- 135
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 104 تا 108 سوره انبیاء
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 104 تا 108 سوره انبیاء"
تفاوت معنای کوری و کری آخرت با دنیا
لحاظ نشدن زمان در هنگام وقوع قیامت
صالحین وارث و خلیفه زمین در دنیا و آخرت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ ﴿104﴾ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ﴿105﴾ إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ﴿106﴾ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿107﴾ قُلْ إِنَّمَا یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُسْلِمُونَ ﴿108﴾
تفاوت معنای کوری و کری آخرت با دنیا
تاکنون روشن شد که دوزخیان همان طوری که کورند برابر آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «طه» کَر هم هستند هم ﴿نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ حق است هم ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ . مطلب دوم این بود که معنای کوری و کَریِ آخرت با کوری و کَری دنیا فرق میکند در دنیا اگر کسی کور است نه مناظر زیبا را میبیند نه مناظر زشت را و اگر کَر است نه حرفِ تلخ را میشنود نه حرف شیرین را ولی دوزخیان که کورند و کَر حرفهای شیرین را و مناظر خوب را نمیبینند حرفهای تلخ و مناظر زشت را میبینند نظیر آنچه در دنیا گذراندند پس ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ یعنی اینها صُمّاند ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ ناظر به این است.
لحاظ نشدن زمان در هنگام وقوع قیامت
مطلب دوم هم این بود که وقتی قیامت میخواهد قیام بکند این در کنار تاریخ هجری یا میلادی نمیگنجد که ما بگوییم در فلان سال تاریخ هجری شمسی یا قمری یا فلان تاریخ میلادی قیامت قیام میکند زیرا وقتی قیامت قیام میکند که زمان و زمین وضعش دگرگون میشود اگر زمین برچیده شد شمس و قمر برچیده شد زمین نیست تا به دور خودش بگردد شب و روز تولید کند یا به دور شمس بگردد سال و ماه تولید کند اگر ﴿یَوْمَ تُبَدُّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ﴾ شد، اگر ﴿وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ﴾ شد، اگر ﴿وَالْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ شد دیگر جریان قیامت در ردیف حوادثی نیست که بگوییم فلان سال هجری یا فلان سال میلادی قیامت قیام میکند.
صالحین وارث و خلیفه زمین در دنیا و آخرت
مطلب سوم آن است که وقتی زمینِ دنیا تبدیل شد به زمینِ آخرت، سماوات دنیا تبدیل شد به سماوات آخرت برای خودش حالا یک مدّت کوتاهمدت، میانمدت، درازمدت خلود مدّتی در جهنم هستند بعد بیرون میآیند اگر موحّد باشند اینها معنای خاصّ خودش را دارد که مناسب با آسمان و زمین آخرت باشد. مطلب بعدی آن است که در جریان ذکر گفته شد تمام کتابهای آسمانی ذکر است ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ﴾ یعنی ما در همهٴ کتابهای قبلی نوشتیم در زبور هم تنظیم کردیم که زمین را بندگان صالح ارث میبرند اگر ارض جنس بود و عهدِ ذهنی و ذکری و امثال ذلک نبود و به زمینِ دنیا معهود نشد این جامع ارضین است چه زمین دنیا چه زمین آخرت این را مردان صالح ارث میبرند، اگر قرینهای بر اختصاص بود بالأخره اینها میشوند مثبتین چون بهشتیها وقتی وارد بهشت شدند میگویند خدایی را شکر میکنیم که ﴿أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ﴾ ، «نَتبوّء مِن الجَنّة حیث نشاء» خدا را شکر میکنیم که زمین را در اختیار ما قرار داد یعنی زمینِ بهشت را هر جای این زمین بخواهیم مسکن انتخاب بکنیم میتوانیم یعنی زمینِ بهشت و اگر جنس بود که خب هر دو را شامل میشود غرض آن است که اگر دلیل دیگری داشتیم که بگوید زمینِ آخرت را هم مردان صالح ارث میبرند و مردان طالح سهمی از ارث زمین آخرت ندارند با این ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ منافاتی ندارد اگر جنس بود که هر دو را شامل میشود و اگر ذهنی و ذکری بود و مانند آن اینها میشوند مثبتین هم زمینِ دنیا را بندگان صالح ارث میبرند هم زمینِ آخرت را بندگان صالح ارث میبرند بهشت را هم ارث میبرند. خب، فرمود ما گفتیم ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ این جامع میتواند باشد آن وقت هم زمینِ دنیا را آیه مخصوصی دارد که مربوط به زمین دنیاست هم زمین آخرت آیهٴ مخصوص دارد زمینِ دنیا در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» به این صورت آمده است که مردان با ایمان زمینِ دنیا را ارث میبرند و حکومت زمین دنیا نصیب آنها میشود سورهٴ مبارکهٴ «نور» آیهٴ 55 به این صورت است ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ﴾ این با لام و با نون تأکید وعدهٴ الهی را تثبیت میکند ذات اقدس الهی وعده داده است که زمین را در اختیار مردان صالح قرار بدهد که اینها بشوند خلیفهٴ زمین ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ خدا وعده داد که مردان صالح را حاکم روی زمین بکند امنیت برای آنها فراهم بکند خوف را از آنها دور بکند و این مردان
الهی کسانیاند که عبادتشان خالص است
بیان نکته ادبی در جمله ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾
گاهی در قرآن کریم میفرماید کلّ دین واصِب یعنی تمام که ناظر به کمیّت است دینِ واصب یعنی همهٴ دین برای خداست گاهی ناظر به کیفیت است که دینِ خالص برای خداست که مشوب به ریا نیست خب کلّ دین یک، خالصِ دین دو، اینها برای خداست و خدا غیر از این را نمیپذیرد. گاهی به تعبیر لطیف این دو مطلب را کنار هم ذکر میکند بدون واو میفرماید: ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ این دوتا فعل را شما میبینید وقتی به ادیب بخواهید بدهید این میماند که این چه ادبیاتی است بالأخره ﴿لاَ یُشْرِکُونَ﴾ یک جملهٴ فعلیه است، ﴿یَعْبُدُونَنِی﴾ یک جملهٴ فعلیه است بالأخره باید عطف بشود ولی عطف نشده ولی وقتی به مفسّر قرآن میدهید میگوید اینجا جای واو نیست برای اینکه ﴿لاَ یُشْرِکُونَ﴾ ناظر به آن خلوص دین است گاهی میفرماید: ﴿أَلاَ لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ﴾ گاهی میفرماید عبادتِ محض این عبادت محض را اگر با واو عاطفه ذکر میفرمود آن معنا را نمیرساند اگر میفرمود «یعبدوننی و لا یشرکون بی» معلوم میشود که بالأخره معطوف غیر از معطوفعلیه است اما برای اینکه ثابت کند عبادت غیر از عدمِ شرک چیز دیگر نیست عدمِ شرک غیر از عبادت چیز دیگر نیست حتماً باید واو نباشد اینجا هم واو نیاورده فرمود: ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ بعضی از ادعیه هم همین طور است. خب، به هر تقدیر مردان الهی وقتی حاکم زمین شدند یک عبادت خالصهای را ترویج میکنند ﴿لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ﴾ ، ﴿دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ﴾ همان است که در اوایل سورهٴ مبارکهٴ «مائده» بیان کرده که ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ﴾ یک، ﴿وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی﴾ دو، ﴿وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً﴾ سه، دینِ خداپسند همین دینی است که با ولایت همراه است خب این دین ﴿رَضِیتُ لَکُمُ﴾ است این دین را خدا میپسندد فرمود آن دینی که مرتضای اینهاست، مرضیّ اینهاست، کنارش قرآن و عترت است این را خدا به اینها عطا میکند اینها متمکّناند که این دین را اجرا کنند ﴿وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ .
پرسش:...شهدای کربلا غیر شهدا فرمود عین شما پیدا نخواهد شد.
پاسخ: آن نِسبی است یعنی چه اینکه تا حالا در طیّ این هزار و خردهای پیدا نشد دیگر بالأخره یازده امام(سلام الله علیهم اجمعین) با تلخی جهان را گذراندند در زمان وجود مبارک حضرت البته میآید، اما این صادق است برای اینکه بیش از هزار سال گذشت و پیدا نشد بعد از هزار سال همان شیعیان آن حضرت پیدا شدند.
وارث زمین دنیوی و اخروی شدن صالحین موهبتی الهی
خب، فرمود: ﴿الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ﴾ که آن آیه شرح همین آیهٴ 55 سورهٴ مبارکهٴ «نور» است خب اینها کسانیاند که زمین را ذات اقدس الهی به اینها ارث میدهد پس اگر فرمود: ﴿لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ اگر منظور از این ارض جنس باشد ارضِ دنیا و آخرت هر دو را شامل میشود اگر خصوص دنیا باشد چون مثبتاناند و حصر نیست ارض آخرت به دلیل دیگر ثابت میشود ارض دنیا به وسیلهٴ همین آیهٴ 55 تشریح میشود ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾ هم همین معنا را تأیید میکند که دربارهٴ زمینِ دنیاست. خب، اما اگر مربوط به جریان آخرت باشد که خب در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» که قبل از نور است فرمود مردان الهی فردوس را ارث میبرند آیهٴ ده به بعد سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» این است که ﴿أُولئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ ٭ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ﴾ اینها فردوس را به ارث میبرند سرزمین فردوس هم برای خداست، ارض فردوس هم برای خداست آن را به بندگان خاصّ خودش عطا میکند به عنوان ارث که ﴿لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ آن زمین را هم به مردان الهی عطا میکند.
پرسش:...
پاسخ: از خدای سبحان ارث میبرند ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا﴾ در آیهٴ 74 سورهٴ مبارکهٴ «زمر» به این صورت آمده است وقتی بهشتیها وارد سرزمین بهشت شدند ﴿وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ﴾ خازنان بهشت به مردان الهی سلام عرض میکنند بعد میگویند: ﴿طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ آنها وقتی وارد سرزمین بهشت شدند اینچنین میگویند: ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ﴾ این زمین را به ما ارث داد کسبِ ما نیست ارثِ ماست و هر جا خواستیم در آنجا جا میگیریم.
تبیین شرایط ارث بردن در امور مادی و معنوی
در بحثهای قبل به مناسبتهایی این جمله مطرح شد که اگر کسی خواست از مورِّث ارث ببرد مسائل مادّی زمین را، خانه را، فرش را ارث ببرد شرطش موت مورّث است ولی در معارف الهی، معارف توحیدی اگر کسی خواست چیزی را ارث ببرد شرطش موتِ وارث است موتِ وارث یعنی موتِ وارث نه موتِ مورّث اینکه گفته شد «العلماء ورثة الأنبیاء» تا عالمان دین نمیرند چیزی از علوم انبیا به آنها نمیدهند این همان «موتوا قبل أن تموتوا» است آنکه به دنبال زید و عمرو است این هرگز نمرده است و هرگز سهمی هم نمیبرد این علمالدراسه دارد ممکن است سالیان متمادی درس بخواند، درس بگوید ولی سهمی از علمالوراثه ندارد وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) که این ایام سالروز میلاد آن حضرت است و قتادةبندعامه که از مفسّران معروف کوفه است فرمود: «و ما وَرَّثک الله مِن القرآن حرفا» فرمود شنیدم درس میدهی فتوا میدهی به چه چیزی؟ عرض کرد به قرآن، فرمود چگونه تو به قرآن با اینکه جزء مفسّران رسمی کوفه بود شما میبینید مرحوم شیخ طوسی در تبیان بعد امینالاسلام(رضوان الله علیهما) در مجمعالبیان میگویند سُدّی اینچنین گفته، قتاده اینچنین گفته حرفِ قتاده کم نیست در تفسیرهای ما شیعه و همچنین تفسیرهای آنها این از مفسّران معروف کوفه بود حضرت فرمود تو یک حرف از قرآن ارث نبردی چطوری تفسیر میکنی این امام باقر(سلام الله علیه) است فرمود: «کَیف تُفتی بالقرآن و ما ورَّثک الله مِن القرآن حرفا» آن میشود علمالوراثه در علمالوراثه تا وارث نمیرد چیزی به او نمیدهند بر اساس «موتوا قبل أن تموتوا» آن وراثت دنیاست تا مورّث نمیرد خدا که برای ابد حیّ قیّوم است نبیّ نبوّتش هم به اذن خدای سبحان تا قیامت هست و تا بهشت هست برای اینکه دینِ او برای همیشه هست دیگر اگر ـ معاذ الله ـ نبوّت او قطع بشود که خب اسلام منقطع میشود درست که ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَیِّتُونَ﴾ اما نبوّت او إلی یوم القیامه هست دیگر چون نبوّت او إلی یوم القیامه هست، دین او إلی یوم القیامه هست او زنده است عالِمان دین تا از هوا و هوس نمیرند چیزی به آنها نمیرسد بالأخره.
ذکر مورِّث و وارث حقیقی زمین در کتب آسمانی
خب، پس ارض چه ارض دنیا باشد چه ارض آخرت میراث خداست یک، این میراث را ذات اقدس الهی به بندگان صالح ارث میدهد این دو، جامع هر دو همین آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» است سه، بخش دنیا را آیهٴ سورهٴ «نور» حل کرد چهار، بخش آخرت را سورهٴ مبارکهٴ «زمر» حل کرد پنج، و همچنین آیهٴ یازده سورهٴ مبارکهٴ «نور» روشن کرده است. خب، ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ بندگان ارث میبرند چه کسی ارث میدهد مورِث چه کسی است خدای سبحان است چون ﴿لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ . در این بخش که فرمود ما نوشتیم یعنی مقدِّر قطعیِ ماست دیگر در همهٴ کتابها نوشتیم این اختصاصی به قرآن ندارد که اینجا ذکر فرمود بعضیها گفتند «ذکر» مطلقِ کتاب آسمانی است و زبور هم چون رایج بود نزد آنها بعد از حضرت موسی ذکر کردند برخیها گفتند که «ذکر» منظور تورات است «ذکر» ظاهراً مطلق کتابهای آسمانی است اگر دربارهٴ بنیاسرائیل گفته شد ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُم لاَ تَعْلَمُونَ﴾ این تطبیق یک کلّی بر فرد، عام بر فرد، مطلق بر فرد باعث انحصار نیست این یکی از مصادیق ذکر است. خب، این را ذات اقدس الهی عطا کرده و همگان از این میتوانند برخوردار باشند ﴿عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾
نفوذ ذکر و پیام الهی بر قلوب اهل عبادت
فرمود: ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ﴾ اگر کسی اهل عبادت باشد این حرف به جان او میرسد گرچه این حرف بیانِ جهانی است ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾ است، ﴿ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾ است، ﴿لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً﴾ است هر کس بشر باشد این پیام به او میرسد هر کس جزء عالَمین باشد این انذار به او میرسد اما آنها که بهره میبرند مردان عابدند که این حرف به درون جان آنها مینشیند و انبیا هم موظّف بودند که ﴿قُل لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً﴾ بعضیها طوریاند که راه را میبندند وقتی بسته شدند حرف نفوذ نمیکند ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم﴾ وقتی بالأخره بسته شد این رسوبات صحنهٴ دل را بست حرف نفوذ نمیکند ولی مردان الهی چون قلبشان باز است و نفوذپذیر هست این حرف در درون جان آنها نفوذ میکند میشود بالغ، نه اینکه به گوش آنها برسد به گوش همه میرسد اما آنکه فرمود: ﴿قَوْلاً بَلِیغاً﴾ این دربارهٴ مردان عابد اینچنین است این قولِ بلاغ است برای آنها یعنی به دل آنها میرسد اما بعضی از آنها فقط در سطح گوش آنها عبور میکند خب ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ٭ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾.
پرسش:...
پاسخ: نه، خود ایشان هم فرمودند که مطلق کتابِ آسمانی این ذکر است یکی از محتملات این است که منظور از ذکر قرآن کریم باشد در خود قرآن که بالصراحه اینجا ذکر شده اینکه فرمود: ﴿مِن بَعْدِ الذِّکْرِ﴾ مطلقِ کتابهای الهی ذکر خداست و قرآن برترین و بهترین ذکر خداست پس قبل از زبور و بعد از زبور و در خود زبور این مطلب آمده است لذا در ذیل این روایات فراوانی در تفسیر کنزالدقائق دربارهٴ وجود مبارک حضرت حجّت آمده اینکه زمین را شیعیان اهل بیت به برکت حضرت ارث میبرند شما چندین روایت است که در ذیل همین آیه لابد ملاحظه فرمودید.
پرسش:...
پاسخ: خب مصداق کاملش که این است گفتند ما اهل ذکریم ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ﴾ این است ولی این آیه اختصاصی به این عصر ندارد برای اینکه بنیاسرائیل هم همین طور بود فرمود شما از بنیاسرائیل سؤال کنید از علمای آنها سؤال کنید که در توراتشان چه چیزی هست همین معارف در توراتشان هست به آن علما و احبار و رهبانشان بگویید این تورات را در خانههایتان پنهان نکنید ﴿قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ در مسئلهٴ رَجم، در مسائل احکام دیگر فرمود این تورات را شما پنهان کردید خب چرا این کار را کردید تورات را بیاورید ببینید همین حرفهایی که ما میگوییم هست یا نه ﴿قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ چرا آنها را کتمان کردید به هر تقدیر این میتواند مطلق باشد و شامل همهٴ کتابهای آسمانی باشد منتها برترین کتاب که مُهیمن است و هیمنه و سلطنت و سیطره دارد قرآن کریم است چون کلمهٴ مهیمن فقط دربارهٴ قرآن آمده ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ٭ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾
تبیین مصادیق و مفاهیم <رحمت> و <غضب>
تو فقط رحمتی، غضب برای تو نیست یعنی در بحثهای سابق هم داشتیم که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که مظهر ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است معمار رحمت است، مهندس رحمت است و اگر جایی غضب دارد رحیمانه غضب دارد ماها متأسفانه رحمت ما در مقابل غضب ماست اینچنین نیست که غضبِ ما از رحمت ما دستور بگیرد ما گاهی عصبانی هستیم گاهی غیر عصبانی آنجا که عصبانی هستیم غضبناکیم غضب است آنجا هم که خوشحالیم رحمت است همین دو صفت را ما داریم اما یک رحمت مطلقهای باشد که آن رحمت مطلقه معماری کند، مهندسی کند بگوید کجا رحمتِ خاصّه باشد و کجا غضبِ مخصوص این برای ما نیست ذات اقدس الهی کارش این است پیغمبر اسلام و اهل بیت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) را مظهر آن رحمت مطلقه قرار داد و چون مظهر آن رحمت مطلقه قرار داد کاری به عنوان غضب نه از خداست نه از پیغمبر، غضبِ در مقابل رحمت نه دربارهٴ خداست نه دربارهٴ پیغمبر، غضبِ تحت فرمان رحمت هم برای خداست بالاصاله، هم برای پیغمبر و اهل بیت(علیهم السلام) است بالتبع. بیان ذلک همان سخن نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) است در روایات دیگر هم آمده که «یا مَن سَبَقَت رحمته غضبه» یک، «یا مَن تَسعیٰ رحمته غَضبک» در بیانات نورانی حضرت در صحیفهٴ سجادیه است دو، یعنی ذات اقدس الهی قبل از اینکه غضب بکند رحمت را به امامت وامیدارد این رحمت، امام است در اَمام غضب هست مهندس است، معمار است، خطکشی میکند میگوید اینجا باید جهنم باشد آنجا باید بهشت باشد اینجا باید که ﴿لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ باشد، آنجا باید ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾ باشد آنکه جهنم را جهنم میکند جای جهنم را مشخص میکند بهشت را مشخص میکند جای بهشت را مشخص میکند آن معمار رحمتِ مطلقه است «و برحمتک الّتی وَسِعَت کلّ شیء» و اگر جهنم نبود ظلم بود برای اینکه ﴿وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ﴾ هست آن روز ﴿فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ﴾ هست تنبیه متجاوز و رهزن عدل است اگر جهنم نبود ظلم بود بالأخره این کفار و منافقان و رهزنان و مفسدان باید در جهنم تربیت بشوند.
