- 50
- 1000
- 1000
- 1000
ما و حضرت ولی عصر(عج)، 2
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ما و حضرت ولی عصر(عج)»، جلسه دوم: دوران کمال دینداری، سال 1404
بعد از مدّت طولانی با احتیاط بنا بر این شد که چند جلسه به محضر مبارک حضرت حجّت سلام الله علیه عرض ادب کنیم.
چند جهت این احتیاط این است که برداشت بنده این است که نگاه جامعهی ما به موضوع مهدویت، آسیب خورده است، بعضی زوایای این امر قدری جابجا شده است.
اتفاقاً بحث مهدویت بحث خیلی پیچیدهای هست، ضمن اینکه از ارکان اعتقاد است، یعنی موضوع مهدویت از لبّ قرآن و لبّ لباب روایات است، بدون مهدویت اصلاً مسئلهی خاتمیت از بین میرود، یعنی جایگاه مهدویت اینقدر مهم است، اگر مسئلهی مهدویت نبود، ختم نبوّت گیر داشت؛ به همین جهت، جهات مختلف بحث وجود دارد.
اما یک قسمت از بحث که خیلی در توجّه ما به حضرت اثربخش است، و یک جهت احتیاط بنده هم این است که شأن حضرت از اینکه کسی مانند من از او صحبت کند، أجلّ است، یک جهت فرار کردن بنده از این بحث هم همین است، ساحت قدسی او…
اینطور بگویم، «صفی الدّین حلّی» به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکند که «جَلَّ مَعْناکَ أَنْ یُحِیطَ بِکَ الشِّعْرُ»، نمیشود تو را به قالب الفاظ و شعر درآورد!
یا اینکه سعدی میگوید: «کَس را چه زور و زَهره که وصف علی کند»…
حال وجود مبارک حضرت حجّت سلام الله علیه از جهت بروز حقیقت، با همهی ائمه علیهم السلام تفات دارد، نقطهی جمع الجمعی انبیاء و اولیاء علیهم السلام است.
اگر برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته شده است «کَس را چه زور و زَهره که وصف علی کند»، یا اینکه حضرت هادی روحی فداه، بدون اینکه بخواهم فرمایش حضرت را کنار شعر سعدی بگویم، به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرده است که «وَ فِی مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَکَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِینَ وَ تَقْرِیظِ الْوَاصِفِینَ»، اصلاً چه کسی میتواند از تو حرف بزند؟
بعد از مدّت طولانی با احتیاط بنا بر این شد که چند جلسه به محضر مبارک حضرت حجّت سلام الله علیه عرض ادب کنیم.
چند جهت این احتیاط این است که برداشت بنده این است که نگاه جامعهی ما به موضوع مهدویت، آسیب خورده است، بعضی زوایای این امر قدری جابجا شده است.
اتفاقاً بحث مهدویت بحث خیلی پیچیدهای هست، ضمن اینکه از ارکان اعتقاد است، یعنی موضوع مهدویت از لبّ قرآن و لبّ لباب روایات است، بدون مهدویت اصلاً مسئلهی خاتمیت از بین میرود، یعنی جایگاه مهدویت اینقدر مهم است، اگر مسئلهی مهدویت نبود، ختم نبوّت گیر داشت؛ به همین جهت، جهات مختلف بحث وجود دارد.
اما یک قسمت از بحث که خیلی در توجّه ما به حضرت اثربخش است، و یک جهت احتیاط بنده هم این است که شأن حضرت از اینکه کسی مانند من از او صحبت کند، أجلّ است، یک جهت فرار کردن بنده از این بحث هم همین است، ساحت قدسی او…
اینطور بگویم، «صفی الدّین حلّی» به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکند که «جَلَّ مَعْناکَ أَنْ یُحِیطَ بِکَ الشِّعْرُ»، نمیشود تو را به قالب الفاظ و شعر درآورد!
یا اینکه سعدی میگوید: «کَس را چه زور و زَهره که وصف علی کند»…
حال وجود مبارک حضرت حجّت سلام الله علیه از جهت بروز حقیقت، با همهی ائمه علیهم السلام تفات دارد، نقطهی جمع الجمعی انبیاء و اولیاء علیهم السلام است.
اگر برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته شده است «کَس را چه زور و زَهره که وصف علی کند»، یا اینکه حضرت هادی روحی فداه، بدون اینکه بخواهم فرمایش حضرت را کنار شعر سعدی بگویم، به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرده است که «وَ فِی مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَکَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِینَ وَ تَقْرِیظِ الْوَاصِفِینَ»، اصلاً چه کسی میتواند از تو حرف بزند؟


تاکنون نظری ثبت نشده است