- 1993
- 1000
- 1000
- 1000
بزرگداشت نه دی؛ شکرانه نصرت الهی، سال 1398
سخنرانی از آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با موضوع «بزرگداشت نه دی؛ شکرانه نصرت الهی»، سال 1398
یکی از نعمتهای خداوند متعال بازداشتن دشمنان از زیان رساندن به مؤمنان در بسیاری از مراحل مختلف زندگی است، شکرانه این نعمت، تقوای الهی یعنی انجام واجبات و ترک محرمات است.
خداوند متعال، بلاهایی را از ملت و نظام ما دور کرد که باید آن را همواره به یاد داشته باشیم و تقوا پیشه کنیم. طبیعتا وقتی ملتی چنین فتنه بزرگی مانند فتنه 88 را با موفقیت پشت سر میگذارد، میتواند آن را نشانه قدرت و عظمت خود بداند و در مقابل دشمنان با اتکا بر آن، به نمایش قدرت بپردازد؛ اما باید توجه داشت، این مسئله ممکن است آفاتی داشته باشد که زیبنده ملت مؤمن نیست و اصل آن آفت، خود محوری و خودبزرگ بینی است؛ این امر ممکن است انسان را از خدا غافل کند و گمان کند این خودش و قدرت خودش بوده که توانسته دشمن را از خود دور کند.
مؤمنان باید در همه امور، فقط و فقط به یاری خدا اعتماد داشته باشند؛ حتی به بازو و توان خود اعتماد و تکیه نکنند؛ خداوند مؤمنان را تنها به وسیله اسباب مادی و ظاهری یاری نمیکند، بلکه در صورت توکل بر خدا، امدادهای الهی نیز شامل حال مؤمنان خواهد شد. در جنگ بدر، از همان ابتدا معلوم بود که مسلمانان با آن تعداد کم و تجهیزات اندک نمیتوانند پیروز شوند؛ اما واقعا به خدا اشتغاثه کرده و بر او توکل کردند و خدا نیز با نزول فرشتگان آنها را بر دشمن مجهز پیروز کرد. استغاثه و توکل بر خدا همیشه سبب نصرت الهی میشود و عدم توجه به خدا سبب میشود تا خدا شما را به خودتان با همان امکاناتتان واگذارد.
باید از این نعمتهای الهی در راه خدا و کسب رضای او استفاده کرد؛ به فکر حزب، خانواده و جیب خود نبود، بلکه ما بایستی از این نعمتها برای انجام وظیفه بهره بگیریم. برخی از عوامل سبب میشود تا اولا انسان متوجه نباشد که برخی امور امتحان الهی است. امتحان الهی سنت کلی است و خداوند برای اجتماعی که در مسیر سعادت هستند با امتحاناتی زمینه را برای رشد آنها فراهم میکند؛ باید مراقب باشیم تا مبادا در این سنتها و امتحانات رد شویم. اولین وظیفه ما در امتحانات الهی این است که دستمان را جلوی خدا دراز کنیم و بدانیم همه امور به دست خداست و حتی اگر بیشترین کمبودها را داشته باشیم، خداوند میتواند آن را جبران کند.
بعد از توکل بر خدا نیز نباید مأیوس بود؛ باید امیدوار بود. طبیعی است که گرفتاری، بیکاری، تحریم و حتی تحریم داروی بیماران سبب دلسردی و یأس میشود؛ اما این ضعفها را باید با آموزه اسلامی توکل جبران کرد. اگر این درس را گرفتید، پیروزی نهایی از آن شماست، هم بلا رفع خواهد شد، هم رفاه و آسایش همین دنیا نصیبتان میشود، بر دشمنتان نیز پیروز خواهید شد؛ اما رسیدن به این نقطه هزینه نیز دارد؛ هزینهاش این است که از همه قطع امید کرده و چشم به کمک انسانهای دیگر ندوزید؛ مخصوصا کسانی که دشمن شما هستند.
آیا احمقانه نیست که انسان امیدش به دشمنانی باشد که به خونش تشنهاند و میخواهند عزتش را از بین ببرند؟ آیا احمقانه نیست که کسی دست به طرف اینها دراز کند، در خفا به آنها پیشنهاد مذاکره کند و پیام تسلیم و مذاکره برای آنها بفرستد؟! خداوند به شما عزت داده و ضمانت کرده اگر در خانه او بروید، این عزت را حفظ کرده و بر آن میافزاید؛ آیا احمقانه نیست که کسی بگوید من عزت را از خدا نمیخواهم، خودم عزت را از دشمنانم تقاضا میکنم؟! اگر چنین روحیهای در مردم یا مسئولان جامعهای پیدا شود، به معنای کفران الهی خواهد بود که طبیعتا عذاب الهی را نیز در پی خواهد داشت؛ البته بحمد الله در جامعه ما به برکت مکتب اهلبیتعلیهمالسلام از بابت این ملت و این مردم نگرانی نیست؛ چرا که آنها با وجود این همه سختی ها، مانند کوه، مقابل دشمن میایستند و خم به ابرو نمیآورند و هیچ پیام تسلیم و خضوعی به دشمنان نمیدهند.
جامعه ایرانی ما از اوایل صدر اسلام تا کنون، در طول این 1400 سال، تا به حال موفق نشده بود که دولتی بر اساس دین، اطاعت خدا و بزرگداشت ارزشهای اسلام تشکیل دهد. اما از حدود 41 سال پیش تاکنون خدا نعمتی به ما داده که به هیچ امتی نداده است و آن نعمت برقراری نظام اسلامی به دست نائب امام زمان(عج) است. این نظام اسلامی، از بزرگترین نعمتهای اجتماعی است که خدا به ما داده است و یکی از مواردی است که باید شکرگزار آن باشیم. اما متأسفانه، دست شیطان، بسته نیست، دائما در صدد است تا این نعمت را از بین ببرد تا به وظیفهای که ما در قبال این نظام اسلامی و الهی داریم که اصل آن تبعیت از ولایت است را با ایجاد شبهاتی فراموش کنیم و ما را از این نعمت الهی محروم کند. شبهاتی درباره ولایتفقیه، رابطه مردم با ولایتفقیه و نظایر آن از داخل و بیشتر از خارج با رسانهها و شیوههای مختلف وارد میکنند تا مردم را از نظام جدا کنند. راز تلاش دشمن نیز معلوم است؛ چون فهمیده اند که رمز چهل سال پیروزی نظام اسلامی و شکست دشمنان در عرصههای گوناگون، پیروی از این رهبری الهی است.
دشمنان سعی میکنند به گونهای القا کنند که بسیاری از ضعفهای جامعه امروز به خاطر رهبری است؛ در حالی که میدانیم حتی در زمان رسول الله صلیاللهعلیهوآله که خود ایشان عهدهدار حکومت بودند و مسئولیت هدایت جامعه را داشتند، مشکلات مادی نیز وجود داشت؛ سختترین و دردناکترین بلاها بر سیدالشهدا علیهالسلام که رحمت مجسم بود، وارد شد، آن هم توسط همان کسانی که توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله مسلمان شده بودند؛ آیا این مشکلات تقصیر رهبر جامعه بود؟! حقیقت این است که امتحانات الهی همواره وجود دارد و افراد در این امتحانات، متفاوتند. اما همین بلا و شهادت نیز، امتحان الهی بود که سبب شد تا بسیاری از مردم، دینشان را مرهون سیدالشهدا علیهالسلام و قیام او باشند. مهمترین وظیفه ما به خصوص روحانیان، حفظ این نعمت، یادآوری آن و آشنا کردن مردم با وظایفشان در خصوص رهبری جامعه است، آن هم رهبری که در طول سی سال زعامت نمیتوان یک نمونه اشتباه قابل اثبات از ایشان یافت. وظیفه دیگری که به عنوان شکر این نعمت بر عهده داریم، این است که هر کس هر پست و شغلی که دارد، سعی کند کسانی در پستهای کشور سرکار بیایند که بتوانند وظیفهشان را به بهترین نحو انجام دهند. کسانی که مسئولیتی بر عهده میگیرند، باید سه ویژگی داشته باشند: اول شناخت اسلام، دوم شناخت اجتماعی و بصیرت که دشمن را بشناسند و نگاهشان نه به دشمن بلکه به خدا و یاری مردم باشد، سوم هم اینکه کار را با اخلاص و برای خدا انجام دهد و نه منافع شخصی و حزبی.
یکی از نعمتهای خداوند متعال بازداشتن دشمنان از زیان رساندن به مؤمنان در بسیاری از مراحل مختلف زندگی است، شکرانه این نعمت، تقوای الهی یعنی انجام واجبات و ترک محرمات است.
خداوند متعال، بلاهایی را از ملت و نظام ما دور کرد که باید آن را همواره به یاد داشته باشیم و تقوا پیشه کنیم. طبیعتا وقتی ملتی چنین فتنه بزرگی مانند فتنه 88 را با موفقیت پشت سر میگذارد، میتواند آن را نشانه قدرت و عظمت خود بداند و در مقابل دشمنان با اتکا بر آن، به نمایش قدرت بپردازد؛ اما باید توجه داشت، این مسئله ممکن است آفاتی داشته باشد که زیبنده ملت مؤمن نیست و اصل آن آفت، خود محوری و خودبزرگ بینی است؛ این امر ممکن است انسان را از خدا غافل کند و گمان کند این خودش و قدرت خودش بوده که توانسته دشمن را از خود دور کند.
مؤمنان باید در همه امور، فقط و فقط به یاری خدا اعتماد داشته باشند؛ حتی به بازو و توان خود اعتماد و تکیه نکنند؛ خداوند مؤمنان را تنها به وسیله اسباب مادی و ظاهری یاری نمیکند، بلکه در صورت توکل بر خدا، امدادهای الهی نیز شامل حال مؤمنان خواهد شد. در جنگ بدر، از همان ابتدا معلوم بود که مسلمانان با آن تعداد کم و تجهیزات اندک نمیتوانند پیروز شوند؛ اما واقعا به خدا اشتغاثه کرده و بر او توکل کردند و خدا نیز با نزول فرشتگان آنها را بر دشمن مجهز پیروز کرد. استغاثه و توکل بر خدا همیشه سبب نصرت الهی میشود و عدم توجه به خدا سبب میشود تا خدا شما را به خودتان با همان امکاناتتان واگذارد.
باید از این نعمتهای الهی در راه خدا و کسب رضای او استفاده کرد؛ به فکر حزب، خانواده و جیب خود نبود، بلکه ما بایستی از این نعمتها برای انجام وظیفه بهره بگیریم. برخی از عوامل سبب میشود تا اولا انسان متوجه نباشد که برخی امور امتحان الهی است. امتحان الهی سنت کلی است و خداوند برای اجتماعی که در مسیر سعادت هستند با امتحاناتی زمینه را برای رشد آنها فراهم میکند؛ باید مراقب باشیم تا مبادا در این سنتها و امتحانات رد شویم. اولین وظیفه ما در امتحانات الهی این است که دستمان را جلوی خدا دراز کنیم و بدانیم همه امور به دست خداست و حتی اگر بیشترین کمبودها را داشته باشیم، خداوند میتواند آن را جبران کند.
بعد از توکل بر خدا نیز نباید مأیوس بود؛ باید امیدوار بود. طبیعی است که گرفتاری، بیکاری، تحریم و حتی تحریم داروی بیماران سبب دلسردی و یأس میشود؛ اما این ضعفها را باید با آموزه اسلامی توکل جبران کرد. اگر این درس را گرفتید، پیروزی نهایی از آن شماست، هم بلا رفع خواهد شد، هم رفاه و آسایش همین دنیا نصیبتان میشود، بر دشمنتان نیز پیروز خواهید شد؛ اما رسیدن به این نقطه هزینه نیز دارد؛ هزینهاش این است که از همه قطع امید کرده و چشم به کمک انسانهای دیگر ندوزید؛ مخصوصا کسانی که دشمن شما هستند.
آیا احمقانه نیست که انسان امیدش به دشمنانی باشد که به خونش تشنهاند و میخواهند عزتش را از بین ببرند؟ آیا احمقانه نیست که کسی دست به طرف اینها دراز کند، در خفا به آنها پیشنهاد مذاکره کند و پیام تسلیم و مذاکره برای آنها بفرستد؟! خداوند به شما عزت داده و ضمانت کرده اگر در خانه او بروید، این عزت را حفظ کرده و بر آن میافزاید؛ آیا احمقانه نیست که کسی بگوید من عزت را از خدا نمیخواهم، خودم عزت را از دشمنانم تقاضا میکنم؟! اگر چنین روحیهای در مردم یا مسئولان جامعهای پیدا شود، به معنای کفران الهی خواهد بود که طبیعتا عذاب الهی را نیز در پی خواهد داشت؛ البته بحمد الله در جامعه ما به برکت مکتب اهلبیتعلیهمالسلام از بابت این ملت و این مردم نگرانی نیست؛ چرا که آنها با وجود این همه سختی ها، مانند کوه، مقابل دشمن میایستند و خم به ابرو نمیآورند و هیچ پیام تسلیم و خضوعی به دشمنان نمیدهند.
جامعه ایرانی ما از اوایل صدر اسلام تا کنون، در طول این 1400 سال، تا به حال موفق نشده بود که دولتی بر اساس دین، اطاعت خدا و بزرگداشت ارزشهای اسلام تشکیل دهد. اما از حدود 41 سال پیش تاکنون خدا نعمتی به ما داده که به هیچ امتی نداده است و آن نعمت برقراری نظام اسلامی به دست نائب امام زمان(عج) است. این نظام اسلامی، از بزرگترین نعمتهای اجتماعی است که خدا به ما داده است و یکی از مواردی است که باید شکرگزار آن باشیم. اما متأسفانه، دست شیطان، بسته نیست، دائما در صدد است تا این نعمت را از بین ببرد تا به وظیفهای که ما در قبال این نظام اسلامی و الهی داریم که اصل آن تبعیت از ولایت است را با ایجاد شبهاتی فراموش کنیم و ما را از این نعمت الهی محروم کند. شبهاتی درباره ولایتفقیه، رابطه مردم با ولایتفقیه و نظایر آن از داخل و بیشتر از خارج با رسانهها و شیوههای مختلف وارد میکنند تا مردم را از نظام جدا کنند. راز تلاش دشمن نیز معلوم است؛ چون فهمیده اند که رمز چهل سال پیروزی نظام اسلامی و شکست دشمنان در عرصههای گوناگون، پیروی از این رهبری الهی است.
دشمنان سعی میکنند به گونهای القا کنند که بسیاری از ضعفهای جامعه امروز به خاطر رهبری است؛ در حالی که میدانیم حتی در زمان رسول الله صلیاللهعلیهوآله که خود ایشان عهدهدار حکومت بودند و مسئولیت هدایت جامعه را داشتند، مشکلات مادی نیز وجود داشت؛ سختترین و دردناکترین بلاها بر سیدالشهدا علیهالسلام که رحمت مجسم بود، وارد شد، آن هم توسط همان کسانی که توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله مسلمان شده بودند؛ آیا این مشکلات تقصیر رهبر جامعه بود؟! حقیقت این است که امتحانات الهی همواره وجود دارد و افراد در این امتحانات، متفاوتند. اما همین بلا و شهادت نیز، امتحان الهی بود که سبب شد تا بسیاری از مردم، دینشان را مرهون سیدالشهدا علیهالسلام و قیام او باشند. مهمترین وظیفه ما به خصوص روحانیان، حفظ این نعمت، یادآوری آن و آشنا کردن مردم با وظایفشان در خصوص رهبری جامعه است، آن هم رهبری که در طول سی سال زعامت نمیتوان یک نمونه اشتباه قابل اثبات از ایشان یافت. وظیفه دیگری که به عنوان شکر این نعمت بر عهده داریم، این است که هر کس هر پست و شغلی که دارد، سعی کند کسانی در پستهای کشور سرکار بیایند که بتوانند وظیفهشان را به بهترین نحو انجام دهند. کسانی که مسئولیتی بر عهده میگیرند، باید سه ویژگی داشته باشند: اول شناخت اسلام، دوم شناخت اجتماعی و بصیرت که دشمن را بشناسند و نگاهشان نه به دشمن بلکه به خدا و یاری مردم باشد، سوم هم اینکه کار را با اخلاص و برای خدا انجام دهد و نه منافع شخصی و حزبی.
تاکنون نظری ثبت نشده است