- 17
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، 42
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه چهل و دوم: اقدامات امیرالمومنین علیهالسلام در شهر کوفه پس از بازگشت از جنگ جمل، سال 1399
بحث به حکومت امیرالمؤمنین و حرکت حضرت از مدینه به سمت بصره برای جنگ جمل و بازگشت حضرت از جنگ جمل و بصره به سمت کوفه، اتفاقاتی افتاد در مسیر که حضرت اشعث و جَریر را عزل نمودند و بخشی از مباحث اشعث را عرض کردیم. حضرت به کوفه رسیدند. حضرت چند کار انجام دادند. در رحبه کوفه میدان اصلی شهر یک سخنرانی مهمی فرمودند و اختلاف در منابع تاریخی بود، چون حضرت از جنگ جمل برگشته بودند و مردم شک کرده بودند که آیا امیرالمؤمنین در جنگ جمل حق داشته یا نه و حضرت برای اثبات حقانیت مناشده فرمودند. مناشَده در ادبیات عرب وقتی مردمی هستند که بین مردم، خواص این موضوع را میدانند. یکوقت یک نفر نمیداند و میرویم به او یادآوری میکنیم و یکوقت میدانند و عناد دارند و کتمان میکنند. برای اینکه دیگران با خبر شوند مناشَده میکنند. یعنی به مردم قسم میدهند که آیا شما را به خدا در بین شما کسی نیست که شنیده باشند پیغمبر در مورد من فرمود: من اولای به شما نیستم، «فمن کنتُ مولاه فعلی مولاه» هرکس من مولای او هستم، علی هم مولای اوست. از بین شما چه کسی یادش هست؟ دوازده نفر، پانزده نفر، هفده نفر بلند شدند گفتند ما بودیم. طبق نقلهای مختلف تعداد متفاوت ذکر شده است.
حدیث غدیر دو تواتر درونش هست. یک قطعیت صادر شدن از رسول خدا(ص) و یکی قطعاً از امیرالمؤمنین، یعنی کسانی که محقق علم حدیث هستند در منابع غیر شیعه میگویند: حدیث غدیر دو تواتر دارد. قطعاً امیرالمؤمنین به آن استشهاد کرده و قطعاً پیغمبر هم فرموده است. لذا بعضی میگویند: چرا امیرالمؤمنین خودشان با حدیث غدیر، استناد نکردند؟ چندین بار این کار را کردند و یکی اینجاست که این متواتر است. چرا؟ چون در میدان اصلی کوفه جمعیت زیادی حاضر هستند و اصحابی آنجا حضور دارند و حداقل دوازده نفر ایستادند و این روایت نزد برادران اهل سنت متواتر است. چرا مناشده میکردند؟ میخواستند بگویند: این یک امر واقع شده و قطعی است، میدانند ولی عدهای پوشاندند. چون اگر نپوشانده بودند معنی نداشت ولی چون دیگرانی هستند که حقیقت را میپوشاندند، یکی از یاران حضرت که این اگر صحابی بود کم سن و سال بود و در واقعه حج شرکت نکرده بود، وقتی حدیث «من کنت مولاه» را شنید، تعجب کرد. از بلندی معنای اینکه همانطور که باید جای و مالت را فدای پیغمبر بکنی و امرش را مقدم بدانید، برای امیرالمؤمنین هم هست. اینقدر تعجب کردند یک مقدار در ذهنم دچار گیجی و شک شدم و نزد زید بن ارقَم رفتم. گفتم: آیا تو چنین چیزی از پیغمبر شنیدی؟ گفت: بله، شنیدیم. از همین تعجب یک عرب اصیل فصیح، معلوم میشود معنای حدیث غدیر اینقدر بلند بوده که البته ادله فراوان است منتهی اینها سالها کتمان میکردند. لذا امیرالمؤمنین دوباره برای اینکه مردم کوفه که بسیاریشان، اکثریت مطلق صحابی نیستند، میخواهد اینها بفهمند، اصحاب پیغمبر را بلند میکند و میگوید: شما بگویید که در مورد چه جملاتی شنیدید؟ حضرت استناد میکند و قسم میدهد که اعتراف کنند و یکی حدیث غدیر است.
بحث به حکومت امیرالمؤمنین و حرکت حضرت از مدینه به سمت بصره برای جنگ جمل و بازگشت حضرت از جنگ جمل و بصره به سمت کوفه، اتفاقاتی افتاد در مسیر که حضرت اشعث و جَریر را عزل نمودند و بخشی از مباحث اشعث را عرض کردیم. حضرت به کوفه رسیدند. حضرت چند کار انجام دادند. در رحبه کوفه میدان اصلی شهر یک سخنرانی مهمی فرمودند و اختلاف در منابع تاریخی بود، چون حضرت از جنگ جمل برگشته بودند و مردم شک کرده بودند که آیا امیرالمؤمنین در جنگ جمل حق داشته یا نه و حضرت برای اثبات حقانیت مناشده فرمودند. مناشَده در ادبیات عرب وقتی مردمی هستند که بین مردم، خواص این موضوع را میدانند. یکوقت یک نفر نمیداند و میرویم به او یادآوری میکنیم و یکوقت میدانند و عناد دارند و کتمان میکنند. برای اینکه دیگران با خبر شوند مناشَده میکنند. یعنی به مردم قسم میدهند که آیا شما را به خدا در بین شما کسی نیست که شنیده باشند پیغمبر در مورد من فرمود: من اولای به شما نیستم، «فمن کنتُ مولاه فعلی مولاه» هرکس من مولای او هستم، علی هم مولای اوست. از بین شما چه کسی یادش هست؟ دوازده نفر، پانزده نفر، هفده نفر بلند شدند گفتند ما بودیم. طبق نقلهای مختلف تعداد متفاوت ذکر شده است.
حدیث غدیر دو تواتر درونش هست. یک قطعیت صادر شدن از رسول خدا(ص) و یکی قطعاً از امیرالمؤمنین، یعنی کسانی که محقق علم حدیث هستند در منابع غیر شیعه میگویند: حدیث غدیر دو تواتر دارد. قطعاً امیرالمؤمنین به آن استشهاد کرده و قطعاً پیغمبر هم فرموده است. لذا بعضی میگویند: چرا امیرالمؤمنین خودشان با حدیث غدیر، استناد نکردند؟ چندین بار این کار را کردند و یکی اینجاست که این متواتر است. چرا؟ چون در میدان اصلی کوفه جمعیت زیادی حاضر هستند و اصحابی آنجا حضور دارند و حداقل دوازده نفر ایستادند و این روایت نزد برادران اهل سنت متواتر است. چرا مناشده میکردند؟ میخواستند بگویند: این یک امر واقع شده و قطعی است، میدانند ولی عدهای پوشاندند. چون اگر نپوشانده بودند معنی نداشت ولی چون دیگرانی هستند که حقیقت را میپوشاندند، یکی از یاران حضرت که این اگر صحابی بود کم سن و سال بود و در واقعه حج شرکت نکرده بود، وقتی حدیث «من کنت مولاه» را شنید، تعجب کرد. از بلندی معنای اینکه همانطور که باید جای و مالت را فدای پیغمبر بکنی و امرش را مقدم بدانید، برای امیرالمؤمنین هم هست. اینقدر تعجب کردند یک مقدار در ذهنم دچار گیجی و شک شدم و نزد زید بن ارقَم رفتم. گفتم: آیا تو چنین چیزی از پیغمبر شنیدی؟ گفت: بله، شنیدیم. از همین تعجب یک عرب اصیل فصیح، معلوم میشود معنای حدیث غدیر اینقدر بلند بوده که البته ادله فراوان است منتهی اینها سالها کتمان میکردند. لذا امیرالمؤمنین دوباره برای اینکه مردم کوفه که بسیاریشان، اکثریت مطلق صحابی نیستند، میخواهد اینها بفهمند، اصحاب پیغمبر را بلند میکند و میگوید: شما بگویید که در مورد چه جملاتی شنیدید؟ حضرت استناد میکند و قسم میدهد که اعتراف کنند و یکی حدیث غدیر است.
تاکنون نظری ثبت نشده است