- 94
- 1000
- 1000
- 1000
عطر خوش زندگی، 49 (پایان)
سخنرانی حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «عطر خوش زندگی»، جلسه چهل و نهم: عوامل شتابنده در تربیت (2)، سال 1403
ما اگر بخواهیم یک تربیت خوبی را محقق بکنیم نیاز به این داریم که خصوصاً الان، به تعبیری یک مقداری بیشتر دست بجنبانیم. نمیشود با یک حرکت لاک پشتی یا حرکتهای بریده بریده تربیت را جلو آورد. باید حتماً آشنا باشیم با یک سری اصول روشها مهارتها فنون که تربیت را تو این برهه تاریخی بتوانیم اثرگذاری و عمق اثرگذاریمان را بیش از قبل بکنیم. اگر دقت کرده باشید گاهی آقا پدر و مادرها یک جملهای را زیاد از آنها میشنویم که بیان میکنند و ان این است که بچههای ما دیگه یواش یواش دارند کمتر در دسترس ما قرار میگیرند. یعنی بچه تو خانه هست. میگفت گر در یمنی و با منی پیش منی گر پیش منی و بیمنی در یمنی. بچهها ظاهراً پیش ما هستن ولی در یمن هستند و با ما نیستند. دلیلش چیه؟ دلیلش این است که مزاحمها و دست اندازهای تربیتی در زندگیهای ما زیاد میشود. یعنی شما بچهها را میبینید که می آیند خانه. مثلاً میگوید مامان ناهار چی داریم؟ ناهار بخورم بعد تلویزیون و موبایل بعد عملاً میبینید که از این اوقات بچه چیزی در اختیار ما نیست. یعنی ما انگار یک نوع فراغ از فرزندانمان را داریم. دوری شان را داریم تحمل میکنیم و واقعاً من این را دیدم. پدرها بیشتر مادرها کمتر یک موقع این عبارت را به کار میبندند که انگار فرزندانمان از ما غریبه هستند و ما به آنها یک حس غربتی پیدا کردیم. خصوصاً بچههایی که به سن نوجوانی میرسند
ما اگر بخواهیم یک تربیت خوبی را محقق بکنیم نیاز به این داریم که خصوصاً الان، به تعبیری یک مقداری بیشتر دست بجنبانیم. نمیشود با یک حرکت لاک پشتی یا حرکتهای بریده بریده تربیت را جلو آورد. باید حتماً آشنا باشیم با یک سری اصول روشها مهارتها فنون که تربیت را تو این برهه تاریخی بتوانیم اثرگذاری و عمق اثرگذاریمان را بیش از قبل بکنیم. اگر دقت کرده باشید گاهی آقا پدر و مادرها یک جملهای را زیاد از آنها میشنویم که بیان میکنند و ان این است که بچههای ما دیگه یواش یواش دارند کمتر در دسترس ما قرار میگیرند. یعنی بچه تو خانه هست. میگفت گر در یمنی و با منی پیش منی گر پیش منی و بیمنی در یمنی. بچهها ظاهراً پیش ما هستن ولی در یمن هستند و با ما نیستند. دلیلش چیه؟ دلیلش این است که مزاحمها و دست اندازهای تربیتی در زندگیهای ما زیاد میشود. یعنی شما بچهها را میبینید که می آیند خانه. مثلاً میگوید مامان ناهار چی داریم؟ ناهار بخورم بعد تلویزیون و موبایل بعد عملاً میبینید که از این اوقات بچه چیزی در اختیار ما نیست. یعنی ما انگار یک نوع فراغ از فرزندانمان را داریم. دوری شان را داریم تحمل میکنیم و واقعاً من این را دیدم. پدرها بیشتر مادرها کمتر یک موقع این عبارت را به کار میبندند که انگار فرزندانمان از ما غریبه هستند و ما به آنها یک حس غربتی پیدا کردیم. خصوصاً بچههایی که به سن نوجوانی میرسند


تاکنون نظری ثبت نشده است