display result search
- 65
- 1000
- 1000
- 1000
هنر متفاوت دیدن، 2
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "هنر متفاوت دیدن"، جلسه دوم: انعطاف در دینداری، سال 1404
ما یا باید اسیر دلمان باشیم یا باید دل را اسیر کنیم، اگر کسی دل خودش را اسیر نکرد و مدیریت نکرد دلش او را مدیریت خواهد کرد و برای او تعیین تکلیف خواهد کرد. حالا جالب هست که این اتفاق عجیب در ادبیات ما و در ادبیات دینی ما هر دو واقع شده است و یک تشابهی بین قلب صنوبر ما و مغز ما هست. اگر کسی مرگ مغزی هم پیدا کند، دل کار خودش را می کند. دل و قلب صنوبر همیشه از مغز دستور نمی گیرد، در وضعیت روحی ما هم همین طور است و قلب ما همیشه از فکر ما دستور نمی گیرد. انسان نمی تواند هر تغییری را در خودش ایجاد کند، دانش بشری این را می گوید. دین هم این را تایید می کند. برخی دانش های دیگر مثل اخلاق هم گاهی عقلشان به یک همچین جاهایی می رسد و یک حرف هایی می زنند که خلق آدم ها را نمی شود به این سادگی تغییر داد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر تو شنیدی یک کوه از جایش تکان خورده باور کن، اما اگر شنیدی یک دل از جای خودش تکان خورده باور نکن. پس ما یک پروژه خیلی مهمی که داریم این است که بتوانیم این دل را تغییر بدهیم و الا دل ما را تغییر می دهد و هر کاری بکنیم آن را برمی گرداند به ظرف خودش و رنگ می کند، اینکه خدا می فرماید من فقط با نیت عمل از تو قبول می کنم، این سخت ترین کار هست، چون مثلا ما تمایلات و هوای نفسانی داریم. هر کاری به خاطر خدا بکنی، این دل سعی می کند تا آن را تبدیل می کند به یک رفتار هوای نفسی که مال خودش شود. اخلاص در اعمال خیلی مهم است اما دل هم کار خودش را خوب می داند و اون اخلاق و فضیلت را فاسد می کند. لذا در روایات می فرماید: دو رکعت نماز مخلص در یک روایت دیگری می فرماید یک عمل مخلصانه اگر کسی داشته باشد، خدا او را به بهشت می برد، چون دل اینجوری هست و به این سادگی تکان نمی خورد. پس دل به این سادگی تغییر نمی کند، یعنی هر رفتاری با قسمت های خوب قلبت هم انجام بدهی، قسمت های بد می آیند و تغییرش می دهند و همرنگ خودشان می کنند. وقتی نتوانستیم دل را تغییر بدهیم به این سادگی ها، طبیعتا نگاهمان را نمی توانیم تغییر بدهیم، چون نگاه ما به هر مسئله ای و به هر پدیده ای از آن زاویه ای که دل ما تعیین می کند شکل می‌گیرد. اولین نگاه خیلی مهم است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: آدم ها متفاوت آفریده می شوند. من وجودی، همان قلب است نه شما. نگاه ما اسیر گرایش های ماست. خدا به انسان یک قدرتی داده که بتواند فکرش را منصرف کند. شیطان انسان را می اندازد روی یک مدل فکر کردن و هوای نفس هم انسان را وادار می کند روی یک مدل فکر کردن. انسان برای اینکه پیام حوادث و امتحانات الهی را متوجه شود که خدا چه تغییری از او می خواهد، باید بتواند نگاه متفاوت داشته باشد. قدرت متفاوت نگاه کردن اساسا ضرورتش برای این هست که انسان ثبات را دوست دارد و ثبات یعنی تنبلی، ثبات یعنی عدم انعطاف و اسم دیگرش در قرآن قساوت قلب هست.ما اگر زندگی جمعی مان محل تمرین باشد و حاضر باشیم در هر جمعی زندگی کنیم و با هر یک از آحاد جمعی که در آن قرار می گیریم تعامل کنیم، اسلام خیلی پیشرفت می کند. متفاوت دیدن عبارتیست شاید بهتر از کلمه خوب دیدن و خوب دیدن را ممکن هست ما خرابش کنیم، یعنی یک ثباتی به آن بدهیم که نتوانیم در لحظه حساس آن را تغییرش بدهیم ولی اگر ما آمادگی داشته باشیم متفاوت ببینیم در شرایط مختلف، خدا را جوری می بینیم که هیچ وقت رابطه مون باهاش بهم نخورد. این متفاوت دیدن اهمیتش در این است که مغز انسان، قلب انسان و گرایش های انسان یک حالت با ثباتی را می خواهند و خداوند متعال آمده انسان را با تغییر توسعه بدهد، اگر تغییر پیدا نکنی، توسعه پیدا نمی کنی، این تغییر خیلی اساسی هست.
ما یا باید اسیر دلمان باشیم یا باید دل را اسیر کنیم، اگر کسی دل خودش را اسیر نکرد و مدیریت نکرد دلش او را مدیریت خواهد کرد و برای او تعیین تکلیف خواهد کرد. حالا جالب هست که این اتفاق عجیب در ادبیات ما و در ادبیات دینی ما هر دو واقع شده است و یک تشابهی بین قلب صنوبر ما و مغز ما هست. اگر کسی مرگ مغزی هم پیدا کند، دل کار خودش را می کند. دل و قلب صنوبر همیشه از مغز دستور نمی گیرد، در وضعیت روحی ما هم همین طور است و قلب ما همیشه از فکر ما دستور نمی گیرد. انسان نمی تواند هر تغییری را در خودش ایجاد کند، دانش بشری این را می گوید. دین هم این را تایید می کند. برخی دانش های دیگر مثل اخلاق هم گاهی عقلشان به یک همچین جاهایی می رسد و یک حرف هایی می زنند که خلق آدم ها را نمی شود به این سادگی تغییر داد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر تو شنیدی یک کوه از جایش تکان خورده باور کن، اما اگر شنیدی یک دل از جای خودش تکان خورده باور نکن. پس ما یک پروژه خیلی مهمی که داریم این است که بتوانیم این دل را تغییر بدهیم و الا دل ما را تغییر می دهد و هر کاری بکنیم آن را برمی گرداند به ظرف خودش و رنگ می کند، اینکه خدا می فرماید من فقط با نیت عمل از تو قبول می کنم، این سخت ترین کار هست، چون مثلا ما تمایلات و هوای نفسانی داریم. هر کاری به خاطر خدا بکنی، این دل سعی می کند تا آن را تبدیل می کند به یک رفتار هوای نفسی که مال خودش شود. اخلاص در اعمال خیلی مهم است اما دل هم کار خودش را خوب می داند و اون اخلاق و فضیلت را فاسد می کند. لذا در روایات می فرماید: دو رکعت نماز مخلص در یک روایت دیگری می فرماید یک عمل مخلصانه اگر کسی داشته باشد، خدا او را به بهشت می برد، چون دل اینجوری هست و به این سادگی تکان نمی خورد. پس دل به این سادگی تغییر نمی کند، یعنی هر رفتاری با قسمت های خوب قلبت هم انجام بدهی، قسمت های بد می آیند و تغییرش می دهند و همرنگ خودشان می کنند. وقتی نتوانستیم دل را تغییر بدهیم به این سادگی ها، طبیعتا نگاهمان را نمی توانیم تغییر بدهیم، چون نگاه ما به هر مسئله ای و به هر پدیده ای از آن زاویه ای که دل ما تعیین می کند شکل می‌گیرد. اولین نگاه خیلی مهم است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: آدم ها متفاوت آفریده می شوند. من وجودی، همان قلب است نه شما. نگاه ما اسیر گرایش های ماست. خدا به انسان یک قدرتی داده که بتواند فکرش را منصرف کند. شیطان انسان را می اندازد روی یک مدل فکر کردن و هوای نفس هم انسان را وادار می کند روی یک مدل فکر کردن. انسان برای اینکه پیام حوادث و امتحانات الهی را متوجه شود که خدا چه تغییری از او می خواهد، باید بتواند نگاه متفاوت داشته باشد. قدرت متفاوت نگاه کردن اساسا ضرورتش برای این هست که انسان ثبات را دوست دارد و ثبات یعنی تنبلی، ثبات یعنی عدم انعطاف و اسم دیگرش در قرآن قساوت قلب هست.ما اگر زندگی جمعی مان محل تمرین باشد و حاضر باشیم در هر جمعی زندگی کنیم و با هر یک از آحاد جمعی که در آن قرار می گیریم تعامل کنیم، اسلام خیلی پیشرفت می کند. متفاوت دیدن عبارتیست شاید بهتر از کلمه خوب دیدن و خوب دیدن را ممکن هست ما خرابش کنیم، یعنی یک ثباتی به آن بدهیم که نتوانیم در لحظه حساس آن را تغییرش بدهیم ولی اگر ما آمادگی داشته باشیم متفاوت ببینیم در شرایط مختلف، خدا را جوری می بینیم که هیچ وقت رابطه مون باهاش بهم نخورد. این متفاوت دیدن اهمیتش در این است که مغز انسان، قلب انسان و گرایش های انسان یک حالت با ثباتی را می خواهند و خداوند متعال آمده انسان را با تغییر توسعه بدهد، اگر تغییر پیدا نکنی، توسعه پیدا نمی کنی، این تغییر خیلی اساسی هست.
تاکنون نظری ثبت نشده است