بهشت و جهنم نمادی از رحمت و غضب مطلقه الهی
خب، پس جهنم که جایش مشخص است بهشت که جایش مشخص است یک مهندس و یک معمار این نقشه را کشیده آن مهندس و معمار رحمتِ مطلقهٴ خداست که بیش از غضب است یک، و پیش از غضب است دو، بیشتر بودن مهم نیست پیشتر بودن مهم است معنای «یا مَن سَبَقَت رحمته غضبه» این نیست که رحمت خدا بیش از غضب خداست که ما بگوییم بهشت هشتتاست جهنم هفتتا خیر، «سَبَقَت» یعنی «سَبقت» نه «زادت» نه معنایش این است که بهشت بیشتر از جهنم است این یکی از آثار سِعهٴ رحمت الهی است «سَبقت» یعنی امام است، پیشواست، مهندس است، معمار است اینها طبق نقشهٴ رحمت مطلقه جاسازی شدند «سَبقت» را که نباید به معنی «زادت» گرفت، به معنی «کَثُرَت» گرفت «سبقت» یعنی جهنم اینجا هست به دستور رحمت جهنم اینجاست اینکه بهشت آنجاست و اینقدر است به دستور رحمت است «یا مَن تسعیٰ رحمته أمام غضبه» اینکه میبینید بعضی از شُعرا گفتند:
پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت٭٭٭آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد
همین است یعنی معلّم ما گفت که در جهان هیچ خطایی نیست بعد میگوید آفرین بر نظر بلند استاد که دین کجا به نظر ما خطاست یک، کجا به نظر ما ثواب است دو، آنچه را که ما خطا میبینیم آنچه را که ما صواب میبینیم همه زیر پوشش آن علمِ خطاپوشاند آن علمِ خطاپوش آن حکمت خطاپوش به ما میگوید اگر آن را ببینی میفهمی اینجا خطا نیست و آنجا صواب است و اینجا هم صواب اگر آن دید بلند را نداشتی مقطعی و موضعی فکر کردی میگویی این مصیب سخت است چرا کربلا شده، چرا نینوا شده، چرا حسینبنعلی به خاک و خون غلتیده ولی اگر آن سِعهٴ رحمت مطلقه و مصلحت عالیه را ببینی میبینید که کربلا در جای خود حق است غدیر در جای خود حق است ظهور حضرت در جای خود حق است آن زمینه است برای اینکه کلّ عالم را إلی یوم القیامه عدل بتواند هدایت کند آزادی بتواند هدایت کند
پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت ٭٭٭ آفرین بر نظر پاک و خطاپوشش باد
آفرین بر نظر بلند و پاک و دوراندیش او باد که آن حکمتِ مطلقه را میبیند و آن حکمت مطلقه همان طوری که در بخش صواب پوشش صواب میدهد در بخشی که به نظر ما خطاست پوشش صواب میدهد بهشت در جای خود رحمت است، جهنم در جای خود رحمت است، کربلا در جای خود <ان الله شیاء ان یراک قتیلا> حق است نسبت به ما البته تلخ است ولی در کلّ نظام حق است چیزی در جهان نه خطاست نه غضب، عدل است البته نسبت به کفّار و منافقان تلخ خواهد بود.
عموم بشر مرهون رحمت عامه پیامبر الهی
به هر تقدیر فرمود تو رحمت جهانی هست و اگر یک عدّه را به درک واصل میکنی این عدل است عدل که بد نیست این حکمت است حکمت که بد نیست خطا نیست بنابراین تو ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ هستی رحمت تو اَمام غضب توست و اگر در جایی فرمان جنگ میدهی رحمت است دستور صلح میدهی رحمت است البته آن رحمت خاصّه بهرهٴ مؤمنین است که در پایان سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آن آیه گذشت وصفی را که خدای سبحان برای خود ذکر میکند در مقام فعل همان وصف را در مقام فعل برای وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) ذکر میکند مستحضرید که دوتا اسم از اسمای حُسنای خدای سبحان که در قرآن کریم است رئوف و رحیم است در ادعیه هم هست این رئوف و رحیم در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آیهٴ 128 دربارهٴ پیغمبر آمده ﴿لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ﴾ خب اگر خدا رئوف رحیم است بالذّات، وجود مبارک حضرت و همچنین اهل بیت که به منزلهٴ نَفْس او هستند ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ﴾اند این رئوف و رحیم بودن رحمت خاصّه است و رحمت خاصّه که مؤمنان از آنها استفاده میکنند وگرنه برای جهان ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است الآن شما ببینید هر جا هر طرح ارزشمندی باشد گوشهای از اسلام را گرفتند منتها حالا ﴿نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ﴾ شد آنها که آمدند دربارهٴ حقوق بشر چهارتا حرف صحیح زدند آن را از همین انبیا گرفتند منتها آن بخشهای عبادی را رها کردند این بخشهایی که به حسب ظاهر قابل درک بود برای اینها این را ذکر کردند و وجود مبارک پیغمبر ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ بودنِ او هم به همین سبک است که نقل شده در بعضی از روایات که حضرت در شبی تا صبح این بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «مائده» را قرائت میکردند و آن بخش این است که همان طوری که وجود مبارک عیسای مسیح به خدا عرض کرد پیغمبر هم یک شب تا صبح حالا منحصراً نمیشود گفت یک شب، شب تا صبح حالا چند شب بود خدا میداند آیهٴ 118 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» را قرائت میکرد که عرض کرد خدایا ﴿إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴾ قرائت می¬کرد یک چنین خداست و در جریان هم مردم را در مشورت آشنا میکرد.
تبیین قلمرو مشورت پیامبر ص با مردم
منتها سهتا کار را با مردم درمیان گذاشت به مردم فرمود آن قلمرویی که حکم خداست، حکم شریعت است جا برای مشورت نیست ﴿إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلّهِ﴾ احکام شرعی را که نمیشود با مشورت درست کرد و آنجا که حکم شرعی نیست در تطبیق است و در اجراست و جزء امرالناس است شما هم با خودتان مشورت کنید که چگونه مسائل شهریتان را اداره کنید که آن را در سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» فرمود: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ﴾ أمرهم نه امرالله، امرالله فقط به دست خداست یعنی احکام شرعی فقط به دست خداست اما امرهم، امرالناس ﴿شُورَی بَیْنَهُمْ﴾ است بخش سوم امر مشترک بین حکومت مرکزی و مردم است در آنجا فرمود: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ﴾ اما ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ﴾ به مردم اعلام بکن که رأی نهایی و عَزم نهایی به عهدهٴ وجود مبارک پیغمبر است ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ﴾ .
سعه صدر نبی رحمت در برابر کارشکنان
در همان بخشی که این مسئله را در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» آیهٴ 159 فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ این کارِ آسانی هم نیست درست است وجود مبارک حضرت امیر جانِ پیغمبر است اما «إلاّ أنّک لَست نبی» خیلی حرف در آن هست بالأخره آن روحِ آسمانی و شرح صدر که بتواند ابولهبها را تحمل کند کار هر کس نیست فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ خب وجود مبارک حضرت ببیند که مَطاف مسلمین، قبلهٴ مسلمین به صورت رسمی شده بتکده و ابراهیم و اسماعیل(سلام الله علیهما) که معماران کعبهٴ توحیدند شدند بت و دست اینها هم اضلام است در درون کعبه ، چطور باید تحمل کند فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ این میشود رحمتِ جهانی آن را احدی به آن وضع و به آن صورت و آن سِعهٴ صدر پیدا نشده فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ در جریان مباهله ملاحظه میفرمایید این مسیحیهای نجران آمدند و عبادت آنها هم با ناقوس شروع میشد مسیحی بودند مسلمان نبودند با ناقوس وارد مدینه شدند و هنگام نماز شد اینها رفتند در مسجد ناقوس زدند مشغول عبادت شدند مسلمانها اعتراض کردند که چطوری این غیر مسلمان را ما به مسجد راه بدهیم چگونه به جای اذان اینها ناقوس بزنند و ما تحمل بکنیم حضرت فرمود صبر بکنید اینها را کاری نداشته باشید ما کم کم کاری میکنیم که اینها ناقوس را به اذان تبدیل کنند مسیحیت را به اسلام تبدیل کنند چه اینکه کردند این یک شرح صدر وسیع میخواهد ذیل همین آیات مباهله این روایات هست. خب، پس بنابراین این روحیهٴ بزرگ که بتواند تحمل بکند مسجدی که با دست خود پیغمبر ساخته شد شما نگاه کنید در عَملگی و کارگری مسجد حضرت چه سهمی داشت سنگها را که میآوردند، آجرها را که میآوردند حضرت با آن دامن سنگی را، آجری را، خشتی را داشت جابهجا میکرد کسی آمد گفت که اجازه بدهید این سنگ را من ببرم فرمود نه، من سهم خودم را میبرم تو هم برو خِشت سهم خودت را بیاور، سنگ سهم خودت را بیاور این با کارگری کسی که ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است این مسجد ساخته شده در این مسجد مسیحی میآید ناقوس میزند حضرت تحمل میکند این میشود جهانی، این میشود ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ این میشود سِعهٴ صدر، این میشود ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ﴾ اما ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ﴾ .
