display result search
منو
تفسیر آیات 56 تا 59 سوره قصص

تفسیر آیات 56 تا 59 سوره قصص

  • 1 تعداد قطعات
  • 25 دقیقه مدت قطعه
  • 61 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 56 تا 59 سوره قصص"
- عنایت الهی در تأمین اقتصاد سالم و امنیت مکه؛
- تأکید قرآن بر امنیت و اقتصاد مطلوب مکه؛
- اصل در زندگی اعتقاد است نه اقتصاد؛
- غیر ذی زرع بودن مکه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (56) وَقَالُوا إِن نَتَّبِعِ الْهُدَی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَ لَمْ نُمَکِّن لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبَی إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رِزْقاً مِن لَدُنَّا وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ (57) وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلّا قَلیلاً وَکُنّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ (58) وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَی حَتَّی یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَی إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ (59)﴾

تأکید قرآن بر امنیت و اقتصاد مطلوب مکه، در پاسخ بهانه‌جویی مشرکان
بعد از اینکه بهانه‌های مشرکان مکه را ذکر فرمود که چرا شما کتابی همانند کتاب موسی(علیه السلام) یکجا نمی‌آورید و چرا معجزات حسّی همانند معجزات وجود مبارک موسای کلیم(علیه السلام) نمی‌آورید ﴿لَوْلاَ أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَی﴾[1] بعد از اینکه ذات اقدس الهی پاسخ آنها را داد و از مسائل اعتقادی و کلامی فاصله گرفتند به مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بهانه‌ جستند گفتند ما اگر به شما ایمان بیاوریم مشرکین مکه هم از نظر اقتصاد ما را در زحمت قرار می‌دهند هم از نظر امنیّت, اینها غارتگرند اسلحه دست اینهاست قدرت دست اینهاست اینها جلوی امنیّت ما را می‌گیرند جلوی رزق ما را می‌گیرند این حرف آنها بود. آن‌گاه ذات اقدس الهی چندین جواب داد فرمود اصل در زندگی, اعتقاد است نه اقتصاد, اقتصاد با هر فراز و نشیبی گذراست آنچه باعث حیات و سعادت دنیا و آخرت انسان است اعتقاد است این یک, ثانیاً شما در مکه زندگی می‌کنید مکه دو عنصر اساسی را از راه غیب در خود دارد یکی اقتصاد سالم و فراوان, یکی امنیت سالم و کامل ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ ٭ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ﴾[2] فرمود شما الآن به برکت کعبه در معجزه زندگی می‌کنید در سورهٴ مبارکهٴ «قریش» که فرمود: ﴿لاِیلاَفِ قُرَیشٍ ٭ إِیلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ﴾[3] فرمود: ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾ که به برکت این بیت, خدا هم اقتصاد اینها را تأمین کرده هم امنیت اینها را تأمین کرده ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ ٭ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ﴾.
غیر ذی زرع بودن مکه
مستحضرید که مکه نه جای صنعت بود نه جای دامداری بود نه جای کشاورزی, وجود مبارک ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) هم به خدا عرض کرد ﴿رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمحَرَّمِ﴾[4] خدایا من به دستور تو همسرم و فرزندم را در جایی قرار دادم که دایر نیست (یک) بایر نیست (دو) «لم یزرع» نیست (سه) ﴿غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾ است (چهار) زمین یا دایر است مثل زمین‌های کشاورزی یا بایر است ولی با آبیاری دایر می‌شود (دو) یا «لم یزرع» است این «لم یزرع» عدم مَلکه است یعنی لیاقت و شأنیّت آن را دارد که کِشت و زرع بشود ولی کسی نیست اینجا کشاورزی کند این «لم یزرع» است قسم چهارم ﴿غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾ است ﴿غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾ یعنی بایر نیست «لم یزرع» نیست بلکه قابل کشت و زرع نیست خب مستحضرید مکه قبل از جریان کنونی در کنار کوه ابوقبیس یک مشت سنگلاخ بود جای دامداری و کشاورزی هم که نبود این را می‌گویند ﴿غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾.
عرض کرد ﴿رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾ این یک درّه است سنگلاخ ﴿غَیْرِ ذِی زَرْعٍ﴾ است ولی تو هر کاری بخواهی می‌توانی این ایمانِ وجود مبارک ابراهیم خلیل بود.
عنایت الهی در تأمین اقتصاد سالم و امنیت مکه
خدای سبحان هم به برکت این کعبه همه چیز را به اینها داد فرمود: ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ ٭ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ﴾ کسی در مکه گرسنه نمی‌ماند همه نعمت در همه فصول فراوان است و کسی در مکه در معرض خطر و آدم‌ربایی و غارتگری و جنگ نیست همه این غارتگری‌ها و رهزنی‌ها برای بیرون مکه است به احترام این کعبه این سرزمین را خدای سبحان حفظ کرده فرمود مگر اینها غیر از اقتصاد و غیر از امنیت چیز دیگری می‌خواهند ما هر دو را که تأمین کردیم. اینها کافرند (یک) بت در کعبه فراوان است (دو) شراب در کنار زمزم فراوان است (سه) کعبه هم جای قمار قماربازان صنادید قریش است (چهار) تولیت کعبه هم در این قمارها رد و بدل می‌شود (پنج) بعضی از همین متولیّان کعبه کلیددار کعبه بودند این حقّ‌التولیه را در پشت‌بام کعبه با مَشک شراب در قمار باختند[5] با کعبه این طور بازی کردند با همه این شرایط خدا به احترام کعبه این دو عنصر را به آن سرزمین داد فرمود شما چه مشکلی دارید اگر ایمان بیاورید همه این رذایل به فضایل تبدیل می‌شود آن کفر و شرکتان به توحید تبدیل می‌شود این بتکده بودن به مطاف و قبله شدن تبدیل می‌شود کعبه قبله است کعبه مطاف است نه بتکده, کنار زمزم دیگر سخن از می‌گساری نیست کعبه دیگر سخن از قماربازی نیست حقّ‌التولیه کعبه دیگر ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ﴾ قابل قماربازی نیست اگر این رذایل چندگانه‌ای که شمرده شده به فضایل تبدیل بشود خدا چه می‌کند؟! بنابراین اگر بهانه‌تان این است که اگر ایمان بیاورید در خطر آدم‌ربایی هستید امنیت‌تان, اقتصادتان آسیب می‌بیند یقیناً اشتباه می‌کنید چند برهان ذات اقدس الهی ذکر کرده که یکی پس از دیگری ـ ان‌شاءالله ـ آن براهین خوانده می‌شود.
علاقه پیامبراکرم به هدایت قوم خویش و پاسخ الهی
قبل از این, آن جریان هست که وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) علاقه‌مند بود قومش ایمان بیاورند چون بالأخره یک علاقه مطلوبی است که انسان دلش می‌خواهد قبیله او, قوم او, همشهری او, هم‌ملیّت او موفق باشد و اصرار هم داشت که ﴿فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی آثَارِهِم إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً﴾[6] هم در همین زمینه نازل شد ﴿فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ﴾[7] در همین زمینه نازل شد فرمود شما فقط کاری که می‌کنید این است که برهان اقامه می‌کنید ﴿ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾[8] از راه استدلال از راه موعظه از راه نصیحت و از راه تمثیل و مانند آن اینها را راهنمایی می‌کنید اما حالا چه کسی اهل قبول است چه کسی اهل نکول به دست تو نیست آن به دست «مقلّبَ ‌القلوب»[9] است شما کارتان همین است البته گاهی به وساطت شما فیض خاصّی نصیب دیگری می‌شود ولی نظام عالم بر این نیست که هر که را شما بخواهی هدایت کنی در بخش‌های دیگر فرمود: ﴿لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ﴾[10] خب بالأخره انسانِ کامل معصوم, خلیفه خداست خلیفه به اذن مستخلف‌عنه کار می‌کند خدای سبحان فرمود شما کارتان هدایت کردن یعنی راهنمایی کردن و ارائه طریق است اما کِشش قلبی, گرایش درونی, کوشش نفسانی اینها یک سلسله فیض‌های خاصّی است که خدا می‌داند به چه کسی بدهد به بعضی‌ها عطا می‌کند چون می‌داند حُسن عاقبت دارند به بعضی‌ها نمی‌دهد همان هدایت‌ها و براهین اوّلیه است.
ذاتی نبودن علوم معصومان(علیهم السّلام)
پرسش:...
پاسخ: ذات اقدس الهی به وجود مبارک پیامبر یکی پس از دیگری این فیض را می‌فرستد و او آگاه می‌شود تا این فیض نیاید او طبق جریان عادی علاقه‌مند است که قومش ایمان بیاورند و تلاش و کوشش می‌کند که گویا دارد جان می‌دهد خصوصیّت رهبری همین است اگر کسی هادی امّت شد پیامبر امّت شد امام امّت شد ولیّ امّت شد رسول امّت شد علاقه‌مند است که قومش هدایت بشوند این طبع اوّلی است یک چیز خوبی هم است اما لحظه به لحظه که فیض می‌آید که شما تا اینجا وظیفه داری از اینجا به بعد وظیفه نداری او دیگر آرام می‌شود این طور نیست که حالا اگر کسی معصوم شد علوم اوّلین و آخرین را بذاته بداند, اگر علوم فراوانی دارد «متی أراد أن یعلم یعلم» با تعلیم الهی است وگرنه خدا نمی‌فرمود: ﴿مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلاَ الْإِیمَانُ﴾[11] تو نمی‌دانستی ولی ما به تو گفتیم ﴿تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ﴾[12] اینها گزارش‌های غیبی است که ما لحظه به لحظه به شما اطلاع می‌دهیم.
اینکه فرمود: ﴿إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ این ناظر به قوم خودش است نه ناظر به ابوطالب(سلام الله علیه).
قول صحیح در شان نزول کریمه ﴿إِنَّکَ لَا تهَْدِى مَنْ أَحْبَبْت‏َ﴾
زمخشری و سایر مفسّران اهل سنّت متأسفانه این را درباره ابوطالب(سلام الله علیه و رضوان الله علیه) تطبیق کردند[13] روایات اهل بیت(علیهم السلام) این است که ابوطالب(سلام الله علیه و رضوان الله علیه) مؤمناً رحلت کرده است آن حمایت بی‌دریغی که از وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داشت آن اشعار فراوانی که مشحون به حق بودن نبوّت و رسالت است همه نشان می‌دهد که او مؤمناً رحلت کرده است هم روایات اهل بیت(علیهم السلام) دارد که او مؤمناً رحلت کرده است هم اشعاری که دلالت می‌کند بر حقانیّت قرآن, حقانیّت اسلام در کلمات ابوطالب فراوان است.
حکیمانه بودن برخورداری از هدایت ویژه و رحمت خاص خدای سبحان
﴿إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ این ﴿یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ همان هدایت به معنای ایصال به مطلوب است چون ذات اقدس الهی دو رحمت دارد یکی رحمت عمومی است که ﴿رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ﴾ یک رحمت خاصّه است که ﴿فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ﴾[14] هدایت هم همین طور است یک هدایت عام است که ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾[15] است ﴿ذِکْریٰ لِلْبَشر﴾[16] است و مانند آن,یکی هدایت خاصّه است که به معنای ایصال به مطلوب است گرایش است می‌بینید بعضی‌ها همین که نزدیک اول وقت می‌شود با تلاش و کوشش سعی می‌کنند خودشان را به نماز اول وقت برسانند بعضی‌ها هم نماز می‌خوانند حالا هر وقتی شد, شد! این گرایش و علاقه یک چیز دیگر است به دست «مقلّبَ ‌القلوب» است بعضی‌ها در علم این طورند بعضی‌ در اقتصاد این طورند بعضی در تولید این طورند بعضی در فنّاوری این طورند یک نعمت خاصّی یک موهبت مخصوصی است ذات اقدس الهی عطا می‌کند و کارهای الهی هم بر اساس مشیئت اوست و مشیئت او هم حکیمانه است این از اصول مُتقن امامیه است که وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) در همان صحیفه سجادیه دارد که «یا مَن لا تبدِّل حکمته الوسائل»[17] ای خدایی که تمام کارهای تو حکیمانه است اگر کسی بخواهد وسیله بیاورد توسّلی کند دعا و ناله کند که شما کاری را بدون حکمت انجام بدهید شدنی نیست «یا مَن لا تبدِّل حکمته الوسائل» با هیچ وسیله‌ای نمی‌شود به خدا عرض کرد که شما این کار غیر حکیمانه را بکن.
