display result search
منو
مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه دوم

مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 53 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)»، جلسه دوم، سال 1398

«إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا * لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا * وَ یَنصُرَکَ اللَّـهُ نَصْرًا عَزِیزًا»(فتح/1-3) اشاره کردیم؛ مسیری که حضرت در عالم طی می کنند و مومنین امت خودشان را در این مسیر سیر می دهند و راهبری می کنند مسیر فتح و پیروزی قطعی است و هیچ شکستی در این مسیر وجود ندارد و ضامن این فتح هم خدای متعال است. منتها توجه به این فتح و فهمیدن این فتح متوقف به یک نکاتی بود که بعضی از آنها را اشاره کردیم.
اول اینکه اگر کسی بخواهد این فتح را بفهمد باید نوع نگاهش به عالم تابع نگاه حضرت باشد. از همان جنس نگاه باشد. دوم، برای این که اسرار این فتح برایش آشکار بشود و رموز فتح را بفهمد باید به حضرت ایمان داشته باشد و با حضرت حرکت کند. به اندازه ای که حرکت در این مسیر اتفاق می افتد پرده ها کنار می رود و اسرار فتح آشکار می شود.
امشب یک نکته دیگر را اشاره می کنم و آن نکته این است که اگر کسی می خواهد این فتح را بفهمد باید توجه به آن برنامه بزرگ و تاریخی حضرت داشته باشد. اگر کسی نگاهش به برنامه حضرت نگاه محدودی شد تلقی او هم این خواهد بود که حضرت در مسیر شکست و ناکامی قدم برداشتند و ناکام شدند و به هدف خودشان نرسیدند و نتوانستند امتشان را به مقصد برسانند؛ ولی اگر انسان وسعت طرح حضرت را دید و وسعت نگاه حضرت را داشت آن وقت می فهمد که تمام اینها قدم های حساب شده و دقیقی هستند و همه در مسیر یک پیروزی و فتح برداشته شده و از جمله نکاتی که در این طرح بزرگ قابل توجه است این است که این مسیر فتح از مسیرهای امتحانات سخت و دشوار عبور می کند.
آنهایی که تلقی می کنند وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تشریف می آورند همه امور بر مدار سهولت و روانی ظاهری قرار می گیرد و همه چیز در اختیار است و آسان است و هیچ مشکل و سختی ای وجود ندارد، اینها آرام آرام نگاهشان به مسیر حضرت تغییر می کند و به تردید می افتند و شک می کنند که شاید ما داریم راه را غلط می رویم و اشتباه می رویم و خیال می کنند که نکند خدای متعال پیامبرش را وسط راه رها کرده است.
غلبه دین در دوران رجعت و ظهور
این دورانی که سیر دین و نبوت حضرت در پرده و در حجاب است معنایش این نیست که رشد دین رها شده یا خدای متعال به این پیامبر غضب کرده و نصرتش را دریغ کرده و ایشان را تنها گذاشته است؛ در همه این دوران ها چه در آن دورانی که حضرت غلبه می کنند و دینشان کاملاً آشکار می شود و همه پرده ها و حجابها و ظلمات کنار می رود و اراده های ظلمانی که حجاب ظهور نبوت و ولایت هستند حذف می شوند که از عصر ظهور این آغاز می شود؛ و چه در دورانی که این سیر در پرده است، در همه این دوران ها یک دست قدرتی حضرت را حمایت می کند و طرح حضرت در عالم جلو می رود تا به دوران ظهور برسد.
خلاصه در این دوران هدنه و دوران غیبت و دوران مهجوریت دین خدا معنایش این نیست که خدای متعال غضب کرده یا نصرتش را حذف کرده است؛ بلکه کار پیش می رود؛ چنانچه قرآن می فرماید «وَ الضُّحَى * وَ اللَّیْلِ إِذَا سَجَى * مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ مَا قَلَى * وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى * وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»(ضحی/1-5) سپس دو بشارت به حضرت می دهد و دو نکته را بیان می کند: یکی اینکه ما یک آخرتی برای شما در نظر گرفتیم و یک اولایی که هر دو خیر است؛ ولی آخرت بهتر از این است. در روایات آخرت تفسیر شده به دوران رجعت که وجود مقدس نبی اکرم رجعتی دارند و برمی گردند؛ یعنی آن موقعی که دینشان غلبه پیدا می کند و نبوتشان آشکار می شود و یک منزلت خاصی از هدایت و نبوت حضرت نسبت به امت اتفاق می افتد؛ ولی همین دوران هم که دوران به تعبیر روایات هدنه است و دوران به اصطلاح تقیه دین حضرت است هم خیر است.
در مسیر حضرت هیچ شری نیست. کسی نباید خیال کند یک جایی مسیر حضرت همراه با شر است، مسیر حضرت همراه با شر نیست بلکه سراسر خیر است؛ حتی همین وضعیتی هم که الان است که سختی ها و به اصطلاح نا کامی های ظاهری در آن است هم خوب است.
آخرت، دوران رجعت و ظهور است و وقتی است که بساط شیطان جمع می شود و دولت حضرت در عالم محقق می شود و تمام کنوز الهی و گنج های آسمان و زمین در اختیار قرار می گیرد و خیلی اتفاقات می افتد. قرآن می فرماید «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(زمر/69)؛ «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/17) یعنی زمین و اهلش به حیات طیبه می رسند و نور امام در عالم ظهور پیدا می کند و همه در پرتو نور امام سیر می کنند و بساط ظلمات جمع می شود، آن دوران روشن است.
ممکن است سوال شود اینکه فرمودند «وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى» الان چه خیری است، مگر الان هم خیر است؟ مگر جنگ احد و خیبر و خندق هم خیر است؟! اما واقعاً همینطور است و خیر است. آنهایی که کنار پیامبر هستند در این صحنه ها واقعاً در وادی خیر هستند و هیچ شری آنها را تهدید نمی کند. اما انسان جدا شده و انسانی که از طرح وجود مقدس نبی اکرم جدا می شود یا خودش شروع می کند طراحی کردن یا قهراً وارد طرح شیطان می شود او وارد وادی شر می شود. آنجا فتوحات هم شر هستند.
سختی به معنی شر نیست. حتی در دوران اولی در دوران سختی های قبل از ظهور که سراسر درگیری و جنگ و عقب نشینی و پیشرفت است صد درصد جبهه حضرت جبهه خیر است؛ منتها یک خیر بهتری هم هست که در دوران رجعت و ظهور برای حضرت محقق می شود.
بنابراین باید توجه بشود به این که طرح حضرت را اینطوری نبینیم؛ حضرت آمدند مثلاً در طول ده سال یک کاری را تمام کنند و بروند و تا سال یازدهم هجری همه چیز باید تمام شده باشد، اصلاً اینطوری نیست. حضرت آمدند یک کار بزرگی می کنند و خدای متعال هم مسیر حضرت را فتح قرار داده است و می فرماید «انا فتحنا لک» این فتح به یک نقطه ای که رسیده به تدریج آشکار شده که مسیر فتح و غلبه است تا دوران ظهور و بلکه بالاتر، این مسیرِ فتح مسیری است که تا قیامت هم ادامه دارد.
خدای متعال وقتی در سوره فتح از فتحی که برای حضرت فرموده صحبت به میان می آورند بلافاصله در آیات بعد از یک پیروزی تاریخی صحبت می کند. یک نکته را اینجا بگویم که مختصات این فتح این است که خدای متعال عهده دار این فتح است. تمام لشکر آسمان و زمین و جنود السماوات والارض در اختیار نبی اکرم و کمک حضرت هستند و این مسیر فتح ادامه دارد.
جدایی حق و باطل در مسیر فتح و ابتلائات
در آیه چهارم به بعد می فرماید «وَ لِلَّـهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ اللَّـهُ عَلِیمًا حَکِیمًا * لِّیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ کَانَ ذَلِکَ عِندَ اللَّـهِ فَوْزًا عَظِیمًا»(فتح/4-5)، یعنی همه لشکر آسمان و زمین در اختیار خدای متعال است و خدای متعال برای این جمعیتی که در کنار نبی اکرم هستند در طرح حضرت و با برنامه حضرت در عالم حرکت می کنند یک فوز عظیم در نظر گرفته است. پشتیبان حضرت در رساندن امت به این فوز عظیم هم تمام قوای آسمانی و زمینی است که در اختیار حضرت حق هستند و وجود مقدس نبی اکرم را امداد می کنند و نتیجه آن است که جبهه حضرت وارد بهشت و عالم جنت می شوند و مخلد در این جنت می شوند و علاوه بر این که وارد بهشت می شوند، اگر در طول این مسیری که درگیر با شیطان و جبهه دشمن هستند آلودگی یا سیئاتی برایشان پیدا شده خدای متعال همه آنها را تطهیر می کند.
مسیر عالم دنیا مسیر تفکیک این دو جبهه است. یک اختلاطی بین این دو جبهه اتفاق افتاده است. خدای متعال می توانست از اول جامعه مومنین را از جامعه کفار در دو عالم خلق بکند که این اختلاط از بین برود؛ ولی دیگر این ابتلائات و امتحانات هم واقع نمی شد، و رشد هم واقع نمی شد. مسیر رشد مومنین مسیر اختلاط با دستگاه شیطان و جامعه کفار است. در این مسیر اختلاط است که امتحانات سخت واقع می شود؛ ولی نکته این است که این امتحان ها مسیر تفکیک از هم است.
آرام آرام این دو صفی که به هم آمیخته شده اند را خدای متعال با قوای عالم که در دست نبی اکرم است از هم جدا می کند تا کار به جایی می رسد که در سوره بینه خدای متعال توضیح می دهد و می فرماید: «لَمْ یَکُنِ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَة»(بینه/1) یعنی اینها جدا نمی شوند و دست بردار نیستند. این رسول است که می آید صفها را جدا می کند. صفها باید با هم باشند و اگر با هم نباشند امتحان واقع نمی شود. شما اگر این آمیختگی که بین جبهه ایمان و کفر و نفاق در دار دنیا است را بردارید و از اول خدای متعال عالم آنها را از ما سوا می کرد، اصلاً این مسیر رشد و امتحانات اتفاق نمی افتاد.
این یک بحث پردامنه ای هم است که اصلاً امتحان به جز این، کیفیت وقوع ندارد. به فرموده قرآن «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا»(ملک/2) این دو عالم موت و حیات را لبالب و هم مرز هم قرار می دهد و اینطوری هم واقع می شود. این دو جریان را به هم آمیخته است و در امتحان و فتنه است که جدا می شوند؛ چنانچه قرآن فرمود «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِین‏»(عنکبوت/2-3) اگر از اول عالم ها جدا بود این امتحانات و ابتلائات نبود این رشد هم نبود. اینجا عالم آمیختگی است؛ ولی آرام آرام به سمت جدا شدن می رود. این مسیر فتح است.
حضرت جبهه مومنین و امت مومن را با خودشان سیر می دهند و از این مراحل عبور می دهند و به آنجایی می رسانند که «لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظیما»(فتح/5) در این مسیر به خاطر آمیختگی و اختلاط، آلودگی هایی هم برای جامعه مومنین پیدا می شود، اما به تعبیر قرآن «وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظیما».
بازدهی و ثمره دوم این است که این لشکری که نبی اکرم را کمک می کنند «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیرا»(فتح/6)؛ یعنی صف مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات را جدا می کنند و آنها هم مورد تعذیب قرار می گیرند و مسیر آنها به سمت وادی جهنم است و در وادی لعنت هستند؛ چنانچه مومنین در وادی رحمت هستند. پس آنهایی که با حضرت سیر می کنند مسیری که حضرت امت را سیر می دهد از مسیر سختی ها و ابتلائات عبور می کند تا به دوران ظهور و رجعت و بعد هم به دورانی که دوران جنت و نار است می رساند.
پس جبهه حضرت اینقدر گسترده است. اگر کسی این گستردگی را نبیند؛ اگر الزامات این مسیر را نبیند؛ اگر اسراری که در آمیختگی این دو تا عالم با همدیگر است را نبیند و اینکه چطوری حضرت امت شان را در دل این سختی ها به سمت جنت عبور می دهند؛ ممکن است به نظر آید که مسیر حضرت، مسیر فتح نیست؛ مسیر تلخ کامی و مسیر سختی ها است؛ ولی اگر کسی این توجه را پیدا کرد می فهمد از اول محیط هدایت و ولایت حضرت محیط خیر است ولو اینکه سیر در این مسیر همراه با سختی ها است. در روایات فرمودند «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب»‏، امتحان های سخت از آدم می گیرند از جمله امتحان هایی که از آدم می گیرند همین است که آدم را در دار دنیا و محیط دعوت و جذبه های شیطانی می آورند و باید از این جاذبه ها عبور کنی به طرف حضرت بیایی؛ اگر آمدی وارد وادی فتح می شوی.
به همین دلیل خدای متعال به حضرت می فرماید «وَ الضُّحَى * وَ اللَّیْلِ إِذَا سَجَى * مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ مَا قَلَى»(ضحی/1-3)یعنی یک دورانی برای شما و امتتان پیش می آید که آشکار شدن دین شما و هدایت شما در عالم است و یک دوران هم سیر پنهانی و در شب است؛ اما این دوران معنایش غضب کردن و رها کردن شما نیست بلکه این مسیر سیر شما به طرف فتح است ولی همین دوران هم دوران خوبی است؛ چنانچه آن دوران هم دوران خوبی است. سپس یک وعده اضافه هم می دهد که این ناظر به صحنه قیامت است؛ می فرماید «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی»(ضحی/5) یعنی آنقدر به شما عنایت می کنیم تا شما را نسبت به امت تان راضی کنیم شما امت تان را در یک مسیر سختی انداختید. اینها از اول خیال می کردند که اگر بیایند گل و بلبل است. شما این امت را در یک مسیر سختی انداختید و در دل این سختی ها بردید اما تحمل کردند نگران حالشان هستید؛ ما آنقدر به شما می دهیم که راضی بشوید.
پایان سیر با نبی اکرم و غنائم فتح
در روایت ذیل آیه آخر سوره مبارکه بینه می فرماید «أُولَـئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»(بینه/7-8) جبهه مومنین این مسیر را که طی می کنند صفها جدا می شود و وارد بهشت می شوند آنجا به یک نقطه ای می رسند که خدا از آنها راضیست و آنها هم از خدا راضی هستند. «رضوا عنه» یعنی از خدا راضی می شوند؛ در روایت است که یک سری از مومنین تلخی های دنیا موجب می شود که یک گلایه هایی در ته دلشان با خدا داشته باشند و برایشان حل نشده بوده که این تلخ کامی ها برای چیست. خدای متعال آنها را در این مسیر می برد و به یک نقطه ای می رساند که آخر کار وقتی بعضی از اسرار راه را می فهمند «رضی الله عنهم و رضوا عنه» می شوند یعنی وقتی می بینند که این سختی ها برای چه بوده راضی می شوند.
مومنی که خدای متعال در این عالم بیست سال او را مریض کرده یا بیست سال قرض بارش کرده نمی فهمیده خدا دارد چه کار می کند؛ لذا با خدا گلایه می کرده وقتی در آن عالم می بیند که خدا در چه مسیری او را می برده و ثمره راه را می بیند شرمنده خدا می شود. در قیامت صفها که جدا شد، این مومنینی که با امیرالمومنین راه رفتند را می برند در یک درجه که «رضی الله عنهم و رضوا» شوند.
دومی خیلی مهم است یعنی بنده به یک جایی برسد که مقام رضا نسبت به حضرت داشته باشد و این پایان سیر با امام است؛ این فتح الفتوح امیرالمومنین است که امت خودش را می برد به یک نقطه ای می رساند که همه به مقام رضوان می رسند. ما بالاتر از این درجه ای نداریم و بالاتر از مقام رضا مقامی نیست. تمام آنچه در سلوک می گویند همه منتهی به مقام رضا می شود. در دعای ذیل زیارت «جامعۀ ائمۀ المومنین» است که زیارت فوق العاده ای است و دعایش هم فوق العاده است، فرمودند «وَ الرِّضَا بِقَضَائِکَ وَ قَدَرِکَ أَقْصَى عَزْمِی وَ نِهَایَتِی وَ أَبْعَدَ هَمِّی وَ غَایَتِی‏» بالاتر از این نیست. نهایت سیر انسان این است که حضرت در مسیر فتحی که امت را می برند صفها را جدا می کنند، جهنمی ها مسیرشان جدا می شود؛ بهشتی ها مسیرشان جدا می شود؛ آلودگی هایی که دامن اهل بهشت را گرفته بود «یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ»(فتح/5) آرام آرام تطهیر می شود و سیر می کنند تا به مقام «رضی الله عنهم و رضوا عنه» یعنی رضوان می رسند و این آن پایان سیر با نبی اکرم است.
پس مسیر کلاً مسیر فتح است؛ منتها این مسیر فتح در عالم دنیا از مسیر درگیری عبور می کند. در این درگیری هرچه کار سخت تر می شود رشد مومن بیشتر می شود به شرط این که استقامت کند. هرچه هم جلو بروند خدای متعال کار را سخت تر می کند. خیلی روشن است چون عالم ابتلاء است و در عالم ابتلاء خدای متعال دائم امتحان را سخت تر می کند. ما بناست با حضرت به یک مقامی برسیم که مقام رضوان است. از پیغمبر مان راضی باشیم از خدا راضی باشیم. هیچ گلایه ای در عمق وجود ما نباشد هرچه او می کند ما بپسندیم و کل مسیر پشت سر خودمان را که نگاه می کنیم و از سیری که خدای متعال ما را در عالم داده لذت ببریم و این منوط به این است که ما از دل سختی ها عبور کنیم.
بنابراین «وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى»، یعنی در این مسیر فتح سختی و دشواری است ولی به هیچ وجه شر نیست. مسیر سختی هم برای این است که عالم ابتلاء و عالم تفکیک است. این سختی ها برای این است که به فرموده قرآن «لِیَمِیزَ اللَّـهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعًا فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ»(انفال/37) خبائث صفشان جدا بشود و روی هم متراکم بشوند و همه در وادی جهنم متناسب با درکات جهنم جا بگیرند. این طرف هم ارواح طیبه در درجات خودشان در بهشت قرار بگیرند. این مسیر فتح حضرت است.
اگر ما خیال کنیم مسیر فتح حضرت مسیر ایجاد یک امپراتوری مادی است و همان بساط لهو و لعب و زینت و تفاخر را می خواهند به پا بکنند به اشتباه می افتیم و می گوییم که مسیر فتح است؟! اگر ما با حضرت می خواهیم به لهو و لعب برسیم از اول اشتباه کردیم. مسیر حضرت مسیر لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر نیست؛ بلکه می خواهند ما را از این وادی عبور بدهند. دشواری های راه را هم خدای متعال از همان آغاز برای کسانی که این پیامبر را باور و قبول کردند که مسیر او مسیر فتح است و می خواهند با او راه بروند برمی دارد.
در همین آیات مبارکه سوره فتح خدای متعال می فرماید «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا * لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا * وَ یَنصُرَکَ اللَّـهُ نَصْرًا عَزِیزًا»(فتح/3) این چهار آیه ثمره غنائم این فتح هستند که هر کدام را قرآن توضیح داده که غنائم فتح نبی اکرم این ها هستند. اصل این غنایم برای نبی اکرم است و به وسیله نبی اکرم به امت می رسد. از جمله مغفرت و تطهیر کلی امت است که گذشته و آینده امت حضرت پاک می شود.
«مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ» در اینجا ذنب به معنی ذنب امت است. از غنایم این فتح مغفرت و اتمام نعمت یعنی ظهور حقیقت ولایت است و همچنین هدایت به صراط مستقیم است که صراط معرفت و عبودیت و صراط ولایت است. در قرآن هم مفصلاً توضیح داده شده «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِی هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ»(یس/60-61) یعنی صراط عبودیت صراط معرفت صراط محبت صراط ولایت، غنایم این فتح است. کسانی که در مسیر این فتح هستند به مغفرت به اتمام نعمت به هدایت در صراط مستقیم و راهبری در صراط مستقیم و به نصر عزیز می رسند و نصرتی شامل حال آنها می شود که تمام نقشه های دشمن در آنها نفوذ نمی کند؛ در واقع نسبت به دشمن نفوذ ناپذیرشان می کند و هرچه دشمن تهدید و تطمیع می کند و طرح می ریزد که اینها را از مسیر حضرت جدا کند اینها در وادی نصر عزیزند.
سختی بلا و امتحان در سیر با نبی اکرم
اینها غنایم این فتح است. کسانی که در این فتح می خواهند با حضرت حرکت کنند و به این غنایم برسند باید بدانند، قدم گذاشتن در این وادی قدم گذاشتن در وادی بلاست و اینجا وادی ابتلا و سختی است. هرچه به پیامبر خدا نزدیکتر بشوی کار سخت تر می شود. هر قدم که می خواهی در ساحت وادی بروی و به حقیقت نبوت حضرت نزدیکتر بشوی امتحان ها سخت تر می شود. آن امتحانی که از اصحاب عاشورا می گیرند که از ما نمی گیرند؛ زیرا آنها حلقه اول هستند و امتحان خودشان را دارند. قرآن می فرماید «لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُولَـئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَ قَاتَلُوا»(حدید/10) آنهایی که قدم اول در سختی ها کنار حضرت هستند ارزش کارشان انفاقشان جهادشان بالاتر است.
خدای متعال وقتی می خواهد مومنین را از این وادی عبور بدهد در آیه چهارم سوره فتح می فرماید «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِم‏» سرمایه ای که خدای متعال به مومنینِ به حضرت می دهد که می خواهند با حضرت راه طی کنند، سرمایه سکینه است. وقتی خدای متعال سکینه را نازل می کند اول ایمان افزوده می شود. در روایات از سکینه به ایمان تعبیر شده و منزلتی از ایمان را دارد. اصلاً علت این که به ایمان می گویند ایمان یک نکته اش این است که از ماده امن است؛ چون کسی که به ایمان رسید وارد وادی امن می شود و خطر او را تهدید نمی کند و مومنین به امنیت می رسند؛ اینکه حقیقت ایمان چیست که قرآن در جایی می فرماید «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُم‏»(حجرات/14) باید توضیح داده بشود.
در روایات فرمودند که نسبت اسلام و ایمان مثل مسجد الحرام به کعبه است. یک کسی ممکن است وارد مسجد شده ولی وارد کعبه نشود؛ ورود به وادی ایمان مثل ورود به وادی کعبه است. آن کسانی که وارد وادی ایمان می شوند حقیقت ایمان قلب آنها را فتح می کند. وقتی آن حقیقت وارد قلب شد قلب به آرامش می رسد. ایمان، آن نور هدایت الهی و نور ولایت و نور امام است که وارد قلب مومن می شود و انسان به وادی ولایت امام و به وادی ولایت نبی اکرم متصل می شود. شعاع وجودی حضرت می آید در قلب مومن که آرامش پیدا می کند. این مومنی که ایمان آورده دارد با حضرت راه می رود، خدای متعال یک سرمایه اضافه هم به او می دهد که بتواند در این مسیر با آرامش راه را طی کند «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِم‏» در دل همه سختی ها که همه در تلاطم هستند او آرام است.
من یادم است یک موقعی از مسیر قصر شیرین به کربلا می رفتیم. یک آقایی از جانبازهای بزرگوار با ما بودند؛ نزدیکی های قصر شیرین گفت من اینجاها شب ها کشیک می دادم؛ آن موقع در دوران جنگ چهارده سالم بود، فاصله سنگر ما از این سنگر مقدمی که باید می آمدیم کشیک می دادیم تقریباً دو کیلومتر بود. من شبها تنهایی باید می آمدم پست را تحویل می گرفتم و سه ساعت سر پست می ایستادم. از او پرسیدم می ترسیدی؟ گفت: نه. در این بیابان تنهایی می آمدم سه ساعت به فاصله پنجاه متری خط مقدم دشمن تنها بودم و نمی ترسیدم. گفتم: الان اینجا حاضری یک کیلومتر پیاده بروی، گفت: نه؛ یعنی همان آدم، بعد از سالها گفت که یک کیلومتر حاضر نیستم پیاده بروم و جرأت نمی کنم؛ در حالی که هیچ دشمنی هم نیست.
خدای متعال یک جایی آن سکونت را نازل می کند. وقتی همه ناراحت هستند او آرام است. آنهایی که در مسیر فتح با حضرت همراه می شوند خدای متعال غیر از آن ایمانی که آوردند آنها را در وادی حضرت آورده و می فهمند که حق این طرف است و می خواهند با حضرت راه بروند، یک سکینه ای را نازل می کند. این نور ایمان وقتی می آید قلبها آرام می شود و این مسیر سخت را با آرامش طی می کنند.
مسیر فتح حضرت مسیر درگیری و فتنه است؛ مسیر کوره راه است. اصل ماده فتنه و امتحان همین است. طلا را در کوره می گذاشتند برای این که ناخالصی هایش جدا بشود درجه حرارت را بالا می بردند، در هر درجه حرارتی یک ناخالصی ای سوا می شد تا طلا ناب ناب بشود. خدای متعال مومن را می برد در کوره آنقدر درجه امتحان را سخت می کند تا ناب نابش کند. مومنینی که در راه جبهه حق می آیند و در مسیر فتح حرکت می کنند و با دشواری های این مسیر دست و پنجه نرم می کنند خدای متعال سرمایه ای که به آنها می دهد سرمایه آرامش است؛ سخت است ولی آرام است. در این سختی ها هیچ احساس نا امنی نمی کنند. این امدادی است که خدای متعال می کند.
نبی اکرم واسطه همه فیوضات الهی به مخلوقات
خدای متعال تکلیفی از ما نسبت به این پیامبر گرامی می خواهد. او را فرستاده فتح هم برای او قرار داده و ایشان آمده ما را در مسیر فتح خودش ببرد و به غنایم خودش برساند. همه غنایم برای اوست؛ چنانچه بر اساس حدیث عقل و جهل، تمام قوای نورانیت عقل برای نبی اکرم است و برای احدی خدای متعال مستقل خلق نمی کند. به اندازه ای که تولی به حضرت و تبری از جهل و دشمنان حضرت پیدا کنند صفات عقل در آنها ظهور پیدا می کند و شعاع صفات حضرت در قلوب مومنین می آید. خدای متعال به کسی توکل نمی دهد، بلکه توکل را به حضرت دادند و او امام المتوکلین است؛ حتی انبیاء الهی مثل حضرت ابراهیم خلیل هم اگر در مقام توکل بودند دست به دامن حضرت بودند. خدای متعال غنایم فتح را برای حضرت قرار داده، آنهایی که در مسیر فتح با حضرت همراه می شوند می توانند به این غنایم برسند و این فیض آنها را هم در بر می گیرد.
به مُخَلَّفین اجازه نمی دهند که به غنایم فتح دست اندازی کنند. در همین سوره می فرماید که مخلفین می آمدند و می گفتند که ما هم با شما بیاییم، حضرت می فرمود که خدای متعال می فرماید این غنایم برای شما نیست برای آنهایی است که در کنار حضرت بودند. این غنایم فقط اسب و شتر نیست بلکه غنایم حضرت این چهار چیزی است که اول سوره خدای متعال به آن اشاره کرده و نتیجه غنایم فتح است. این غنایم فتح برای کسانی است که کنار حضرت هستند و مخلف و جا مانده نیستند و حضرت را باور کردند. آنهایی که برای خودشان طرح دیگری می ریزند و حضرت را محکوم به شکست می کنند و به این که در مسیر غلط می رود، با حضرت همراه نمی شوند.
قرآن می فرماید «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْلیهِمْ أَبَدا»(فتح/12)، گمان بدی بردید که گفتید پیامبر خدا امتش را در مسیر شکست می برد و یکی از آنها هم زنده برنمی گردد و به همین دلیل نیامدید. شما که مخلف هستید نمی توانید در غنائم شریک باشید. اگر یک جنگ سخت دیگری پیش آید و شما آنجا آمدید، در غنائم فتح همراه می شوید.
غنائم فتح حضرت فوق العاده گرانقیمت است. شمشیر و نیزه و امکانات و منابع زیرمینی که در اختیار کفار هم قرار می گیرد، چنانچه امپراتوری های مادی با هم دعوا می کنند تا مرز خودشان را آن طرف تر برده و منابع را تسخیر کنند. این که فتوحات جنگ حضرت و غنائم فتوحات حضرت نیست. غنائم فتوحات حضرت به کسانی می رسد که مومن به حضرت هستند و در این فتح کنار حضرت بوده و با حضرت همراه شدند.
حال سوال این است که در مقابل این عنایتی که خدا به ما کرده این پیامبر را با این طرح فتح فرستاده، از ما چه می خواهد تا ما را در این نقشه حضرت راه بدهد و ما چه کار باید بکنیم تا بتوانیم کنار حضرت قرار بگیریم و بتوانیم به غنایم این فتح به نصر عزیز به هدایت به صراط مستقیم به اتمام نعمت برسیم و برای ما نعمت تمام بشود و نعمت های خدا ناقص نماند و این امکانات به نقطه تمام خودش برسد؛ مثلاً به مرحله مغفرت برسیم که پیشانی همه آنها هم مغفرت است چون اول باید مغفرت بیاید بعد آدم وارد وادی اتمام نعمت و هدایت به صراط مستقیم و نصر عزیز بشود.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:30

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی