- 111
- 1000
- 1000
- 1000
درآمدی بر نهج البلاغه، 20
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «درآمدی بر نهج البلاغه»، جلسه بیستم: حقیقت ولایت
پایینترین سطح ولایت امیر المؤمنین صلوات الله علیه مثل فردایی در سال 10 هجری اتفّاق افتاده است، نازلترین سطح ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام است. غدیر بالاترین فضیلت حضرت نیست، شاید بشود گفت پایینترین فضیلت حضرت است. حقیقت ولایت نه غصب شدنی است و نه نصب شدنی است. رسول خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم نمیتواند اعطاء کند و نمیتواند بگیرد. آن چیزی که میشود آن را گرفت، قابل اعطاء است و میشود آن را پس گرفت و یا میشود آن را نگه داشت، میشود آن را غصب کرد، این فضیلت ذاتی نیست. غدیر عید برای مسلمین بود، برای اینکه به دامان آن حضرت دست بزنند، عید برای ما بود، نه برای آن بزرگوار. غدیر نسبت به فضائل امیر المؤمنین علیه السّلام اصلاً فضیلت نیست. حقیقت ولایت حضرت در عالم وجود ساری و جاری است. انبیاء به ایشان متمسّک هستند. به نام نامی او راه میروند و کار میکنند، این حقیقت ولایت است. مظهر اسم ربّ جلی، اسم ربّ جلیل است. آن ولایتی که روز غدیر ایجاد شد پایینترین سطح ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام بود، افسوس که این پایینترین سطح را نپذیرفتند. علّامه امینی رحمة الله علیه حق دارد که میفرمایند: من در قیامت شکایت میکنم از آن کسانی که چهل سال من را معطل کردند که من بخواهم علی ابن ابیطالب را ثابت کنم که از دیگران بهتر است. به قول یک حنبلی، این از یک حنبلی نقل شده است اگر کسی باور نکند حق دارد، ولی این شعر، شعر خوبی است.
«کُلُّ فَرقٌ بَینَ مِن شَکَّ فِی خَلافَتِهِ»
خیلی تفاوت است بین کسی که شک شده است خلیفه است یا نه، همان شمارهی یک.
«وَ بَینَ من قیل إنّه اللّه» و بین آن کسی که شک کردند الله است یا نه. اینها را با هم چطور مقایسه کردند. اگر این را ابوالعبّاس حنبلی هم نگفته باشد، حرف حرف حساب است. چون قیاس، مقایسه یک جهتی میخواهد، از چه جهت؟ به قول عربها میگویند: تمییز. مثلاً «أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ» من از تو بیشتر هستم، از چه جهت؟ مثلاً «مالاً». عربها به این تمیز میگویند، یعنی از جهت اموال. یک جهت قیاس لازم است، جهت قیاس بین امیر المؤمنین علیه السّلام و آنها اصلاً چه بود؟ آن کسی که میخواست مقایسه کند، جهت قیاس از کجا پیدا کرد.
پایینترین سطح ولایت امیر المؤمنین صلوات الله علیه مثل فردایی در سال 10 هجری اتفّاق افتاده است، نازلترین سطح ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام است. غدیر بالاترین فضیلت حضرت نیست، شاید بشود گفت پایینترین فضیلت حضرت است. حقیقت ولایت نه غصب شدنی است و نه نصب شدنی است. رسول خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم نمیتواند اعطاء کند و نمیتواند بگیرد. آن چیزی که میشود آن را گرفت، قابل اعطاء است و میشود آن را پس گرفت و یا میشود آن را نگه داشت، میشود آن را غصب کرد، این فضیلت ذاتی نیست. غدیر عید برای مسلمین بود، برای اینکه به دامان آن حضرت دست بزنند، عید برای ما بود، نه برای آن بزرگوار. غدیر نسبت به فضائل امیر المؤمنین علیه السّلام اصلاً فضیلت نیست. حقیقت ولایت حضرت در عالم وجود ساری و جاری است. انبیاء به ایشان متمسّک هستند. به نام نامی او راه میروند و کار میکنند، این حقیقت ولایت است. مظهر اسم ربّ جلی، اسم ربّ جلیل است. آن ولایتی که روز غدیر ایجاد شد پایینترین سطح ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام بود، افسوس که این پایینترین سطح را نپذیرفتند. علّامه امینی رحمة الله علیه حق دارد که میفرمایند: من در قیامت شکایت میکنم از آن کسانی که چهل سال من را معطل کردند که من بخواهم علی ابن ابیطالب را ثابت کنم که از دیگران بهتر است. به قول یک حنبلی، این از یک حنبلی نقل شده است اگر کسی باور نکند حق دارد، ولی این شعر، شعر خوبی است.
«کُلُّ فَرقٌ بَینَ مِن شَکَّ فِی خَلافَتِهِ»
خیلی تفاوت است بین کسی که شک شده است خلیفه است یا نه، همان شمارهی یک.
«وَ بَینَ من قیل إنّه اللّه» و بین آن کسی که شک کردند الله است یا نه. اینها را با هم چطور مقایسه کردند. اگر این را ابوالعبّاس حنبلی هم نگفته باشد، حرف حرف حساب است. چون قیاس، مقایسه یک جهتی میخواهد، از چه جهت؟ به قول عربها میگویند: تمییز. مثلاً «أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ» من از تو بیشتر هستم، از چه جهت؟ مثلاً «مالاً». عربها به این تمیز میگویند، یعنی از جهت اموال. یک جهت قیاس لازم است، جهت قیاس بین امیر المؤمنین علیه السّلام و آنها اصلاً چه بود؟ آن کسی که میخواست مقایسه کند، جهت قیاس از کجا پیدا کرد.


تاکنون نظری ثبت نشده است