- 17
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، 45
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه چهل و پنجم: اقدامات امیرالمؤمنین علیهالسلام پیش از جنگ صفین (3)، سال 1399
امیرالمؤمنین علیه السلام از جمل و بصره برگشتند، اقداماتی انجام دادند و اشعث و جریر را عزل کردند، به دلایلی قیس را از مصر برگرداندند. جریر شخصیتی بود که از جنس معاویه بود و حضرت او را عزل کرد، منتهی او را به عنوان میانجی به سوی شام فرستاد و او با بی درایتی و یا خیانت وقت تلف کرد و فرصت را سوزاند تا معاویه آماده نبرد با حضرت شود و حتی اگر حضرت نمیخواست جنگ را آغاز کند، او مهیای نبرد با حضرت شده بود. اینجا اتفاقاتی افتاد، امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد اینکه چرا من جریر را به سمت شام فرستادم با اینکه مردم کوفه بسیاری علاقهمند به نبرد با معاویه بودند، چون گفتند: باید حکومت را تحویل بدهد، حضرت در نامهای که بسیار مهم است و از یادگاریهای سید بن طاووس هم هست و در منابع مختلف هم آمده است، متن کامل آن را شیخ کلینی در یکی از آثارش نوشته است، این کتاب به دست ما نرسید. سید بن طاووس در وصیتنامهاش به فرزندش میگوید: این متن که شیخ کلینی نوشته خیلی مهم است و چون ممکن است به دیگران نرسد من برایت نقل میکنم و این مانده است. چند نکته مهم درونش هست، ما به بحث سقیفه نپرداختیم و انشاءالله بعد از جنگ صفین و نهروان با توجه به اینکه این نامه را حضرت سال 38 نوشتند و ما الآن اوایل سال 37 هستیم، بعداً بحث سقیفه را از این نامه بحث خواهیم کرد.
حضرت دستور داده بودند هر روز جمعه، موقع نماز جمعه این نامه را یکبار برای مردم بخوانند. امیرالمؤمنین خیلی به افکار عمومی احترام میگذاشت و در تبیین فکر خود و در تصحیح بعضی از اوهام و شبهات جامعه اهتمام داشت. لذا اینجا هم حضرت امیر علیه السلام اینطور فرمودند: «فَبَعَثْتُ جَرِیرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ إِلَى مُعَاوِیَةَ مُعْذِراً إِلَیْهِ» من جریر را فرستادم نه اینکه فکر میکردم جریر یک میانجی خوبی است یا سفیر من است، خواستم عذر از بین برود و حجت هم بر معاویه و هم بر مردم شام تمام شود. بعضی از کسانی که اهل جنگ و همراهی با حضرت در کوفه نبودند، خیلی حضرت اهتمام دارند. برو به معاویه بگو: تو را چه به خون خلیفه قبل، اگر قرار بر خونخواهی است، فرزندان او باید خونخواه او باشند. شما و آنها بیایید با آن چیزی که مردم بیعت کردند، وارد شوید و بیایید در دادگاه شکایت کنید، میدهیم دادگاه بررسی کند. یعنی نیازی به گروکشی و یکبار جنگ جمل و یکبار جنگ صفین ندارد، شما دادگاه بیایید و بررسی کنید و اینطور یک خدعه بچهگانه است. اینکه به اسم خونخواهی بخش مهمی از جامعه اسلامی را مالیات ندهد و نخواهد طبق قوانین حاکمیت جلو بیاید، به اسم خونخواهی برای یک نفر نمیشود. حضرت فرمودند: مردمی که آمدند بیعت کردند، مهاجر و انصار آمدند. شما در شام چه کسی را دارید که از اینها دین شناس تر باشد؟اگر خلفای قبلی را قبول دارید، همانطور با من بیعت شده و با جمعیت بیشتر و اصحاب برجستهتر، اگر هم او را قبول ندارید که شما منصوب آن حاکمان هستید. دو نکته هست یکی اینکه معاویه این کار را کرده بود که از من شام را باج بگیرد و مصر پشتوانه مالیاش باشد و اسم جنگ و خونخواهی بهانه بود. وقتی جنگ بر اینها سخت شد و دیگر نتوانستند مقاومت کنند، قرآن به نیزه کردند. حضرت فرمودند: من که آغاز جنگ صفین برای شما قرآن خواندم و از اول گفتم جنگ نکنیم! حضرت میخواهند بگویند که اینها دنبال بهانه بودند.
امیرالمؤمنین علیه السلام از جمل و بصره برگشتند، اقداماتی انجام دادند و اشعث و جریر را عزل کردند، به دلایلی قیس را از مصر برگرداندند. جریر شخصیتی بود که از جنس معاویه بود و حضرت او را عزل کرد، منتهی او را به عنوان میانجی به سوی شام فرستاد و او با بی درایتی و یا خیانت وقت تلف کرد و فرصت را سوزاند تا معاویه آماده نبرد با حضرت شود و حتی اگر حضرت نمیخواست جنگ را آغاز کند، او مهیای نبرد با حضرت شده بود. اینجا اتفاقاتی افتاد، امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد اینکه چرا من جریر را به سمت شام فرستادم با اینکه مردم کوفه بسیاری علاقهمند به نبرد با معاویه بودند، چون گفتند: باید حکومت را تحویل بدهد، حضرت در نامهای که بسیار مهم است و از یادگاریهای سید بن طاووس هم هست و در منابع مختلف هم آمده است، متن کامل آن را شیخ کلینی در یکی از آثارش نوشته است، این کتاب به دست ما نرسید. سید بن طاووس در وصیتنامهاش به فرزندش میگوید: این متن که شیخ کلینی نوشته خیلی مهم است و چون ممکن است به دیگران نرسد من برایت نقل میکنم و این مانده است. چند نکته مهم درونش هست، ما به بحث سقیفه نپرداختیم و انشاءالله بعد از جنگ صفین و نهروان با توجه به اینکه این نامه را حضرت سال 38 نوشتند و ما الآن اوایل سال 37 هستیم، بعداً بحث سقیفه را از این نامه بحث خواهیم کرد.
حضرت دستور داده بودند هر روز جمعه، موقع نماز جمعه این نامه را یکبار برای مردم بخوانند. امیرالمؤمنین خیلی به افکار عمومی احترام میگذاشت و در تبیین فکر خود و در تصحیح بعضی از اوهام و شبهات جامعه اهتمام داشت. لذا اینجا هم حضرت امیر علیه السلام اینطور فرمودند: «فَبَعَثْتُ جَرِیرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ إِلَى مُعَاوِیَةَ مُعْذِراً إِلَیْهِ» من جریر را فرستادم نه اینکه فکر میکردم جریر یک میانجی خوبی است یا سفیر من است، خواستم عذر از بین برود و حجت هم بر معاویه و هم بر مردم شام تمام شود. بعضی از کسانی که اهل جنگ و همراهی با حضرت در کوفه نبودند، خیلی حضرت اهتمام دارند. برو به معاویه بگو: تو را چه به خون خلیفه قبل، اگر قرار بر خونخواهی است، فرزندان او باید خونخواه او باشند. شما و آنها بیایید با آن چیزی که مردم بیعت کردند، وارد شوید و بیایید در دادگاه شکایت کنید، میدهیم دادگاه بررسی کند. یعنی نیازی به گروکشی و یکبار جنگ جمل و یکبار جنگ صفین ندارد، شما دادگاه بیایید و بررسی کنید و اینطور یک خدعه بچهگانه است. اینکه به اسم خونخواهی بخش مهمی از جامعه اسلامی را مالیات ندهد و نخواهد طبق قوانین حاکمیت جلو بیاید، به اسم خونخواهی برای یک نفر نمیشود. حضرت فرمودند: مردمی که آمدند بیعت کردند، مهاجر و انصار آمدند. شما در شام چه کسی را دارید که از اینها دین شناس تر باشد؟اگر خلفای قبلی را قبول دارید، همانطور با من بیعت شده و با جمعیت بیشتر و اصحاب برجستهتر، اگر هم او را قبول ندارید که شما منصوب آن حاکمان هستید. دو نکته هست یکی اینکه معاویه این کار را کرده بود که از من شام را باج بگیرد و مصر پشتوانه مالیاش باشد و اسم جنگ و خونخواهی بهانه بود. وقتی جنگ بر اینها سخت شد و دیگر نتوانستند مقاومت کنند، قرآن به نیزه کردند. حضرت فرمودند: من که آغاز جنگ صفین برای شما قرآن خواندم و از اول گفتم جنگ نکنیم! حضرت میخواهند بگویند که اینها دنبال بهانه بودند.
تاکنون نظری ثبت نشده است