- 142
- 1000
- 1000
- 1000
درنگی در مسأله غیبت امام عصر(عج)، جلسه سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «درنگی در مسأله غیبت امام عصر(عج)»، جلسه سوم، سال 1403
ریشهی این غیبت و بعضی از جهات آن به سقیفه برمیگردد. سقیفه باعث شد نگاه از امام هدایتگر به سمت حاکم و پادشاه برود، یعنی خلیفة الرسول به شاه و حاکم تبدیل شد، یعنی یک خلیفهی بیدانشِ فراریِ در جنگها که بد اخلاق! یعنی عملاً نبوّت در جامعهی اسلامی از دست رفت. طبعاً دیگر مردم از اینها توقع هدایت و دستگیری و علم و عصمت و کرامت و مکانت و فضائل نداشتند، لذا خلافت به قدرت تبدیل شد.
وقتی «قدرت» به اصل تبدیل شود، آن کسی که پیروز است خلیفه میشود، نه آن کسی که صاحب فضیلت است، لذا به یزید هم خلیفه میگفتند! لذا بلایی که سقیفه از نظر مفاهیم و معارف بر سر مسلمین آورده است، به مراتب از قتلهایی که کرده بیشتر است، با قتل به بدنها آسیب زده است، ضرر مفاهیمی که آسیب زده است بمراتب از قتلهایی که کرده أشد است، این سخافت عجیبی که ایجاد کرده است، اصلاً مفهوم خلافت را نابود کردند.
لذا اگر شما به تفاسیر برادران غیرشیعه هم نگاه کنید، در تفسیر آیاتی که به خلافت انسان میپردازد در گیجی محض هستند، چون باید خلافت را طوری تعبیر کند که با فلانی و فلانی و یزید هماهنگ باشد.
ما هیچ مثالی به فاحشی کاری که اینها کردهاند نداریم، که خلافت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به چه چیزی تبدیل کردند.
در حالی که مسئلهی «امامت»، استمرار حضور نبی است، ما با امام معصوم، پیغمبر را از دست ندادهایم. از یک جهت شخص شخیص خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم را از دست دادهایم، اما از جهت فضائل و مفاهیم و معارف و علوم و حکمت و دستگیری و شفاعت و… از دست ندادهایم، آن کسی که به جای او قرار میگیرد، مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تا حضرت حجّت ارواحنا فداه، آینهی تمامنمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، درواقع مسئلهی مهدویت، ادامهی نبوّت است، و اگر مسئلهی مهدویت و امامت نباشد، ختم نبوّت ظلم به بشر است؛ معنا ندارد که همیشه هر عصری نبی داشته باشد، بعد ناگهان نبوّت قطع شود. به همان دلیلی که خدای متعال در امم سابقه نبی مبعوث کرده است، الآن هم باید نبی مبعوث میکرد، اما ختم نبوّت بنا به حکمتهایی رخ داد، که این بحث، موضوع بحث ما نیست، اما باید آن ضایعه جایگزین شود که هدایت ما آسیب نخورد.
لذا خدای متعال امام را فرستاد که از انبیای گذشته هم افضل است. یعنی به ما ظلم نشده است و ضرری به ما نزده است، از این جهت هم مهدویت مهم است.
ریشهی این غیبت و بعضی از جهات آن به سقیفه برمیگردد. سقیفه باعث شد نگاه از امام هدایتگر به سمت حاکم و پادشاه برود، یعنی خلیفة الرسول به شاه و حاکم تبدیل شد، یعنی یک خلیفهی بیدانشِ فراریِ در جنگها که بد اخلاق! یعنی عملاً نبوّت در جامعهی اسلامی از دست رفت. طبعاً دیگر مردم از اینها توقع هدایت و دستگیری و علم و عصمت و کرامت و مکانت و فضائل نداشتند، لذا خلافت به قدرت تبدیل شد.
وقتی «قدرت» به اصل تبدیل شود، آن کسی که پیروز است خلیفه میشود، نه آن کسی که صاحب فضیلت است، لذا به یزید هم خلیفه میگفتند! لذا بلایی که سقیفه از نظر مفاهیم و معارف بر سر مسلمین آورده است، به مراتب از قتلهایی که کرده بیشتر است، با قتل به بدنها آسیب زده است، ضرر مفاهیمی که آسیب زده است بمراتب از قتلهایی که کرده أشد است، این سخافت عجیبی که ایجاد کرده است، اصلاً مفهوم خلافت را نابود کردند.
لذا اگر شما به تفاسیر برادران غیرشیعه هم نگاه کنید، در تفسیر آیاتی که به خلافت انسان میپردازد در گیجی محض هستند، چون باید خلافت را طوری تعبیر کند که با فلانی و فلانی و یزید هماهنگ باشد.
ما هیچ مثالی به فاحشی کاری که اینها کردهاند نداریم، که خلافت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به چه چیزی تبدیل کردند.
در حالی که مسئلهی «امامت»، استمرار حضور نبی است، ما با امام معصوم، پیغمبر را از دست ندادهایم. از یک جهت شخص شخیص خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم را از دست دادهایم، اما از جهت فضائل و مفاهیم و معارف و علوم و حکمت و دستگیری و شفاعت و… از دست ندادهایم، آن کسی که به جای او قرار میگیرد، مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تا حضرت حجّت ارواحنا فداه، آینهی تمامنمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، درواقع مسئلهی مهدویت، ادامهی نبوّت است، و اگر مسئلهی مهدویت و امامت نباشد، ختم نبوّت ظلم به بشر است؛ معنا ندارد که همیشه هر عصری نبی داشته باشد، بعد ناگهان نبوّت قطع شود. به همان دلیلی که خدای متعال در امم سابقه نبی مبعوث کرده است، الآن هم باید نبی مبعوث میکرد، اما ختم نبوّت بنا به حکمتهایی رخ داد، که این بحث، موضوع بحث ما نیست، اما باید آن ضایعه جایگزین شود که هدایت ما آسیب نخورد.
لذا خدای متعال امام را فرستاد که از انبیای گذشته هم افضل است. یعنی به ما ظلم نشده است و ضرری به ما نزده است، از این جهت هم مهدویت مهم است.
تاکنون نظری ثبت نشده است