display result search
منو
درجات رفعت در درجات ذکر و هدایت، جلسه چهارم

درجات رفعت در درجات ذکر و هدایت، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 31 دقیقه مدت قطعه
  • 97 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «درجات رفعت در درجات ذکر و هدایت»، جلسه چهارم، سال 1398

عاشورا یک واقعه با عظمتی است که همه عوالم را تحت تأثیر قرار داده، اینطور نیست که فقط واقعه عاشورا در واقعه ما اثر گذاشته وقتی روایات را می بینیم ائمه علیهم السلام توضیح که می دهند این واقعه را تمام مخلوقات تحت تأثیرند. در واقع یک ضیافت و شفاعت عام هست. همه مخلوقات سر این سفره هستند. ملاحظه کردید جمادات گریسته اند نباتات گریسته اند. جن گریسته اند رندگان و حیوانات اهل آسمان ها اهل زمین اهل جنت این عجیب ست اهل نار آنها هم گریسته اند. همه باید نجات پیدا کنند همه تحت تأثیر شفاعت سیدالشهداء هستند. از انبیاء اولوالعزم که در موقف خودشان به نحوی سیدالشهداء ازشان دستگیری کردند عرض کردم آنها معصوم اند در قله هستند اولوالعزم اند. ولی به یک نحوی سیرشان سلوکشان به مام حسین گره خورده خدا آنها را برده در وادی کربلا که بارشان را بسته بهش، از ابراهیم خلیل تا موسای کلیم ما بقی انبیاء همینطورند. این ملاقات کوتاهی به حسب ظاهر حضرت موسای کلیم با آن معلم الهی داشتند یکی از صحنه هایی که در میان گذاشته قصه امام حسین است. بردند حضرت نوح را در وادی کربلا همه انبیاء رفته اند. همه گریسته اند. حتی آنهایی که در جهنم اند در آتش اند. آن وقت می دانید این شفاعت حضرت جلوه هایی دارد جلوه هایش هم متناسب با آن شیطنت های سقیفه و دشمنان هست. اگر آننها ظلمات درست کردند عاشورا نقطه ظهور خورشید و حقیقت ولایت هست ان الحسین مصباح الهدی اگر آنها بساط دنیا به پا کردند یک دنیایی که الدنیا بحر عمیق غرق فیها یا هلک فیها عالم کثیر بساط ظلمت به پا کردند یک دنیای مواج طوفانی تاریک ظلمانی ظلمات بعضها فوق بعض اینها تشبهی نیست اینها ممثل های قرآن است واقعا ما غیر از این ظلماتی که می بینیم ظلمات داریم بلکه اصل تاریکی اوست. منتها انسان اگر یک سیری نداشته باشد نمی تواند آن ظلمات را بفهمد مجبورند برای او مثل می زنند می گویند مثل شب تاریک ظلمت شب تاریک در مقابل ظلماتی که آنها به پا کرند تاریکی نیست این مثل است اصلا. آن خورشیدی که در حجاب و پرده رفت در مقابل این خورشیدی که پشت پرده ابر یا در حجاب شب قرار می گیرد خورشید اساسا اوست این خورشید نیست. یک مثل است. آنها خورشید را در حجاب بردند اگر بخواهیم ببینیم سیدالشهداء چطوری دستگیری کرده چطوری شفاعت فرموده باید ببینیم چه اتفاقی افتاده، واللیل اذا یغشی، فرمود دوله فلان غشی فی دوله التی جلاله ولایه امیرالمومنین این خورشیدی که طلوع کرده بود آرام ارام بالا می آمد باید ما خیلی زودتر به قله روشناییش و به تعبیر قرآن به ضحی آن نقطه گسترش نورش می رسیدیم. بردند در حجاب، پرده رویش انداختند. اگر ظلماتی که آنها ایجاد کردند که قرآن تعبیر خیلی سنگینی د ارد ظلمات متراکم در ته یک دریای مواج و طوفانی، چه کسی آنجا دوام می آورد. احدی آنجا دوام نمی آورد. اگر دنیا را تبدیل کردند به یک دریای ظلمانی مواج پر طوفانی که عرض کردم اینها تشبیه نیستها، تشبیه خیلی فرق می کند با مثل، تشبیه یعنی یک جهت شباهت د ارند. اگر یک کسی شجاع باشد بهش می گویند اسد شیر، این تشبیه است، ولی مثل این نیست این یک نمونه است اصل اوست.به خصوص مثل را برای کسی می زنند که راه حقیقت به او بسته است می خواهند ذهنش را نزدیک کنند. این شبی که ما می بینیم این پرده شب که بر خورشید می افتد در مقابل آن پرده ای که بر ولایت امیرالمومنین افتاد این که شب نیست این که تاریکی نیست آن تاریکی است. این خورشید هم خورشید نیست آن خورشید خورشید است. بنابراین اگر توجه کنیمن که اینها چه کرده اند فضا را تاریک کرده اند اگر توجه کنیم که محیط ولایت امیرالمومنین که دارالحیوان است هرکسی وارد این و ادی شد به حیات طیبه می رسد زنده می شود یا ایها الذین آمنوا استجیبوا للله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم، پیامبر ما شما را به سرچشمه حیات دعوت می کند شما زحمت دارد تلاش کنیند اجابت کنید چون سخت است رسیدن به و ادی ولایت کار آسانی نیست. ولی برسید استجیبوا زنده می شوید. این دارالحیوان را بردند در حجاب دنیا و یک دنیایی درست کردند که و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو، از طفل تا محاسن سفیدها و گیسوسپیدها همه مشغول بازی اند. هیچ کس دنبال خدا نیست در این عالم، شما امام حسین را بردارید ببینید چی می شود همه بازی می کنند. تبدیل کردند عالم حیات را به دار لهو و لعب تبدیل کردند نعمت را به جهنم الم تر الی الذین بدلوا نعمه الله کفرا و احلوا قومهم دارالبوار جهنم وادی نعمت را که وادی ولایت امیرالمومنین بود تبدیل به کفر کردند این مقابل نعمت نغمت و عذاب است مقابل کفر هم ایمان است. معنایش این است وادی ولایت امیرالمومنین هم وادی نعمت است هم وادی ایمان، ایمان را تبدیل به کفر کردند نعمت را تبدیل به عذاب کردند. چه کار کردند وقتی امیرالمومنین خانه نشین بشود و دیگران بیایند سرکار می شود احلوا قومهم دارالبوار جهنم، مردم را بردند در وادی جهنم که دار بوار است هیچی آنجا نمی روید. درخت آبادش شجره زقوم است. که همه شما در قرآن اوصافش را شنیدید طعامش چرک و خون است آب و گوارایش حمیم است به قول قرآن آب جوشان، بردند مردم را در این وادی، مثل نیست حقیقتاتشبیه نیست حقیقتا بردند. البته جهنم قیامت سر جای خودش و یصلونها این جهنمی که به پا کردند این وادی کفری که به پا کردند این خورشیدی که در حجاب رفت این نوری که در پرده رفت ظلمتی که به پا شد حیرتی که به پا شد جهالتی که به پا شد وادی لهو و لعبی که به پا شد چی از آدم باقی می ماند هیچی، این است که در این وادی فقط مثل اهل بیتی کمثل سفینه النجاه، اگر واقعا کسی به امام رسید به اهل بیت رسید از این ظلمت از این حیرت از این دار لهو و لعب از این دریای ظلمانی مواج طوفانی اینها تعبیر قرآن است از این جهنم نجات پیدا می کند امام حسین ارواحنا فداه با توکل به خدا پا به میدان گذاشت که همه مومنین را از این جهنم بیرون ببرد. وقتی پایش را گذاشت در این جهنم این جهنم بر همه مومنین شد بهشت ان منکم و الا واردها همه ب اید بروید در بهشت گفت آقا شما هم می رویدفرمود ما که می رویم جهنم خاموش می شود حضرت پایشان را گذاشتند این جهنم را خاموش کردند ما راحت بتوانیم عبور کنیم و الا چیزی از ما نمی ماند تا از وادی جهنم عبور کنیم. حضرت بندگی در عاشورا کردند در گودی قتلگاه که حقیقت شمس ولایت از آنجا ظهور پیدا کرد ان الحسین مصباح الهدی این پرده ظلمت را شکافت. دارالحیوانی حضرت در عاشورا به پا کردند که هرکسی می آید دور امام حسین جمع می شود زنده می شود. فرمود اگر بر امام حسین گریه کنید لم یمت قلبه یوم تموت القلوب، همه می میرند جز شما این سرچشمه حیات است. اگر گفتند ماء الحیوان یعنی اشک بر امام حسین فرمود قلب به جوری زنده می شود روزی که همه می میرند این قلب زنده است. در این دریای مواج طوفانی و تاریک یک کشتی روشنی انداخت در این دریا که هر کسی خودش را رساند نجات پیدا می کند. این جهنمی که به پا کردند دو جور عضو دارد. دو جور آدم ها جهنمی هستند یک عده اصحاب النارند. هم نشین آتش اند دوست می دارند به تعبیر بعضی روایات یا به تعبیر خود قرآن عبادت می کنند این آتش را، به تعبیر امام صادق علیه السلام الناس کلهم عبید النار، این جهنم را می پرستند این فضای جهنمی را خشوع می کنند این محیط ولایت جهنم است. اما مشغول به لهو و لعب در این محیط ولایت اند. الناس عبیدالناس این یک عده هستند این اصحاب النار اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون، آنی که اصحاب النار است همیشه باید با جهنم بماند. اما یک عده ای هستند عبیدالنار نیستند اصحاب نیستند دلبسته نیستند ولی گرفتارند اسیر آتش اند. مومنین اینطوری اند دیگر، این که در لحظه های استجابت دعا دعایی که به ما یاد دادند این است شب قدر می گویند قرآن روی سرت بگذار به خدا بگو اللهم بحق هذا القرآن و بحق من ارسلت و بحق کل مومن و مومنه، بگو خدایا من را از آتش آزاد کن، مگر ما اسیر آتشیم؟ بله. جهنمی که اینها به پا کردند ما عبدش نیستیم ولی اسیریم، پر و بال ما را گرفته بسته، غروب عرفه امام حسین بعد از آن دعا این دو تا برادر می گویند اشکش مثل باران جاری بود جملات آخر این است خدایا یک حاجتی می خواهم که اگر این حاجت را بدهی بقیه حاجت ها را ندهی من خسارت نمی کنم اگر این حاجت را ندهی هر چه بدهی به کار نمی آید و آن اتق من النار است. این جهنمی که اینها به پا کردند غیر از اصحاب یک عده اسیر دارد. مومن اند گرفتار شدند در این دار دنیا، دار لهو و لعب، دوست هم ندارند لهو و لعب ولی گرفتارند دیگر، دوست ندارد گناه را ولی گرفتار است. این اسیر جهنم است باید یک فکری کند. امام حسین این اسرا را آزاد کردند این که می گوید جهنمی ها هم گریستند یعنی همین، یعنی یک عده از دوستان اهل بیت الان در جهنم اند گرفتار شدند این است که هی التماس می کنیم ما را از آتش نجات بدهید. سیدالشهداء پا در میدان گذاشته این جهنمی ها را که مال خودش اند ولی شیطان برده در جهنم سقیفه برده در جهنم، برده در دارالبوار از این دار بوار در بیاورد در دار عمران ببرد در بهشت، یک راهی را هم حضرت پیش روی ما گذاشتند که از آسان ترین نقطه شروع می شود. البته می گویم آسان خیلی هم آسان نیست ولی از توجه به سیدالشهداء و بکاء شروع می شود. این بکاء مطهر هست حیات قلب می آورد طهارت نفس می آورد. نورانیت می آورد لهو و لعب را در انسان از بین می برد شعله های جهنم را اینها مضمون روایت است عرض می کنم در باب بکاء بر سیدالشهداء، فرمود همین که اشکش بریزد جهنم را خاموش می کند مگ رما جهنمی هستیم ممکن است باشیم پس چرا انقدر التماس می کنیم ما را از آتش نجات بدهد. جریان شیطان و سقیفه ما را هم دارد جهنمی می کند. سیدالشهداء یک راهی را رفتند که با اشک این جهنم خاموش می شود. با اشک ذنوب پاک می شود. با اشک انسان از اسارت جهنم نجات پیدا می کند آزاد می شود. همه تجربه کرده ایم یک دهه محرم که می گذرد همه مان نسبت به دنیا کم رغبت می شویم. بلکه گاهی بی رغبت می شویم راغب در بهشت و آخرت می شویم. این آثار بکاء است. آثار هم نشینی با سیدالشهداست. یک چنین بساطی را امام حسین به پا کرده، البته خیلی سنگین تمام شد. خیلی سنگین، این سفره ای که حضرت برای عالم انداخت به قیمت خون خودش و اهل بیتش و اصحابش و اسارت نوامیش رسول خدا تمام شد. شیرخواره اش را روی دست گرفت جلوی چشمش بین دو نهر آب اورا هدف تیر قرار دادند. جلوی چشمش بدن اشبه اللناس به رسول الله را قطعه قطعه کردند. در مقابل او بدن قمر بنی هاشم تیرباران شد. نفس می کشید به خیمه هایش حمله کردند. میدان می رفت صدای العطش بچه هایش بلند بود. بدنش زیر سم اسب ها رفت سرش به نیزه ها رفت. خیمه هایش غارت شد بدن حضرت غارت شد خیلی سنگین تمام شد. خدا شاهد است پای هر یک از این مصیبت ها اگر انسان تا قیامت گریه کند جان بدهد جا دارد. آن عالم بزرگوار در مجلسش یکی از علما منبر رفت وارد روضه شد دخلت زینب علی بن زیاد متنکره علی ارذل ثیابها رفت عبور کند گفت مگر حق این جمله ادا شد. ده ها مجلس پای این جمله باید گریه کرد. دخلت زینب علی بن زیاد متنکره علی ارذل ثیابها خیلی کار سخت شد. یک لحظه ای پیش آمد نگاه کرد دید هیچ کس نمانده، عازم میدان شد. وارد جنگ با دشمن شد. جنگید غوغا کرد. خبرنگار دشمن است می گوید من ندیدم آدم غصه دار مجروح تشنه گرسنه از کنار بدن عزیزانش برخاسته اینطور به دشمن حمله کند. ما رأیت مکسورا قدت، یک همچین حمله ای کرد سی هزار نفر در بیابان متفرق شدند رو به کوفه لشکر فرار کرد. مثل امیرالمومنین رجز می خواند ذوالفقار در دست از کشته ها پشته ساخت.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 31:05

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی