display result search
منو
تفسیر آیات 193 تا 195 سوره آل‌عمران

تفسیر آیات 193 تا 195 سوره آل‌عمران

  • 1 تعداد قطعات
  • 34 دقیقه مدت قطعه
  • 5 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 193 تا 195 سوره آل‌عمران"
- مصداق ندا در دعوتهای انبیا
- سرّ نقل نداهای الهی به انبیای گذشته در قرآن
- سرّ درخواست تحقق وعده‌های الهی توسط اولواالالباب


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّآتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴿193﴾ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴿194﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی بَعْضُکُم مِن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُم سَیِّآتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ﴿195﴾

بیان مراد از منادی
دربارهٴ منادی، گرچه وجوهی قبلاً بیان شد که اعمّ از ذات اقدس الهی باشد که منادی بالاصل است و وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد و قرآن کریم باشد و عترت طاهرین باشند یا علمای راستین که ورثهٴ انبیا هستند باشند، اینها بیان شد؛ اما دربارهٴ رسول، اختصاصی به وجود مبارک پیغمبر ندارد و درباره کتاب هم اختصاصی به قرآن کریم ندارد، چون مؤمن، موظّف است به ندای همهٴ انبیا پاسخ مثبت بدهد و به دستور همه کتابهای آسمانی عمل بکند؛ منتها آنچه را که شریعتِ لاحق بیان کرد، معیارِ عمل در فروع دین، همان شریعت لاحق است وگرنه خطوط کلی که مربوط به اصول دین است و اخلاق است و فروع دین، در شرایع یکسان است. پس این منادی هم می‌تواند همهٴ انبیا باشند، هم می‌تواند همهٴ صُحف و کتب منزّله باشد [و] اختصاصی به خاتم انبیا(علیهم¬السلام) یا اختصاصی به خصوص قرآن کریم ندارد، زیرا برابر سورهٴ «بقره» مؤمن، موظف است به «جمیع ما أنزله الله علی الأنبیاء» ایمان بیاورد ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ﴾ ، چون وظیفهٴ هر مؤمن آن است که به جمیع انبیا و به جمیع کتب، ایمان بیاورد، قهراً آن منادی اگر بنا شد که پیغمبر باشد، همه انبیا خواهند بود و اگر بنا شد قرآن باشد، همه صحف خواهند بود این یک مطلب، قهراً آ‌ن منادی جنس می‌شود که شامل همه این منادیها خواهد بود.

فرق دعوت و ندا
مطلب دوم آن است که از این ندا به دعوت یاد شده است. خداوند دعوت کرد، چون ﴿وَاللَّهُ یَدْعُوا إِلَی دَارِ السَّلاَمِ﴾ و وجود مبارک پیغمبر هم دعوت می‌کند که فرمود: ﴿أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی﴾ چه اینکه قرآ‌ن هم دعوت می‌کند و هدایت می‌کند؛ اما از دعوت، به ندا یاد کردن این برای اهمیت مطلب است. وقتی مسئله خیلی مهم باشد آن منادی، آن داعی به هر وسیله است حرفش را به سمع دیگران می‌رساند ولو با صدای بلند، ندا در می‌دهد. دعوت، گرچه شامل ندا هم می‌شود ولی آن خصوصیّت ندا را به همراه ندارد، ندا یعنی فریاد برآوردن، با صدای رسا خواندن.

مصداق ندا در دعوتهای انبیا
مطلب دیگر آن است که گرچه عنوان ندا دربارهٴ انبیا نیامده که انبیا ندایی دادند، ندا را فقط درباره دعا و نیایش و اینها ذکر کردند که، ﴿إذْ نٰادیٰ رَبَّه﴾ و مانند آن، که اینها با خدا منادات و مناجات داشتند ولی مصداق ندا، در دعوتهای انبیا هست همین که می‌گفتند: ﴿یَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ﴾ ، ﴿یَا قَوْمِ﴾ نداست همین ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ﴾ ، ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾ ، ﴿یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ﴾ این نداست، گرچه عنوان ندا در قرآن به کار نرفت که پیامبری ندا داده باشد که «نادا قومه»؛ اما فرمود به قومش گفت: ﴿یَا قَوْمِ﴾، این ﴿یَا قَوْمِ﴾ همان نداست دیگر، این مصداق نداست، گرچه عنوان ندا نباشد. پس اینها منادیان الهی‌اند.

پرسش:...
پاسخ: همه اینها، چون جنس است؛ منتها این منادیانی که ما سوی‌الله‌اند بالعرض‌اند، منادی که ذات اقدس الهی باشد آن بالذات است، آن بالاصاله منادی است، اینها پیام‌آوران همان منادی بالاصل‌اند.

سرّ نقل نداهای الهی به انبیای گذشته در قرآن
پرسش:...
پاسخ: چرا? ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ﴾ ما به همهٴ انبیا و به همه صُحف آنها ایمان داریم و هر چه در آنها هست برای ما محترم است و قابل عمل؛ منتها قرآ‌ن، مهیمن بر آنهاست. در فروع دین البته شریعت لاحق و شریعت خاتم، خاتم لما سبق است و ناسخ بعضی از شرایع گذشته، بعضی از خطوط جزیی و اما خطوط کلی که هست برای ما حجت است، لذا در دستورات مواعظ در روایات ما ائمه(علیهم السلام) فرمودند که گاهی به صورت احادیث قدسی، گاهی به صورتهای دیگر، فرمود خدا به داود این‌‌چنین گفت ، خدا به موسی این‌‌چنین گفت ، این در روایات ما فراوان است خب، همه اینها برای ما نور است و حجت است، ما به همه اینها ایمان داریم و به همه اینها هم باید عمل بکنیم. اینکه در روایات دارد خدا به نوح چنین فرمود ، خدا به موسی چنین فرمود، خدا به داود چنین فرمود و این مناجاتها را ذکر کرد، این دستورات اخلاقی را داد خب، همه اینها نقل نداهای انبیای سلف است برای تهذیب ما دیگر.
﴿رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ﴾ بنابراین این جنس می‌شود، اختصاصی به شخص معیّن ندارد. ﴿أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا﴾ وقتی کسی ایمان بیاورد، چون «الإسلامُ یَجُبُّ ما قَبلَه» همه گناهانش بخشوده می‌شود،ی آن گناهانی که در آن شریعت گناه است، آن حقوقی که در آن شریعت، حق است وگرنه حقوقی که اختصاص به آن شریعت ندارد، آنها را باید ادا کند و امتثال کند.

پرسش:...
پاسخ: آنها هم خداست و هم منادیان قبلی، برابر همان آیه سورهٴ «بقره» که ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ﴾ هر پیامبری موظف است هم به آ‌نچه به خودش وحی می‌شود ایمان بیاورد، هم به عنوان ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ به انبیای سلف، مؤمن باشد. آنها منادیان او هستند، چه اینکه منادی بالاصل هم ذات اقدس الهی است.

تبیین قاعده ‌«‌الاسلام یجب ما قبله»
خب، این کسی که ندای الهی را شنید و ایمان آورد، اگر تازه ‌مسلمان باشد همهٴ گناهانش بخشوده می‌شود، چون «الإسلامُ یَجُبُّ ما قَبلَه» و اگر در مرحلهٴ بقا باشد، نه در مرحلهٴ حدوث یعنی مسلمانی است که این حرفها را می‌زند، البته منظور از این ﴿فَاغْفِرْ لَنَا﴾ همان بحثهایی است که در نوبت دیروز به عرض رسید.
و اما اینکه گفته شد: «الإسلامُ یَجُبُّ ما قَبلَه» قبلاً هم باز بحث شد که منظور این نیست که اگر کسی حقوقی در ذمّه دارد، معاصی‌ای کرده است «أیّة معصیة کانت»، این همین که مسلمان شد همه حقوقش بخشوده می‌شود و همه معاصی‌اش آمرزیده می‌شود، این‌‌چنین نیست. آن حقوق و معاصی که از ناحیه شریعت برخاسته است، آن حقوق بخشوده می‌شود. مثلاً کسی قبلاً مسلمان نبود، اهل کفّاره، وجوه شرعیّه، خمس و زکات و امثال‌ذلک نبود، حالا که مسلمان شد، این‌‌چنین نیست که باید وجوه شرعیه‌اش را بپردازد یا زکاتش را تأدیه کند یا کفّارات روزه‌هایش را بپردازد، این‌چنین نیست، زیرا این‌گونه از مسائل حقوقی، از ناحیهٴ اسلام آمده و این شخص چون قبلاً مسلمان نبود، الآن گرچه مکلّف بود ولی مسلمان نبود، الآن که اسلام آورد همه آن حقوق، بخشوده می‌شود. ولی اگر قبل از اسلام با کسی معامله‌ای کرد و فعلاً بدهکار است، چیزی را نسیه خرید، حق‌الناسی به ذمّه او هست، این‌‌چنین نیست که بگوید: «الإسلامُ یَجُبُّ ما قَبلَه» دیگر لازم نیست من دِیْن مردم را بپردازم، زیرا تأدیه دِیْن را شریعت خاصّه نیاورد، این براساس حُکم عقلی که خدا به او الهام کرده است و اعطا کرده است واجب است و همه شرایع، این را داشتند.
بنابراین آن‌گونه از حقوقی که از ناحیهٴ شریعت آمده، بخشوده می‌شود ولی آن‌گونه از حقوقی که از ناحیه شریعت نیامده، بلکه براساس همان قواعد اصلی عُقلاست، آنها محفوظ است.
پرسش:...
پاسخ: ربا از قِسم اول است یعنی شریعت آورده، لذا فرمود اگر کسی قبلاً ربا خورد ﴿فَانْتَهَی فَلَهُ مَا سَلَفَ﴾ الآن که توبه کرد، گذشته‌ها بخشوده می‌شود، این تازه ‌مسلمان ﴿وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ﴾ مسئله ربا را شریعت آورده است.
خب، اینکه فرمود: ﴿رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا﴾ این ایمان، اگر ایمانِ ابتدایی باشد که «یَجُبّ ما قَبله» گناهان قبلی بخشوده می‌شود، لذا اگر گفتند: ﴿فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّآتِنَا﴾ در جای خود قرار می‌گیرد و اگر ایمانِ ابتدایی نباشد، معنای مغفرت و تکفیر سیّئات، همان است که در بحث دیروز گذشت.

پرسش:...
پاسخ: بله، کسی که لُبّ فطری دارد، عقل دارد، آیات الهی را بررسی می‌کند و مسلمان می‌شود. آنها که عقل نداشتند، عقلشان را به کار نبردند، آنها با مشاهدهٴ آیات متنبّه نمی‌شوند.

اوصاف ابرار
﴿وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ یکی از ادعیه اولواالالباب این است که ما را با ابرار بمیران. توفّی با ابرار، در حقیقت تعیّش با ابرار را هم دارد، چون مرگ، عصارهٴ زندگی است؛ انسان همان¬طوری که زندگی می‌کند می‌میرد ، اگر مرگِ کسی با ابرار بود، معلوم می‌شود زندگی او هم با ابرار بود، در نتیجه حشرش هم با ابرار است. ابرار را قرآن کریم معرّفی کرد که چه اوصافی دارند. قبلاً در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» وصف ابرار گذشت که ابرار چه گروهی‌اند. آیهٴ 177 سورهٴ «بقره» این بود که ﴿لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ الْسَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوْا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾ این تقریباً عصارهٴ اوصاف ابرار است که انسانِ بَرّ، هم از نظر عقیده به مبدأ و معاد و وحی و رسالت مؤمن است، هم از نظر اخلاق، به آن مَلکات نفسانی متّصف است، هم از نظر اعمال، به این عبادات معروف است که این کریمه، بخشی عقاید داشت، بخش اخلاق داشت و بخش اعمال، این جامع است.

شرط توفّی با ابرار
ابرار اوصافشان این است و اگر کسی توفّی مع‌الأبرار را مسئلت کرد، قهراً حیات او با آن عقاید و با آن اخلاق و با آن اعمال می‌گذرد و از طرفی هم خداوند وعده داد که اگر کسی مطیع خدا و پیامبر باشد، این با انبیا و صدّیقین و صالحین و شهدا محشور می‌شود. در آیهٴ 69 سورهٴ «نساء» فرمود: ﴿وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾؛ پس اگر کسی مطیع خدا و پیامبر بود با این سلسلهٴ جلیله محشور خواهد شد، اینها در حقیقت می‌شوند ابرار. حالا چه اصراری دارند که توفّی مع‌الأبرار را طلب بکنند، برای اینکه اگر کسی مع‌الأبرار بود، یک حُکم خاصّی دارد، برای اینکه به آن حُکم خاص برسند توفّی مع‌الأبرار را طلب می‌‌کنند. قبل از اینکه آن حُکم خاص مشخص بشود، ابرار هم باید معیّن بشود که چه گروهی‌اند.

گروههای سه‌گانه در روز قیامت
وصف ابرار در سورهٴ «بقره» مشخّصاً گذشت؛ اما ابرار، از نظر گروهی در مقابل فُجّار و در مقابل مقرّبین‌اند. سورهٴ مبارکهٴ «مطفّفین»، انسانها را در قیامت به سه گروه تقسیم کرده است که فرمود، آیهٴ شش به بعد ﴿یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾؛ همه مردم قیام می‌کنند یعنی وقتی خوابیده بودند در مرقدشان، در بستر مرگشان خوابیده بودند در قبرشان، حالا قیام می‌کنند، می‌شود قیامت ﴿یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ می‌شود رستاخیز، رستخیز، می‌شود قیامت، حالا همه قیام کردند، قبلاً خوابیده بودند در مراقدشان، حالا زنده شدند و ایستادند، قیامت است فرمود: ﴿یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾.
در آن روز، همین مردم که قیام کردند به پیشگاه حق‌تعالی، سه گروه می‌شوند: گروهی فجّارند که فرمود: ﴿کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجّینٍ ٭ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ ٭ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ٭ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ﴾ در قبال فجّار، ابرارند که در آیه هیجده فرمود: ﴿کَلاَّ إِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُونَ ٭ کِتَابٌ مَرْقُومٌ﴾ در مقابل ابرار، مقرّبین‌اند که آنها شاهد کتابهای ابرارند ﴿کَلاَّ إِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ٭ وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُونَ ٭ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ٭ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ که مقرّبون بالاتر از ابرارند و شاهد صحیفهٴ عمل ابرار خواهند بود. پس براساس این ترتیب، مردمی که ﴿یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ در پیشگاه ذات اقدس الهی حضور یافتند، به این سه گروه تقسیم می‌شوند. منظور از این ابرار و فُجّار، اعمّ از زن و مرد است، چه اینکه منظور از مقرّبین هم اعمّ از زن و مرد است، زیرا ناس اعمّ از زن و مرد است و آیات محلّ بحث در سورهٴ «آل‌عمران» هم مشخص می‌کند که زن و مرد در این جهت یکسان‌اند، چون فرمود: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی﴾ از این جهت فرق نمی‌کند.

هماهنگی سورهٴ ‌«‌واقعه» با ‌«‌مطففین» در معرفی گروههای انسانی
خب، ولی در سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» این تثلیث به سبک دیگر بیان شده، وقتی ﴿إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ٭ لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ٭ خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ٭ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً ٭ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً ٭ فَکَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثّاً ٭ وَکُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلاَثَةً﴾ سه گروهید: یک عده اصحاب‌المشئمة‌اند که با شئامت و زشتی محشور می‌شوند، چون اینها با مشئمه زندگی می‌کردند، با گناه به سر می‌بردند؛ یک عده اصحاب‌المیمنةاند که با یُمن و برکت محشور می‌شوند، برای اینکه با یُمن و برکت زندگی می‌کردند؛ یک عده هم مقرّبین‌اند .
مقرّبینی که در سورهٴ «واقعه» است اوصافشان کاملاً مشخص شد ، گرچه برخی از اوصاف از اینها در سورهٴ «مطفّفین» آمده نه بیش از آن مقدار، ولی اصحاب‌المیمنه و اصحاب‌المشئمه، پاداششان و کیفرشان در سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» آمده؛ اما اینها چه می‌کنند؟ چه می‌کردند؟ کارهایشان در دنیا چه بود؟ این را باید در بخشهای دیگر جستجو کرد. ظاهراً تثلیثی که در سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» هست، به همان تثلیثی که در سورهٴ مبارکهٴ «مطفّفین» است برمی‌گردد.

معرّفی اصناف سه‌گانه افراد در روایات
علی وِزان تثلیث در سورهٴ «واقعه» و سورهٴ «مطفّفین»، آن حدیث معروف حضرت امیر(سلام الله علیه) تفسیر و تبیین می‌شود که فرمود: «النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ» آن عالِم ربّانی جزء سابقین مقرّبین‌اند و آن متعلِّم علی سبیل نجات، می‌تواند جزء اصحاب‌المیمنه باشد، آن هَمَج رعاع می‌تواند جزء فجّار که در سورهٴ «مطفّفین» آمده و جزء اصحاب‌المشئمه که در سورهٴ «واقعه» بیان شده.
این سه گروه، این‌‌چنین نیست که در قبال آن سه گروهی که در سورهٴ «واقعه» یا سورهٴ «مطفّفین» آمده، باشد بلکه ظاهراً همان سه گروهی که در سورهٴ «مطفّفین» و «واقعه» بیان شده، همین صورت است؛ عالمِ ربّانی جزء مقرّبین است. البته مقرّبین هم مراتبی دارند که در پیشاپیش اینها انبیا و اولیای الهی و معصومین(علیهم السلام) قرار دارند. به دنبال اینها، صحابهٴ خاصّ اینها قرار دارند، آنهایی که خود ائمه(علیهم السلام) می‌فرمودند: «أنت معی و شیعتک فی الجنة» اینها جزء مقرّبین‌اند؛ منتها به دنبالهٴ معصومین(سلام الله علیه) در همه اوصاف قرآنی و کمالی وقتی مطرح می‌شود پیشاپیش همه، عترت طاهرین قرار دارند. در بیانات نورانی حضرت امیر هست که «لا یُقٰاسُ بِهِم أحَدٌ» یعنی در کمالات، آنها را با افراد عادی مقایسه نکنید، چون هیچ فردی قابل قیاس با اینها نیست. البته در همهٴ این مسائل، آنها پیشاپیش‌اند و عده‌ای به دنبال اینها هستند و اگر گفته می‌شود غیر از اینها هم کسی سابق است و مقرّب یعنی بالقیاس الی سائرالناس سابق است و مقرّب. «عالِم ربّانی» گرچه بر خود ائمه(علیهم¬السلام) اطلاق شده است؛ اما به عنوان تطبیق بر مصداق کامل است «عالِم ربّانی» می‌تواند من السابقین المقرّبین باشد، «متعلِّم علی سبیل نجات» می‌تواند جزء ابرار و اصحاب‌المیمنه باشد و «هَمج رعاع» همان فُجّار و اصحاب‌المشئمه‌اند.

برتری جایگاه ابرار از مقرّبان و آثار درخواست حشر با ابرار
خب، چرا اینها اصرار می‌کنند که ما را با ابرار محشور بکن؟ برای اینکه برجسته‌ترین مصداق ابرار، همان مقرّبین‌اند. در نوبت قبل این نکته به عرض رسید که اگر وقتی ابرار در مقابل مقرّبین قرار بگیرد، تفصیل قاطع شرکت است و شامل مقرّب نمی‌شود؛ وقتی که گفتند ابرار یعنی در مقابل مقرّبین. اما وقتی نظیر آیهٴ محلّ بحث ابرار بالقول المطلق ذکر شد و در مقابلش مقرّبین یا فجّار نبود، می‌تواند مقرّبین را هم شامل بشود ﴿وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ یعنی «مع المقرّبین والأبرار»، چون همه کمالات ابرار را، سابقینِ مقرّب دارند با اضافه. بنابراین به استناد همان آیه سورهٴ «نساء» که ﴿وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾ این گروه می‌خواهند با انبیا و اولیا و صحابهٴ آنها باشند. ابرار، در اینجا در مقابل مقرّبین نیست که شامل مقرّبین نشود، شامل مقرّبین هم می‌شود، حالا معلوم می‌شود که چرا اینها اصرار می‌کنند که ما را با ابرار محشور بکن.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ ابرارِ مطلق شامل مقرّبین هم خواهد بود. آنجایی که مقرّبین، در مقابل ابرارند، البته ابرار شامل مقرّبین نمی‌شود و اما آنجایی که ابرار بالقول¬المطلق ذکر شد، شامل مقرّبین هم می‌شود چون همه کمالاتی را که ابرار دارند مقرّبین دارند، مقرّب اگر کسی گفت مقرّب، مقرّب شامل ابرار نمی‌شود؛ اما ابرار، شامل مقرّب می‌شود. اگر کسی گفت: «توفّنا مع المقرّبین» این شامل ابرار نمی‌شود؛ اما اگر گفت: ﴿تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ خب، این شامل مقرّبین هم می‌شود، چون همه کمالات ابرار را، مقرّبین دارند؛ هر مقرّبی بَرّ و بارّ هست؛ اما هر بارّی مقرّب نیست، چون بینشان عموم و خصوص مطلق است و ابرار، شامل مقرّبین هم می‌شود، اگر کسی بگوید: ﴿مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ مقرّبین را هم شامل می‌شود.

پرسش:...
پاسخ: معیّت دارند، معیّت که دارند در آن صحنه که معیّت دارند فیض به برکت آنها به این نازلها می‌رسد، با هم هستند؛ اما ملاک معیّت اینها همان مقرّبین است نه اتحاد در درجه باشند، همه در یک مجلس هستند؛ اما عالم ربّانی در صدر نشسته است، اگر همه زیر یک سقف بودند معنایش این نیست که منزلت همه یکی است، منزل همه هم یکی است، پذیرایی از همه هم یکی است، این نه عُرفی است، نه عقلی که مثلاً چنین تلازمی بشود.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر، پس عموم و خصوص مطلق است؛ هر کمالی که ابرار دارد مقرّب دارد؛ اما بعضی از کمالات است که مقرّبین دارند و ابرار ندارند، چون عموم و خصوص مطلق است اگر گفتیم ابرار، شامل مقرّب می‌شود؛ اما اگر بگوییم مقرّبین، شامل ابرار نمی‌شود.

سرّ درخواست حشر با ابرار از سوی اولواالالباب
خب، چرا اینها اصرار دارند که با ابرار محشور بشوند، برای اینکه اینها الآن چندجا سخن از حفظ حیثیت مطرح است. در آن آیه قبل گفتند: ﴿رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلْظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾ باز هم در جملهٴ بعد دارند که ﴿وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ اینها از خِزی، خیلی می‌ترسند «خِزی» یعنی رسوایی، «هوان» یعنی خواری، ذلّت. اینها از خِزی می‌ترسند، چون بالأخره انسان به استثنای معصومین، نقطه‌ ضعفهایی دارد. حالا اگر بنا شد آن روز ﴿مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ٭ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ﴾ عمل بشود، چه اینکه چنین روزی است، آن¬وقت همه در معرض خطرند. کسی که معروف به صلاح و سَداد هم هست، او بیشتر در معرض خطر است، چون کسی که هیچ ذرّه‌ای از ذرّات گناه را مرتکب نشده باشد، این غیر از معصومین کسی جرأت چنین کاری را ندارد. آن‌گاه اگر بنا شد که تمام پرده‌ها کنار برود آن روز، روز رسوایی است، این است که اینها خیلی از آن خِزی می‌ترسند، با سه راه از ذات اقدس الهی نجات از رسوایی را مسئلت کردند. دو راهش بالصراحه گفتند: ﴿رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ﴾ یکی هم آن بود، یکی هم ﴿وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ این دو راه که بالصراحه است. راه سوم هم این است که ﴿تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ که این ﴿مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ بالقول المطلق، شامل مقرّبین هم می‌شود و فقط ذات اقدس الهی کسانی را به عنوان مصون‌العِرض معرفی کرد که با پیغمبر باشند ﴿یَوْمَ لاَ یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ خدا این گروه را رسوا نمی‌کند. خب، که در سورهٴ مبارکهٴ «تحریم» آیهٴ هشت این بود ﴿یَوْمَ لاَ یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ که ﴿نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیِهمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ﴾ و این منافات ندارد با ﴿مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ﴾، چون ذات اقدس الهی اگر آبروی کسی را بخواهد حفظ بکند، طوری او را در ملأ عام محاکمه می‌کند که همه اعمال خود را می‌بیند و همه حرفهای خدا را می‌شنود و همه سؤالها را هم جواب می‌دهد، بدون اینکه آن کسی که پهلوی او هست ببیند یا بشنود، این هست. یک وقت است که نه، آ‌ن پردهٴ رقیق را کنار می‌برد، دیگران هم می‌فهمند که این چه چیزی شنید و چه چیزی گفت، پس ﴿مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ٭ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ﴾ معنایش این نیست که «یراه و یراه غیره» [بلکه] معنایش این است که خودش می‌بیند، آن‌گاه می‌فهمد که غیر او کسی نمی‌بیند، اوست و خدای او. ولی اگر مبتلا به خِزی شد، همان سؤال و جواب علنی می‌شود، این است که اولواالالباب از خِزی آن روز به خدا پناه می‌برند، مکرّر سؤال می‌کنند آبروهای ما را حفظ بکن، آبروی ما را نبر ﴿وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ همان آخرین دعای اینهاست ﴿وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾ هم برای اینکه برسیم به همان مصداق آیه هشت سورهٴ «تحریم» که ﴿یَوْمَ لاَ یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾.

پرسش:...
پاسخ: بله دیگر، «آمنوا معه فی الدنیا» اینها چه گروهی‌اند? کسانی که «آمنوا معه فی الدنیا»، «آمنوا معه فی الدنیا» چه گروهی‌اند? همانهایی که ﴿وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ﴾ هستند، ﴿رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾ هستند، ﴿تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً﴾ این معنایش است. وقتی این معنایش بود، برابر آیه سورهٴ «نساء» ﴿مَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾ این ﴿مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾ که مخصوص دنیا نیست، این شامل دنیا و آخرت می‌شود فرمود: ﴿وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾ در راه هم با اینها هستند یعنی در حال انتقال از دنیا به آخرت هم در این مسافرت هم اینها رفیق خوبی‌اند.
خب، به استناد آیه سورهٴ «نساء»، معلوم می‌شود آنهایی که «آمنوا معه فی الدنیا» و خصوصیت ایمان مع‌النبی فی¬الدنیا هم در سورهٴ «فتح» مشخص شد که ﴿وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ﴾ هستند، ﴿رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾ هستند، ﴿تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً﴾ هستند، ﴿سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ است، اینها اطاعت خدا و پیامبر کردند ﴿وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾ وقتی مع اینها شدند ﴿یَوْمَ لاَ یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ خدا اینها و همراهانشان را رسوا نمی‌کند یعنی کسانی که با اینها در دنیا بودند رسوا نمی‌کند، این است که اولواالالباب این را زیاد اصرار می‌کنند و مسئلت می‌کنند.

شرط تقابل و عدم تقابل معنای ابرار با مقرّبان
پرسش:...
پاسخ: بله، آنجا که مقرّبین و ابرار را مقابل هم قرار دادند شامل نمی‌شود، نظیر همان سورهٴ «مطفّفین» و نظیر همین جملهٴ معروف که «حَسناتُ الاَبْرٰارْ، سیّئاتُ المُقرَّبین» است و اما آنجا که ابرار، در مقابل مقرّب قرار نگرفت، ابرار بالقول¬المطلق قرار گرفت، چون ابرار عام است و مقرّب خاص، هر مقرّبی ابرار هست ولی هر بَرّی مقرّب نیست، اگر هر مقرّبی ابرار هست و ابرار شامل مقرّبین هم می‌شود، اگر قرینه تقابل نباشد کلمهٴ ابرار عندالاطلاق ذکر بشود، شامل مقرّبین هم می‌شود.
پرسش:...
پاسخ: در آخرت که این‌‌چنین نیست در دنیا، در دنیا انسان طلب می‌کند دیگر، طلب‌ کردن یعنی خدایا! ما را به مقامی برسان که به اینها ملحق بشویم: «اللهم...أحْیِنٰا مَحْیٰاهُمْ و أمِتْنٰا مَماتَهُمْ» خب، این دعاست دیگر یعنی با اینها محشور بشویم این درست است. در قیامت، جا برای نقل و انتقال نیست، این گروهی که اولواالالباب‌اند و در دنیا می‌گویند خدایا! ما را با ابرار بمیران، این ابرار بالقول‌ المطلق شامل مقرّب هم می‌شود، لذا این دعا را همه می‌توانند بگویند حتی خود ابرار، خب این خلاصهٴ دعاها.

بیان احتمالاتی در معنای ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾
بعد گفتند: ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾؛ خدایا! آن وعده‌هایی که تو به انبیا دادی به زبان انبیای ‌خودت به ما رساندی، آن وعده‌ها را انجاز بفرما. ما از انبیا شنیدیم که اگر کسی ایمان بیاورد و عمل صالح بکند تو به او پاداش خیر مرحمت می‌کنی. این وعده را به زبان آنها به ما دادی. خدایا! ما انتظار داریم به این وعده‌ها عمل بکنی. این نشانه آن است که آن ﴿مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ﴾ شامل همه انبیا می‌شود، این یک احتمال.
احتمال دیگر آن است که ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ که این ﴿عَلَی رُسُلِکَ﴾ برابر احتمال اول یعنی «علی تصدیق رُسلک» تو گفتی اگر به پیغمبران ایمان بیاورید، این‌‌چنین به شما پاداش می‌دهیم، ما هم این پیغمبران که منادیان از طرف تو بودند، حرف اینها را شنیدیم و ایمان آوردیم، پس آنچه را که وعده دادی گفتی اگر کسی پیغمبران را تصدیق بکند و به آنها ایمان بیاورد، پاداش معیّن دارد، آن پاداش را به ما برسانی این احتمال اول که این احتمال اول تأیید می‌کند که آن ﴿مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ﴾ منظور، مطلق انبیاست.
احتمال دوم همان است که قبلاً ذکر شد و آن این است که ﴿وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ یعنی آنچه را که به زبان انبیای‌ خودت به مؤمنین وعده دادی، انبیا از طرف تو پیام وعده را رساندند که اگر کسی ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، چه پاداشی دریافت می‌کند، خدایا! ما ایمان آوردیم و عمل صالح انجام دادیم به توفیق تو، آ‌ن وعده‌هایی که به زبان انبیا در کتابهای آسمانی دادی، آن وعده‌ها را به ما بده، این احتمال دوم.
سوم آن است که ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ این انبیای گذشته، همه‌شان نسبت به مؤمنین دعا کردند؛ نوح دعا کرد، ابراهیم دعا کرد، سایر انبیا دعا کردند، نوح گفت: ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمنَ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً﴾ ما هم داخل بیت نوح شدیم، آن بیت ولایت او، بیت نبوّت او، ما را هم جا داد. یا ابراهیم خلیل گفت که پروردگارا! مرا بیامرز ﴿وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ﴾ و تو هم ما را فرزندان خلیل‌الرحمان معرّفی کردی، فرمود: ﴿مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ﴾ و مانند آن. این دعاهایی که انبیا کردند گفتند خدایا! مؤمنین را بیامرز یا فرزندان ما را بیامرز و ما را تو به عنوان فرزند انبیای سلف معرفی کردی، این وعده‌ها را به ما بده، این سه احتمال. اینها می‌تواند معنای ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ باشد.
خب، حالا اگر کسی ایمان آورد یک خِزی قبلی دارد که آن را باید برطرف بکند، آن دفع، قبل از این جذب است، یک خِزی بعدی. حالا اگر کسی مؤمن شد ممکن است ـ معاذالله ـ نتواند ایمان را حفظ بکند، می‌گویند: ﴿وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ یعنی این وصف را همچنان ادامه بده که ما با حفظ حیثیت باشیم ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ که باز آن عظمت عذاب روحی در اینجا مطرح است.

سرّ درخواست تحقق وعده‌های الهی توسط اولواالالباب
حالا سؤال در اینجاست که خدایی که ﴿لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ است و ما هم یقین داریم او خُلف وعده نمی‌کند، ممکن است خُلف وعید بکند که مذموم نیست ولی خلف وعده نمی‌کند، زیرا مذموم است و برهان مسئله هم این است که ﴿إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ خب، چرا از او بخواهیم که به وعده عمل کند او که می‌کند که، اگر خداوند به وعده عمل می‌کند و خلاف وعده یقیناً نمی‌کند، چرا از او طلب می‌کنیم می‌گوییم: ﴿وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ این یا تعجیل در عمل به وعده است، خدایا! آن وعده‌ها را زود به ما برسان یا به این معناست که شما وعده‌ای که دادی هم در دنیا هم در آخرت، هم در دنیا به ما بده هم در آخرت. یا به این معناست که خدایا! ما را مشمول این وعده‌ها قرار بده، نظیر آ‌ن دعایی که در سورهٴ «هود» از نوح(سلام الله علیه) نقل شده است. نوح در هنگامی که دید فرزندش دارد غرق می‌شود، این‌‌چنین عرض کرد، آیهٴ 45 سورهٴ «هود» ﴿وَنَادَی نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ﴾ خدایا! یقیناً تو خُلف وعده نمی‌کنی، تو گفتی من اهلت را نجات می‌دهم، این هم که اهل من است. در آنجا به خدا عرض نکرد که تو وعده‌ات را عمل بکن، روحِ این دعا به آن برنمی‌گردد، روح این دعا به این برمی‌گردد که این را هم مشمول وعده‌ات قرار بده. خدا فرمود نه، این مشمول وعده نیست، برای اینکه این اهل نیست. اولواالالباب که به خدا عرض می‌کنند ﴿وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ﴾ یعنی خدایا! آن توفیق را به ما بده که ما مشمول وعده‌های انبیا باشیم، انبیا از طرف تو وعده آوردند که اگر کسی مؤمن باشد عمل صالح بکند، بهشت می‌رود خدایا! آ‌ن توفیق را به ما بده که ما مشمول این وعده‌ها باشیم یعنی مؤمنِ با عمل صالح باشیم، بنابراین محذوری از این جهت ندارد.
﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ آخرین جمله این است که از امام صادق(صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است که اگر «من حَزَنه أمرٌ»؛ کسی غمگین شده است، حُزنی متوجّه او شد، پنج‌بار بگوید «ربّنا» این غمّش برطرف می‌شود و آنچه را که می‌ترسد از او زایل می‌شود و آ‌نچه را که امیدوار است خدا به او می‌دهد، بعد این آیات را قرائت کرد . در این قسمت، پنج‌بار کلمهٴ «ربّنا» تکرار شده است.
«و الحمد لله ربّ العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 34:48

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن