display result search
منو
آداب و ضرورت عدالت‌خواهی

آداب و ضرورت عدالت‌خواهی

  • 1 تعداد قطعات
  • 60 دقیقه مدت قطعه
  • 16 دریافت شده
سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی با موضوع «آداب و ضرورت عدالت‌خواهی»، سال 1404

قرار گرفتن در موضع عدالت‌خواهی، که مترادف با اسلام‌خواهی، انسان‌دوستی، حق‌طلبی، خدا‌محوری و مردم‌گرایی است، شایسته تبریک و ارج نهادن است. این موضع، نشان‌دهندهٔ دغدغه نسبت به حق‌الله و حق‌الناس در جامعه است. مسئول دانستن خویش در برابر خداوند، مردم و بقای ارزش‌های انقلاب اسلامی، خود یک ارزش بسیار مهم و فوق‌العاده اسلامی و انسانی تلقی می‌شود. در فرهنگ دینی انقلاب اسلامی، رویکرد بی‌تفاوتی و «به من چه» جایگاهی ندارد؛ زیرا اگر این سیاق بر زندگی حاکم بود، هرگز انقلاب اسلامی محقق نمی‌شد و هزینه‌ای برای آن پرداخت نمی‌گشت.
این نظام و جامعه باید همواره در مسیر ساخت یک ساختار «هرچه اسلامی‌تر، هرچه انسانی‌تر، هرچه اخلاقی‌تر و هرچه دینی‌تر» باشد. این مسیر، با گذشتن از جان و مال و آبرو در دهه‌های گذشته و مقاومت در برابر موج خون و طوفان بلا در جنگ تحمیلی و تروریسم، هموار شده است. پذیرش پرچم امر به معروف و نهی از منکر که روح عدالت‌خواهی است، در دوران بلوغ اجتماعی و سیاسی دانشجویی، یک امتیاز فوق‌العاده محسوب می‌شود.
ترکیب ایدئالیسم در نظر و رئالیسم در عمل
برای انجام هر کار بزرگی، به‌ویژه در تلاش برای اصلاحات اجتماعی در حاکمیت و مردم، نیاز به مطالعه، آگاهی و آموزش ضروری است. در حوزه افکار، ارزش‌ها و نظام فکری، باید به معنایی ایدئالیست بود. ایدئالیسم در نظر یعنی مرز حق و باطل باید کاملاً پررنگ و قابل تشخیص باشد، بدون اینکه حق و باطل نسبی یا مخلوط تلقی شوند.
اما در مقام عمل اجتماعی و تلاش برای تحقق ارزش‌ها، باید رئالیست و واقع‌بین بود. هیچ‌گاه همه ایده‌ها، آن هم به‌آسانی و سریع، محقق نشده‌اند و نخواهند شد؛ لذا در عرصه عمل باید واقع‌بینانه عمل کرد. در مقام نظر، باید صفر یا 100 (سیاه یا سفید) اندیشید، اما در مقام تحقق خارجی، همواره باید به صورت نسبی عمل کرد و مدام رو به بالا حرکت نمود. ما همواره باید در پی یک «جمهوری اسلامی هرچه اسلامی‌تر» و «هرچه جمهوری‌تر» باشیم.
آرمان‌گرایی و واقع‌بینی کاملاً قابل جمع هستند و باید توأمان باشند. آرمان‌گرای غیرواقع‌بین دچار شکست می‌شود، و واقع‌گرای بدون آرمان، تسلیم واقعیت موجود و محافظه‌کار می‌گردد. این تسلیم شدن باعث می‌شود که بالاترین دستاوردها فاسد و از بین بروند.
همچنین، باید به گام‌های بلندی که برداشته شده و راه‌های طی‌شده، ارج نهاد. عدم تحلیل و نقد صحیح گذشته و نشناختن اهمیت کارهای عظیم صورت‌گرفته، کفران نعمتی است که بخش‌هایی از آرمان را برای اولین بار در تاریخ ایران محقق کرده است، و این دیدگاه، دید ما نسبت به آینده را مخدوش می‌کند.
مبانی انسان‌شناختی و غایت عدالت
احکام شریعت، چه فردی و چه اجتماعی، برای پاسداشت انسان و اصالت اوست. هدف غایی، انسان است و قدرت، ثروت و شهوت جملگی وسیله‌اند. انسانیت انسان با عبودیت، رشد عقلی، اخلاقی و عملی محقق می‌شود. هر آنچه حرام شده، به دلیل صدمه زدن به انسان (جسم یا روحش) است و هر آنچه واجب شده، خدمت ضروری به انسان است. آزادی، عدالت، پیشرفت، امنیت و عشق، همه برای تأمین انسانیت انسان و خدمت به او تعریف شده‌اند.
انسان، امانت‌دار بزرگ خداوند است و بزرگترین امانت خود اوست. انسان تنها موجودی است که صلاحیت و شایستگی خلافت‌اللهی و صعود به مقامات بسیار بلند را دارد. فلسفه دین و آمدن انبیا، آزادسازی انسان از قل و زنجیرهای بسته شده بر بشریت است.
عدالت اجتماعی، از منظر توحیدی، شامل حفظ حقوق مادی انسان‌ها، تأمین نیازهای اساسی، و حفظ کرامت معنوی آن‌هاست. در شرایطی که امکانات زندگی شرافتمندانه فراهم نباشد، رشد معنوی برای اکثریت بشر دشوار می‌گردد. از این‌جاست که جهاد با استبداد، استکبار و ظلم واجب می‌شود؛ و امر به معروف و نهی از منکر (نظارت اجتماعی و اعتراض) نیز همانند نماز واجب می‌گردد. خدمت به یک انسان، در منطق قرآنی، خدمت به کل بشریت است.
دشمن‌شناسی و مسئله مقاومت
در جبهه‌بندی‌های فرهنگی و سیاسی، یک شاخص مهم، تمایز قائل شدن میان «غیر دشمن» و «دشمن» است. هر کس مخالف ماست، دشمن حق نیست. سه نکته اساسی در دشمن‌شناسی وجود دارد:
1. دشمن باید دشمن حق باشد، نه صرفاً دشمن ما. ما ابتدا باید از حق بودن موضع نظری و عملی خود مطمئن باشیم.
2. هر مخالف حقی، دشمن حق نیست؛ بخشی از مخالفان حق، نادان به حق یا مستضعف فکری هستند که فریب خورده‌اند. این افراد دوستان بالقوه‌اند.
3. دشمن حقیقی کسی است که آگاهانه و عامدانه در برابر حق می‌ایستد (استکبار).
جنبش 16 آذر 32، ماهیتی ضد استعماری و ضد استبدادی داشت. این جنبش علیه کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد، علیه سلطه دوباره انگلیس و ورود آمریکا به ایران (به عنوان ارباب اول) بود. دشمنان ملت ایران (آمریکا، انگلیس، صهیونیست‌ها) تغییر نکرده‌اند؛ آنچه تغییر کرده، موقعیت ملت ایران است که دیگر یک ملت «گاو شیرده» نیست، بلکه «شیر درنده» است.
استقلال صرفاً وسیله‌ای برای رفاه نیست، بلکه خود یک هدف مستقل و مرتبط با کرامت انسان است. اگر ملت مجبور به انتخاب میان شرف و شکم شود، انتخاب شرف منجر به رشد و سربلندی می‌شود. مقاومت در برابر استکبار و غارت ادامه دارد و شعار «آشتی با جهان» در واقع تنش‌زدایی با قدرت‌های استکباری و متجاوز است. استقلال و مقاومت به معنای قطع رابطه با جهان نیست، بلکه به معنای عدم اجازه تجدید رابطه «گرگ و میش» و «جلاد و شهید» است و تأکید بر رابطه برابر و عادلانه با همه کشورهاست.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 60:49

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن