- 5543
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 257 سوره بقره
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره بقره - آیهی 257
در آیه قبل خواندیم که او مالک همه چیز است؛ «له مافىالسمواتو...» و در این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّالذین آمنوا»
گوشه اى از سیماى کسانى که ولایت خدا را پذیرفته اند
* آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایى پیدا مى کند. «صبغة اللّه»
* براى خود رهبرى الهى برمى گزیند. «اناللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً»
* راهش روشن، آینده اش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم»، «انّا الیه راجعون»، «لانضیع اجرالمحسنین»
* در جنگ ها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت هاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً»
* از مرگ نمى ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهى را سعادت مى داند. امام حسین (ع) فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»
* از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً»
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین»
* غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام على (ع) فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...».
* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمى شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مى کند که خداوند معیّن کرده است. «ومن لم یحکم بماانزلاللّه»
پیام ها
1- مؤمنان، یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوت ها باشند و پذیرش یک سرپرست آسانتر است. درباره مؤمنان مى فرماید: «اللّه ولىّ» امّا درباره ى کفّار مى فرماید: «اولیائهم الطاغوت»
2- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مى کند که ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
3- راه حقّ یکى است، ولى راه هاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ کلمه ى نور را به کار مىبرد، ولى از راه هاى انحرافى و کج، به ظلمات و تاریکى ها تعبیر مى کند. «النور، الظلمات»
4- راه حقّ، نور است و در نور امکان حرکت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
5 - مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
6- طاغوتها در فضاى کفر و شرک قدرت مانور دارند. «الذین کفروا اولیائهم الطاغوت»
7- هر کس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
8 - هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
9- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئک اصحاب النّار»
حضرت یوسف (ع) نیز در دعوت کفّار به همین معنا استدلال کرد: »ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آیا صاحبان متعدّد و پراکنده بهترند یا خداى یگانه و قدرتمند؟! سوره یوسف
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
در آیه قبل خواندیم که او مالک همه چیز است؛ «له مافىالسمواتو...» و در این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّالذین آمنوا»
گوشه اى از سیماى کسانى که ولایت خدا را پذیرفته اند
* آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایى پیدا مى کند. «صبغة اللّه»
* براى خود رهبرى الهى برمى گزیند. «اناللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً»
* راهش روشن، آینده اش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم»، «انّا الیه راجعون»، «لانضیع اجرالمحسنین»
* در جنگ ها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت هاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً»
* از مرگ نمى ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهى را سعادت مى داند. امام حسین (ع) فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»
* از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً»
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین»
* غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام على (ع) فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...».
* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمى شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مى کند که خداوند معیّن کرده است. «ومن لم یحکم بماانزلاللّه»
پیام ها
1- مؤمنان، یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوت ها باشند و پذیرش یک سرپرست آسانتر است. درباره مؤمنان مى فرماید: «اللّه ولىّ» امّا درباره ى کفّار مى فرماید: «اولیائهم الطاغوت»
2- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مى کند که ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
3- راه حقّ یکى است، ولى راه هاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ کلمه ى نور را به کار مىبرد، ولى از راه هاى انحرافى و کج، به ظلمات و تاریکى ها تعبیر مى کند. «النور، الظلمات»
4- راه حقّ، نور است و در نور امکان حرکت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
5 - مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
6- طاغوتها در فضاى کفر و شرک قدرت مانور دارند. «الذین کفروا اولیائهم الطاغوت»
7- هر کس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
8 - هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
9- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئک اصحاب النّار»
حضرت یوسف (ع) نیز در دعوت کفّار به همین معنا استدلال کرد: »ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آیا صاحبان متعدّد و پراکنده بهترند یا خداى یگانه و قدرتمند؟! سوره یوسف
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است