هیچ وسیله‌ای نمی‌تواند مسیر حکمت او را عوض کند اینجا هم فرمود: ﴿یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ خب ﴿یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ حکیمانه است دیگر, رحمت خاصّه‌اش هم همین است در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 105 فرمود: ﴿وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ﴾ این کدام رحمت است آن رحمتی که ﴿رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ﴾ آن را که به همه عطا کرده همه را دعوت کرده همه را عقل داده همه را فطرت داده همه را هدایت کرده اما اینکه فرمود: ﴿وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ﴾ دید که این شخصی که ما به او نعمت دادیم قدر این نعمت را می‌داند هر اندازه که به او نعمت دادیم تلاش و کوشش می‌کند این نعمت را بجا مصرف کند خب ﴿لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ﴾[18] دیگری با بی‌اعتنایی به نعمت ما برخورد می‌کند ما او را دیگر یک نعمت زایدی عطا نمی‌کنیم اینکه آنجا فرمود: ﴿یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ در آیه 105 سورهٴ «بقره» فرمود: ﴿وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ﴾, ﴿مَنْ یَشَاءُ﴾ حکیمانه است وقتی چند بار خدا دید این نعمت را این استعداد را این فروغ را این امکانات را به او داد ولی او هدر می‌دهد خب او را به حال خودش رها می‌کند اما اگر کسی از همین نعمت‌ها حداکثر بهره را ببرد ﴿وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ﴾.
پاسخ خداوند به بهانه‌جویی امنیتی مشرکان حجاز
برهانی که آنها آوردند گفتند ﴿إِن نَتَّبِعِ الْهُدَی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا﴾ ذات اقدس الهی کاملاً پاسخ می‌دهد ﴿أَوَ لَمْ نُمَکِّن لَهُمْ حَرَماً آمِناً﴾ امنیت برای اهل حرم است و این ظرف را و این مکان را اگر گفتند امنیت دارد به لحاظ اهل است فرمود اینجا سرزمین امن است همه قدّاره‌بندها بیرون مکه راهزنی می‌کنند این کعبه را همه احترام می‌کنند در مکه کسی راهزنی نمی‌کند آدم‌ربایی نمی‌کند مزاحم کسی نیست ﴿أَوَ لَمْ نُمَکِّن لَهُمْ حَرَماً آمِناً﴾ پس اگر امنیت می‌خواهند در مکه هست.
مراد از ﴿کُلِّ﴾ در آیه 57
اگر اقتصاد می‌خواهند ﴿یُجْبَی إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾ این ﴿کُلِّ﴾ به معنی کثرت است نه عمومیت چون همه میوه‌های عالَم که آنجا نیست بسیاری از میوه‌های جهان در فصول گوناگون در مکه فراوان هست نعمت‌های دیگر آنجا فراوان هست با اینکه از خودش هیچ ندارد این معنی معجزه است.
عنایت الهی در تأمین امنیت مکه
در سورهٴ مبارکهٴ «عنکبوت» در بخش‌های پایانی‌ یعنی آیه 67 سورهٴ مبارکهٴ «عنکبوت» این است ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً وَیُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ﴾ مگر شما نمی‌بینید اینجا با اینکه بتکده است چون بالأخره بِنا, بنای خلیل خداست آن دو پیامبر بزرگوار(سلام الله علیهما) هنگام ساختن این کعبه با زمزمه ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ ساختند ﴿وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾[19] تک تک این سنگ‌ها این گِل‌ها همه را که خواستند روی هم بگذارند با این زمزمه ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ این دو پیغمبر ساختند ولو چهارتا بت هم شما آنجا بردید ما به احترام این کعبه, این سرزمین را مهد اقتصاد سالم و امنیت کامل قرار دادیم شما ببینید همه جا ناامن است اینجا امن است با اینکه همه اینها مشرک‌اند چون این‌چنین است اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ در همین مکه دست به ظلم بزند ﴿وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِن عَذابٍ ألِیمٍ﴾[20] این آل‌سعود و امثال آل‌سعود باید از عاقبت خودشان بهراسند اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ اینجا بخواهد جلوی امنیّت زائران را بگیرد فرمود اینجا ما به کسی مهلت نمی‌دهیم این خصوصیت مکه است متولیّان مکه هم باید مردان باتقوا باشند ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ﴾[21] پس این استدلال آنها که اگر ما ایمان بیاوریم آسیب می‌بینیم این درست نیست چرا؟ برای اینکه ﴿أَوَ لَمْ نُمَکِّن لَهُمْ حَرَماً آمِناً﴾.
پاسخ خداوند به بهانه­جویی اقتصادی مشرکان حجاز
اقتصاد هم تأمین است که ﴿یُجْبَی﴾ جِبایه یعنی برچین کردن, جمع کردن, مجتبی هم یعنی کسی است که در بین افراد دیگر برچین شده نظیر مصطفاست ﴿یُجْبَی إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾ و این ﴿رِزْقاً مِن لَدُنَّا﴾ است تولید مردم نیست آنجا جای کشاورزی نیست جای دامداری نیست هیچ چیزی نیست ﴿رِزْقاً مِن لَدُنَّا﴾ است ﴿وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ﴾ پس اگر امنیّت باشد ما تأمین کردیم, اقتصاد باشد ما تأمین کردیم با اینکه این رذایل خمسه هست اگر این رذایل خمسه به فضایل خمسه تبدیل بشود چه خواهد شد!
پایان شوم تبهکاران
می‌ماند مطلب دیگر, شما برای اقتصاد و مسائل مالی, مشکل اعتقادی را تحمل کردید خیلی‌ها بودند که زندگی خوبی داشتند و بدعاقبت مُردند ﴿وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا﴾ این منصوب به نزع خافض است اَشِر بودند بَطر بودند خودکامه بودند با داشتن همه نعمت‌ها با عیش و نوش گذراندند ولی چیزی گیرشان نیامده ﴿بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلّا قَلیلاً﴾ خانه‌هایی ساختند قصرهایی ساختند خودشان منقرض شدند چند صباحی هم بچه‌هایشان بودند کلاً ریشه‌کن شدند که در بعضی از آیات دارد ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾,[22] ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾ یعنی الآن نام اینها فقط در کتاب‌های تاریخ دفن شده یک مورّخ باید نبش قبر بکند این تاریخ‌ها را ببیند ورق بزند اسم اینها را از لابه‌لای کتاب تاریخ در بیاورد فرمود ما این را حدیث قرار دادیم, تاریخ قرار دادیم ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾ که می‌گویند روزی در این سرزمین پهلوی بود, روزی در این سرزمین قجر بود ما اینها را به این صورت در آوردیم ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾.
بقای عالمان الهی
اما «العلماء باقون ما بَقی الدهر»[23] این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که دارد «العلماء باقون ما بقی الدهر» از همان آیه گرفته شده که خدای سبحان از عالمان دین به عنوان ﴿أُولُوا بَقِیَّةٍ﴾[24] یاد می‌کنند این کلمه طیّبه «بقیّةالله» مخصوص وجود مبارک ولیّ عصر(سلام الله علیه) نیست البته آن اوجش مخصوص حضرت است عالمان دین که راهیان راه حضرت‌اند هم بقیّةالله‌اند فرمود عالمان دین ﴿أُولُوا بَقِیَّةٍ﴾ هستند می‌توانند بمانند خب آدم وقتی می‌تواند بماند چرا بپوسد؟! آن با علم است (یک) با عمل صالح است (دو) آدم می‌تواند سالیان متمادی بماند الآن شما می‌بینید روزانه در حوزه‌های علمیه قم و نجف و مشهد و جاهای دیگر حداقل ده هزار نفر می‌گویند قال الشهید(رحمه الله), قال العلامه(رحمه الله) این کم, کمال نیست روزی هزارها نفر بگویند شهید(رحمه الله) چنین فرمود, علامه(رحمه الله) چنین فرمود, فخری بالاتر از این بعد از ائمه هست؟! این برای علمای دین است اگر ﴿أُولُوا بَقِیَّةٍ﴾ عالمان دین‌اند و اگر «العلماء باقون ما بقی الدهر», به اینها هم فرمود شما خب به این سمت بروید چرا به سمتی می‌روید که ﴿مَساکِنُهُم لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلّا قَلیلاً﴾ چند صباحی خودشان بودند چند روزی هم بچه‌هایشان بودند چیزی هم از آنها فعلاً روی زمین نمانده ﴿لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلّا قَلیلاً وَکُنّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ﴾.
سرّ نزول عذاب الهی
بعد هم می‌فرماید ما اگر اینها را خاک کردیم بی‌جهت نبود عقل دادیم, نقل دادیم, فطرت دادیم, موعظه کردیم, اثر نکرد بعد اینها را خاک کردیم ﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَی حَتَّی یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا﴾ آیات الهی را تلاوت بکند با علم و برهان و ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾[25] باشد, ﴿وَیُزَکِّیهِمْ﴾[26] باشد حالا اگر کسی به سوء اختیار خودش نپذیرفت مسئول خودش, خودش خواهد بود اگر این حسنات را به سیّئه تبدیل کرد دیگر گرفتار عذاب الهی می‌شود.
اهمیت روز عرفه
فردا که عرفه است چون الآن دیگر روزها کوتاه است و شب‌ها بلند آن کسی که قدرت بدنی دارد ـ ان‌شاءالله ـ این روزه فردا را فراموش نکند چون زمستان که روزها کوتاه است در روایات ما هست که «ربیع المؤمن» است یعنی روز برای روزه گرفتن و شب برای شب‌زنده‌داری[27] این دعای پربرکت عرفه را امشب ـ ان‌شاءالله ـ مطالعه می‌فرمایید اگر شد فردا صبح مباحثه کنید بعدازظهر هم این را ـ ان‌شاءالله ـ کاملاً تلاوت بفرمایید و قرائت بفرمایید چون بیش از هر چیزی ما نیازمند به دعاییم اگر فعلاً در کشور از نظر اقتصاد مشکلی داریم امنیت ما به لطف الهی تأمین است سعی بکنیم هم ـ ان‌شاءالله ـ اقتصادمان صد درصد سالم بشود هم امنیّتمان سالم بشود این کشور ولیّ عصر که با این خون‌های طیّب و طاهر تأمین شده است ـ ان‌شاءالله ـ آسیب نبیند.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ قصص, آیهٴ 48.
[2] . سورهٴ قریش, آیات 3 و 4.
[3] . سورهٴ قریش, آیات 1 و 2.
[4] . سورهٴ ابراهیم, آیهٴ 37.
[5] . تاریخ الیعقوبی, ج1, ص239.
[6] . سورهٴ کهف, آیهٴ 6.
[7] . سورهٴ فاطر, آیهٴ 8.
[8] . سورهٴ نحل, آیهٴ 125.
[9] . تهذیب الأحکام, ج2, ص74.
[10] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 128.
[11] . سورهٴ شوریٰ, آیهٴ 52.
[12] . سورهٴ هود, آیهٴ 49.
[13] . جامع البیان فی تفسیر القرآن, ج20, ص59; الکشاف, ج3, ص422; التفسیر الکبیر, ج25، ص5.
[14] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 156.
[15] . سورهٴ بقره, آیهٴ 185.
[16] . سورهٴ مدثر, آیهٴ 31.
[17] . الصحیفة السجادیة, دعای 13.
[18] . سورهٴ ابراهیم, آیهٴ 7.
[19] . سورهٴ بقره, آیهٴ 127.
[20] . سورهٴ حج, آیهٴ 25.
[21] . سورهٴ انفال, آیهٴ 34.
[22] . سورهٴ مؤمنون, آیهٴ 44.
[23] . نهج‌البلاغه, حکمت 147.
[24] . سورهٴ هود، آیهٴ 116.
[25] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[26] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[27] . الامالی (شیخ صدوق), ص237.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 25:43

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی