این وحی همان الهام است (این دو) ﴿وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا﴾ هم در پاسخ حواریین است (این سه)، اینها نشان میدهد که حواریون اهل شک نبودند و ممکن است گروهی به حواریین پیوسته باشند در این خواستن و آنها اهل شک بودند؛ اما حواریون ظاهراً شاک نبودند.
بعد گفتند: ﴿وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ ما درباره مائده هم شهادت بدهیم، آنها که توفیق حضور را نداشتند برای آنها این جریان را نقل کنیم شرح بدهیم و مبلّغ خوبی هم باشیم برای رسالت شما. آن وقت عیسای مسیح خواستههای اینها را به خدا ابلاغ کرد: ﴿قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ﴾ حالا عیسی مسیح قانع شد و سؤال کرد. سؤال اینها مسبوق به اذن است، چون انبیای الهی تا مأمور نباشند چیزی را سؤال نمیکنند، اینها نظیر فرشتگاناند که ﴿لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ .
عیسای مسیح بعد از اینکه اذن را از ذات اقدس الهی گرفت لبّاً از خداوند درخواست اجابت این خواهش را میکند: ﴿قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا﴾، چون مستحب است قبل از دعا ذات اقدس الهی تمجید بشود، اینجا هم به ربوبیت تمجید شده است: ﴿اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾ که ﴿تَکُونُ﴾ تکون این مائده ﴿عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا﴾ یعنی همه امت مسیحی به این افتخار کنند برکتی باشد، چون عید از همان رجوع عبد به مولاست، از عود است و یا اگر به معنای سرور است این ملت، مسرور است که مورد لطف شما قرار گرفته است: ﴿عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا﴾، آنها که حضور داشتند خب از این نعمت غیبی برخوردار میشوند، آنها که حضور نداشتند بالأخره نسل کسانی هستند جزء امت کسی هستند که مائده آسمانی بر آنها نازل شده است. ﴿وَ آیَةً مِنْکَ﴾ و از طرفی هم نشانه قدرت شما باشد که به دست من ظاهر شده است؛ هم به ربوبیت تو اطمینان بیشتری داشته باشند هم به رسالت من اطمینان بیشتری داشته باشند. ﴿وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ﴾؛ تو بهترین روزی دهنده هستی. در حقیقت، تمام روزیها از آن توست نه اینکه ﴿خَیْرُ الرَّازِقِینَ﴾ ظاهرش این چنین باشد که رازق در عالم فراوان است؛ منتها تو بهترین رازق هستی، برای اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «ذاریات» هست که: ﴿إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ﴾ که ظاهرش حصر است با کلمه الف لام و هو. قهراً اسناد رزق به غیر خدا مجاز خواهد بود، برای اینکه اینها مظهر خالقیت حق تعالیاند.
خب پس عدهای از عیسای مسیح(سلام الله علیه) درخواست کردند که مائدهای نازل بشود. عیسای مسیح آنها را دستور به تقوا داد گفت اگر مؤمناید برابر ایمانتان عمل کنید. آنها گفتند ما خواسته مشروعی داریم و هدف خوبی داریم، میخواهیم از این غذای غیبی استفاده کنیم که این چیز بدی نیست. میخواهیم قلب ما مطمئن بشود این هم که چیز بدی نیست و میخواهیم به رسالت شما علم کاملتری پیدا کنیم، این هم که چیز بدی نیست و میخواهیم شاهد تبلیغی رسالت شما برای دیگران باشیم، این هم که چیز خوبی است. آنگاه ذات اقدس الهی در جواب عیسای مسیح این چنین فرمود: ﴿قالَ اللّهُ إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ﴾ حالا آنها خواست نشان انزال بود و ذات اقدس الهی تعبیر به تنزیل کرد، شاید آنها دفعتاً میخواستند [اما خداوند] وعده داده است. فرمود: ﴿إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ﴾؛ من آن مائده را بر شما نازل میکنم؛ اما ﴿فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾؛ اگر کسی بعد از اینکه مائده آسمانی را دید و این حجت ظاهره را دید کفر ورزید، طرزی او را عذاب بکنم که احدی را که چنین عذاب نکردم و نمیکنم.
خب اما حالا مائده نازل شده است یا نه، آیه در این زمینه صراحتی ندارد. گرچه دعای عیسای مسیح این است که خدایا! مائده نازل بکن و خدا هم وعده داد با وعید همراه بود، ظاهرش این است که نازل کرده است؛ ولی صریح در نزول مائده نیست و اگر در انجیل عیسای مسیح(سلام الله علیه) از این مائده خبری نیست، شاید در اثر آن تحریفی که رخ داد این مائده، رخت بربست یا منطبق باشد بر بعضی از چیزهایی که آنها میگویند، نظیر همان قصهای که در امت اسلامی هست که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان حفر خندق در منزل جابر انصاری با غذای محدودی، عده زیادی را سیر کرده است مشابه این کرامت در جریان حضرت مسیح (سلام الله علیه) هست که وجود مبارک عیسی با غذای کمی، عده زیادی از انسانها را سیر کرده است و آن جریان عشاء ربانی هم که در مسیحیت رواج دارد از آنها هم به یاد مانده است. غرض آن است که اگر چنین مائدهای بالصراحه در انجیل نیست، برای اینکه انجیل دستخوش تحریف شد؛ نمیشود گفت که چون در انجیل از این مائده سخنی به میان نیامده، معلوم میشود مائده نازل نشده است. البته قرآن صراحتی در نزول مائده ندارد؛ ولی ظاهرش این است که نازل شده است.
سرّ تهدید خدا نسبت به منکرین مائده
سرّ آن تهدید تندی که ذات اقدس الهی درباره کسانی که بعد از نزول چنین مائدهای کفر میورزند، این است [که] خداوند افرادی را که همه نعمتها را به او داد و حجت خود را بر او تمام کرد از آن به بعد، او دین را به بازی گرفته است طرزی عذاب میکند که هیچ کس را به آن نحو عذاب نمیکند. دو نحو تعذیب در قرآن کریم آمده است که میفرماید نظیر ندارد: یکی اینکه عدهای را خداوند در قیامت عذاب میکند که اَحدی مانند خدا نمیتواند آن عذاب را بکند: ﴿فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾ . در پایان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» دارد که در آن روز عدهای را ذات اقدس الهی به نحوی عذاب میکند که احدی مثل خدا نمیتواند آنچنان عذاب بکند. اولاً در دنیا که انسان ممکن نیست بتواند آنچنان عذابی که در قیامت، خدا عدهای را به آن عذاب معذب میکند عذاب بکند، برای اینکه هر کسی بالأخره وقتی مورد شکنجه و عذاب قرار میگیرد اگر یک وجدان بیداری داشته باشد، امید دارد که روزی ذات اقدس الهی به این ظلمها خاتمه دهد و به صبر او هم پاداش دهد، همین مایه آرامش اوست. ولی در قیامت، اگر کسی معذب الهی شد چون حق برای او روشن است و میداند که حق با دیگران است و او باطل رفته است و هیچ راهی هم برای ترمیم و جبران نیست، او هرگز در نهان خود و در نهاد خود آرزوی اینکه روزی این عذاب برطرف بشود یا حق به سبک دیگری درآید در خیال او نیست؛ میداند که کار او بیّنالغی است و میداند که هیچگاه کشف خلاف نخواهد شد و میداند که به هیچ وجه ترمیم پذیر نیست. چنین عذابی در قیامت فقط به دست خداست.
اینکه فرمود خداوند اینها را طرزی عذاب میکند که دیگران را چنین عذاب نکرده است، البته منظور همان چند نفری که بعد از مائده کفر ورزیدند نیست [بلکه] منظور آن است که هر کس که حجت خدا نسبت به آنها بالغ شد و معجزات را مکرر در مکرر دیدند، باز پیشنهاد معجزه جدید بدهند و خداوند برابر پیشنهاد آنها معجزه جدید را هم خلق بکند، آنها از آن به بعد کفر بورزند معلوم میشود که اصل معجزه و دین و الله و رسالت الله را به بازی گرفتند.
بیان گروه¬های معجزه در قرآن کریم
بیان ذلک این است که معجزهای که ذات اقدس الهی در قرآن کریم نقل میکند چند گروهاند: یک دسته معجزهای است که در طلیعه رسالت هر پیغمبری خدا به او میدهد، مثل جریان عصای موسی، جریان ید بیضا که به موسای کلیم میفرماید که این دوتا برهان است این دوتا معجزه است، با این دو معجزه ﴿اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی﴾ یا انبیای دیگر(علیهم السلام) را با معجزهای مسلح میکند، بعد آن پیامبر برای هدایت امت میفرستد؛ قسم دوم معجزهای است که در اثنای هدایت و رهبری و اِعمال رسالت رخ میدهد، نظیر آنچه در جریان ابراهیم خلیل آمد که ﴿حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ﴾ جواب آمد که ﴿یا نارُ کُونی بَرْدًا وَ سَلامًا عَلی إِبْراهیمَ﴾ یا در جریان موسای کلیم(سلام الله علیه) طوری شد که اینها نزدیک دریا رسیدند، ذات اقدس الهی فرمود: ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا﴾ . اینها معجزاتی [است] که در اثنای رهبری و اعمال رسالت اتفاق میافتد که مزید حجت است؛ قسم سوم معجزات اقتراحی است یعنی معجزهای است که امت یک پیغمبر اقتراح میکنند، پیشنهاد میدهند نه اینکه آن پیغمبر(علی نبینا و آله و علیه السلام) ابتدائاً به همراه خود چنین معجزهای را آورده باشد. نظیر جریان ناقه صالح و مانند آن که اینها معجزات اقتراحی است اینها هم قابل قبول است و معقول و خداوند این پیشنهادها را میپذیرد برای اتمام حجت چنین معجزهای را به دست پیغمبرشان محقق میکند.
از اینها گذشته قسم چهارم این صورت است که بعد از اینکه معجزه پیغمبری برای امتی ثابت شده است و بیّن الرشد شد، آنها هر روز بر اساس هوسبازی، پیشنهاد معجزه گوناگون بدهند؛ مثل اینکه قریش میآمدند کنار کعبه تکیه میدادند [به] پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میگفتند که تو اگر قدرت اعجازی داری، خب دستور بده این کوههای مکه مقداری فاصله پیدا کنند، ما اینجا را دشت کشاورزی قرار بدهیم . خب این معجزه میشود لهو و لعب، وقتی کار کشاورزی اینها تمام شد حالا میخواهند ساختمان سازی کنند بگویند دستور بده این کوهها یک مقدار جلو بیایند ما برای حمل و نقل مصالح ساختمانی در زحمت نیفتیم، این میشود بازی کردن با نظام آفرینش.
در جریان حضرت عیسی (سلام الله علیه) ذات اقدس اله فرمود: ﴿إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً﴾، ﴿تخرج الموتی باذنی﴾، ﴿تُبْرِی اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ بِإِذْنی﴾ همه این کارها را کرد، بعد دیگر پیشنهاد مائده آسمانی چیست؟ اگر کسی دنبال حجت بالغه میگردد چه حجت بالغهای از احیای موتی قویتر، از ابرای اعمیٰ و اکمه بالاتر؟! خب کسی کور مادرزاد را شفا میدهد، ابرص را شفا میدهد، از آنچه اینها در خانهها خوردند یا ذخیره کردند خبر میدهد، مردهها را هم زنده میکند، خب دیگر این چه خواستنی است که اینها طرح کردند: ﴿أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾، معلوم میشود که این را به لهو گرفتند به بازی گرفتند، نظیر آنچه برای تفکه و سرگرمی به جادوگران و شعبده بازان پیشنهاد میدهند که یک بازی هم برای ما دربیاور. این گروه که اعجاز را و آیات الهی را به استهزا گرفتند ذات اقدس الهی میفرماید که ما این کار را میکنیم؛ اما ﴿فمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾ این جهت باعث شد که عدهای احتمال دادند که با آمدن این وعید سخت، اینها پشیمان شدند. بعضی گفتند نه، اصل معجزه عمل شد عدهای هم به طمأنینه رسیدند عدهای هم کفر ورزیدند و بعد مسخ شدند، البته آن را باید روایت معتبر اثبات کند.
پرسش: ...
پاسخ: غرض آن است که آنها برای همان طمأنینه قلب و بهره برداری از غذای معنوی و امثال ذلک است. در جمع اینها عدّهای به اینها پیوستند که میگفتند: ﴿وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا﴾ این احتمال هست، چون این احتمال هست، بنابراین این همه تهدید در حقیقت برای آنهاست؛ اما نفرمود که اگر حواریون کفر ورزیدند، فرمود: ﴿فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ﴾؛ از شما ﴿فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ﴾ «لا اعذِّبُ»آن عذاب را ﴿أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾ و شاید آنچه در پایان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» است که: ﴿فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾ آن هم درباره چنین گروهی باشد؛ منتها آن از نظر جوهر بحث با این فرق دارد و آن بحثش این است که طرزی خدا آنها را عذاب میکند که احدی مانند خدا نمیتواند آنها را عذاب کند. در سورهٴ «فجر» آیهٴ 23 به بعد این است که: ﴿وَ جیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ اْلإِنْسانُ وَ أَنّی لَهُ الذِّکْری ٭ یَقُولُ یا لَیْتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی ٭ فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾. اگر قرائتی دیگر باشد که که «لا یعذَبُ عذابه احد و لا یوثَقُ وثاقه احد» که قرائت مجهول باشد ، با این آیه محل بحث سورهٴ «مائده» همسان است؛ اما اگر معلوم خوانده بشود یعنی طرزی خدا او را عذاب بکند که احدی مانند خدا نمیتواند عذاب بکند، چون او ﴿نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی اْلأَفْئِدَةِ﴾ که از دیگری برنمیآید، دیگری حداکثر آن است که بدن را شکنجه کند و بسوزاند؛ اما یک نار حقیقی که روح را بسوزاند که مقدور دیگری نیست.
پرسش: ...
پاسخ: بله خب آن قرائت هست؛ اما اگر آن باشد با همین آیه محل بحث یکی است و اما اگر غیر از آن باشد معلوم باشد نه مجهول یعنی خدا طرزی عذاب میکند که دیگری مثل خدا نمیتواند عذاب بکند، چه اینکه طرزی خدا نعمت میدهد که دیگری نمیتواند مانند آن کسی را متنعم بکند؛ همان جریانی که خداوند یاد گناه را از تبهکاران میزداید آنها که گناه کردند بعد وارد بهشت میشوند، اصلاً یادشان نیست گناه کردهاند تا خجل باشند، این کار از غیر خدا ساخته نیست، انساء فقط از «مقلبَ القلوب» ساخته است.
پرسش: ...
پاسخ: آخر آن اصل اعجاز برای آن بود که اینها واقعاً مسئله برای آنها حل بشود؛ اما حالا حل شد، شق القمر شد و همه معجزات انجام دادند؛ اما از آن طرف بگویند که هر روز به دلخواه خودشان بگویند اینجا را برای ما چشمه درست کن، بعد وقتی آب درست کردند حالا میخواهند خانه بسازند میگویند اینجا چشمه نباشد جای دیگر چشمه باشد، این میشود لهو آن وقت رسالت میشود ابزار دست این مصالح فروشها، ابزار کشاورزان و دامداران که اینجا را یک روز کوه کُن آنجا را یک روز دشت کن آنجا را چشمه کن آنجا را دره کن، این نظام تابع میل هوا و هوس کسی نیست.
پرسش: ...
پاسخ: نه، خب آن احد هم مثل همین است دیگر یعنی هر کسی مثل اینها باشد خداوند او را عذابی میکند که دیگری را نمیکند. اینکه احد، منظورش شخص نیست [بلکه] منظور، مثل است یعنی هر کسی مثل این حجت بالغه حق را دید، بعد آیات الهی را به بازی گرفت خداوند این گروه را طرزی عذاب بکند که احدی از گروههای دیگر را چنین عذاب نمیکند. منظور، شخص معین به نام زید که نیست، هر کسی بعد از بلوغ حجت، حجت بالغه داشتن بخواهد دین را ملعبه قرار بدهد، خداوند او را طرزی عذاب میکند که احدی از افراد دیگر را چنان عذاب نمیکند.
پرسش: ...
پاسخ: البته؛ چه در امت عیسای مسیح باشد(سلام الله علیه) چه بعد از عیسای مسیح باشد این اصل، اصل کلی است. هرکسی که بخواهد دین را ملعبه قرار بدهد، خداوند طرزی او را عذاب بکند که احدی از عالمین را این چنین عذاب نمیکند، حالا تتمه بحث برای روز بعد ـ انشاء الله ـ .
والحمدلله رب العالمین
- دلائل اهل شک نبودن حواریون
- سرّ تهدید خدا نسبت به منکرین مائده
- بیان مراتب احیای موت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ﴿112﴾ قالُوا نُریدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ ﴿113﴾ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ ﴿114﴾ قالَ اللّهُ إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴿115﴾
نکات باقی مانده از بحثهای قبل
نکاتی که در بحثهای قبل مانده است یکی این است که اینکه در همان آیه 110 فرمود: ﴿وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْکَ﴾ این جزء آیات امتنانی خداست که در همین سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیهٴ 11 قبلاً گذشت که خداوند به مومنین میفرماید: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ این نعمتی است که ذات اقدس اله دست دشمنان را از مسلمین کوتاه کرده است و میکند، فرمود به یاد آن نعمت باشید که عدهای خواستند نسبت به شما دست درازی کنند، خدا دست آنها را کوتاه کرده است. همانطوری که درباره عیسای مسیح(سلام الله علیه) میفرماید، درباره پیروان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم مشابه این مطلب را دارد.
بیان مراتب احیای موت
مطلب بعدی آن است که یکی از معجزات عیسای مسیح(سلام الله علیه) احیای موتا بود. جریان زنده شدن و یا زنده کردن مرده از مهمترین مسائلی است که بسیاری از انسانها علاقهمندند آن را درک کنند. برای اولیا و انبیای الهی، جریان احیای موتا در سه مقطع رخ داده است: گاهی در حضور آنها خدا مردهای را زنده میکرد و آنها اطمینان بیشتری پیدا میکردند یا در حضور آنها موجود ذی روحی را اماته میکرد، بعد احیا میکرد؛ گاهی هم مسئله احیای موتا در درون خود آنها اتفاق افتاد یعنی آنها را اماته میکرد و بعد همانها را زنده میکرد، نظیر ﴿أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ﴾، بعد عرض کرد: ﴿أَنّی یُحْیی هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾ که این احیای موتا درباره خود آن انسان اتفاق افتاده است.
قسم سوم جریان احیای موتا برای کسی است که هر دو مقطع را گذرانده یا هر دو مقطع برای او روشن است [امّا] میخواهد خودش مرده زنده کردن را یاد بگیرد که این کرامت به دست او ظاهر بشود؛ جریان حضرت عیسی این چنین بود جریان حضرت ابراهیم (سلام الله علیهما) این چنین بود. در جریان حضرت عیسی فرمود: ﴿وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی﴾ یا خود عیسای مسیح(سلام الله علیه) گفت ﴿وَأُحْیِی المَوْتَی بِإِذْنِ اللّهِ﴾ در جریان حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) هم ظاهراً این بود که او به ذات اقدس الهی عرض کرد که ﴿أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی﴾ آن گاه برای طمأنینه قلب، خدا دستور داد که چنین کاری را بکند و بعد از اینکه چهار مرغ را گرفت و کشت و اجزای اینها را مخلوط کرد و پراکنده کرد: ﴿ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیًا﴾ که با خواندن ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) آن مردهها زنده میشوند، این سه مقطع که این مرحله سوم، کاملترین مرحله بحث احیای موتا است و وجود مبارک عیسای مسیح(سلام الله علیه) از این مرحله برخوردار بود، چه اینکه ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) هم همین مرحله را از ذات اقدس الهی مسئلت کرد.
نظر زمخشری درباره سؤال حواریون از خدا درباره عیسی(علیه السلام)
در جریان حواریون که از ذات اقدس الهی سؤال کردند که به وسیله عیسای مسیح گفتند آیا خدا میتواند مائدهای را برای ما نازل کند، جناب زمخشری در کشاف معتقد است که اینها شک داشتند. برای رفع شک یک چنین آیت و معجزهای را به وسیله مسیح (سلام الله علیه) از خدا خواستند ؛ لکن با آن جریان قبل سازگار نیست، چون آیه قبل این است که خدا فرمود ما به حواریون، وحی فرستادیم که ایمان بیاورند. منظور از این وحی هم الهام است، نه منظور از این وحی آن است که به وسیله عیسای مسیح به آنها گفتیم ایمان بیاورند، چون عیسای مسیح دعوتش عمومی بود؛ همگان را دعوت کرده است و حواریون آن سابقون و مقرب از اصحاب عیسای مسیح بودند. دلیلی ندارد که این ﴿أَوْحَیْتُ﴾ را یعنی «امرتهم بلسان رسولهمغ معنا بکنیم، بلکه اینها همان الهام است، نظیر آنچه درباره مادر موسی فرمود: ﴿وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ﴾ . خب چنین حواریینی که سابقه ایمان دارند و جزء مقربین دستگاه عیسای مسیح(سلام الله علیه)اند و خدا هم برای تجدید میثاق، الهام میکند که به عیسای مسیح ایمان بیاورید، بعید است که اینها شک داشته باشند. ممکن است عده دیگری در کنار حواریین بودند در جمع حواریین بودند، آنها شک داشته باشند و اما اسناد شک به حواریین آسان نیست.
البته سؤال، موهم است، سؤال مودبانه نیست و ایهام هم دارد و آن این است که: ﴿إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾؛ آیا پروردگار تو میتواند که یک سفره باغذایی از آسمان برای ما نازل کند؟ گفتند فرق بین خوان و مائده و مأدبه این است: خوان آن سفره است که هنوز روی او غذایی نچیدند، مائده آن سفرهای است که روی او غذاست، مأدبه خود غذاست نه سفره که قرآن «مأدبة» است یعنی غذای آماده و پخته. اینکه گفتند: ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ﴾ اگر به این معنا باشد که «هل تسطیع أن تسئل ربک» خب باز قابل اغماض است و قابل قبول؛ اما اگر به ظاهر معنا بشود این برخلاف ادب است، نسبت به کسی که ایمان آورده به خدا، ادب مع الله را باید رعایت بکند: ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ﴾ نباید بگوید، بلکه باید بگوید آیا خدا این خواسته ما را اجابت میکند یا نه، نه آیا میتواند اجابت کند یا نه؟ ﴿هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾.
عیسای مسیح(سلام الله علیه) به آنها فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ﴾؛ بپرهیزید اگر مؤمناید این پیشنهاد را ندهید. نشان میدهد که آنها اهل شک و اینها نبودند یعنی شمایی که مومناید، خاصیت ایمان و اثر ایمان این است که معتقد باشید، همه این کارها از ذات خدا ساخته است، این چه سؤالی است میکنید؟ لکن ذات اقدس الهی یک جواب تند و حادی به وسیله عیسای مسیح به آنها داد. حالا آنها در جواب عیسی مسیح چه گفتند؟ گفتند: ﴿نُریدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ گفتند که ما میخواهیم از این غذای غیبی استفاده بکنیم (این یک)، و ایمانی که داریم به مرحله کمال و طمأنینه نهایی برسد (این دو)، و درباره خدا قلب مطمئن پیدا کنیم و درباره شما هم علم به صداقت شما پیدا کنیم یعنی علم ما افزوده بشود کامل بشود، و نسبت به کسانی هم که در این صحنه حاضر نبودند و این مائده را ندیدند ما هم نسبت به آنها شهادت بدهیم؛ بگوییم ما خودمان دیدیم به وسیله درخواست عیسای مسیح(سلام الله علیه) مائده غیبی از آسمانها نازل شده است، این چهار خاصیت را دارد. حالا شاید در جمع حواریون کسانی هم بودند که شک داشتند؛ ولی خود حواریون ظاهراً مصون از شکاند، برای آنکه خدا به آنها الهام به ایمان کرد و از آنها در قرآن هم به نیکی یاد شده است.
پرسش: ...
پاسخ: نه، شاید در جمع آنها کسانی باشند که شک داشتند، چون اطمینان قلب معلوم میشود که اول مرحلهای از ایمان را دارا بودند، بعد میخواهند قلبشان مطمئن بشود. نظیر آنچه ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) به خدا عرض کرد: ﴿لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی﴾ آن با ﴿وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا﴾ چون بعد از ﴿تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا﴾ است و محفوف به قرینه است، معلوم میشود علم زائد طلب کردند، نه اصل علم را.
دلائل اهل شک نبودن حواریون
پرسش: ...
پاسخ: بله، چون همه اینها به وسیله عیسای مسیح سخنانشان را با پروردگار در میان میگذارند، گرچه در غالب موارد، سخن از ربنا و امثال ذلک است؛ اما آنکه رابط است به او میگویند که پروردگار تو این کار را بکند؛ پروردگاری که تو از طرف آنها مبعوث شدی، البته پروردگار همه ما هم است. این تعبیر به حواری کردن با اینکه در قرآن از حواریون به نیکی یاد شد (این یک) و در همین آیه محل بحث هم مسبوق است به اینکه خدا فرمود ما به حواریون وحی فرستادیم که این وحی همان الهام است (این دو) ﴿وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا﴾ هم در پاسخ حواریین است (این سه)، اینها نشان میدهد که حواریون اهل شک نبودند و ممکن است گروهی به حواریین پیوسته باشند در این خواستن و آنها اهل شک بودند؛ اما حواریون ظاهراً شاک نبودند.
بعد گفتند: ﴿وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ ما درباره مائده هم شهادت بدهیم، آنها که توفیق حضور را نداشتند برای آنها این جریان را نقل کنیم شرح بدهیم و مبلّغ خوبی هم باشیم برای رسالت شما. آن وقت عیسای مسیح خواستههای اینها را به خدا ابلاغ کرد: ﴿قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ﴾ حالا عیسی مسیح قانع شد و سؤال کرد. سؤال اینها مسبوق به اذن است، چون انبیای الهی تا مأمور نباشند چیزی را سؤال نمیکنند، اینها نظیر فرشتگاناند که ﴿لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ .
عیسای مسیح بعد از اینکه اذن را از ذات اقدس الهی گرفت لبّاً از خداوند درخواست اجابت این خواهش را میکند: ﴿قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا﴾، چون مستحب است قبل از دعا ذات اقدس الهی تمجید بشود، اینجا هم به ربوبیت تمجید شده است: ﴿اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾ که ﴿تَکُونُ﴾ تکون این مائده ﴿عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا﴾ یعنی همه امت مسیحی به این افتخار کنند برکتی باشد، چون عید از همان رجوع عبد به مولاست، از عود است و یا اگر به معنای سرور است این ملت، مسرور است که مورد لطف شما قرار گرفته است: ﴿عیدًا ِلأَوَّلِنا وَ آخِرِنا﴾، آنها که حضور داشتند خب از این نعمت غیبی برخوردار میشوند، آنها که حضور نداشتند بالأخره نسل کسانی هستند جزء امت کسی هستند که مائده آسمانی بر آنها نازل شده است. ﴿وَ آیَةً مِنْکَ﴾ و از طرفی هم نشانه قدرت شما باشد که به دست من ظاهر شده است؛ هم به ربوبیت تو اطمینان بیشتری داشته باشند هم به رسالت من اطمینان بیشتری داشته باشند. ﴿وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ﴾؛ تو بهترین روزی دهنده هستی. در حقیقت، تمام روزیها از آن توست نه اینکه ﴿خَیْرُ الرَّازِقِینَ﴾ ظاهرش این چنین باشد که رازق در عالم فراوان است؛ منتها تو بهترین رازق هستی، برای اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «ذاریات» هست که: ﴿إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ﴾ که ظاهرش حصر است با کلمه الف لام و هو. قهراً اسناد رزق به غیر خدا مجاز خواهد بود، برای اینکه اینها مظهر خالقیت حق تعالیاند.
خب پس عدهای از عیسای مسیح(سلام الله علیه) درخواست کردند که مائدهای نازل بشود. عیسای مسیح آنها را دستور به تقوا داد گفت اگر مؤمناید برابر ایمانتان عمل کنید. آنها گفتند ما خواسته مشروعی داریم و هدف خوبی داریم، میخواهیم از این غذای غیبی استفاده کنیم که این چیز بدی نیست. میخواهیم قلب ما مطمئن بشود این هم که چیز بدی نیست و میخواهیم به رسالت شما علم کاملتری پیدا کنیم، این هم که چیز بدی نیست و میخواهیم شاهد تبلیغی رسالت شما برای دیگران باشیم، این هم که چیز خوبی است. آنگاه ذات اقدس الهی در جواب عیسای مسیح این چنین فرمود: ﴿قالَ اللّهُ إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ﴾ حالا آنها خواست نشان انزال بود و ذات اقدس الهی تعبیر به تنزیل کرد، شاید آنها دفعتاً میخواستند [اما خداوند] وعده داده است. فرمود: ﴿إِنّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ﴾؛ من آن مائده را بر شما نازل میکنم؛ اما ﴿فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾؛ اگر کسی بعد از اینکه مائده آسمانی را دید و این حجت ظاهره را دید کفر ورزید، طرزی او را عذاب بکنم که احدی را که چنین عذاب نکردم و نمیکنم.
خب اما حالا مائده نازل شده است یا نه، آیه در این زمینه صراحتی ندارد. گرچه دعای عیسای مسیح این است که خدایا! مائده نازل بکن و خدا هم وعده داد با وعید همراه بود، ظاهرش این است که نازل کرده است؛ ولی صریح در نزول مائده نیست و اگر در انجیل عیسای مسیح(سلام الله علیه) از این مائده خبری نیست، شاید در اثر آن تحریفی که رخ داد این مائده، رخت بربست یا منطبق باشد بر بعضی از چیزهایی که آنها میگویند، نظیر همان قصهای که در امت اسلامی هست که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان حفر خندق در منزل جابر انصاری با غذای محدودی، عده زیادی را سیر کرده است مشابه این کرامت در جریان حضرت مسیح (سلام الله علیه) هست که وجود مبارک عیسی با غذای کمی، عده زیادی از انسانها را سیر کرده است و آن جریان عشاء ربانی هم که در مسیحیت رواج دارد از آنها هم به یاد مانده است. غرض آن است که اگر چنین مائدهای بالصراحه در انجیل نیست، برای اینکه انجیل دستخوش تحریف شد؛ نمیشود گفت که چون در انجیل از این مائده سخنی به میان نیامده، معلوم میشود مائده نازل نشده است. البته قرآن صراحتی در نزول مائده ندارد؛ ولی ظاهرش این است که نازل شده است.
سرّ تهدید خدا نسبت به منکرین مائده
سرّ آن تهدید تندی که ذات اقدس الهی درباره کسانی که بعد از نزول چنین مائدهای کفر میورزند، این است [که] خداوند افرادی را که همه نعمتها را به او داد و حجت خود را بر او تمام کرد از آن به بعد، او دین را به بازی گرفته است طرزی عذاب میکند که هیچ کس را به آن نحو عذاب نمیکند. دو نحو تعذیب در قرآن کریم آمده است که میفرماید نظیر ندارد: یکی اینکه عدهای را خداوند در قیامت عذاب میکند که اَحدی مانند خدا نمیتواند آن عذاب را بکند: ﴿فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾ . در پایان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» دارد که در آن روز عدهای را ذات اقدس الهی به نحوی عذاب میکند که احدی مثل خدا نمیتواند آنچنان عذاب بکند. اولاً در دنیا که انسان ممکن نیست بتواند آنچنان عذابی که در قیامت، خدا عدهای را به آن عذاب معذب میکند عذاب بکند، برای اینکه هر کسی بالأخره وقتی مورد شکنجه و عذاب قرار میگیرد اگر یک وجدان بیداری داشته باشد، امید دارد که روزی ذات اقدس الهی به این ظلمها خاتمه دهد و به صبر او هم پاداش دهد، همین مایه آرامش اوست. ولی در قیامت، اگر کسی معذب الهی شد چون حق برای او روشن است و میداند که حق با دیگران است و او باطل رفته است و هیچ راهی هم برای ترمیم و جبران نیست، او هرگز در نهان خود و در نهاد خود آرزوی اینکه روزی این عذاب برطرف بشود یا حق به سبک دیگری درآید در خیال او نیست؛ میداند که کار او بیّنالغی است و میداند که هیچگاه کشف خلاف نخواهد شد و میداند که به هیچ وجه ترمیم پذیر نیست. چنین عذابی در قیامت فقط به دست خداست.
اینکه فرمود خداوند اینها را طرزی عذاب میکند که دیگران را چنین عذاب نکرده است، البته منظور همان چند نفری که بعد از مائده کفر ورزیدند نیست [بلکه] منظور آن است که هر کس که حجت خدا نسبت به آنها بالغ شد و معجزات را مکرر در مکرر دیدند، باز پیشنهاد معجزه جدید بدهند و خداوند برابر پیشنهاد آنها معجزه جدید را هم خلق بکند، آنها از آن به بعد کفر بورزند معلوم میشود که اصل معجزه و دین و الله و رسالت الله را به بازی گرفتند.
بیان گروه¬های معجزه در قرآن کریم
بیان ذلک این است که معجزهای که ذات اقدس الهی در قرآن کریم نقل میکند چند گروهاند: یک دسته معجزهای است که در طلیعه رسالت هر پیغمبری خدا به او میدهد، مثل جریان عصای موسی، جریان ید بیضا که به موسای کلیم میفرماید که این دوتا برهان است این دوتا معجزه است، با این دو معجزه ﴿اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی﴾ یا انبیای دیگر(علیهم السلام) را با معجزهای مسلح میکند، بعد آن پیامبر برای هدایت امت میفرستد؛ قسم دوم معجزهای است که در اثنای هدایت و رهبری و اِعمال رسالت رخ میدهد، نظیر آنچه در جریان ابراهیم خلیل آمد که ﴿حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ﴾ جواب آمد که ﴿یا نارُ کُونی بَرْدًا وَ سَلامًا عَلی إِبْراهیمَ﴾ یا در جریان موسای کلیم(سلام الله علیه) طوری شد که اینها نزدیک دریا رسیدند، ذات اقدس الهی فرمود: ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا﴾ . اینها معجزاتی [است] که در اثنای رهبری و اعمال رسالت اتفاق میافتد که مزید حجت است؛ قسم سوم معجزات اقتراحی است یعنی معجزهای است که امت یک پیغمبر اقتراح میکنند، پیشنهاد میدهند نه اینکه آن پیغمبر(علی نبینا و آله و علیه السلام) ابتدائاً به همراه خود چنین معجزهای را آورده باشد. نظیر جریان ناقه صالح و مانند آن که اینها معجزات اقتراحی است اینها هم قابل قبول است و معقول و خداوند این پیشنهادها را میپذیرد برای اتمام حجت چنین معجزهای را به دست پیغمبرشان محقق میکند.
از اینها گذشته قسم چهارم این صورت است که بعد از اینکه معجزه پیغمبری برای امتی ثابت شده است و بیّن الرشد شد، آنها هر روز بر اساس هوسبازی، پیشنهاد معجزه گوناگون بدهند؛ مثل اینکه قریش میآمدند کنار کعبه تکیه میدادند [به] پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میگفتند که تو اگر قدرت اعجازی داری، خب دستور بده این کوههای مکه مقداری فاصله پیدا کنند، ما اینجا را دشت کشاورزی قرار بدهیم . خب این معجزه میشود لهو و لعب، وقتی کار کشاورزی اینها تمام شد حالا میخواهند ساختمان سازی کنند بگویند دستور بده این کوهها یک مقدار جلو بیایند ما برای حمل و نقل مصالح ساختمانی در زحمت نیفتیم، این میشود بازی کردن با نظام آفرینش.
در جریان حضرت عیسی (سلام الله علیه) ذات اقدس اله فرمود: ﴿إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً﴾، ﴿تخرج الموتی باذنی﴾، ﴿تُبْرِی اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ بِإِذْنی﴾ همه این کارها را کرد، بعد دیگر پیشنهاد مائده آسمانی چیست؟ اگر کسی دنبال حجت بالغه میگردد چه حجت بالغهای از احیای موتی قویتر، از ابرای اعمیٰ و اکمه بالاتر؟! خب کسی کور مادرزاد را شفا میدهد، ابرص را شفا میدهد، از آنچه اینها در خانهها خوردند یا ذخیره کردند خبر میدهد، مردهها را هم زنده میکند، خب دیگر این چه خواستنی است که اینها طرح کردند: ﴿أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ﴾، معلوم میشود که این را به لهو گرفتند به بازی گرفتند، نظیر آنچه برای تفکه و سرگرمی به جادوگران و شعبده بازان پیشنهاد میدهند که یک بازی هم برای ما دربیاور. این گروه که اعجاز را و آیات الهی را به استهزا گرفتند ذات اقدس الهی میفرماید که ما این کار را میکنیم؛ اما ﴿فمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾ این جهت باعث شد که عدهای احتمال دادند که با آمدن این وعید سخت، اینها پشیمان شدند. بعضی گفتند نه، اصل معجزه عمل شد عدهای هم به طمأنینه رسیدند عدهای هم کفر ورزیدند و بعد مسخ شدند، البته آن را باید روایت معتبر اثبات کند.
پرسش: ...
پاسخ: غرض آن است که آنها برای همان طمأنینه قلب و بهره برداری از غذای معنوی و امثال ذلک است. در جمع اینها عدّهای به اینها پیوستند که میگفتند: ﴿وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا﴾ این احتمال هست، چون این احتمال هست، بنابراین این همه تهدید در حقیقت برای آنهاست؛ اما نفرمود که اگر حواریون کفر ورزیدند، فرمود: ﴿فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ﴾؛ از شما ﴿فَإِنّی أُعَذِّبُهُ عَذابًا لا أُعَذِّبُهُ﴾ «لا اعذِّبُ»آن عذاب را ﴿أَحَدًا مِنَ الْعالَمینَ﴾ و شاید آنچه در پایان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» است که: ﴿فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾ آن هم درباره چنین گروهی باشد؛ منتها آن از نظر جوهر بحث با این فرق دارد و آن بحثش این است که طرزی خدا آنها را عذاب میکند که احدی مانند خدا نمیتواند آنها را عذاب کند. در سورهٴ «فجر» آیهٴ 23 به بعد این است که: ﴿وَ جیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ اْلإِنْسانُ وَ أَنّی لَهُ الذِّکْری ٭ یَقُولُ یا لَیْتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی ٭ فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾. اگر قرائتی دیگر باشد که که «لا یعذَبُ عذابه احد و لا یوثَقُ وثاقه احد» که قرائت مجهول باشد ، با این آیه محل بحث سورهٴ «مائده» همسان است؛ اما اگر معلوم خوانده بشود یعنی طرزی خدا او را عذاب بکند که احدی مانند خدا نمیتواند عذاب بکند، چون او ﴿نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی اْلأَفْئِدَةِ﴾ که از دیگری برنمیآید، دیگری حداکثر آن است که بدن را شکنجه کند و بسوزاند؛ اما یک نار حقیقی که روح را بسوزاند که مقدور دیگری نیست.
پرسش: ...
پاسخ: بله خب آن قرائت هست؛ اما اگر آن باشد با همین آیه محل بحث یکی است و اما اگر غیر از آن باشد معلوم باشد نه مجهول یعنی خدا طرزی عذاب میکند که دیگری مثل خدا نمیتواند عذاب بکند، چه اینکه طرزی خدا نعمت میدهد که دیگری نمیتواند مانند آن کسی را متنعم بکند؛ همان جریانی که خداوند یاد گناه را از تبهکاران میزداید آنها که گناه کردند بعد وارد بهشت میشوند، اصلاً یادشان نیست گناه کردهاند تا خجل باشند، این کار از غیر خدا ساخته نیست، انساء فقط از «مقلبَ القلوب» ساخته است.
پرسش: ...
پاسخ: آخر آن اصل اعجاز برای آن بود که اینها واقعاً مسئله برای آنها حل بشود؛ اما حالا حل شد، شق القمر شد و همه معجزات انجام دادند؛ اما از آن طرف بگویند که هر روز به دلخواه خودشان بگویند اینجا را برای ما چشمه درست کن، بعد وقتی آب درست کردند حالا میخواهند خانه بسازند میگویند اینجا چشمه نباشد جای دیگر چشمه باشد، این میشود لهو آن وقت رسالت میشود ابزار دست این مصالح فروشها، ابزار کشاورزان و دامداران که اینجا را یک روز کوه کُن آنجا را یک روز دشت کن آنجا را چشمه کن آنجا را دره کن، این نظام تابع میل هوا و هوس کسی نیست.
پرسش: ...
پاسخ: نه، خب آن احد هم مثل همین است دیگر یعنی هر کسی مثل اینها باشد خداوند او را عذابی میکند که دیگری را نمیکند. اینکه احد، منظورش شخص نیست [بلکه] منظور، مثل است یعنی هر کسی مثل این حجت بالغه حق را دید، بعد آیات الهی را به بازی گرفت خداوند این گروه را طرزی عذاب بکند که احدی از گروههای دیگر را چنین عذاب نمیکند. منظور، شخص معین به نام زید که نیست، هر کسی بعد از بلوغ حجت، حجت بالغه داشتن بخواهد دین را ملعبه قرار بدهد، خداوند او را طرزی عذاب میکند که احدی از افراد دیگر را چنان عذاب نمیکند.
پرسش: ...
پاسخ: البته؛ چه در امت عیسای مسیح باشد(سلام الله علیه) چه بعد از عیسای مسیح باشد این اصل، اصل کلی است. هرکسی که بخواهد دین را ملعبه قرار بدهد، خداوند طرزی او را عذاب بکند که احدی از عالمین را این چنین عذاب نمیکند، حالا تتمه بحث برای روز بعد ـ انشاء الله ـ .
والحمدلله رب العالمین
تاکنون نظری ثبت نشده است