- 1614
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 18 - 22 سوره قمر
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قمر- آیه 18 -22
کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَنُذُرِ
إِنَّآ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِى یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ
تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَ نُذُرِ
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ
ترجمه
قوم عاد (پیامبر خود را) تکذیب کردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
ما بر آنان در روز شوم، دنباله دار تند بادى سخت و سرد فرستادیم.
(تندبادى که) مردم را همچون تنه هاى درخت خرماى ریشه کن شده از جا برمىکند.
پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
و همانا ما قرآن را براى پندپذیرى آسان نمودیم، پس آیا پندپذیرى هست؟
مراد از «یوم نحسٍ مستمر» آن است که این تندباد در چند روز پى در پى بوده است، چنانکه در سوره فصّلت آیه 16 مى فرماید: باد را در چند روز شوم بر آنان وزاندیم. پس مراد از «مستمر» در این آیه، یعنى روزهاى پیوسته و دنباله دار. در آیه 7 سوره حاقّه، این ایام شوم هفت شب و هشت روز بیان شده است: «سبع لیالٍ و ثمانیة ایام»
«منقعر» از «قعر» به معناى ریشه کن شده است. «أعجاز» جمع «عَجُز» به معناى قسمت عقب یا پایین و تنه است.
بدى یا خوبى زمان، یا به خاطر حوادث خوب و بدى است که در آنها واقع مى شود و یا در جوهر زمان نحسى، یا خیرى است که ما از آن خبر نداریم.
پیام ها
1- قوم عاد از هلاکت قوم نوح عبرت نگرفتند. «کذبت قبلهم قوم نوح... کذبت عاد»
2- سیماى قوم عاد، تکذیب و انکار است. «کذّبت عاد»
3- میان انذار و عذاب رابطه است. (ابتدا انذار و اگر اثر نکرد عذاب) «فکیف کان عذابى و نذر»
4- در تاریخ و سرنوشت ملتها تفکّر کنید. «فکیف کان...»
5 - نتیجه تکذیب، قهر الهى است. «کذّبت... عذابى»
6- عوامل طبیعى مثل باد مى توانند وسیله کیفر مردم باشند. «کذّبت عاد... ریحاً صرصرا»
7- زمانها یکسان نیستند. (بعضى زمانها مبارک اند، همچون شب قدر، «لیلة مبارکة» و برخى شوم و نحس.) «یوم نحسٍ»
8 - با اراده خداوند باد هم مى تواند عامل رویش باشد، «ارسلنا الریاح لواقح» و هم مى تواند عامل ریزش باشد. «تنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعر»
9- بشر، هرکه باشد، در برابر قهر الهى خار و خسى بیش نیست. «تنزع الناس کانّهم اعجاز نخل...»
10- قوم عاد، مردمى تنومند و قوى بودند که از بن ریشه کن شدند. «کانّهم اعجاز نخل»
11- در تربیت، تکرار برخى مطالب ضرورى است. جمله «فکیف کان عذابى و نذر» تکرار شده است.
12- در نقل تاریخ، هدف اصلى (عبرت گرفتن) فراموش نشود. (بعد از بیان هر بخش، نقطه اصلى تکرار شده است) «لقد یسّرنا القرآن للذّکر فهل من مدّکرٍ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَنُذُرِ
إِنَّآ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِى یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ
تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَ نُذُرِ
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ
ترجمه
قوم عاد (پیامبر خود را) تکذیب کردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
ما بر آنان در روز شوم، دنباله دار تند بادى سخت و سرد فرستادیم.
(تندبادى که) مردم را همچون تنه هاى درخت خرماى ریشه کن شده از جا برمىکند.
پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
و همانا ما قرآن را براى پندپذیرى آسان نمودیم، پس آیا پندپذیرى هست؟
مراد از «یوم نحسٍ مستمر» آن است که این تندباد در چند روز پى در پى بوده است، چنانکه در سوره فصّلت آیه 16 مى فرماید: باد را در چند روز شوم بر آنان وزاندیم. پس مراد از «مستمر» در این آیه، یعنى روزهاى پیوسته و دنباله دار. در آیه 7 سوره حاقّه، این ایام شوم هفت شب و هشت روز بیان شده است: «سبع لیالٍ و ثمانیة ایام»
«منقعر» از «قعر» به معناى ریشه کن شده است. «أعجاز» جمع «عَجُز» به معناى قسمت عقب یا پایین و تنه است.
بدى یا خوبى زمان، یا به خاطر حوادث خوب و بدى است که در آنها واقع مى شود و یا در جوهر زمان نحسى، یا خیرى است که ما از آن خبر نداریم.
پیام ها
1- قوم عاد از هلاکت قوم نوح عبرت نگرفتند. «کذبت قبلهم قوم نوح... کذبت عاد»
2- سیماى قوم عاد، تکذیب و انکار است. «کذّبت عاد»
3- میان انذار و عذاب رابطه است. (ابتدا انذار و اگر اثر نکرد عذاب) «فکیف کان عذابى و نذر»
4- در تاریخ و سرنوشت ملتها تفکّر کنید. «فکیف کان...»
5 - نتیجه تکذیب، قهر الهى است. «کذّبت... عذابى»
6- عوامل طبیعى مثل باد مى توانند وسیله کیفر مردم باشند. «کذّبت عاد... ریحاً صرصرا»
7- زمانها یکسان نیستند. (بعضى زمانها مبارک اند، همچون شب قدر، «لیلة مبارکة» و برخى شوم و نحس.) «یوم نحسٍ»
8 - با اراده خداوند باد هم مى تواند عامل رویش باشد، «ارسلنا الریاح لواقح» و هم مى تواند عامل ریزش باشد. «تنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعر»
9- بشر، هرکه باشد، در برابر قهر الهى خار و خسى بیش نیست. «تنزع الناس کانّهم اعجاز نخل...»
10- قوم عاد، مردمى تنومند و قوى بودند که از بن ریشه کن شدند. «کانّهم اعجاز نخل»
11- در تربیت، تکرار برخى مطالب ضرورى است. جمله «فکیف کان عذابى و نذر» تکرار شده است.
12- در نقل تاریخ، هدف اصلى (عبرت گرفتن) فراموش نشود. (بعد از بیان هر بخش، نقطه اصلى تکرار شده است) «لقد یسّرنا القرآن للذّکر فهل من مدّکرٍ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است