- 7927
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 7 و 8 سوره حجرات
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ججرات - آیه 7 و 8
وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِى کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
ترجمه
و بدانید که در میان شما رسول خداست که (شما باید از او پیروى کنید و) اگر او در بسیارى از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختى و مشقّت خواهید افتاد، ولى خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد یافتگان هستند.
(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،) فضل و نعمتى بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.
در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ، خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبر داد. مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد: هرگاه فاسقى خبرى آورد تحقیق کنید. این آیه مى فرماید: اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند، نه آنکه رهبر الهى تابع هیجانهاى ناپخته برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.
در روایات مى خوانیم: اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند، در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید، در شما خیرى نیست.
بر اساس روایات، یکى از مصادیق ایمان در جمله «حَبّبَ الیکم الایمان»، محبّت على ابن ابىطالب و مراد از کفر و فسوق و عصیان، دشمنى با اهل بیت پیامبر است.
در حدیث مىخوانیم: کسانى که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمى دانند، نعمتهاى الهى را کفران کرده، عملشان کم و تلاشهاى آنان نابود است.
رسیدن به رشد و کمال، هدیه الهى به انبیاست؛ «آتَینا ابراهِیم رُشدَه» و وظیفه آنها رشد دادن دیگران مىباشد؛ «یا قوم اتّبِعون اَهدِکم سَبیلَ الرّشاد» آنان نیز خود به دنبال رشد بوده اند، چنانکه حضرت موسى در بیابانها به دنبال حضرت خضر مى رود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ «هل اتّبعک على أن تُعلّمَن ممّا عُلّمتَ رُشداً»
ایمان زمینه رشد، «ولیؤمنوا بى لعلّهم یَرشُدون» و کتب آسمانى وسیله رشد هستند، «یَهدى اِلىَ الرُّشد». در این آیه نیز مؤمنان واقعى اهل رشد معرّفى شده اند. «اولئک هم الراشدون» به هر حال مراد از رشد در قرآن، رشد معنوى است، و این کوته فکرى است که انسان رشد را تنها در کامیابىهاى دنیوى بداند.
در مدیریّت و سیاستگذارى جامعه، اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل نباشد، از استبدادى سر در مى آورد که در آن رشدى نیست، «و ما اَمرُ فِرعونَ بِرَشید» ولى اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل باشد، زمینه رشد فراهم است. «اولئک هم الرّاشِدون»
پیام ها
1- اگر مى خواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم. (در آیه قبل، سخن از ندامت و پشیمانى بود و این آیه مى فرماید: به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهاى ندامت آور بیمه شوید.) «نادِمین - و اعلموا انّ فیکم رسول اللّه»
2- حضور پیامبر و رهبران الهى، امتیاز خاصّى براى جامعه است. «فیکم رسولاللَّه»
3- رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیکم رسول اللَّه»
4- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعى ندارد، امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظارى نابجاست. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
5 - مشکلات جوامع به خاطر دورى از مکتب انبیا وعمل به سلیقه ها و هوسهاى شخصى است. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
6- رهبر جامعه اسلامى باید استقلال رأى داشته باشد. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...» (دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستى رأى رهبر است مى خواهد، چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «ودّوا ما عَنِتّم...»
7- در مواردى که حکمى از طرف خدا و رسول نیست، مشورت با مردم و پیروى از آنها مانعى ندارد. «فى کثیرٍ من الامر»
8 - گرایش به مذهب، امرى فطرى است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیکم الایمان...»
9- ایمان، امرى قلبى است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. «حَبّبَ الیکم الایمان»
10- ایمان، زینت دلهاست. «و زَیّنَه فى قلوبکم» همان گونه که کوهها، دریاها، معادن، گلها، آبشارها و همه آنچه روى زمین است، زینت زمین است. «انّا جَعلنا ما على الارض زینةً لها» (آرى، زینت انسان، کمالات معنوى است و جلوه هاى مادّى، زینت زمین هستند.)
11- تولّى و تبرّى باید در کنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر...»
12- انکار قلبى و انگیزه فاسد، مقدّمه طغیان است. ابتدا فرمود: «الکفر» وسپس «الفسوق و العصیان»
13- آفات ایمان؛ کفر، فسوق و عصیان است. «حَبّب الیکم الایمان... کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»
14- تنفّر از بدىها، امرى فطرى است، «کَرّهَ الیکم الکفر...» و این تنفّر، مایه رشد انسان است. «اولئک هم الرّاشدون»
15- کسانى که از کفر، فسق و عصیان تنفّر ندارند، رشد ندارند. «کَرّهَ... اولئک هم الرّاشدون»
16- از نعمتهاى بزرگ الهى، علاقه به ایمان و بیزارى از کفر، فسق و عصیان است. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر... فَضلاً من اللَّه و نِعمة»
17- فضل خداوند، بر اساس علم و حکمت اوست، نه بدون ملاک و گزافه. «فضلاً... و اللّه علیم حکیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِى کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
ترجمه
و بدانید که در میان شما رسول خداست که (شما باید از او پیروى کنید و) اگر او در بسیارى از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختى و مشقّت خواهید افتاد، ولى خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد یافتگان هستند.
(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،) فضل و نعمتى بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.
در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ، خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبر داد. مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد: هرگاه فاسقى خبرى آورد تحقیق کنید. این آیه مى فرماید: اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند، نه آنکه رهبر الهى تابع هیجانهاى ناپخته برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.
در روایات مى خوانیم: اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند، در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید، در شما خیرى نیست.
بر اساس روایات، یکى از مصادیق ایمان در جمله «حَبّبَ الیکم الایمان»، محبّت على ابن ابىطالب و مراد از کفر و فسوق و عصیان، دشمنى با اهل بیت پیامبر است.
در حدیث مىخوانیم: کسانى که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمى دانند، نعمتهاى الهى را کفران کرده، عملشان کم و تلاشهاى آنان نابود است.
رسیدن به رشد و کمال، هدیه الهى به انبیاست؛ «آتَینا ابراهِیم رُشدَه» و وظیفه آنها رشد دادن دیگران مىباشد؛ «یا قوم اتّبِعون اَهدِکم سَبیلَ الرّشاد» آنان نیز خود به دنبال رشد بوده اند، چنانکه حضرت موسى در بیابانها به دنبال حضرت خضر مى رود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ «هل اتّبعک على أن تُعلّمَن ممّا عُلّمتَ رُشداً»
ایمان زمینه رشد، «ولیؤمنوا بى لعلّهم یَرشُدون» و کتب آسمانى وسیله رشد هستند، «یَهدى اِلىَ الرُّشد». در این آیه نیز مؤمنان واقعى اهل رشد معرّفى شده اند. «اولئک هم الراشدون» به هر حال مراد از رشد در قرآن، رشد معنوى است، و این کوته فکرى است که انسان رشد را تنها در کامیابىهاى دنیوى بداند.
در مدیریّت و سیاستگذارى جامعه، اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل نباشد، از استبدادى سر در مى آورد که در آن رشدى نیست، «و ما اَمرُ فِرعونَ بِرَشید» ولى اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل باشد، زمینه رشد فراهم است. «اولئک هم الرّاشِدون»
پیام ها
1- اگر مى خواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم. (در آیه قبل، سخن از ندامت و پشیمانى بود و این آیه مى فرماید: به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهاى ندامت آور بیمه شوید.) «نادِمین - و اعلموا انّ فیکم رسول اللّه»
2- حضور پیامبر و رهبران الهى، امتیاز خاصّى براى جامعه است. «فیکم رسولاللَّه»
3- رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیکم رسول اللَّه»
4- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعى ندارد، امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظارى نابجاست. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
5 - مشکلات جوامع به خاطر دورى از مکتب انبیا وعمل به سلیقه ها و هوسهاى شخصى است. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
6- رهبر جامعه اسلامى باید استقلال رأى داشته باشد. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...» (دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستى رأى رهبر است مى خواهد، چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «ودّوا ما عَنِتّم...»
7- در مواردى که حکمى از طرف خدا و رسول نیست، مشورت با مردم و پیروى از آنها مانعى ندارد. «فى کثیرٍ من الامر»
8 - گرایش به مذهب، امرى فطرى است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیکم الایمان...»
9- ایمان، امرى قلبى است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. «حَبّبَ الیکم الایمان»
10- ایمان، زینت دلهاست. «و زَیّنَه فى قلوبکم» همان گونه که کوهها، دریاها، معادن، گلها، آبشارها و همه آنچه روى زمین است، زینت زمین است. «انّا جَعلنا ما على الارض زینةً لها» (آرى، زینت انسان، کمالات معنوى است و جلوه هاى مادّى، زینت زمین هستند.)
11- تولّى و تبرّى باید در کنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر...»
12- انکار قلبى و انگیزه فاسد، مقدّمه طغیان است. ابتدا فرمود: «الکفر» وسپس «الفسوق و العصیان»
13- آفات ایمان؛ کفر، فسوق و عصیان است. «حَبّب الیکم الایمان... کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»
14- تنفّر از بدىها، امرى فطرى است، «کَرّهَ الیکم الکفر...» و این تنفّر، مایه رشد انسان است. «اولئک هم الرّاشدون»
15- کسانى که از کفر، فسق و عصیان تنفّر ندارند، رشد ندارند. «کَرّهَ... اولئک هم الرّاشدون»
16- از نعمتهاى بزرگ الهى، علاقه به ایمان و بیزارى از کفر، فسق و عصیان است. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر... فَضلاً من اللَّه و نِعمة»
17- فضل خداوند، بر اساس علم و حکمت اوست، نه بدون ملاک و گزافه. «فضلاً... و اللّه علیم حکیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است