- 649
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 53 تا 60 سوره هود
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 53 تا 60 سوره هود
- تبری حضرت هود (ع) از اعتقادات قومش
- تهدید و هشدار خداوند نسبت به اقوام و حکومتهای ظالم
- خدا دست از دینش بر نمیدارد و مومنین نجات پیدا میکنند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ ٭ إِن نَقُولُ إلاّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ٭ مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمیعاً ثُمَّ لاَ تُنْظِرُونِ ٭ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَا مِن دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ٭ فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ ٭ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ ٭ وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنیدٍ ٭ وَأُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَاداً کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ﴾
وجود مبارک هود(سلام الله علیه) که برای هدایت مردم عاد اعزام شده بود با بلاغ مبین دعوت و دعوای خود را بازگو کرد هم دعوت به مبدأ و معاد را تشریح کرد هم دعوای نبوت را هم آغاز و انجام عالَم را کاملاً تبیین کرد و هم جریان وحی و نبوتِ رسالت را و اینکه خود رسول خداست و آیاتی هم ارائه کرده است آنها این آیات را افسانه تلقی میکردند لذا به وجود مبارک هود گفتند تو برهانی اقامه نکردی تعبیر حضرت هود این بود ﴿وَ یا قومِ﴾ تعبیر آنها این است یا ﴿هود﴾ به طور عادی از آن حضرت یاد کردند ﴿قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ﴾ در حالیکه خدای سبحان میفرماید ﴿و جحدوا بآیات ربهم﴾ بعد گفتند ما دست از بتها برنمیداریم ﴿و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک﴾ به استناد حرف تو ترک بکنیم این چنین نیست که این ترک ما صادر باشد از امر و هدایت تو این چنین نیست پس دعوت تو را نمیپذیریم چه اینکه دعوای تو را هم قبول نداریم که تو پیامبری ﴿و ما نحن لک بمؤمنین﴾ ادعای رسالت که داری مقبول نیست دعوت به توحید و معاد هم میکنی مردود است.
سؤال ...
جواب: چون تاسیس أوْلای از تأکید است و وجود مبارک هود(سلام الله علیه) آنها را هم به توحید دعوت کرده است و هم به رسالت خود و چون تأسیس اولای از تأکید است و وجود مبارک هود هم دعوت داشت و هم دعوا لذا ﴿ما نحن لک بمؤمنین﴾ به مسأله رسالت برگردد اولا است آنها مسئله جن زدگی و تأثیر سوء بتها و اینها را مطرح کردند گفتند ﴿ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسوء﴾ که بحثش گذشت وجود مبارک هود(سلام الله علیه) برای قطعنامه و اعلام تبرّی مطالبی را گفت که ضمن اینکه اعلان تبرّی را به همراه دارد آن دعوت و دعوا را هم به صورت شفاف به همراه دارد ﴿قال إنّی أشهد الله﴾ من خدا را گواه میگیرم که از شما بیزارم مسئله شهادت خدا و استشهاد خدا برای آن است که کارها هم در دنیا هم در آخرت به دست خداست حاکم دنیا و آخرت هم اوست در تعبیرات نورانی امیر المؤمنین(سلام الله علیه) آمده است که «اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم» از گناهان پنهانی بپرهیزید تقوا پیشه کنید برای اینکه آنکه امروز میبیند فردا قضا و حکم هم به دست اوست اگر شاهد خودِ قاضی باشد و قاضی همان شاهد باشد و متن عدل حکم کند یقیناً حکم حق است و صد درصد صحیح است فرمود «اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم» در دنیا هم اینچنین است حاکم دنیا ﴿ان الحکم الا لله﴾ این اطلاق شامل تکوین و تشریع از یک سو دنیا و آخرت از سوی دیگر خواهد شد
و اما استشهاد آنها، آنها را به شهادت طلب کردن برای اینکه در امور اجتماعی آنها گواه باشند که وجود مبارک نوح در یک مقطع رسمی اعلان تبرّی کرد دیگر نگویند او حاضر است با ما کنار بیاید دست از آن ایدهاش بردارد چون این تفکر اصلاحی و سازش در بین این اقوام بود چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ کافرون که به اصطلاح [به] سورهٴ حجد معروف است به پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلم) پیشنهاد میدادند که سالی تو بتهای ما را بپرست سالی هم ما خدای تو را میپرستیم بیاییم بر اساس این بتپرستی و توحید یک تفاهمی امضا بکنیم یک سال تو بپرست یک سال ما، سال بعد تو بپرست سال بعد هم ما یعنی این چهار سال را مثلاً نوبه قرار بدهیم سرّ اینکه در سورهٴ مبارکهٴ کافرون تکرار به این وضع ارائه شده است برای آن است که پیشنهاد چهار ضلعی آنها را هم رد کند فرمود ﴿قل یا أیها الکافرون ٭ لا اعبد ما تعبدون ٭ و لا أنتم عابدون ما أعبد ٭ و لا أنا عابد ما عبدتم ٭ و لا أنتم عابدون ما أعبد﴾ این تکرار چهار ضلعی برای آن است که آن پیشنهاد مربع را ابطال کند وگرنه این تکرار لازم نبود آنها گفتند که یک سال تو خدایان ما را بپرست سال بعد ما خدای تو را میپرستیم باز سال بعد تو خدایان ما را بپرست و بعد از آن هم ما خدای تو را میپرستیم این پیشنهاد چهار ضلعی ردع آنها هم در این آیه با همین چهار ضلع است که فرمود ﴿لا اعبد ما تعبدون﴾ اینکه گفتید من یک سال خدایان شما را بپرستم این چنین نیست ﴿و لا انتم عابدون ما اعبد﴾ شما از آن جهت که وثنی و بتپرست هستید موحد نخواهید بود با کدام عقیده خدا را میپرستید ﴿و لا أنا عابد ما عبدتم﴾ و من هرگز چون موحدم بتپرست نخواهم شد ﴿و لا انتم عابدون ما اعبد﴾ این پیشنهاد مربع را با این تکرار چهار ضلعی ابطال کرده است در طمع مشرکان این بود که احیاناً پیامبرشان با اینها کنار بیایند سازش کنند سالی آنها بت پرست باشند سالی مثلاً اینها موحد اما این استشهاد علنی این یک برائت علنی است نظیر همان اعلان برائتی که در مکه در سرزمین عرفات یا در مِنا عمل میشود ﴿و أذانٌ من الله و رسوله الی النّاس یوم الحجّ الأکبر ان الله بریءٌ من المشرکین و رسوله﴾ این یک اعلان عمومی است یک استشهاد عمومی است که همگان بدانید ما از نظر مرام، عقیده و اخلاق و فقه و حقوق از هم جداییم وگرنه شهادت آنها در محکمه منظور نیست گذشته از اینکه آنها شهادتشان به اقرار برمیگردد اینکه در قرآن دارد ﴿و شهدوا علی أنفسهم أنهم کانوا کافرین﴾ این شهادت بر نفس خود انسان این بازگشتش به اقرار است وگرنه اتحاد شاهد و مجرم خواهد بود این نظیر ﴿فاعترفوا بذنبهم فسحقاً لأصحاب السّعیر﴾ است که بازگشت آن شهادت به اقرار است البته شهادت اعضا و جوارج شهادت حقیقی است اینکه فرمود ﴿الیوم نختم علی أفواههم و أیدیهم و تشهد أرجلهم﴾ یا آنها به اعضا و جوارحشان گفتند ﴿و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا﴾ آنجا واقعاً شهادت است برای اینکه مجرم نفس است و اعضا و جوارح بیگانهاند و اینها گناه نمیکند خود زید گناه میکند نه دست زید دست زید در اسارت زید است این ابزار را او درراه باطل به کار میگیرد این ابزار گناه نمیکنند لذا وقتی ابزار در قیامت حرف میزنند شهادت حقیقی است برای اینکه مجرم خود زید است دست که گناه نکرده پا که گناه نکرده اگر بیگانه علیه انسان گواهی بدهد این شهادت حقیقی است لذا آنها به جلودشان میگویند ﴿لم شهدتم علینا قالوا أنطقنا الله الذی أنطق کل شیءٍ﴾ این دیگر خلاف ظاهر نیست این را بر همان ظاهر باید حمل کرد یعنی اعضا و جوراح مجرم نیستند اولاً و پاکاند طیب و طاهراند و راستگویند ثانیاً اگر یک غیر مجرمی که پاک باشد و وارسته و صادق باشد علیه یک مجرمی سخن بگوید این شهادت است ﴿لم شهدتم علینا قالوا انطقنا الله الذی أنطق کل شیءٍ﴾ این هم بحثهایش قبلاً اشاره شد که اینها در دنیا میفهمند ما چه میکنیم قیامت ظرف ادای شهادت است نه تحمل شهادت اگر در دنیا اینها نفهمند ما چه میکنیم خب در قیامت چگونه شهادت میدهند؟ هر ادایی مسبوق به تحمل است آن شاهدی گواهی او در محکمه مقبول است که در متن حادثه حضور داشته باشد و امینانه و صادقانه حادثه را ضبط بکند بنابراین این دست و پای ما در عین حال که بیچارهها کارهای نیستند هم خوب میفهمند هم خوب حفظ میکنند هم کم و زیاد نمیکنند و در روز لزوم هم سخن میگویند این درست است یعنی آیه هم به ظاهرش عمل میشود و حجت هم هست اما آنجا که ﴿و شهدوا علی انفسهم﴾ هست آن را باید برابر ﴿فاعترفوا بذنبهم فسحقاً لأصحاب السّعیر﴾ با آن هماهنگ کرد که این شهادت بر نفس بازگشتش به اقرار و اعتراف است در مسائل دنیایی اینها گواه باشند که پیغمبرِ آن عصر رسماً اعلان تبرّی کرده است نظیر آنچه که در برائت از مشرکین در منا حاصل شده و میشود و عرفات حاصل شده و میشود که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) این آیات سوره توبه را که اعلان برائت است از طرف پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) مأمور شد که ابلاغ کنند و بخوانند.
سؤال ...
جواب: دیگر ما دلیل صریح داریم حالا چرا دلالت التزامی ما ادله مطابقه داریم حالا دنبال دلیل التزامی بگردیم برای چه؟ با ادله مطابقه جسم در قیامت میآید دیگر ما دنبال چه بگردیم؟
خب ﴿انی اشهد الله و اشهدوا أنّی بریءٌ ممّا تشرکون﴾ من از آنچه که شما شرک میورزید بیزارم و هیچ گونه سازشی هم با شما نداریم و توافقی هم در کار نیست و مانند آن برهان مسئله هم این است که تکیه گاه همه ما خدایی است که این مثلث را آفرید و اداره میکند انسان جهان پیوند انسان و جهان هر سه را او دارد اداره میکند خالق انسان خالق جهان خالق ربط انسان و جهان تأثیر و تأثر متقابل انسان و جهان را او تنظیم میکند این ﴿فکیدونی جمیعاً ثم لا تنظرون﴾ چرا هر کاری از دستتان برمیآید بکنید و کوتاهی نکنید برای اینکه تکیه گاه من خدایی است که هم پروردگار من است هم پروردگار شما، شما بر اساس فطرت قبول دارید ولو ممکن است از نظر ربوبیت مقطعی نپذیرید و برهان مسئله هم این است که رهبری تمام موجودات به عهده خدای سبحان است ﴿ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها﴾ یک اصراری صاحب جامع احکام یعنی قرطبی در تفسیرشان دارند که این ناصیه را با منصوص الحرکه بودن و اینها تطبیق بکنند درحالیکه آن مضاعف است و این ناقص به هر تقدیر ﴿ان ربی علی صراط مستقیم﴾ یعنی رهبری همه موجودات به دست خدای سبحان است یک و خداوند هم بر صراط مستقیم یعنی بر عدل و حکمت کارها را تدبیر میکند دو ما هم که در صراط مستقیم هستیم ما به مقصد میرسیم سه شما که کج راهه میروید افت و خیز دارید چهار ﴿ان ربی علی صراط مستقیم﴾ بعد فرمود ﴿فان تولوا﴾ یعنی تتولوا اگر روی برگرداندید اعراض کردید بدانید که زیر این دست و پا خود میشوید برای اینکه همه به این سمت دارند میروند به سمت حق دارند میروند شما اگر برگشتید به طرف باطل مثل این رودخانه عظیم است که شما در جهت خلافش بخواهید شنا کنید خب بالاخره تا کی میتوانید مقاومت بکنید چند لحظه که مقاومت کردید بعد سقوط میکنید ﴿فان تولوا﴾ یعنی تتولوا اگر شما اعراض کردید از خدایی که رب من است و رب شما از خدایی که زمام شما مثل زمام همه موجودات به دست اوست از خدایی که زمام همه را گرفته در صراط مستقیم رهبری میکند شما اگر جموحی کنید برگردید کج راهه بروید تا کی میتوانید مقاومت کنید؟ ﴿فان تولوا فقد أبلغتکم ما أرسلت به الیکم﴾ یعنی هم دعوتم را هم دعوا را من رسالتم توحید بود معاد بود همه را گفتم و به شما هم منتقل کردم که من رسولم این حرفها را از طرف مرسلِ خود میگویم و بدانید که ﴿و یستخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرُّونه شیئاً﴾ این تهدیدی است که انبیا(علیهم السلام) در موقع لزوم نسبت به اممشان روا میدارند اینکه میفرمایند ﴿ان یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید﴾ این یک تهدید است وگرنه ذات اقدس إلاه دائما همین کار را میکند یک عده را از بین میبرد یک عدهٴ دیگر نسل بعد به بار میآیند به اذن خدا همه هم میدانند که نیاکان شان و اجدادشان رخت بربستند و اینها به جای آنها نشستند اینکه میفرماید ﴿ان یشأ یذهبکم و یأت بخلقٍ جدیدٍ﴾ این یک هشداری است یعنی طولی نمیکشد که شما را هلاک میکند یک گروه دیگر میآورد و کاری هم از شما ساخته نیست نه اینکه بخواهد از یک مبدأ تکوینی خبر بدهد خب مبدأ تکوینی را همه میدانند و هر روز هم میبینند هم از بیمارستان خبر میگیرند که نوزادان به عرصه تاریخ پیوستند هم از گورستان با خبرند که عدهای رخت بربستند دیگر چیزی نیست که کسی نداند که این گونه از آیات که فرمود ﴿ان یشا یذهبکم و یأتِ بخلقٍ جدیدٍ ٭ و ما ذلک علی الله بعزیزٍ﴾ این یک هشدار است چه اینکه به دولتمردان به مسئولان به کسانی که در حکومتهای اسلامی سمت و سمتی دارند به آنها هم میفرماید ﴿و ان تتولَّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ فرمود اگر دیر بجنبید همهتان را ما به زباله دان تاریخ میاندازیم یک عده آدمهای سالم میآوریم که مثل شما نباشند این هشدار است به همه ما ﴿و ان تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ این چنین نیست که ما حالا دین را رها بکنیم فرمود ما خیلی از افراد را از بین بردیم شما را به جای آنها نشاندیم در بحثهای قبلی این آیات تحلیل شد که حد وسط برهان ذکر شده است از باب تعلیق حکم بر وصف است که مشعر به علیت است در جریان درباریان فرعون این حرف آمده است در جریان اقوام و امم طاغی گذشته این آمده است به طبقه بعد که به جای طبقه قبل نشستند فرمود ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ این تعبیر که در قرآن آمده است که آقایان شما به جای ظالمین نشستهاید این ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ یعنی قبل از شما یک عده بودند ظالم بودند چون ظالم بودند ما ریشه آنها را قطع کردیم شما به جای آن ظالمین نشستید گاهی به صورت متکلم مع الغیر گاهی به صورت فعل مغایب میفرماید ﴿لننظر کیف تعملون﴾ ﴿فینظر کیف تعملون﴾ این دوتا آیه دوتا طایفه از آیات گاهی به صورت متکلم مع الغیر گاهی به صورت فعل غایب میفرماید خدا شما را به جای ظالمین نشانده ببیند چه میکنید این طور نیست که ذات اقدس إلاه با گروهی مخالف باشد با گروهی مؤالِف که پس اینکه فرمود ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ یعنی اعلموا انهم لو ظلمتم لهلکتم این را باز کرده فرمود ﴿و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم﴾ البته ما اینچنین نیست که هر روز یک عده را ببریم یک عدهای بیاوریم ببینیم چه میشود نه ما بالاخره دینمان را میخواهیم دیگر میخواهیم این دین بماند و میدانیم که به دست چه کسی میماند در آن شرایط حساس فرمود ما جبهه و جنگ را خالی و ساکت و آرام نمیگذاریم که هر کسی از هر جایی بتازد ﴿لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم﴾ ما یک عده سربازهای آماده تازه نفس وارسته داریم شما اگر بروید در خانههایتان بخزید آنها میداندارند مطمئن باشید که ما دست از دین برنمیداریم دست از آیینمان برنمیداریم یک عده را آماده کردیم اصلاً مگر دل به دست خدا نیست یک عده شیفتهاند برای همین شهادت و شرفشان در همین است لذت میبرند اصولاً هیچ کس به آن شهید فهمیده(رضوان الله علیه) نگفته بود که تو حالا خودت را اینگونه تکه تکه بکن که معلوم نیست یک کسی در لیلة الزفاف بیش از او لذت برده باشد لذت در چیزی دیگر است خب بنابراین فرمود ما همیشه یک عده آدمهای خوب پرهیزکار وارسته آماده داریم حالا یا در جبهه جنگ اصغر است یا در جبهه جنگ اوسط است یا در جبهه جنگ اکبر برای حوزهها هم آماده دارد برای مقامات علمیِ مرجعیت هم آماده دارد اینچنین نیست که ما بگوییم ما قهر میکنیم حالا ما در جبهه صغیر یا متوسط یا کبیر دین را یاری نمیکنیم این فروکش میکند این طور نیست فرمود ﴿لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم﴾ یک عده سرنوشت خوبی برای آنها هست ما آنها را حالا یا از شیر پاکشان است از غذای طیب و طاهرشان است آنها را انتخاب میکنیم ﴿الله یجتبی من رسله من یشاء﴾ اجتباء، اجتباء میگویند وجود مبارک امام حسن مجتبی است جبایه یعنی برچین کردن شما وقتی وارد یک باغی میشوید این باغ مثلاً میوههایش را چیدند یا خرمن کردند هزارها میوه است شما در این هزارها میوه مثلاً ده تا یا پانزده تا را برای مهمانتان یا میخواهید کادو بدهید برچین میکنید این برچین کردن را میگویند جبایه آن میوههای شاداب درشت برچین شده را میگویند مجتبیٰ این کار شما را میگویند اجتبا شما برچین میکنید فرمود ما برای جبههها یک عده را برچین میکنیم برای حوزهها یک عده را برچین میکنیم برای مرجعیت یک عده را برچین میکنیم این طور نیست که ما رها بکنیم مطمئن باشید ﴿و ان تتولَّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ در هر رشتهای هستید مواظب باشید قهر نکنید در هر رشتهای کاری از شما برمیآید خالصاً ارائه بدهید وجود مبارک هود(سلام الله علیه) فرمود من حرفها را گفتیم حالا اتمام حجت شده است حجت به نصابش رسیده است آنگاه خدای سبحان شما را میبرد یک عده دیگر را میآورد کاری هم از شما خواسته نیست
سؤال ...
جواب: اما از جای دیگر سر درمیآورد شما میبینید بعضیها شیفته اسلاماند الان در غرب یا در شرق یک طوری گاهی آدم افرادی را میبیند از یک کشوری میآیند بعد حرفهایی میزنند که بدن آدم میلرزد از آن دیار کفر که هیچ چیز پدرشان مادرشان اصرار میکنند که حالا وقت حوزهشان نیست شما اصلاً میبینید این عنانکش همان طوری که در موقع جبه رفتن دست به شناسنامه میزدند تا سنشان را بالا ببرند و قانونی کنند الان برای حوزه آمدن همینطور است در و دیوار آن کشور هم شرک است و فساد اصلاً باور نمیکند از آن خانواده یک کسی حالا همین روزها گفت پدرم در چین است و مادرم در لندن اینها از هم جدا هستند مرا تأمین میکنند ولی اگر بفهمند من میخواهم بیایم طلبه بشوم شاید تأمین نکنند چه بشویم این است اصلاً هیچ عاملی نیست که اینها را جمع بکند چه کسی اینها را گفت هیچ کدامشان هم معتقد به این مسائل نیستند
سؤال ...
جواب: این همان شبههای بود که دیگران میگفتند که ﴿غروا بدینهم﴾ مگر در صدر اسلام به این جوانها نگفتند اینها فریب خوردند مگر این جوانها را در صدر اسلام نگفتند اینها ﴿غرّوا﴾ مغرور شدند فریب خوردند آن جاذبه و انگیزه الاهی میکشاند اینها چون خودشان در حدّ خواباند اینها را خیال میکنند که بر اساس احساس و خیال کار میکنند اینها در حقیقت بر اساس شوق کار میکنند آنها خواباند یک آدم خواب آلود خوابیده حرف میزند حرفش هیچ اعتباری ندارد عین این اشکال را در صدر اسلام به جوانها میکردند خب الان به اصطلاح ما که حالا سنمان از هفتاد گذشت کاملاً در کنار مزار اینها همین زیارت را میخوانیم مراجع ما هم همینطورند «یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم» ماها چه؟ آنهایی که به زحمت حرفهای ما را بفهمند میبینید ما شیفته همین حرفهاییم ماها را که کسی فریب نداد که ما معتقدیم که مغبونایم «یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم فوزا عظیما طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» اگر نبود این کشور این شهادت اینجا هم یا مثل افغانستان میشد یا مثل عراق میشد یا مثل کشورهای دیگر میشد هر خدمتی که در این مملکت میشود اگر میبینید عده زیادی به حفظ قرآن روی آوردند عده زیادی به حفظ حجاب روی آوردند دانشگاه شده جای اعتکاف که اصلاً باور کردنی نبود اگر میبینید جایی سدی میسازند اگر میگویند 1383 سال خودکفایی گندم است یک شرفی است برای مملکتی که شش، هفت میلیون [تن] گندم وارد میکرد الان سیزده میلیون تن گندم از کشاورزان عزیز خرید اولین صواب را در نامه عمل امام و شهدا مینویسند بعد درباره مسئولین این کشور است دیگر، این است که «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» او اصلاً معنای شهادت [را] نمیداند چیست معنای دین [را] نمیداند چیست غرض آن است که وجود مبارکهٴ هود اتمام حجت کرد فرمود این چنین نیست که حالا شما دست از دین بردارید خدا دست از دین بردارد او بر صراط مستقیم همه چیز را هدایت میکند شما را میبرد یک عدهای میآورد که دیگر مثل شما نیستند و کاری هم از دست شما ساخته نیست این ﴿ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ در آیه دیگر است مربوط به جریان دیگر فرمود ﴿فان تولوا فقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم و یستخلف ربی قوما غیرکم﴾ غیرکم خب معلوم است غیر شماست یعنی غیر شما یعنی شناسنامه آنها غیر از شناسنامه شماست یعنی با شما مغایرت دارند شما طور دیگر هستید آنها طور دیگرند شما مشرکید آنها موحدند شما طاغی و طالحاید آنها عادل و صالحاند یک عده که غیر از شما هستند همان معنای ﴿ثم لا یکونوا امثالکم﴾ را میفهماند وگرنه گفتن این که ﴿قوما غیرکم﴾ شما را از بین میبرد شما میمیرید یک عده دیگر را خدا خلق میکند که آنها غیر از شما هستند این احتیاج به گفتن داشت؟ خب معلوم است آنها غیر از اینها هستند دیگر یعنی غیر از شما هستند در عقیده در اخلاق در فقه در حقوق در احکام شما یک مشت آدمهایی هستید هوسران آنها الاهی میاندیشند این همان معنای ﴿ثم لا یکونوا امثالکم﴾ است ﴿و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ فرمود این کار را کردید ﴿و یستخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرونه شیئا﴾ چه کاری از دست شما ساخته است؟ چرا؟ برای اینکه ﴿ان ربی علی کل شیء حفیظ﴾ اعمال شما عقاید شما همه را حفظ کرده بررسی کرده برابر آن دارد اقدام میکند دینش را هم حفظ میکند عقاید متدینان را حفظ میکند برابر آنها هم نجات میدهد فرمود این اعلام حجت و قطعنامه و بخشهای پایانی سخن حضرت هود(سلام الله علیه) بعد طولی نکشید ﴿ولما جاء امرنا﴾ عذاب ما که آمد همان تند باد همان طوفان ﴿نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ در جریان حضرت نوح فرمود ما نوح و و همراهانش را نجات دادیم در سایر موارد که عذاب میآید میفرماید ما فلان پیامبر با مؤمنان همراه او را نجات دادیم اما یک وقتی یک زلزله میآید یک آفت دیگر میآید یک بلای آسمانی میآید یک آزمایشی میآید ممکن است صالح و طالح هر دو بمیرند منتها برای صالح رحمت باشد و برای طالح نقمت باشد ولی در عذابها الاّ و لابد مؤمنین نجات پیدا میکنند این فرق جوهری بین بلا و عذاب است بلا یعنی آزمون ممکن است آن آزمون دامنگیر صالح و طالح یکجا بشود اما عذاب هرجا سخن از عذاب است ذات اقدس الاه میفرماید ما مؤمنان همراه پیغمبر را نجات دادیم در جریان نوح آن بود در جریان حضرت هود این است ﴿نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ این مربوط به عذاب دنیا، عذاب آخرت هم که و ﴿نجّیناهم من عذابٍ غلیظ﴾ اینها هم در دنیا حسنه داشتند هم در آخرت اما در قبال عاد ﴿و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنةً و یوم القیامة﴾ کذا و کذا اینها را یعنی حضرت نوح و مؤمنان را ما در دنیا و آخرت حفظ کردیم و میکنیم ﴿و لما جاء امرنا نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا و نجیناهم من عذاب غلیظ﴾ اما ﴿و تلک عاد جحدوا بایات ربهم و عصوا رسله و اتبعوا امر کل جبار عنید ٭ و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنةٍ و یوم القیامة﴾ این چهار مطلب دو به دو مقابل هماند در جریان هود و همراهان او فرمود ﴿نجینا هوداً و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ این مربوط به دنیا در قبالش هم فرمود ﴿و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنة﴾ این برای قوم عاد در جریان حضرت هود فرمود که ﴿و نجیناهم من عذاب غلیظ﴾ درباره این کفار فرمود ﴿و یوم القیامة﴾ یعنی در روز قیامت هم اینها گرفتار لعنت الاهیاند چه اینکه در دنیا هستند پس برای هود و همراهانشان حسنه دنیا و حسنه آخرت است برای قوم عاد لعنت دنیا و لعنت آخرت است
سؤال ...
جواب: آن دیگر مربوط به همان بلاها است دیگر آنجا اگر واقعاً افرادی که باید هدایت بکنند هدایت نکردند آنها هم گرفتار ظلماند در روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل میکند که عذابی دامنگیر یک منطقهای شد که در بین آنها افراد به حسب ظاهر مؤمن و نماز شب گزاری بودند در پاسخ آمده است بالاخره اینها به فکر خودشان بودند امر به معروف نمیکردند نهی از منکر نمیکردند جامعه را اصلاح نمیکردند تعلیم و تربیت نداشتند نسبت به دیگران إینها هم در اثر کوتاهیای که کردند نسبت به انجام وظایفشان اینها هم در خور عذاباند خب اینکه فرمود امر ما آمد امر ذات اقدس إلاه درباره قوم عاد در موارد فراوانی ذکر شده است در سورهٴ مبارکهٴ ذاریات آیه 41 به بعد این است ﴿و فی عادٍ إذ ارسلنا علیهم الریح العقیم ٭ ما تذر من شیءٍ أتت علیه إلا جعلته کالرَّمیم﴾ این هم ناظر به آن طوفان باد در سورهٴ مبارکهٴ حاقه آیه شش به بعد این است ﴿و أمّا عاد فأهلکوا بریحٍ صرصر عاتیةٍ ٭ سخرها علیهم سبع لیالٍ و ثمانیة أیام حسوما فتری القوم فیها صرعی کأنّهم أعجاز نخلٍ خاویةٍ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ احقاف فرمود وقتی این، چون کشاورز بودند وقتی ابر شروع شد اینها حی خیال کردند که برایشان باران میآید ولی غافل از اینکه این طلیعه عذاب بود آیه 24 به بعد سوره احقاف این است که ﴿فلما راوه عارضاً مستقبل أوْدیتهم قالوا هذا عارضٌ ممطرنا﴾ این ابری که میآید الان به ما مطر میدهد در حالیکه ﴿بل هو ما استعجلتم به ریحٌ فیها عذاب ألیم ٭ تدمّر کل شیءٍ بأمر ربها فأصبحوا لا یُری الا مساکنهم کذلک نجزی القوم المجرمین﴾
«و الحمد لله رب العالمین»
- تبری حضرت هود (ع) از اعتقادات قومش
- تهدید و هشدار خداوند نسبت به اقوام و حکومتهای ظالم
- خدا دست از دینش بر نمیدارد و مومنین نجات پیدا میکنند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ ٭ إِن نَقُولُ إلاّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ٭ مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمیعاً ثُمَّ لاَ تُنْظِرُونِ ٭ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَا مِن دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ٭ فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ ٭ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ ٭ وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنیدٍ ٭ وَأُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَاداً کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ﴾
وجود مبارک هود(سلام الله علیه) که برای هدایت مردم عاد اعزام شده بود با بلاغ مبین دعوت و دعوای خود را بازگو کرد هم دعوت به مبدأ و معاد را تشریح کرد هم دعوای نبوت را هم آغاز و انجام عالَم را کاملاً تبیین کرد و هم جریان وحی و نبوتِ رسالت را و اینکه خود رسول خداست و آیاتی هم ارائه کرده است آنها این آیات را افسانه تلقی میکردند لذا به وجود مبارک هود گفتند تو برهانی اقامه نکردی تعبیر حضرت هود این بود ﴿وَ یا قومِ﴾ تعبیر آنها این است یا ﴿هود﴾ به طور عادی از آن حضرت یاد کردند ﴿قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ﴾ در حالیکه خدای سبحان میفرماید ﴿و جحدوا بآیات ربهم﴾ بعد گفتند ما دست از بتها برنمیداریم ﴿و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک﴾ به استناد حرف تو ترک بکنیم این چنین نیست که این ترک ما صادر باشد از امر و هدایت تو این چنین نیست پس دعوت تو را نمیپذیریم چه اینکه دعوای تو را هم قبول نداریم که تو پیامبری ﴿و ما نحن لک بمؤمنین﴾ ادعای رسالت که داری مقبول نیست دعوت به توحید و معاد هم میکنی مردود است.
سؤال ...
جواب: چون تاسیس أوْلای از تأکید است و وجود مبارک هود(سلام الله علیه) آنها را هم به توحید دعوت کرده است و هم به رسالت خود و چون تأسیس اولای از تأکید است و وجود مبارک هود هم دعوت داشت و هم دعوا لذا ﴿ما نحن لک بمؤمنین﴾ به مسأله رسالت برگردد اولا است آنها مسئله جن زدگی و تأثیر سوء بتها و اینها را مطرح کردند گفتند ﴿ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسوء﴾ که بحثش گذشت وجود مبارک هود(سلام الله علیه) برای قطعنامه و اعلام تبرّی مطالبی را گفت که ضمن اینکه اعلان تبرّی را به همراه دارد آن دعوت و دعوا را هم به صورت شفاف به همراه دارد ﴿قال إنّی أشهد الله﴾ من خدا را گواه میگیرم که از شما بیزارم مسئله شهادت خدا و استشهاد خدا برای آن است که کارها هم در دنیا هم در آخرت به دست خداست حاکم دنیا و آخرت هم اوست در تعبیرات نورانی امیر المؤمنین(سلام الله علیه) آمده است که «اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم» از گناهان پنهانی بپرهیزید تقوا پیشه کنید برای اینکه آنکه امروز میبیند فردا قضا و حکم هم به دست اوست اگر شاهد خودِ قاضی باشد و قاضی همان شاهد باشد و متن عدل حکم کند یقیناً حکم حق است و صد درصد صحیح است فرمود «اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم» در دنیا هم اینچنین است حاکم دنیا ﴿ان الحکم الا لله﴾ این اطلاق شامل تکوین و تشریع از یک سو دنیا و آخرت از سوی دیگر خواهد شد
و اما استشهاد آنها، آنها را به شهادت طلب کردن برای اینکه در امور اجتماعی آنها گواه باشند که وجود مبارک نوح در یک مقطع رسمی اعلان تبرّی کرد دیگر نگویند او حاضر است با ما کنار بیاید دست از آن ایدهاش بردارد چون این تفکر اصلاحی و سازش در بین این اقوام بود چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ کافرون که به اصطلاح [به] سورهٴ حجد معروف است به پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلم) پیشنهاد میدادند که سالی تو بتهای ما را بپرست سالی هم ما خدای تو را میپرستیم بیاییم بر اساس این بتپرستی و توحید یک تفاهمی امضا بکنیم یک سال تو بپرست یک سال ما، سال بعد تو بپرست سال بعد هم ما یعنی این چهار سال را مثلاً نوبه قرار بدهیم سرّ اینکه در سورهٴ مبارکهٴ کافرون تکرار به این وضع ارائه شده است برای آن است که پیشنهاد چهار ضلعی آنها را هم رد کند فرمود ﴿قل یا أیها الکافرون ٭ لا اعبد ما تعبدون ٭ و لا أنتم عابدون ما أعبد ٭ و لا أنا عابد ما عبدتم ٭ و لا أنتم عابدون ما أعبد﴾ این تکرار چهار ضلعی برای آن است که آن پیشنهاد مربع را ابطال کند وگرنه این تکرار لازم نبود آنها گفتند که یک سال تو خدایان ما را بپرست سال بعد ما خدای تو را میپرستیم باز سال بعد تو خدایان ما را بپرست و بعد از آن هم ما خدای تو را میپرستیم این پیشنهاد چهار ضلعی ردع آنها هم در این آیه با همین چهار ضلع است که فرمود ﴿لا اعبد ما تعبدون﴾ اینکه گفتید من یک سال خدایان شما را بپرستم این چنین نیست ﴿و لا انتم عابدون ما اعبد﴾ شما از آن جهت که وثنی و بتپرست هستید موحد نخواهید بود با کدام عقیده خدا را میپرستید ﴿و لا أنا عابد ما عبدتم﴾ و من هرگز چون موحدم بتپرست نخواهم شد ﴿و لا انتم عابدون ما اعبد﴾ این پیشنهاد مربع را با این تکرار چهار ضلعی ابطال کرده است در طمع مشرکان این بود که احیاناً پیامبرشان با اینها کنار بیایند سازش کنند سالی آنها بت پرست باشند سالی مثلاً اینها موحد اما این استشهاد علنی این یک برائت علنی است نظیر همان اعلان برائتی که در مکه در سرزمین عرفات یا در مِنا عمل میشود ﴿و أذانٌ من الله و رسوله الی النّاس یوم الحجّ الأکبر ان الله بریءٌ من المشرکین و رسوله﴾ این یک اعلان عمومی است یک استشهاد عمومی است که همگان بدانید ما از نظر مرام، عقیده و اخلاق و فقه و حقوق از هم جداییم وگرنه شهادت آنها در محکمه منظور نیست گذشته از اینکه آنها شهادتشان به اقرار برمیگردد اینکه در قرآن دارد ﴿و شهدوا علی أنفسهم أنهم کانوا کافرین﴾ این شهادت بر نفس خود انسان این بازگشتش به اقرار است وگرنه اتحاد شاهد و مجرم خواهد بود این نظیر ﴿فاعترفوا بذنبهم فسحقاً لأصحاب السّعیر﴾ است که بازگشت آن شهادت به اقرار است البته شهادت اعضا و جوارج شهادت حقیقی است اینکه فرمود ﴿الیوم نختم علی أفواههم و أیدیهم و تشهد أرجلهم﴾ یا آنها به اعضا و جوارحشان گفتند ﴿و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا﴾ آنجا واقعاً شهادت است برای اینکه مجرم نفس است و اعضا و جوارح بیگانهاند و اینها گناه نمیکند خود زید گناه میکند نه دست زید دست زید در اسارت زید است این ابزار را او درراه باطل به کار میگیرد این ابزار گناه نمیکنند لذا وقتی ابزار در قیامت حرف میزنند شهادت حقیقی است برای اینکه مجرم خود زید است دست که گناه نکرده پا که گناه نکرده اگر بیگانه علیه انسان گواهی بدهد این شهادت حقیقی است لذا آنها به جلودشان میگویند ﴿لم شهدتم علینا قالوا أنطقنا الله الذی أنطق کل شیءٍ﴾ این دیگر خلاف ظاهر نیست این را بر همان ظاهر باید حمل کرد یعنی اعضا و جوراح مجرم نیستند اولاً و پاکاند طیب و طاهراند و راستگویند ثانیاً اگر یک غیر مجرمی که پاک باشد و وارسته و صادق باشد علیه یک مجرمی سخن بگوید این شهادت است ﴿لم شهدتم علینا قالوا انطقنا الله الذی أنطق کل شیءٍ﴾ این هم بحثهایش قبلاً اشاره شد که اینها در دنیا میفهمند ما چه میکنیم قیامت ظرف ادای شهادت است نه تحمل شهادت اگر در دنیا اینها نفهمند ما چه میکنیم خب در قیامت چگونه شهادت میدهند؟ هر ادایی مسبوق به تحمل است آن شاهدی گواهی او در محکمه مقبول است که در متن حادثه حضور داشته باشد و امینانه و صادقانه حادثه را ضبط بکند بنابراین این دست و پای ما در عین حال که بیچارهها کارهای نیستند هم خوب میفهمند هم خوب حفظ میکنند هم کم و زیاد نمیکنند و در روز لزوم هم سخن میگویند این درست است یعنی آیه هم به ظاهرش عمل میشود و حجت هم هست اما آنجا که ﴿و شهدوا علی انفسهم﴾ هست آن را باید برابر ﴿فاعترفوا بذنبهم فسحقاً لأصحاب السّعیر﴾ با آن هماهنگ کرد که این شهادت بر نفس بازگشتش به اقرار و اعتراف است در مسائل دنیایی اینها گواه باشند که پیغمبرِ آن عصر رسماً اعلان تبرّی کرده است نظیر آنچه که در برائت از مشرکین در منا حاصل شده و میشود و عرفات حاصل شده و میشود که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) این آیات سوره توبه را که اعلان برائت است از طرف پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) مأمور شد که ابلاغ کنند و بخوانند.
سؤال ...
جواب: دیگر ما دلیل صریح داریم حالا چرا دلالت التزامی ما ادله مطابقه داریم حالا دنبال دلیل التزامی بگردیم برای چه؟ با ادله مطابقه جسم در قیامت میآید دیگر ما دنبال چه بگردیم؟
خب ﴿انی اشهد الله و اشهدوا أنّی بریءٌ ممّا تشرکون﴾ من از آنچه که شما شرک میورزید بیزارم و هیچ گونه سازشی هم با شما نداریم و توافقی هم در کار نیست و مانند آن برهان مسئله هم این است که تکیه گاه همه ما خدایی است که این مثلث را آفرید و اداره میکند انسان جهان پیوند انسان و جهان هر سه را او دارد اداره میکند خالق انسان خالق جهان خالق ربط انسان و جهان تأثیر و تأثر متقابل انسان و جهان را او تنظیم میکند این ﴿فکیدونی جمیعاً ثم لا تنظرون﴾ چرا هر کاری از دستتان برمیآید بکنید و کوتاهی نکنید برای اینکه تکیه گاه من خدایی است که هم پروردگار من است هم پروردگار شما، شما بر اساس فطرت قبول دارید ولو ممکن است از نظر ربوبیت مقطعی نپذیرید و برهان مسئله هم این است که رهبری تمام موجودات به عهده خدای سبحان است ﴿ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها﴾ یک اصراری صاحب جامع احکام یعنی قرطبی در تفسیرشان دارند که این ناصیه را با منصوص الحرکه بودن و اینها تطبیق بکنند درحالیکه آن مضاعف است و این ناقص به هر تقدیر ﴿ان ربی علی صراط مستقیم﴾ یعنی رهبری همه موجودات به دست خدای سبحان است یک و خداوند هم بر صراط مستقیم یعنی بر عدل و حکمت کارها را تدبیر میکند دو ما هم که در صراط مستقیم هستیم ما به مقصد میرسیم سه شما که کج راهه میروید افت و خیز دارید چهار ﴿ان ربی علی صراط مستقیم﴾ بعد فرمود ﴿فان تولوا﴾ یعنی تتولوا اگر روی برگرداندید اعراض کردید بدانید که زیر این دست و پا خود میشوید برای اینکه همه به این سمت دارند میروند به سمت حق دارند میروند شما اگر برگشتید به طرف باطل مثل این رودخانه عظیم است که شما در جهت خلافش بخواهید شنا کنید خب بالاخره تا کی میتوانید مقاومت بکنید چند لحظه که مقاومت کردید بعد سقوط میکنید ﴿فان تولوا﴾ یعنی تتولوا اگر شما اعراض کردید از خدایی که رب من است و رب شما از خدایی که زمام شما مثل زمام همه موجودات به دست اوست از خدایی که زمام همه را گرفته در صراط مستقیم رهبری میکند شما اگر جموحی کنید برگردید کج راهه بروید تا کی میتوانید مقاومت کنید؟ ﴿فان تولوا فقد أبلغتکم ما أرسلت به الیکم﴾ یعنی هم دعوتم را هم دعوا را من رسالتم توحید بود معاد بود همه را گفتم و به شما هم منتقل کردم که من رسولم این حرفها را از طرف مرسلِ خود میگویم و بدانید که ﴿و یستخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرُّونه شیئاً﴾ این تهدیدی است که انبیا(علیهم السلام) در موقع لزوم نسبت به اممشان روا میدارند اینکه میفرمایند ﴿ان یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید﴾ این یک تهدید است وگرنه ذات اقدس إلاه دائما همین کار را میکند یک عده را از بین میبرد یک عدهٴ دیگر نسل بعد به بار میآیند به اذن خدا همه هم میدانند که نیاکان شان و اجدادشان رخت بربستند و اینها به جای آنها نشستند اینکه میفرماید ﴿ان یشأ یذهبکم و یأت بخلقٍ جدیدٍ﴾ این یک هشداری است یعنی طولی نمیکشد که شما را هلاک میکند یک گروه دیگر میآورد و کاری هم از شما ساخته نیست نه اینکه بخواهد از یک مبدأ تکوینی خبر بدهد خب مبدأ تکوینی را همه میدانند و هر روز هم میبینند هم از بیمارستان خبر میگیرند که نوزادان به عرصه تاریخ پیوستند هم از گورستان با خبرند که عدهای رخت بربستند دیگر چیزی نیست که کسی نداند که این گونه از آیات که فرمود ﴿ان یشا یذهبکم و یأتِ بخلقٍ جدیدٍ ٭ و ما ذلک علی الله بعزیزٍ﴾ این یک هشدار است چه اینکه به دولتمردان به مسئولان به کسانی که در حکومتهای اسلامی سمت و سمتی دارند به آنها هم میفرماید ﴿و ان تتولَّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ فرمود اگر دیر بجنبید همهتان را ما به زباله دان تاریخ میاندازیم یک عده آدمهای سالم میآوریم که مثل شما نباشند این هشدار است به همه ما ﴿و ان تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ این چنین نیست که ما حالا دین را رها بکنیم فرمود ما خیلی از افراد را از بین بردیم شما را به جای آنها نشاندیم در بحثهای قبلی این آیات تحلیل شد که حد وسط برهان ذکر شده است از باب تعلیق حکم بر وصف است که مشعر به علیت است در جریان درباریان فرعون این حرف آمده است در جریان اقوام و امم طاغی گذشته این آمده است به طبقه بعد که به جای طبقه قبل نشستند فرمود ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ این تعبیر که در قرآن آمده است که آقایان شما به جای ظالمین نشستهاید این ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ یعنی قبل از شما یک عده بودند ظالم بودند چون ظالم بودند ما ریشه آنها را قطع کردیم شما به جای آن ظالمین نشستید گاهی به صورت متکلم مع الغیر گاهی به صورت فعل مغایب میفرماید ﴿لننظر کیف تعملون﴾ ﴿فینظر کیف تعملون﴾ این دوتا آیه دوتا طایفه از آیات گاهی به صورت متکلم مع الغیر گاهی به صورت فعل غایب میفرماید خدا شما را به جای ظالمین نشانده ببیند چه میکنید این طور نیست که ذات اقدس إلاه با گروهی مخالف باشد با گروهی مؤالِف که پس اینکه فرمود ﴿و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا﴾ یعنی اعلموا انهم لو ظلمتم لهلکتم این را باز کرده فرمود ﴿و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم﴾ البته ما اینچنین نیست که هر روز یک عده را ببریم یک عدهای بیاوریم ببینیم چه میشود نه ما بالاخره دینمان را میخواهیم دیگر میخواهیم این دین بماند و میدانیم که به دست چه کسی میماند در آن شرایط حساس فرمود ما جبهه و جنگ را خالی و ساکت و آرام نمیگذاریم که هر کسی از هر جایی بتازد ﴿لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم﴾ ما یک عده سربازهای آماده تازه نفس وارسته داریم شما اگر بروید در خانههایتان بخزید آنها میداندارند مطمئن باشید که ما دست از دین برنمیداریم دست از آیینمان برنمیداریم یک عده را آماده کردیم اصلاً مگر دل به دست خدا نیست یک عده شیفتهاند برای همین شهادت و شرفشان در همین است لذت میبرند اصولاً هیچ کس به آن شهید فهمیده(رضوان الله علیه) نگفته بود که تو حالا خودت را اینگونه تکه تکه بکن که معلوم نیست یک کسی در لیلة الزفاف بیش از او لذت برده باشد لذت در چیزی دیگر است خب بنابراین فرمود ما همیشه یک عده آدمهای خوب پرهیزکار وارسته آماده داریم حالا یا در جبهه جنگ اصغر است یا در جبهه جنگ اوسط است یا در جبهه جنگ اکبر برای حوزهها هم آماده دارد برای مقامات علمیِ مرجعیت هم آماده دارد اینچنین نیست که ما بگوییم ما قهر میکنیم حالا ما در جبهه صغیر یا متوسط یا کبیر دین را یاری نمیکنیم این فروکش میکند این طور نیست فرمود ﴿لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم﴾ یک عده سرنوشت خوبی برای آنها هست ما آنها را حالا یا از شیر پاکشان است از غذای طیب و طاهرشان است آنها را انتخاب میکنیم ﴿الله یجتبی من رسله من یشاء﴾ اجتباء، اجتباء میگویند وجود مبارک امام حسن مجتبی است جبایه یعنی برچین کردن شما وقتی وارد یک باغی میشوید این باغ مثلاً میوههایش را چیدند یا خرمن کردند هزارها میوه است شما در این هزارها میوه مثلاً ده تا یا پانزده تا را برای مهمانتان یا میخواهید کادو بدهید برچین میکنید این برچین کردن را میگویند جبایه آن میوههای شاداب درشت برچین شده را میگویند مجتبیٰ این کار شما را میگویند اجتبا شما برچین میکنید فرمود ما برای جبههها یک عده را برچین میکنیم برای حوزهها یک عده را برچین میکنیم برای مرجعیت یک عده را برچین میکنیم این طور نیست که ما رها بکنیم مطمئن باشید ﴿و ان تتولَّوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ در هر رشتهای هستید مواظب باشید قهر نکنید در هر رشتهای کاری از شما برمیآید خالصاً ارائه بدهید وجود مبارک هود(سلام الله علیه) فرمود من حرفها را گفتیم حالا اتمام حجت شده است حجت به نصابش رسیده است آنگاه خدای سبحان شما را میبرد یک عده دیگر را میآورد کاری هم از شما خواسته نیست
سؤال ...
جواب: اما از جای دیگر سر درمیآورد شما میبینید بعضیها شیفته اسلاماند الان در غرب یا در شرق یک طوری گاهی آدم افرادی را میبیند از یک کشوری میآیند بعد حرفهایی میزنند که بدن آدم میلرزد از آن دیار کفر که هیچ چیز پدرشان مادرشان اصرار میکنند که حالا وقت حوزهشان نیست شما اصلاً میبینید این عنانکش همان طوری که در موقع جبه رفتن دست به شناسنامه میزدند تا سنشان را بالا ببرند و قانونی کنند الان برای حوزه آمدن همینطور است در و دیوار آن کشور هم شرک است و فساد اصلاً باور نمیکند از آن خانواده یک کسی حالا همین روزها گفت پدرم در چین است و مادرم در لندن اینها از هم جدا هستند مرا تأمین میکنند ولی اگر بفهمند من میخواهم بیایم طلبه بشوم شاید تأمین نکنند چه بشویم این است اصلاً هیچ عاملی نیست که اینها را جمع بکند چه کسی اینها را گفت هیچ کدامشان هم معتقد به این مسائل نیستند
سؤال ...
جواب: این همان شبههای بود که دیگران میگفتند که ﴿غروا بدینهم﴾ مگر در صدر اسلام به این جوانها نگفتند اینها فریب خوردند مگر این جوانها را در صدر اسلام نگفتند اینها ﴿غرّوا﴾ مغرور شدند فریب خوردند آن جاذبه و انگیزه الاهی میکشاند اینها چون خودشان در حدّ خواباند اینها را خیال میکنند که بر اساس احساس و خیال کار میکنند اینها در حقیقت بر اساس شوق کار میکنند آنها خواباند یک آدم خواب آلود خوابیده حرف میزند حرفش هیچ اعتباری ندارد عین این اشکال را در صدر اسلام به جوانها میکردند خب الان به اصطلاح ما که حالا سنمان از هفتاد گذشت کاملاً در کنار مزار اینها همین زیارت را میخوانیم مراجع ما هم همینطورند «یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم» ماها چه؟ آنهایی که به زحمت حرفهای ما را بفهمند میبینید ما شیفته همین حرفهاییم ماها را که کسی فریب نداد که ما معتقدیم که مغبونایم «یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم فوزا عظیما طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» اگر نبود این کشور این شهادت اینجا هم یا مثل افغانستان میشد یا مثل عراق میشد یا مثل کشورهای دیگر میشد هر خدمتی که در این مملکت میشود اگر میبینید عده زیادی به حفظ قرآن روی آوردند عده زیادی به حفظ حجاب روی آوردند دانشگاه شده جای اعتکاف که اصلاً باور کردنی نبود اگر میبینید جایی سدی میسازند اگر میگویند 1383 سال خودکفایی گندم است یک شرفی است برای مملکتی که شش، هفت میلیون [تن] گندم وارد میکرد الان سیزده میلیون تن گندم از کشاورزان عزیز خرید اولین صواب را در نامه عمل امام و شهدا مینویسند بعد درباره مسئولین این کشور است دیگر، این است که «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» او اصلاً معنای شهادت [را] نمیداند چیست معنای دین [را] نمیداند چیست غرض آن است که وجود مبارکهٴ هود اتمام حجت کرد فرمود این چنین نیست که حالا شما دست از دین بردارید خدا دست از دین بردارد او بر صراط مستقیم همه چیز را هدایت میکند شما را میبرد یک عدهای میآورد که دیگر مثل شما نیستند و کاری هم از دست شما ساخته نیست این ﴿ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ در آیه دیگر است مربوط به جریان دیگر فرمود ﴿فان تولوا فقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم و یستخلف ربی قوما غیرکم﴾ غیرکم خب معلوم است غیر شماست یعنی غیر شما یعنی شناسنامه آنها غیر از شناسنامه شماست یعنی با شما مغایرت دارند شما طور دیگر هستید آنها طور دیگرند شما مشرکید آنها موحدند شما طاغی و طالحاید آنها عادل و صالحاند یک عده که غیر از شما هستند همان معنای ﴿ثم لا یکونوا امثالکم﴾ را میفهماند وگرنه گفتن این که ﴿قوما غیرکم﴾ شما را از بین میبرد شما میمیرید یک عده دیگر را خدا خلق میکند که آنها غیر از شما هستند این احتیاج به گفتن داشت؟ خب معلوم است آنها غیر از اینها هستند دیگر یعنی غیر از شما هستند در عقیده در اخلاق در فقه در حقوق در احکام شما یک مشت آدمهایی هستید هوسران آنها الاهی میاندیشند این همان معنای ﴿ثم لا یکونوا امثالکم﴾ است ﴿و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم﴾ فرمود این کار را کردید ﴿و یستخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرونه شیئا﴾ چه کاری از دست شما ساخته است؟ چرا؟ برای اینکه ﴿ان ربی علی کل شیء حفیظ﴾ اعمال شما عقاید شما همه را حفظ کرده بررسی کرده برابر آن دارد اقدام میکند دینش را هم حفظ میکند عقاید متدینان را حفظ میکند برابر آنها هم نجات میدهد فرمود این اعلام حجت و قطعنامه و بخشهای پایانی سخن حضرت هود(سلام الله علیه) بعد طولی نکشید ﴿ولما جاء امرنا﴾ عذاب ما که آمد همان تند باد همان طوفان ﴿نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ در جریان حضرت نوح فرمود ما نوح و و همراهانش را نجات دادیم در سایر موارد که عذاب میآید میفرماید ما فلان پیامبر با مؤمنان همراه او را نجات دادیم اما یک وقتی یک زلزله میآید یک آفت دیگر میآید یک بلای آسمانی میآید یک آزمایشی میآید ممکن است صالح و طالح هر دو بمیرند منتها برای صالح رحمت باشد و برای طالح نقمت باشد ولی در عذابها الاّ و لابد مؤمنین نجات پیدا میکنند این فرق جوهری بین بلا و عذاب است بلا یعنی آزمون ممکن است آن آزمون دامنگیر صالح و طالح یکجا بشود اما عذاب هرجا سخن از عذاب است ذات اقدس الاه میفرماید ما مؤمنان همراه پیغمبر را نجات دادیم در جریان نوح آن بود در جریان حضرت هود این است ﴿نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ این مربوط به عذاب دنیا، عذاب آخرت هم که و ﴿نجّیناهم من عذابٍ غلیظ﴾ اینها هم در دنیا حسنه داشتند هم در آخرت اما در قبال عاد ﴿و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنةً و یوم القیامة﴾ کذا و کذا اینها را یعنی حضرت نوح و مؤمنان را ما در دنیا و آخرت حفظ کردیم و میکنیم ﴿و لما جاء امرنا نجینا هودا و الذین آمنوا معه برحمة منا و نجیناهم من عذاب غلیظ﴾ اما ﴿و تلک عاد جحدوا بایات ربهم و عصوا رسله و اتبعوا امر کل جبار عنید ٭ و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنةٍ و یوم القیامة﴾ این چهار مطلب دو به دو مقابل هماند در جریان هود و همراهان او فرمود ﴿نجینا هوداً و الذین آمنوا معه برحمة منا﴾ این مربوط به دنیا در قبالش هم فرمود ﴿و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنة﴾ این برای قوم عاد در جریان حضرت هود فرمود که ﴿و نجیناهم من عذاب غلیظ﴾ درباره این کفار فرمود ﴿و یوم القیامة﴾ یعنی در روز قیامت هم اینها گرفتار لعنت الاهیاند چه اینکه در دنیا هستند پس برای هود و همراهانشان حسنه دنیا و حسنه آخرت است برای قوم عاد لعنت دنیا و لعنت آخرت است
سؤال ...
جواب: آن دیگر مربوط به همان بلاها است دیگر آنجا اگر واقعاً افرادی که باید هدایت بکنند هدایت نکردند آنها هم گرفتار ظلماند در روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل میکند که عذابی دامنگیر یک منطقهای شد که در بین آنها افراد به حسب ظاهر مؤمن و نماز شب گزاری بودند در پاسخ آمده است بالاخره اینها به فکر خودشان بودند امر به معروف نمیکردند نهی از منکر نمیکردند جامعه را اصلاح نمیکردند تعلیم و تربیت نداشتند نسبت به دیگران إینها هم در اثر کوتاهیای که کردند نسبت به انجام وظایفشان اینها هم در خور عذاباند خب اینکه فرمود امر ما آمد امر ذات اقدس إلاه درباره قوم عاد در موارد فراوانی ذکر شده است در سورهٴ مبارکهٴ ذاریات آیه 41 به بعد این است ﴿و فی عادٍ إذ ارسلنا علیهم الریح العقیم ٭ ما تذر من شیءٍ أتت علیه إلا جعلته کالرَّمیم﴾ این هم ناظر به آن طوفان باد در سورهٴ مبارکهٴ حاقه آیه شش به بعد این است ﴿و أمّا عاد فأهلکوا بریحٍ صرصر عاتیةٍ ٭ سخرها علیهم سبع لیالٍ و ثمانیة أیام حسوما فتری القوم فیها صرعی کأنّهم أعجاز نخلٍ خاویةٍ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ احقاف فرمود وقتی این، چون کشاورز بودند وقتی ابر شروع شد اینها حی خیال کردند که برایشان باران میآید ولی غافل از اینکه این طلیعه عذاب بود آیه 24 به بعد سوره احقاف این است که ﴿فلما راوه عارضاً مستقبل أوْدیتهم قالوا هذا عارضٌ ممطرنا﴾ این ابری که میآید الان به ما مطر میدهد در حالیکه ﴿بل هو ما استعجلتم به ریحٌ فیها عذاب ألیم ٭ تدمّر کل شیءٍ بأمر ربها فأصبحوا لا یُری الا مساکنهم کذلک نجزی القوم المجرمین﴾
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است