- 25
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، 47
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه چهل و هفتم: سیره امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در جنگ صفین، سال 1399
در مقدمه ی جنگ صفین بودیم. امیر المؤمنین صلوات الله علیه خیلی تلاش کرد که شام را بدن درگیری، بدون جنگ، به مسیری ببرد که اینها به سمت اطاعت، به سمت قانون مداری، به سمت تن دادن به مسئولیت های اجتماعی بیایند ولی عمل نکردند. و حضرت در تدارک بود با آنها مقابله کند که جنگ جمل پیش آمد. به خاطر اهمیت جمل که در واقع بصره اشغال شده بود که یکی از مراکز مهم داخل جهان اسلام بود حضرت دیدند عراق از دست می رود سراغ جملیان رفتند. بعد از شکست آنها به کوفه برگشتند، مدت اندکی ساز و برگ آماده شود و تلاش شود و میانجی به سمت شام فرستادند، آن هم کسی که به معاویه نزدیک باشد و اتفاقاً از امیر-المؤمنین کمی دور باشد. جریر بن عبد الله بجلی و آن چند ماه معطلی را هم معاویه فرصت را غنیمت شمرد. امیر المؤمنین از این طرف می خواست او عذر نداشته باشد، اتمام حجت شود. حضرت دائم دنبال این بود که افکار عمومی بفهمند حضرت دارد چه کار می کند. حضرت جنگ طلب نیست. از طرفی بخش زیادی از جهان اسلام توسط معاویه اشغال شده، پس نمی دهد. حضرت خیلی تلاش کردند. با این مبانجی ای که فرستادند، رفت و برگشت ها، گفتگوها، او کوتاه نیامد بلکه تحرکات نظامی آغاز کرد.
شد مأمن و پناهگاه کسانی که با امیر المؤمنین دشمن بدند، گاهی ضربه می زدند و فرار می کردند. رقه در واقع شد مرز شام و مرکز تجمع مخالفان امیر المؤمنین و یک جورهایی مرکز صدور ویزا برای رفتن به شام که این را قبلاً عرض کردیم و آنجا تحرکات نظامی می-کردند. امیر المؤمنین برای همین مالک را فرستاد در شمال عراق تا جلوی تحرکات آنها را بگیرد. اگر امیر المؤمنین کمی صبر کرده بود، معاویه لشکر فراهم تری گرد آورده بود و جنگ را آغاز می کرد. حضرت دید دیگر فرصت به اندازه کافی گذشت، شروع به جمع آوری سپاه کرد و مردم هم همانطوری که قبلاً هم عرض کردیم، به شدت مشتاق به جنگ با معاویه بودند چون هم شخصیت دینی او را می شناختند و هم شخصیت اجتماعی او را می دانستند و هم درگیری ای که بین عرب های کوفه بود که خودشان را مظلوم و قریشیان و بنی امیه را ظالم می دیدند هم بود. انگیزه های متعدد مختلفی بود. مردم یک سپاه بزرگی بین 90 هزار تا 150 هزار بودند. جمعیت لشکر امیرالمؤمنین بسیار زیاد است. جلوتر عرض می کنیم که حضرت فرمود هیچ بدری ای یعنی کسی که در جنگ بدر حضور داشته نیست الّا اینکه با من بیعت کرده و در لشکر من است و یک نفر هم در سپاه مقابل نیست. یعنی ریشه داران، سابقه داران اسلام همه حضور داشتند. حضرت برای حرکت آماده شدند و از طرفی امیر-المؤمنین جنگ و صلحش در پناه اطاعت الهی است و آموزش سبک زندگی اسلامی. در نشستن و غیرسفر و حالت عادی که آدم آرامش دارد چگونه به اسلام عمل کند، در جنگ چگونه به اسلام عمل کند.
در مقدمه ی جنگ صفین بودیم. امیر المؤمنین صلوات الله علیه خیلی تلاش کرد که شام را بدن درگیری، بدون جنگ، به مسیری ببرد که اینها به سمت اطاعت، به سمت قانون مداری، به سمت تن دادن به مسئولیت های اجتماعی بیایند ولی عمل نکردند. و حضرت در تدارک بود با آنها مقابله کند که جنگ جمل پیش آمد. به خاطر اهمیت جمل که در واقع بصره اشغال شده بود که یکی از مراکز مهم داخل جهان اسلام بود حضرت دیدند عراق از دست می رود سراغ جملیان رفتند. بعد از شکست آنها به کوفه برگشتند، مدت اندکی ساز و برگ آماده شود و تلاش شود و میانجی به سمت شام فرستادند، آن هم کسی که به معاویه نزدیک باشد و اتفاقاً از امیر-المؤمنین کمی دور باشد. جریر بن عبد الله بجلی و آن چند ماه معطلی را هم معاویه فرصت را غنیمت شمرد. امیر المؤمنین از این طرف می خواست او عذر نداشته باشد، اتمام حجت شود. حضرت دائم دنبال این بود که افکار عمومی بفهمند حضرت دارد چه کار می کند. حضرت جنگ طلب نیست. از طرفی بخش زیادی از جهان اسلام توسط معاویه اشغال شده، پس نمی دهد. حضرت خیلی تلاش کردند. با این مبانجی ای که فرستادند، رفت و برگشت ها، گفتگوها، او کوتاه نیامد بلکه تحرکات نظامی آغاز کرد.
شد مأمن و پناهگاه کسانی که با امیر المؤمنین دشمن بدند، گاهی ضربه می زدند و فرار می کردند. رقه در واقع شد مرز شام و مرکز تجمع مخالفان امیر المؤمنین و یک جورهایی مرکز صدور ویزا برای رفتن به شام که این را قبلاً عرض کردیم و آنجا تحرکات نظامی می-کردند. امیر المؤمنین برای همین مالک را فرستاد در شمال عراق تا جلوی تحرکات آنها را بگیرد. اگر امیر المؤمنین کمی صبر کرده بود، معاویه لشکر فراهم تری گرد آورده بود و جنگ را آغاز می کرد. حضرت دید دیگر فرصت به اندازه کافی گذشت، شروع به جمع آوری سپاه کرد و مردم هم همانطوری که قبلاً هم عرض کردیم، به شدت مشتاق به جنگ با معاویه بودند چون هم شخصیت دینی او را می شناختند و هم شخصیت اجتماعی او را می دانستند و هم درگیری ای که بین عرب های کوفه بود که خودشان را مظلوم و قریشیان و بنی امیه را ظالم می دیدند هم بود. انگیزه های متعدد مختلفی بود. مردم یک سپاه بزرگی بین 90 هزار تا 150 هزار بودند. جمعیت لشکر امیرالمؤمنین بسیار زیاد است. جلوتر عرض می کنیم که حضرت فرمود هیچ بدری ای یعنی کسی که در جنگ بدر حضور داشته نیست الّا اینکه با من بیعت کرده و در لشکر من است و یک نفر هم در سپاه مقابل نیست. یعنی ریشه داران، سابقه داران اسلام همه حضور داشتند. حضرت برای حرکت آماده شدند و از طرفی امیر-المؤمنین جنگ و صلحش در پناه اطاعت الهی است و آموزش سبک زندگی اسلامی. در نشستن و غیرسفر و حالت عادی که آدم آرامش دارد چگونه به اسلام عمل کند، در جنگ چگونه به اسلام عمل کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است