سخنرانی مرحوم آیت الله علی مشکینی با موضوع تسلط روح بر اعضاء و تشریح افعال انسان
روح بر اعضاء انسان کاملاً مسلط و تسلط تام دارد. سلطه ی که نظیرش را در خارج نمی بینیم. هر چه روح اراده کند نسبت به حرکات و سکنات اعضاء، اراده اش متاع است.
افعال جوارح انسان به دو قسم تقسیم می شود. افعالی که صدور آن از جوارح انسان، غیر اختیاری است مثل ضربان قلب، نبض و ترشحات غدد و...
افعالی از جوارح انسان صادر می شود که افعال اراده و اختیاری است مثل حرکت دست و حرکت قدم و مسافرت و نشستن و ... تمامی این افعال از اراده انسان است.
اگر روح انسان فرمان و اراده ای را صادر کند، در خارج قطعاً محقق خواهد شد. روح تسلط بر اعضاء دارد. هر حرکتی را بگوید باش، خواهد بود. پس یکی از آثار و ویژگی های خاص روح این است که تسلط بر اعضاء دارد.
ما از سلطه روح بر موجودات و اعضاء، پی به این مسئله می بریم که خداوند نیز بر موجودات سلطه و تسلط دارد که اراده تکوینی او بر موجودات قابل تخلف نیست. تسلط عام بر تمام موجودات از آن و بر عهده خداوند است و این تسلط خداوند بر موجودات از مسئله تسلط روح بر موجودات قابل استدلال است.
تسلط روح نسبت به اعضاء، با تسلط پرودگار نسبت به عالم وجود یک تفاوتی دارد. تفاوت این است که بعضی از افعال و اعضاء انسان مطیع اراده انسان نیستند، اما در سلطنت خداوند، این طور نیست. خداوند نسبت به جزئیات و مصادیق عالم وجود و اعضاء و ذرات عالم تسلط کامل دارد و هیچ چیز نیست که تحت سلطنت او نباشد.
فرق دیگر این است که سلطه ای که روح بر اعضاء دارد و سلطنت و آمریت که به روح داده شده امر حادثی است. هم روح حادث است و هم اعضاء و بدن حادث هستند. و در نتیجه محکوم به عدم هستند. بر خلاف سلطه ای است که خداوند بارک و تعالی بر عالم وجود دارد و آن سلطه عظیم و قدیم است.
گناه کبیره، گناهی است که انسان را از عدالت خارج می کند و اصرار بر گناه صغیره نیز انسان را از عدالت خارج می کند.
روح بر اعضاء انسان کاملاً مسلط و تسلط تام دارد. سلطه ی که نظیرش را در خارج نمی بینیم. هر چه روح اراده کند نسبت به حرکات و سکنات اعضاء، اراده اش متاع است.
افعال جوارح انسان به دو قسم تقسیم می شود. افعالی که صدور آن از جوارح انسان، غیر اختیاری است مثل ضربان قلب، نبض و ترشحات غدد و...
افعالی از جوارح انسان صادر می شود که افعال اراده و اختیاری است مثل حرکت دست و حرکت قدم و مسافرت و نشستن و ... تمامی این افعال از اراده انسان است.
اگر روح انسان فرمان و اراده ای را صادر کند، در خارج قطعاً محقق خواهد شد. روح تسلط بر اعضاء دارد. هر حرکتی را بگوید باش، خواهد بود. پس یکی از آثار و ویژگی های خاص روح این است که تسلط بر اعضاء دارد.
ما از سلطه روح بر موجودات و اعضاء، پی به این مسئله می بریم که خداوند نیز بر موجودات سلطه و تسلط دارد که اراده تکوینی او بر موجودات قابل تخلف نیست. تسلط عام بر تمام موجودات از آن و بر عهده خداوند است و این تسلط خداوند بر موجودات از مسئله تسلط روح بر موجودات قابل استدلال است.
تسلط روح نسبت به اعضاء، با تسلط پرودگار نسبت به عالم وجود یک تفاوتی دارد. تفاوت این است که بعضی از افعال و اعضاء انسان مطیع اراده انسان نیستند، اما در سلطنت خداوند، این طور نیست. خداوند نسبت به جزئیات و مصادیق عالم وجود و اعضاء و ذرات عالم تسلط کامل دارد و هیچ چیز نیست که تحت سلطنت او نباشد.
فرق دیگر این است که سلطه ای که روح بر اعضاء دارد و سلطنت و آمریت که به روح داده شده امر حادثی است. هم روح حادث است و هم اعضاء و بدن حادث هستند. و در نتیجه محکوم به عدم هستند. بر خلاف سلطه ای است که خداوند بارک و تعالی بر عالم وجود دارد و آن سلطه عظیم و قدیم است.
گناه کبیره، گناهی است که انسان را از عدالت خارج می کند و اصرار بر گناه صغیره نیز انسان را از عدالت خارج می کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است