- 1559
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 16سوره محمد
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره محمد - آیه 16
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَآءَهُمْ
ترجمه
و گروهى از آنان، کسانى هستند که (در ظاهر) به تو گوش مى سپارند، امّا همین که از نزد تو بیرون روند، به صاحبان علم و دانش گویند: او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانى هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هواى نفسشان پیروى کرده اند.
پس از بیان وضعیّت مؤمنان و کافران، این آیه به شیوه برخورد منافقان با گفتار پیامبر که برگرفته از وحى آسمان بود اشاره کرده و خطاب به پیامبر مى فرماید: کافرانى که در ظاهر مسلمان هستند، در مجالس تو شرکت مى کنند و به قرآن گوش مى دهند، امّا چون به حقانیّت تو و کتاب تو ایمان ندارند، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و لذا هرگاه به پیروانت که نسبت به سخنان تو علم دارند مىرسند، با تحقیر و تمسخر مىگویند: این چه سخنانى است که این مرد مى گوید؟!
امّا اى پیامبر! گمان نکنى که سخنان تو قابل درک نیست، بلکه روحیه عناد و لجاجت آنها باعث گردیده که خداوند بر دل آنها مُهر نهد و آنان قدرت درک حقیقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوس هاى خویش باشند.
از این که جمله «و اتّبعوا اهوائهم» پس از عبارتِ «طبع اللّه على قلوبهم» آمده است مى توان استفاده کرد که اگر انسان فهم، بینش و عقل خود را رها کند، تحت فرمان هوا و هوس و شهوت قرار مى گیرد.
پیام ها
1- حضور هر قشرى از مردم حتّى کافران و منافقان، نزد پیامبر اسلام آزاد بود. «منهم مَن یستمع الیک»
2- شناخت و افشاى حرکات مرموز مخالفان، براى مردم لازم است. «و منهم مَن یستمع الیک...»
3- منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. «یستمع... قالوا للذّین اوتوا العلم»
4- سؤال، اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد، قابل توبیخ است. «ماذا قال آنفاً»
5 - وحى الهى و سخنان پیامبر علمى و عالمپرور بود. «اوتوا العلم»
6- تشکیک در میان مسلمانان، نوعى تهاجم فرهنگى است. «ماذا قال آنفاً»
7- انسان، با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستى، زمینه مهر شدن دل خود را فراهم مى کند و قابلیّت فهم وحى و معارف الهى را از دست مى دهد. «أولئک الّذین طبع اللّه»
8 - به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیراى حق نیستند.
«و منهم مَن یستمع الیک... طبع اللّه على قلوبهم»
9- مسخره نمودن وحى و قرآن، موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز مى دارد. «ماذا قال آنفاً... طبع اللّه على قلوبهم»
10- اگر بر دلى مهر خورد، سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود. «طبع اللّه»
11- قلب و روح آدمى، فطرتاً حقّپذیر است. عواملى سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن مى شود. (کلمه «طبع»، معمولاً در مواردى به کار مى رود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
12- کسى که براى تضعیف پیامبر اقدام کند، در حقیقت با خدا طرف شده است. «یستمع الیک... ماذا قال آنفا... طبع اللّه على قلوبهم»
13- هوسها و خواهشهاى بى پایه بشر متعدّد است. «اتبعوا اهوائهم»
14- هواپرستى با خداپرستى سازگار نیست. «طبع اللّه على قلوبهم و اتبعوا اهوائهم»
منبع: پایگاه درس هایی از قران
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَآءَهُمْ
ترجمه
و گروهى از آنان، کسانى هستند که (در ظاهر) به تو گوش مى سپارند، امّا همین که از نزد تو بیرون روند، به صاحبان علم و دانش گویند: او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانى هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هواى نفسشان پیروى کرده اند.
پس از بیان وضعیّت مؤمنان و کافران، این آیه به شیوه برخورد منافقان با گفتار پیامبر که برگرفته از وحى آسمان بود اشاره کرده و خطاب به پیامبر مى فرماید: کافرانى که در ظاهر مسلمان هستند، در مجالس تو شرکت مى کنند و به قرآن گوش مى دهند، امّا چون به حقانیّت تو و کتاب تو ایمان ندارند، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و لذا هرگاه به پیروانت که نسبت به سخنان تو علم دارند مىرسند، با تحقیر و تمسخر مىگویند: این چه سخنانى است که این مرد مى گوید؟!
امّا اى پیامبر! گمان نکنى که سخنان تو قابل درک نیست، بلکه روحیه عناد و لجاجت آنها باعث گردیده که خداوند بر دل آنها مُهر نهد و آنان قدرت درک حقیقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوس هاى خویش باشند.
از این که جمله «و اتّبعوا اهوائهم» پس از عبارتِ «طبع اللّه على قلوبهم» آمده است مى توان استفاده کرد که اگر انسان فهم، بینش و عقل خود را رها کند، تحت فرمان هوا و هوس و شهوت قرار مى گیرد.
پیام ها
1- حضور هر قشرى از مردم حتّى کافران و منافقان، نزد پیامبر اسلام آزاد بود. «منهم مَن یستمع الیک»
2- شناخت و افشاى حرکات مرموز مخالفان، براى مردم لازم است. «و منهم مَن یستمع الیک...»
3- منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. «یستمع... قالوا للذّین اوتوا العلم»
4- سؤال، اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد، قابل توبیخ است. «ماذا قال آنفاً»
5 - وحى الهى و سخنان پیامبر علمى و عالمپرور بود. «اوتوا العلم»
6- تشکیک در میان مسلمانان، نوعى تهاجم فرهنگى است. «ماذا قال آنفاً»
7- انسان، با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستى، زمینه مهر شدن دل خود را فراهم مى کند و قابلیّت فهم وحى و معارف الهى را از دست مى دهد. «أولئک الّذین طبع اللّه»
8 - به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیراى حق نیستند.
«و منهم مَن یستمع الیک... طبع اللّه على قلوبهم»
9- مسخره نمودن وحى و قرآن، موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز مى دارد. «ماذا قال آنفاً... طبع اللّه على قلوبهم»
10- اگر بر دلى مهر خورد، سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود. «طبع اللّه»
11- قلب و روح آدمى، فطرتاً حقّپذیر است. عواملى سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن مى شود. (کلمه «طبع»، معمولاً در مواردى به کار مى رود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
12- کسى که براى تضعیف پیامبر اقدام کند، در حقیقت با خدا طرف شده است. «یستمع الیک... ماذا قال آنفا... طبع اللّه على قلوبهم»
13- هوسها و خواهشهاى بى پایه بشر متعدّد است. «اتبعوا اهوائهم»
14- هواپرستى با خداپرستى سازگار نیست. «طبع اللّه على قلوبهم و اتبعوا اهوائهم»
منبع: پایگاه درس هایی از قران
تاکنون نظری ثبت نشده است