سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "تربیت فرزند"، جلسه نهم
بحث تربیت کودک را در سالهای ابتدایی زندگی او داریم. سالهای آغازین در روایات اسلامی به هفت سال اول زندگی کودک تعبیر شده است. دو نحوه برخورد در رابطه با تربیت کودک داریم:
نحوه اول، ادراک مفهوم کلی هفت سال اول است و نحوه دوم خصوصیت هر یک از سنین این هفت سال است. در مورد هفت سال اول یک قاعده کلی داریم که این است که هفت سال اول برای کودک، هفت سال بازی است و کودک پادشاهی و سلطنت میکند. با توجه به این قاعده کلی در هفت سال اول اولین مسئله، ادراکات فرزند است که در حال شکلگیری است. انسان وقتی که متولد میشود چیزی به نام دستگاه تعقل ندارد، بلکه به صورت قوه است که کم کم به بالفعل میرسد. در دو سال اول اهمیت قضیه خیلی زیاد است، چرا که میخواهیم پایههای تفکر، احساسات و تعقلات را در فرزند شکل بدهیم. پس در این سنین ورودیهای ذهن کودک خیلی حائز اهمیت است. توانایی کودکان در فراگیری تواناییها بینظیر است. فرزند در ابتدای زندگی در روزهای اوج نیاز وابستگی به مادر هست و توانایی انجام هیچ کاری را ندارد. این فرزند با توجه به رفتارهایی که با او میشود در آینده رفتارها را تحلیل میکند. اینکه مادر نیازهای اولیه کودک را در سالهای ابتدایی به سرعت برطرف کند، احساس مهربانی و امنیت و آرامش را به نوزاد میدهد و نوزاد میفهمد که تنها نیست و کسی هست که نیازهایش را برطرف میکند و مراقب اوست. مقام مادر و جایگاهش بالاتر از پدر است، چون بیشترین تأمین نیاز نوزاد از جانب مادر است و بیشترین عاطفه و احساسات و عشق را فرزند از مادرش میگیرد. کودک احتیاج به مادر دارد و هیچ شخصی نمیتواند جایگزین مادر باشد.
بحث تربیت کودک را در سالهای ابتدایی زندگی او داریم. سالهای آغازین در روایات اسلامی به هفت سال اول زندگی کودک تعبیر شده است. دو نحوه برخورد در رابطه با تربیت کودک داریم:
نحوه اول، ادراک مفهوم کلی هفت سال اول است و نحوه دوم خصوصیت هر یک از سنین این هفت سال است. در مورد هفت سال اول یک قاعده کلی داریم که این است که هفت سال اول برای کودک، هفت سال بازی است و کودک پادشاهی و سلطنت میکند. با توجه به این قاعده کلی در هفت سال اول اولین مسئله، ادراکات فرزند است که در حال شکلگیری است. انسان وقتی که متولد میشود چیزی به نام دستگاه تعقل ندارد، بلکه به صورت قوه است که کم کم به بالفعل میرسد. در دو سال اول اهمیت قضیه خیلی زیاد است، چرا که میخواهیم پایههای تفکر، احساسات و تعقلات را در فرزند شکل بدهیم. پس در این سنین ورودیهای ذهن کودک خیلی حائز اهمیت است. توانایی کودکان در فراگیری تواناییها بینظیر است. فرزند در ابتدای زندگی در روزهای اوج نیاز وابستگی به مادر هست و توانایی انجام هیچ کاری را ندارد. این فرزند با توجه به رفتارهایی که با او میشود در آینده رفتارها را تحلیل میکند. اینکه مادر نیازهای اولیه کودک را در سالهای ابتدایی به سرعت برطرف کند، احساس مهربانی و امنیت و آرامش را به نوزاد میدهد و نوزاد میفهمد که تنها نیست و کسی هست که نیازهایش را برطرف میکند و مراقب اوست. مقام مادر و جایگاهش بالاتر از پدر است، چون بیشترین تأمین نیاز نوزاد از جانب مادر است و بیشترین عاطفه و احساسات و عشق را فرزند از مادرش میگیرد. کودک احتیاج به مادر دارد و هیچ شخصی نمیتواند جایگزین مادر باشد.
تاکنون نظری ثبت نشده است