- 123
- 1000
- 1000
- 1000
هدایت و مراقبت از افکار شیعیان
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «هدایت و مراقبت از افکار شیعیان»، سال 1399
شیخ مفید رحمة الله تعالی علیه میفرماید: استادم ابن قولویه رحمة الله تعالی علیه از محمد بن یعقوب کلینی رحمة الله تعالی علیه نقل کرده است، این حدیث در کتاب مرحوم کلینی رحمة الله تعالی علیه هم هست.
«هشام بن سالم» میگوید: «کُنَّا بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَا وَ مُحَمَّد بن نُعمَان صَاحِبُ اَلطَّاقِ» وقتی حضرت صادق صلوات الله علیه از دنیا رفتند من و «مؤمن طاق» به مدینه رفتیم، اوضاع آنقدر پیچیده بود که به دنبالِ امام میگشتیم.
«مؤمن طاق» و «هشام بن سالم» که از اعاظم شاگردانِ حضرت صادق علیه السلام هستند نمیدانند امامِ بعدی کیست! چقدر کار مخفیانه است، چقدر ما در این سالها با امثالِ اینستاگرام مکتبِ خود را خراب کردهایم، خیلی چیزها که نباید بروز میدادیم را بروز دادیم.
میگوید: ما به مدینه رفتیم و به دنبالِ امام میگشتیم، طبیعتاً میدانستیم که امام باید یکی از فرزندانِ حضرت صادق علیه السلام باشند، اینجا پیچیدگیِ زیادی هم داشت، چون گیر کرده بودیم، در هر کجای شهر اگر میخواستی حرف بزنی یا پلیسِ دولتیِ منصور تو را میگرفت و یا آنها که در حالِ تبلیغ بودند «عبدالله افتح» را تبلیغ میکردند، یعنی اوضاع اینطور است که یا ساواکیها تو را میبردند و یا پسرِ بزرگِ امام صادق علیه السلام «عبدالله افتح» را تبلیغ میکردند، که در بعضی از نقلها امام صادق علیه السلام به او هم وصیّت کرده بودند، در بعضی از نقلها امام صادق علیه السلام به پنج نفر وصیّت کرده بودند، هم به این «عبدالله افتح» وصیّت کرده بودند، هم به «حضرت موسی بن جعفر علیه السلام» وصیّت کرده بودند، هم به یک غلامِ خود وصیّت کرده بودند، در بعضی نقلها دارد که به همسرِ خویش وصیّت کرده بودند، به حاکمِ مدینه وصیّت کرده بودند، به «منصور دوانیقی» ملعون هم وصیّت کرده بود، ببینیند اوضاع چگونه است، یعنی امام حتّی نمیتواند مخالفت و دشمنیِ خود را با «منصور دوانیقی» ابراز کنند!
شیخ مفید رحمة الله تعالی علیه میفرماید: استادم ابن قولویه رحمة الله تعالی علیه از محمد بن یعقوب کلینی رحمة الله تعالی علیه نقل کرده است، این حدیث در کتاب مرحوم کلینی رحمة الله تعالی علیه هم هست.
«هشام بن سالم» میگوید: «کُنَّا بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَا وَ مُحَمَّد بن نُعمَان صَاحِبُ اَلطَّاقِ» وقتی حضرت صادق صلوات الله علیه از دنیا رفتند من و «مؤمن طاق» به مدینه رفتیم، اوضاع آنقدر پیچیده بود که به دنبالِ امام میگشتیم.
«مؤمن طاق» و «هشام بن سالم» که از اعاظم شاگردانِ حضرت صادق علیه السلام هستند نمیدانند امامِ بعدی کیست! چقدر کار مخفیانه است، چقدر ما در این سالها با امثالِ اینستاگرام مکتبِ خود را خراب کردهایم، خیلی چیزها که نباید بروز میدادیم را بروز دادیم.
میگوید: ما به مدینه رفتیم و به دنبالِ امام میگشتیم، طبیعتاً میدانستیم که امام باید یکی از فرزندانِ حضرت صادق علیه السلام باشند، اینجا پیچیدگیِ زیادی هم داشت، چون گیر کرده بودیم، در هر کجای شهر اگر میخواستی حرف بزنی یا پلیسِ دولتیِ منصور تو را میگرفت و یا آنها که در حالِ تبلیغ بودند «عبدالله افتح» را تبلیغ میکردند، یعنی اوضاع اینطور است که یا ساواکیها تو را میبردند و یا پسرِ بزرگِ امام صادق علیه السلام «عبدالله افتح» را تبلیغ میکردند، که در بعضی از نقلها امام صادق علیه السلام به او هم وصیّت کرده بودند، در بعضی از نقلها امام صادق علیه السلام به پنج نفر وصیّت کرده بودند، هم به این «عبدالله افتح» وصیّت کرده بودند، هم به «حضرت موسی بن جعفر علیه السلام» وصیّت کرده بودند، هم به یک غلامِ خود وصیّت کرده بودند، در بعضی نقلها دارد که به همسرِ خویش وصیّت کرده بودند، به حاکمِ مدینه وصیّت کرده بودند، به «منصور دوانیقی» ملعون هم وصیّت کرده بود، ببینیند اوضاع چگونه است، یعنی امام حتّی نمیتواند مخالفت و دشمنیِ خود را با «منصور دوانیقی» ابراز کنند!
تاکنون نظری ثبت نشده است