- 49
- 1000
- 1000
- 1000
تأملی در عظمت خلقت و آیات آفرینش،10
سخنرانی آیت الله حسین انصاریان با موضوع " تأملی در عظمت خلقت و آیات آفرینش" جلسه دهم: مسیر معناسازی انسان، سال 1404
سخن در باب حقیقتی قرآنی است. محور اول انسان است، کلمه ناتمام خداست. خداوند متعال در آیات خود، همه جهان هستی را کلمات خود میخواند. انسان، گرانقدرترین و شگفتانگیزترینِ این کلمات است. اما ویژگی منحصربهفرد انسان این است که خداوند او را بیمعنا آفرید. برخلاف دیگر مخلوقات که معنای ثابت و تکوینی خود را دارند، انسان با اختیار به دنیا میآید تا خود، با انتخابهایش، معنای وجود خویش را بنویسد. نوزاد انسان در بدو تولد نه مؤمن است و نه کافر؛ یک ظرفیت خالص است که باید به اختیار خود پر شود. این، هم بزرگترین کرامت انسان است و هم سنگینترین مسئولیت او. محور دوم، ابزار معناسازی و خطر تعطیلی آنهاست. خداوند برای آنکه انسان بتواند خود را به بهترین شکل معنا کند،سه ابزار حیاتی و نورانی به او عطا فرموده است که در قرآن به آنها تصریح شده است: 1.قلب و عقل (نیروی فهم): برای درک حقایق توحید، نبوت، معاد و تشخیص حلال از حرام. 2.چشم (قوه بینش): برای دیدن آیات الهی در آفاق و انفس و عبرتگیری از جهان. 3.گوش (قوه شنوایی): برای شنیدن سخن حق، صوت قرآن و پندهای حکمتآمیز. وقتی انسان این ابزارها را تعطیل میکند؛ یعنی آنها را از مسیر اصلیشان منحرف میسازد: عقل و فهم را فقط وقف دانشهای مادی و زندگی دنیوی میکند (یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا) و از معرفت خدا بازمیماند. چشم را فقط به زیباییهای فانی و ظواهر دنیا میدوزد و از مشاهده جلال الهی غافل میشود. گوش را به شنیدن هر صدایی میسپارد، جز ندای حق. در این حالت، این نعمتهای بزرگ تبدیل به قلبی که نمیفهمد، چشمی که نمیبیند و گوشی که نمیشنود میشود. نتیجه این تعطیلی، غفلت است و انسان غافل، در قرآن همردیف چهارپایان شمرده شده است. محور سوم: صراط مستقیم، تنها راه معناداری حقیقی، خداوند برای نجات انسان از این غفلت و بیمعنایی،یک راه بیبدیل و خالص نهاده است: صراط مستقیم. این راه، ویژگیهای منحصربهفردی دارد: راه مستقیم و بدون انحراف و کژی است. راهی استوار و متقن (ذوالقوام) است. راه انبیا، صدیقان، شهدا و صالحان است. از آدم تا خاتم و اوصیای معصومش، همه در این راه گام نهادهاند. راهی یگانه است و تفرقه و پراکندگی در آن راه ندارد. هرگونه انشعاب از آن، به پریشانی و نابودی میانجامد. محور چهارم: مؤمن حقیقی و ثمره رستگاری. کسی که با تکیه بر آن ابزار سهگانه(عقل، چشم و گوش حقیقیبین) در این صراط مستقیم گام بگذارد، به ایمان حقیقی میرسد. ایمانی که بر پایه یقین به غیب استوار است. مانند زرهی فولادین، با تهدید یا تطمیع شکسته نمیشود. (مانند ایمان راسخ حضرت عباس علیه السلام که در کربلا هرگز از فرمان امامش تخطی نکرد). انسان را وادار به «اقامه نماز» به معنای واقعی میکند؛ نمازی که از روی عشق و محبت و با حضور قلب است و پیوسته ادامه دارد. نتیجه نهایی این راه و این ایمان، فلاح (رستگاری تمامعیار) است. رستگاری که در قرآن به آن وعده داده شده، یعنی رسیدن به: حیات بیمرگ (بهشت)، عزت بیذلت (در قیامت)، علم بیجهل، و ثروت بیفقر. محور پنجم: امید و بشارت برای جویندگان راه. این مباحث برای آن نیست که ما را دچار یأس کند،بلکه بیدارباش و بشارتی است برای همه کسانی که دل در گرو حق دارند. ما اگر با نیت خالص و عمل صادقانه، حتی با نمازهایی که هنوز از قلبی بودن کامل فاصله دارد (نمازهای طلبی و آرزومندانه)، قدم در این راه بگذاریم، لطف خدا شامل حالمان میشود. همانگونه که در حکایت جوان خارکن، نماز طلبمحور او، زمینهساز هدایت نهایی و رسیدن به نماز خالصانه شد. سختیها، بیماریها و رنجهای دنیوی ما در این مسیر، پاککننده گناهان و بالابرنده درجات ما خواهد بود. ما کلمات خداییم و باید خود را با اختیار خویش معنا کنیم. بیایید ابزارهای فهم و بینش و شنوایی الهیمان را از خواب غفلت بیدار کنیم. بیایید با اقتدا به اولیای خدا، در صراط مستقیم آنان گام بگذاریم و با اقامه نماز حقیقی و ایمان راسخ، خود را به معنای مؤمن، محسن و متقی مبدل سازیم تا در دنیا و آخرت از رستگاران باشیم.
سخن در باب حقیقتی قرآنی است. محور اول انسان است، کلمه ناتمام خداست. خداوند متعال در آیات خود، همه جهان هستی را کلمات خود میخواند. انسان، گرانقدرترین و شگفتانگیزترینِ این کلمات است. اما ویژگی منحصربهفرد انسان این است که خداوند او را بیمعنا آفرید. برخلاف دیگر مخلوقات که معنای ثابت و تکوینی خود را دارند، انسان با اختیار به دنیا میآید تا خود، با انتخابهایش، معنای وجود خویش را بنویسد. نوزاد انسان در بدو تولد نه مؤمن است و نه کافر؛ یک ظرفیت خالص است که باید به اختیار خود پر شود. این، هم بزرگترین کرامت انسان است و هم سنگینترین مسئولیت او. محور دوم، ابزار معناسازی و خطر تعطیلی آنهاست. خداوند برای آنکه انسان بتواند خود را به بهترین شکل معنا کند،سه ابزار حیاتی و نورانی به او عطا فرموده است که در قرآن به آنها تصریح شده است: 1.قلب و عقل (نیروی فهم): برای درک حقایق توحید، نبوت، معاد و تشخیص حلال از حرام. 2.چشم (قوه بینش): برای دیدن آیات الهی در آفاق و انفس و عبرتگیری از جهان. 3.گوش (قوه شنوایی): برای شنیدن سخن حق، صوت قرآن و پندهای حکمتآمیز. وقتی انسان این ابزارها را تعطیل میکند؛ یعنی آنها را از مسیر اصلیشان منحرف میسازد: عقل و فهم را فقط وقف دانشهای مادی و زندگی دنیوی میکند (یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا) و از معرفت خدا بازمیماند. چشم را فقط به زیباییهای فانی و ظواهر دنیا میدوزد و از مشاهده جلال الهی غافل میشود. گوش را به شنیدن هر صدایی میسپارد، جز ندای حق. در این حالت، این نعمتهای بزرگ تبدیل به قلبی که نمیفهمد، چشمی که نمیبیند و گوشی که نمیشنود میشود. نتیجه این تعطیلی، غفلت است و انسان غافل، در قرآن همردیف چهارپایان شمرده شده است. محور سوم: صراط مستقیم، تنها راه معناداری حقیقی، خداوند برای نجات انسان از این غفلت و بیمعنایی،یک راه بیبدیل و خالص نهاده است: صراط مستقیم. این راه، ویژگیهای منحصربهفردی دارد: راه مستقیم و بدون انحراف و کژی است. راهی استوار و متقن (ذوالقوام) است. راه انبیا، صدیقان، شهدا و صالحان است. از آدم تا خاتم و اوصیای معصومش، همه در این راه گام نهادهاند. راهی یگانه است و تفرقه و پراکندگی در آن راه ندارد. هرگونه انشعاب از آن، به پریشانی و نابودی میانجامد. محور چهارم: مؤمن حقیقی و ثمره رستگاری. کسی که با تکیه بر آن ابزار سهگانه(عقل، چشم و گوش حقیقیبین) در این صراط مستقیم گام بگذارد، به ایمان حقیقی میرسد. ایمانی که بر پایه یقین به غیب استوار است. مانند زرهی فولادین، با تهدید یا تطمیع شکسته نمیشود. (مانند ایمان راسخ حضرت عباس علیه السلام که در کربلا هرگز از فرمان امامش تخطی نکرد). انسان را وادار به «اقامه نماز» به معنای واقعی میکند؛ نمازی که از روی عشق و محبت و با حضور قلب است و پیوسته ادامه دارد. نتیجه نهایی این راه و این ایمان، فلاح (رستگاری تمامعیار) است. رستگاری که در قرآن به آن وعده داده شده، یعنی رسیدن به: حیات بیمرگ (بهشت)، عزت بیذلت (در قیامت)، علم بیجهل، و ثروت بیفقر. محور پنجم: امید و بشارت برای جویندگان راه. این مباحث برای آن نیست که ما را دچار یأس کند،بلکه بیدارباش و بشارتی است برای همه کسانی که دل در گرو حق دارند. ما اگر با نیت خالص و عمل صادقانه، حتی با نمازهایی که هنوز از قلبی بودن کامل فاصله دارد (نمازهای طلبی و آرزومندانه)، قدم در این راه بگذاریم، لطف خدا شامل حالمان میشود. همانگونه که در حکایت جوان خارکن، نماز طلبمحور او، زمینهساز هدایت نهایی و رسیدن به نماز خالصانه شد. سختیها، بیماریها و رنجهای دنیوی ما در این مسیر، پاککننده گناهان و بالابرنده درجات ما خواهد بود. ما کلمات خداییم و باید خود را با اختیار خویش معنا کنیم. بیایید ابزارهای فهم و بینش و شنوایی الهیمان را از خواب غفلت بیدار کنیم. بیایید با اقتدا به اولیای خدا، در صراط مستقیم آنان گام بگذاریم و با اقامه نماز حقیقی و ایمان راسخ، خود را به معنای مؤمن، محسن و متقی مبدل سازیم تا در دنیا و آخرت از رستگاران باشیم.


تاکنون نظری ثبت نشده است