display result search
- 221
- 1000
- 1000
- 1000
قواعد مواجهه با شر مطلق،3
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع "قواعد مواجهه با شر مطلق"، جلسه سوم: بسترهای اطلاق شرور، سال 1404
سیر بحث ما بر سر شر دوّاب، بدترین جنبنده در قرآن یا به تعبیر سیاسی، اجتماعی که از امام موسی صدر استفاده کردیم شر مطلق بود. امشب اشاره می کنیم به یک بستری که شر مطلق در آن بروز پیدا می کند یا به تعبیر دیگر شر در آن بستر، مطلق می شود و بزرگ می شود و عناصر تشکیل دهنده ای که وقتی این عناصر و این پازل تکمیل می شود، دیگر شری که می توانست یک شر معمولی باشد می شود، شر مطلق. در سوره شریف فلق می بینم، هر چیزی درباره شر مطلق گفتیم به طریق اولاست که پناه می بریم به خدای متعال از شر ما خلق، این شر ما خلق می شود، شر مطلق یا بدترین شر، بدترین جنبنده. هر چیزی که خلق شده و شری دارد، اما بعدش سه تا خصوصیت را می گوید. یکی غاسق، یکی نفسات فی العقد، یکی هم حاسداً اذا حسد. که این ها یک اهتمامی با خود دارند، وقتی کنار هم قرار می گیرند، سه ضلعی می شود که یک شر ما خلق را تبدیل می کند به شر مطلق که باید خوب از آن درس بگیریم. خب عنصر اول که به نظر بستر است، بستر بروز من شر غاسق اذا وقب، یعنی ظلمت تاریکی و شب یک عاملی هست که تاریکی و ظلمت می آورد. پس من شر غاسق اذا وقب، یعنی از شر تاریکی و ظلمتی که فراگیر شود، به معنای ظاهری آیه است، چون ظلمت یک بستر مناسبی برای بروز شر است. من شر غاسق اذا وقب نسبتش این است که ظلمت، چه ظلمت مادی و چه ظلمت های معنوی برای شروری که فقط شرور ظاهری و فیزیکال نیست بستر مناسبی است برای بروز شر. به تعبیر دیگر شرها در وقت های تاریکی به سمت اطلاق شان می رود. در روایت داریم هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. پس آن ظلمتی که فراگیر می شود در عرف قرآن و اهل بیت اسمش جاهلیت است. جاهلیت ظلمتی است که فراگیر شده است، ما یک جهل داریم و یک جهالت داریم و یک جاهلیت داریم. اینها با هم فرق می کنند. جهل یعنی، ندانستن، یعنی ندانستن عیب هم نیست. جهالت ندانستن نیست بلکه نفهمی هست، یعنی دانستن و به کار نبستن است. جاهلیت وقتی هست که جهالت یک نظمی پیدا کرده و ساختار شده است. جاهلیت یعنی مناسبات اجتماعی طوری هست که همه را می برد به سمت نفهمی کردن و فقط انسانهای قوی در مقابل از جریان ایستادگی می کنند. پس خلافت انسان از جانب خدا روی زمین اگر برقرار نشود، جاهلیت می آید. خلافت خدا روی زمین هست در قامت انسان و انسان باید به جایی برسد که جانشین خدا باشد. جاهلیت یعنی انکار خلافت انسان و حضور اجتماعی خدا. پس غاسق اذا وقب در مفهوم یعنی اینکه تاریکی وقتی فراگیر شود، جاهلیت بستری می شود برای اطلاق شر، تا جاهلیت برنگردد خلافت نمی تواند به شر مطلق یزید بینجامد. به میزانی که جاهلیت را می گسترانند شر ما خلق هم سیر می کند به سمت شر مطلق یزیدی. اسرائیل آن شر مطلق است. من شر النفاثات فی العقد، یعنی زنان افسونگر زنانی که در گره ها می دمند برای سحر و جادو پس فی العقد یکی دیگر از عناصریست که شر ما خلق را می برد به سمت شر مطلق. تمدن اسلامی فقط هم خاک نیست، فقط هم امپراطور نیست، پر از معناست پر از تعالی است. چیزی از جنس نژاد و خون نیست، به همین هم حسادت می کنند و حسادت ضلع سومی است که ما شر ما خلق را شر مطلق می کند. جریان نفاق، درون امت اسلامی است، کسانی که به زعامت و رهبری صالحان امت حسودی شان می شود، دیروز به علی بن ابی طالب و حسین بن علی علیه السلام و امروز که زعامت در دست دیگری هست. قطعا اسرائیل شر مطلق است در مقابل شر مطلق باید ایستاد.
سیر بحث ما بر سر شر دوّاب، بدترین جنبنده در قرآن یا به تعبیر سیاسی، اجتماعی که از امام موسی صدر استفاده کردیم شر مطلق بود. امشب اشاره می کنیم به یک بستری که شر مطلق در آن بروز پیدا می کند یا به تعبیر دیگر شر در آن بستر، مطلق می شود و بزرگ می شود و عناصر تشکیل دهنده ای که وقتی این عناصر و این پازل تکمیل می شود، دیگر شری که می توانست یک شر معمولی باشد می شود، شر مطلق. در سوره شریف فلق می بینم، هر چیزی درباره شر مطلق گفتیم به طریق اولاست که پناه می بریم به خدای متعال از شر ما خلق، این شر ما خلق می شود، شر مطلق یا بدترین شر، بدترین جنبنده. هر چیزی که خلق شده و شری دارد، اما بعدش سه تا خصوصیت را می گوید. یکی غاسق، یکی نفسات فی العقد، یکی هم حاسداً اذا حسد. که این ها یک اهتمامی با خود دارند، وقتی کنار هم قرار می گیرند، سه ضلعی می شود که یک شر ما خلق را تبدیل می کند به شر مطلق که باید خوب از آن درس بگیریم. خب عنصر اول که به نظر بستر است، بستر بروز من شر غاسق اذا وقب، یعنی ظلمت تاریکی و شب یک عاملی هست که تاریکی و ظلمت می آورد. پس من شر غاسق اذا وقب، یعنی از شر تاریکی و ظلمتی که فراگیر شود، به معنای ظاهری آیه است، چون ظلمت یک بستر مناسبی برای بروز شر است. من شر غاسق اذا وقب نسبتش این است که ظلمت، چه ظلمت مادی و چه ظلمت های معنوی برای شروری که فقط شرور ظاهری و فیزیکال نیست بستر مناسبی است برای بروز شر. به تعبیر دیگر شرها در وقت های تاریکی به سمت اطلاق شان می رود. در روایت داریم هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. پس آن ظلمتی که فراگیر می شود در عرف قرآن و اهل بیت اسمش جاهلیت است. جاهلیت ظلمتی است که فراگیر شده است، ما یک جهل داریم و یک جهالت داریم و یک جاهلیت داریم. اینها با هم فرق می کنند. جهل یعنی، ندانستن، یعنی ندانستن عیب هم نیست. جهالت ندانستن نیست بلکه نفهمی هست، یعنی دانستن و به کار نبستن است. جاهلیت وقتی هست که جهالت یک نظمی پیدا کرده و ساختار شده است. جاهلیت یعنی مناسبات اجتماعی طوری هست که همه را می برد به سمت نفهمی کردن و فقط انسانهای قوی در مقابل از جریان ایستادگی می کنند. پس خلافت انسان از جانب خدا روی زمین اگر برقرار نشود، جاهلیت می آید. خلافت خدا روی زمین هست در قامت انسان و انسان باید به جایی برسد که جانشین خدا باشد. جاهلیت یعنی انکار خلافت انسان و حضور اجتماعی خدا. پس غاسق اذا وقب در مفهوم یعنی اینکه تاریکی وقتی فراگیر شود، جاهلیت بستری می شود برای اطلاق شر، تا جاهلیت برنگردد خلافت نمی تواند به شر مطلق یزید بینجامد. به میزانی که جاهلیت را می گسترانند شر ما خلق هم سیر می کند به سمت شر مطلق یزیدی. اسرائیل آن شر مطلق است. من شر النفاثات فی العقد، یعنی زنان افسونگر زنانی که در گره ها می دمند برای سحر و جادو پس فی العقد یکی دیگر از عناصریست که شر ما خلق را می برد به سمت شر مطلق. تمدن اسلامی فقط هم خاک نیست، فقط هم امپراطور نیست، پر از معناست پر از تعالی است. چیزی از جنس نژاد و خون نیست، به همین هم حسادت می کنند و حسادت ضلع سومی است که ما شر ما خلق را شر مطلق می کند. جریان نفاق، درون امت اسلامی است، کسانی که به زعامت و رهبری صالحان امت حسودی شان می شود، دیروز به علی بن ابی طالب و حسین بن علی علیه السلام و امروز که زعامت در دست دیگری هست. قطعا اسرائیل شر مطلق است در مقابل شر مطلق باید ایستاد.
تاکنون نظری ثبت نشده است