display result search
منو
قیام فاطمی، سد استوار حفظ دین از تحریف، 5

قیام فاطمی، سد استوار حفظ دین از تحریف، 5

  • 1 تعداد قطعات
  • 48 دقیقه مدت قطعه
  • 6 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "قیام فاطمی، سد استوار حفظ دین از تحریف" جلسه پنجم: غربت دین و استغنای مردم، سال 1404


بحث ما حول یک سؤال تاریخ‌ساز و عمیق می‌چرخد، با توجه به مظلومیت ائمه هدی و غربت دین، چه فایده‌ای برای رسالت پیامبر خاتم و قیام سیدالشهدا باقی می‌ماند؟ وقتی می‌بینیم پس از نیم قرن از بعثت، فرزند رسول خدا را آنچنان به شهادت می‌رسانند، اثر بعثت نبوی به کجا رسید؟ برای تحلیل این مسئله، باید به سراغ تفاوت دو غربت برویم. غربت اول در مکه: اسلام در میان مشرکین و در مقابل دشمن آشکار غریب بود. غربت دوم، پس از رسول خدا، اسلام در میان جامعهٔ به ظاهر مسلمان غریب شد. این غربت از اولی سخت‌تر و تلخ‌تر بود. چرا؟ چون جنایت‌هایی رخ داد که حتی در دوران جاهلیت سابقه نداشت. هجوم به خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها آن وقایع، از قساوت‌های نوکیسه‌ها و تازه به دوران رسیده‌ها سرچشمه گرفت؛ کسانی که ضعف نفس داشتند و وقتی قدرت یافتند، جنایت‌هایی کردند که اشراف قریش در جاهلیت هم حاضر به انجامش نبودند. اما ریشهٔ اصلی این انحرافات و غربت‌ها چه بود؟ عدم احساس ضرورت بود. مردم مکه چرا به پیامبر ایمان نیاوردند؟ چون پیامبر می‌خواست آنها را به اوج کرامت انسانی برساند، اما آنها این سطح از عزت و کرامت را نمی‌خواستند و احساس ضرورت نمی‌کردند. می‌گفتند: شکممان سیر باشد، بقیه‌اش مهم نیست. قرآن می‌فرماید: کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ. همین استغنا و احساس بی‌نیازی، مانع شد. پس از رسول خدا نیز همین بیماری بازگشت. مردم بعد از 23 سال مجاهدت در زیر پرچم پیامبر، خسته شده بودند و آن زندگی پرمسئولیت و در اوج کرامت را نمی‌خواستند. ترجیح دادند به زندگی معمولی و کم‌هزینه‌تر بازگردند. ابن عباس در پاسخ امیرالمؤمنین که پرسید چرا با من بیعت نکردی؟ گفت: مردم رفتند و من هم با آنها رفتم. به همین سادگی! حجم عظیم ماجرا، دشمنی خالص با علی نبود، بلکه عدم احساس ضرورت برای آن سطح والای دینداری بود. نقش ولایت و رهبری در این میدان چیست؟ خدا و اولیایش مردم را مجبور به پذیرش حق نمی‌کنند.نقش رهبری، نشان دادن مسیر است، نه تحمیل آن. اگر مردم نخواهند، پیامبر و امام حتی برای تحقق وصیت خودشان نیز اقدام قهری نمی‌کنند. چرا که دین، اجبار نیست، بلکه تمنا می‌خواهد. خداوند در قرآن می‌فرماید: إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا. اگر مردم حال و همت یاری علی بن ابی‌طالب را نداشته باشند، خود او نیز پای بر وصیت پیامبر نمی‌فشارد تا خدای ناکرده دیکتاتور مآبانه عمل کرده باشد. درس این تاریخ برای امروز ما و عصر انتظار چیست؟ امروز نیز همین قانون حاکم است.ظهور حضرت مهدی عجل الله منوط به این است که مردم نه تنها از ظلم به ستوه آیند، بلکه عطش و ضرورت زندگی در سایهٔ حکومت عدل جهانی و دولت کریمه را در درون خود احساس کنند و برای آن تلاش و فداکاری نمایند. باید تماست کنیم. فقط گفتن اللهم عجل لولیک الفرج کافی نیست، باید ظرفیت و آمادگی و خواست واقعی خودمان را برای زندگی در آن جامعهٔ آرمانی بالا ببریم. تربیت نسل آینده باید بر اساس این مسئولیت بزرگ و بلندهمتی باشد، نه صرفاً بچه خوبی بودن. باید به نوجوانان گفت: تو خلیفهٔ اللهی، تو مسئول آزادکردن مظلومان عالمی، تو باید جهان را از چنگال مستکبران نجات دهی. این است معنای واقعی تربیت دینی. پس،فایدهٔ رسالت و قیام، هرگز از بین نرفته است. فایده، در حفظ و تبیین حقیقت است. پیامبر اسلام ناب را آورد و امام حسین آن را با خون خود احیا کرد. این چراغ، هرچند در پشت ابرهای غربت و خیانت، همچنان روشن است. وظیفهٔ ما این است که با احساس ضرورت و بلندهمتی، خود را به این چراغ برسانیم و زمینه‌ساز ظهور کسی شویم که این حقیقت را در سراسر جهان جاری خواهد کرد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 48:56

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن