display result search
منو
تمدن پایه‌گذاری شده توسط رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، 27

تمدن پایه‌گذاری شده توسط رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، 27

  • 1 تعداد قطعات
  • 37 دقیقه مدت قطعه
  • 21 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید حسن عاملی با موضوع «تمدن پایه‌گذاری شده توسط رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله»، جلسه بیست و هفتم: عظمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، سال 1404

بحث ما در اوصاف سیره حضرت ختمی مرتبت است، قرار نیست معصومین را بالای بالا نگه داریم اونها اومدند برای ما الگوهای جاودانه باشند، در این دنیا ما از اونها تبعیت و اقتدا بکنیم و "امری لامرکم متبع"، "قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله"؛ مسیر محبت خدا این است که ما سنخیت با حضرت ختمی مرتبت داشته باشیم مهم سیره حضرت و سنت حضرت و روش حضرت و فکر حضرت و مرام حضرت یعنی مسئله مسئله ساده ای نیست که خدا عقل را صد جزء کرده 99 جزئش را به حضرت ختمی مرتبت مرحمت فرموده است یعنی هیچ پیغمبری اینطوری معدن عقلانیت نیست عقل تمام سرمایه ماست "العقل ما عبد به الرحمان" و لذا پهلوان عبودیت بوده در بین انبیاء، خصوصیتش را صحبت می کردم واقعا خیلی مشکل هست شخصیتی که "وَ الْخاتِمِ لِما سَبَقَ، وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ المهیمن علی ذلک کله" تمام مقامات گذشته را احراز کرده در آینده کسی بخواهد به جایی برسد همه را فتح کرده است و مهیمن بر تمام مقامات وصفش هست القائص غواصی می کند بر جمال و جلال حق، ما چه می دانیم وقتی رفت معراج چطور شد که بعد برگشت زنده ماند یعنی آیه های جدید، فتیله جمال اونقدر رفت بالا این باید هزار برابر بالای حضرت شعیب، حضرت شعیب چی دیده بود که سه بار چشمش کور شد خدا چشمش را داد و گفت "الا ما مات یکون هذا منک ابدا" دیگر چقدر قرار است چشمت کور بشود اگر به خاطر بهشت است الرحتک مال تو اگر به خاطر جهنم است اجرتک قصه قصه بهشت و جهنم نیست جمال تو را رها کنم بروم سراغ بهشت شیرینی به کسی ده که محبت ات نچشیده "لست الصبر او اراک من جمال" تو را مطالعه کردم در متن طبیعت و تکوین جمال تو را که مطالعه کردم دیگر نمی توانم بمانم یعنی واقعا قضیه اینطوری است یعنی اگر کسی جدی باشد در پای معرفت، رفته رفته بیقرار می شود مثل امام سجاد می گوید لایقر قراری دونک، بخواهد برسد به وصال از کجا بفهمد که الان به نقطه وصال رسیده است وصال، وصال مادی که نیست یعنی چه عنایتی خدا باید بکند که آرامشی پیدا بکند زمانی که خدا به ابرهیم گفت "اتخذ الله ابراهیم خلیلا" چه آرامشی دارد برای ابراهیم و وقتی به حضرت موسی می گوید اصطنعتک لنفسی برای خودم درست کردم. حالا در این خصوص پیغمبری که چهل سال کلاس خصوصی نشسته ما می خواهیم ازش صحبت کنیم کلاس خصوصی خدا یک بار خدا نگاه بکند "و اﺟﻌﻠﻨﻲ ﻣﻤﻦ ﻧﺎدﻳﺘﻪ ﻓﺎ ﺟﺎﺑﻚ و ﻻ ﺣﻈﺘﻪ ﻓﺼﻌﻖ ﻟﺠﻼﻟﻚ"؛ خدایا اگر یک گوشه چشمت یک بار به من نگاه بکنی من غش می کنم من را قرار بده از اونهایی که با گوشه چشمت نگاه کردی فصعق مردن نیست صعق لجلالک جلال خدا اون را گرفت. دو چیز انسان را می گیرد می‌برد یکی جمال و جلال حق است که بهش رسیدی دیگه برد که بعد از اون "اِلهى مَنْ ذَا الَّذى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً وَ مَنْ ذَا الَّذى‎ اَنِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغى عَنْکَ حِوَلاً"؛ حول دیگر نیست برگشت دیگه نیست این عالم دیگر چیزی نیست تا به این عالم برگردد اونقدر از چشمش می افتد این عالم عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فیه اعینهم یعنی عظمت خدا چنان تسخیرشان کرده غیر خدا همه دیگر در چشمش جاذبه ندارد دیگر چیزی به چشمش نمی آید این مادیات اگر جاذبه نداشته باشد می شوی غریب، کسی است که یک جایی است که وطنش نیست وطن مالوف نیست جاذبه ندارد می گوید که هذا مقامٌ غریب الغریب و الغریب مستی بعد از اون شروع می شود: مستم کُن آنچنان که ندانم ز بیخودی / در عرصۀ خیال که آمد کدام رفت.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 37:09

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن