- 6233
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 15 و 16 سوره ق
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ق - آیه 15 و 16
أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِى لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
ترجمه
مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدند.
و همانا ما انسان را آفریده ایم و هر چه را که نفسش او را وسوسه مى کند مى دانیم و ما از شریان و رگ گردن به او نزدیکتریم (و بر او مسلّطیم).
کلمه «عیینا» از «عى» به معناى عجز و ناتوانى، «لَبس» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
«وسوسه» در لغت به معناى صداى آهسته است و در اصطلاح، کنایه از افکار ناپسندى است که بر فکر و دل انسان مى گذرد.
کلمه «ورید» از ریشه «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است. از آنجا که این رگ، شاهراه گردش خون میان قلب و دیگر اعضاى بدن است، آن را «ورید» گفته اند.
براى ارشاد منحرفان، از هر شیوه صحیحى باید استفاده کرد. در آیات قبل نمونه هایى از قدرت خداوند در هستى و نمونه هایى از سرنوشت شوم کسانى که تکذیب مى کردند، بیان شد. این آیات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده که مگر ما در آفرینش اول عاجز شدیم تا از آفرینش دوم بازمانیم.
مشابه جمله «نحن أقرب الیه من حبل الورید»، این آیه است: «انّ اللّه یحول بین المرء و قلبه» خداوند میان انسان و قلب او حایل مىشود.
سرچشمه وسوسه، سه چیز است:
الف) نفس و خواهش هاى نفسانى. «توسوس به نفسه»
ب) شیطان. «فوسوس لهما الشیطان»
ج) بعضى انسانها و جنّیان. «الّذى یوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والناس»
علم خداوند به امور ما به دو علت است:
الف) چون آفریدگار ماست و خالق، مخلوق خود را مى شناسد: «الا یعلم من خلق»
«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه»
ب) چون بر ما احاطه دارد. «نعلم... و نحن أقرب الیه من حبل الورید»
لذا علم خدا دقیق، گسترده و بى واسطه است.
ریشهى شک در معاد دو چیز است:
یکى اینکه خدا از کجا مى داند هر کس چه کرده و ذرّات او در کجاست؟
دیگر اینکه از کجا مىتواند دوباره بیافریند؟
این آیه به هر دو جواب مىدهد:
او مىتواند، چون قبلاً انسان را آفریده است. «ولقد خلقنا الانسان»
او مىداند، چون وسوسه هاى نادیدنى را هم مى داند. «نعلم ما توسوس به نفسه»
پیام ها
1- آفرینش هر موجود، گواه بر قدرت آفریدگار بر آفرینش مجدد آن است. اگر آفریدن اول ممکن بود، خلقت دوباره نیز ممکن است. «افعیینا بالخلق الاول»
2- در گفتگو با مخالف، کوتاه ترین و رساترین کلمات را بکار ببرید. «افعیینا بالخلق الاول» (ممکن شمردن یکى و محال شمردن دیگرى تناقض است)
3- کافران، دلیلى بر انکار معاد ندارند، تنها شک و تردید است. «بل هم فى لبس من خلق جدید»
4- اگر مى خواهید عقیده اى سالم داشته باشید باید وسوسه ها را از خود دور کرده و نفس خود را اصلاح کنید. (انکار قیامت به خاطر آن است که خود را از وسوسه ها پاک نکرده اید.) «بل هم فى لبس... و نعلم ما توسوس به نفسه»
5 - علم و احاطه خداوند به بشر، در طول حیات اوست. «نحن أقرب الیه من حبل الورید»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِى لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
ترجمه
مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدند.
و همانا ما انسان را آفریده ایم و هر چه را که نفسش او را وسوسه مى کند مى دانیم و ما از شریان و رگ گردن به او نزدیکتریم (و بر او مسلّطیم).
کلمه «عیینا» از «عى» به معناى عجز و ناتوانى، «لَبس» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
«وسوسه» در لغت به معناى صداى آهسته است و در اصطلاح، کنایه از افکار ناپسندى است که بر فکر و دل انسان مى گذرد.
کلمه «ورید» از ریشه «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است. از آنجا که این رگ، شاهراه گردش خون میان قلب و دیگر اعضاى بدن است، آن را «ورید» گفته اند.
براى ارشاد منحرفان، از هر شیوه صحیحى باید استفاده کرد. در آیات قبل نمونه هایى از قدرت خداوند در هستى و نمونه هایى از سرنوشت شوم کسانى که تکذیب مى کردند، بیان شد. این آیات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده که مگر ما در آفرینش اول عاجز شدیم تا از آفرینش دوم بازمانیم.
مشابه جمله «نحن أقرب الیه من حبل الورید»، این آیه است: «انّ اللّه یحول بین المرء و قلبه» خداوند میان انسان و قلب او حایل مىشود.
سرچشمه وسوسه، سه چیز است:
الف) نفس و خواهش هاى نفسانى. «توسوس به نفسه»
ب) شیطان. «فوسوس لهما الشیطان»
ج) بعضى انسانها و جنّیان. «الّذى یوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والناس»
علم خداوند به امور ما به دو علت است:
الف) چون آفریدگار ماست و خالق، مخلوق خود را مى شناسد: «الا یعلم من خلق»
«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه»
ب) چون بر ما احاطه دارد. «نعلم... و نحن أقرب الیه من حبل الورید»
لذا علم خدا دقیق، گسترده و بى واسطه است.
ریشهى شک در معاد دو چیز است:
یکى اینکه خدا از کجا مى داند هر کس چه کرده و ذرّات او در کجاست؟
دیگر اینکه از کجا مىتواند دوباره بیافریند؟
این آیه به هر دو جواب مىدهد:
او مىتواند، چون قبلاً انسان را آفریده است. «ولقد خلقنا الانسان»
او مىداند، چون وسوسه هاى نادیدنى را هم مى داند. «نعلم ما توسوس به نفسه»
پیام ها
1- آفرینش هر موجود، گواه بر قدرت آفریدگار بر آفرینش مجدد آن است. اگر آفریدن اول ممکن بود، خلقت دوباره نیز ممکن است. «افعیینا بالخلق الاول»
2- در گفتگو با مخالف، کوتاه ترین و رساترین کلمات را بکار ببرید. «افعیینا بالخلق الاول» (ممکن شمردن یکى و محال شمردن دیگرى تناقض است)
3- کافران، دلیلى بر انکار معاد ندارند، تنها شک و تردید است. «بل هم فى لبس من خلق جدید»
4- اگر مى خواهید عقیده اى سالم داشته باشید باید وسوسه ها را از خود دور کرده و نفس خود را اصلاح کنید. (انکار قیامت به خاطر آن است که خود را از وسوسه ها پاک نکرده اید.) «بل هم فى لبس... و نعلم ما توسوس به نفسه»
5 - علم و احاطه خداوند به بشر، در طول حیات اوست. «نحن أقرب الیه من حبل الورید»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است