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تفاوت معنای کوری و کری آخرت با دنیا
لحاظ نشدن زمان در هنگام وقوع قیامت
صالحین وارث و خلیفه زمین در دنیا و آخرت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ ﴿104﴾ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ﴿105﴾ إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ﴿106﴾ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿107﴾ قُلْ إِنَّمَا یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُسْلِمُونَ ﴿108﴾
تفاوت معنای کوری و کری آخرت با دنیا
تاکنون روشن شد که دوزخیان همان طوری که کورند برابر آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «طه» کَر هم هستند هم ﴿نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ حق است هم ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ . مطلب دوم این بود که معنای کوری و کَریِ آخرت با کوری و کَری دنیا فرق میکند در دنیا اگر کسی کور است نه مناظر زیبا را میبیند نه مناظر زشت را و اگر کَر است نه حرفِ تلخ را میشنود نه حرف شیرین را ولی دوزخیان که کورند و کَر حرفهای شیرین را و مناظر خوب را نمیبینند حرفهای تلخ و مناظر زشت را میبینند نظیر آنچه در دنیا گذراندند پس ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ یعنی اینها صُمّاند ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ ناظر به این است.
لحاظ نشدن زمان در هنگام وقوع قیامت
مطلب دوم هم این بود که وقتی قیامت میخواهد قیام بکند این در کنار تاریخ هجری یا میلادی نمیگنجد که ما بگوییم در فلان سال تاریخ هجری شمسی یا قمری یا فلان تاریخ میلادی قیامت قیام میکند زیرا وقتی قیامت قیام میکند که زمان و زمین وضعش دگرگون میشود اگر زمین برچیده شد شمس و قمر برچیده شد زمین نیست تا به دور خودش بگردد شب و روز تولید کند یا به دور شمس بگردد سال و ماه تولید کند اگر ﴿یَوْمَ تُبَدُّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ﴾ شد، اگر ﴿وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ﴾ شد، اگر ﴿وَالْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ شد دیگر جریان قیامت در ردیف حوادثی نیست که بگوییم فلان سال هجری یا فلان سال میلادی قیامت قیام میکند.
صالحین وارث و خلیفه زمین در دنیا و آخرت
مطلب سوم آن است که وقتی زمینِ دنیا تبدیل شد به زمینِ آخرت، سماوات دنیا تبدیل شد به سماوات آخرت برای خودش حالا یک مدّت کوتاهمدت، میانمدت، درازمدت خلود مدّتی در جهنم هستند بعد بیرون میآیند اگر موحّد باشند اینها معنای خاصّ خودش را دارد که مناسب با آسمان و زمین آخرت باشد. مطلب بعدی آن است که در جریان ذکر گفته شد تمام کتابهای آسمانی ذکر است ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ﴾ یعنی ما در همهٴ کتابهای قبلی نوشتیم در زبور هم تنظیم کردیم که زمین را بندگان صالح ارث میبرند اگر ارض جنس بود و عهدِ ذهنی و ذکری و امثال ذلک نبود و به زمینِ دنیا معهود نشد این جامع ارضین است چه زمین دنیا چه زمین آخرت این را مردان صالح ارث میبرند، اگر قرینهای بر اختصاص بود بالأخره اینها میشوند مثبتین چون بهشتیها وقتی وارد بهشت شدند میگویند خدایی را شکر میکنیم که ﴿أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ﴾ ، «نَتبوّء مِن الجَنّة حیث نشاء» خدا را شکر میکنیم که زمین را در اختیار ما قرار داد یعنی زمینِ بهشت را هر جای این زمین بخواهیم مسکن انتخاب بکنیم میتوانیم یعنی زمینِ بهشت و اگر جنس بود که خب هر دو را شامل میشود غرض آن است که اگر دلیل دیگری داشتیم که بگوید زمینِ آخرت را هم مردان صالح ارث میبرند و مردان طالح سهمی از ارث زمین آخرت ندارند با این ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ منافاتی ندارد اگر جنس بود که هر دو را شامل میشود و اگر ذهنی و ذکری بود و مانند آن اینها میشوند مثبتین هم زمینِ دنیا را بندگان صالح ارث میبرند هم زمینِ آخرت را بندگان صالح ارث میبرند بهشت را هم ارث میبرند. خب، فرمود ما گفتیم ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ این جامع میتواند باشد آن وقت هم زمینِ دنیا را آیه مخصوصی دارد که مربوط به زمین دنیاست هم زمین آخرت آیهٴ مخصوص دارد زمینِ دنیا در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» به این صورت آمده است که مردان با ایمان زمینِ دنیا را ارث میبرند و حکومت زمین دنیا نصیب آنها میشود سورهٴ مبارکهٴ «نور» آیهٴ 55 به این صورت است ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ﴾ این با لام و با نون تأکید وعدهٴ الهی را تثبیت میکند ذات اقدس الهی وعده داده است که زمین را در اختیار مردان صالح قرار بدهد که اینها بشوند خلیفهٴ زمین ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ خدا وعده داد که مردان صالح را حاکم روی زمین بکند امنیت برای آنها فراهم بکند خوف را از آنها دور بکند و این مردان
الهی کسانیاند که عبادتشان خالص است
بیان نکته ادبی در جمله ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾
گاهی در قرآن کریم میفرماید کلّ دین واصِب یعنی تمام که ناظر به کمیّت است دینِ واصب یعنی همهٴ دین برای خداست گاهی ناظر به کیفیت است که دینِ خالص برای خداست که مشوب به ریا نیست خب کلّ دین یک، خالصِ دین دو، اینها برای خداست و خدا غیر از این را نمیپذیرد. گاهی به تعبیر لطیف این دو مطلب را کنار هم ذکر میکند بدون واو میفرماید: ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ این دوتا فعل را شما میبینید وقتی به ادیب بخواهید بدهید این میماند که این چه ادبیاتی است بالأخره ﴿لاَ یُشْرِکُونَ﴾ یک جملهٴ فعلیه است، ﴿یَعْبُدُونَنِی﴾ یک جملهٴ فعلیه است بالأخره باید عطف بشود ولی عطف نشده ولی وقتی به مفسّر قرآن میدهید میگوید اینجا جای واو نیست برای اینکه ﴿لاَ یُشْرِکُونَ﴾ ناظر به آن خلوص دین است گاهی میفرماید: ﴿أَلاَ لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ﴾ گاهی میفرماید عبادتِ محض این عبادت محض را اگر با واو عاطفه ذکر میفرمود آن معنا را نمیرساند اگر میفرمود «یعبدوننی و لا یشرکون بی» معلوم میشود که بالأخره معطوف غیر از معطوفعلیه است اما برای اینکه ثابت کند عبادت غیر از عدمِ شرک چیز دیگر نیست عدمِ شرک غیر از عبادت چیز دیگر نیست حتماً باید واو نباشد اینجا هم واو نیاورده فرمود: ﴿یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾ بعضی از ادعیه هم همین طور است. خب، به هر تقدیر مردان الهی وقتی حاکم زمین شدند یک عبادت خالصهای را ترویج میکنند ﴿لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ﴾ ، ﴿دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ﴾ همان است که در اوایل سورهٴ مبارکهٴ «مائده» بیان کرده که ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ﴾ یک، ﴿وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی﴾ دو، ﴿وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً﴾ سه، دینِ خداپسند همین دینی است که با ولایت همراه است خب این دین ﴿رَضِیتُ لَکُمُ﴾ است این دین را خدا میپسندد فرمود آن دینی که مرتضای اینهاست، مرضیّ اینهاست، کنارش قرآن و عترت است این را خدا به اینها عطا میکند اینها متمکّناند که این دین را اجرا کنند ﴿وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ .
پرسش:...شهدای کربلا غیر شهدا فرمود عین شما پیدا نخواهد شد.
پاسخ: آن نِسبی است یعنی چه اینکه تا حالا در طیّ این هزار و خردهای پیدا نشد دیگر بالأخره یازده امام(سلام الله علیهم اجمعین) با تلخی جهان را گذراندند در زمان وجود مبارک حضرت البته میآید، اما این صادق است برای اینکه بیش از هزار سال گذشت و پیدا نشد بعد از هزار سال همان شیعیان آن حضرت پیدا شدند.
وارث زمین دنیوی و اخروی شدن صالحین موهبتی الهی
خب، فرمود: ﴿الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ﴾ که آن آیه شرح همین آیهٴ 55 سورهٴ مبارکهٴ «نور» است خب اینها کسانیاند که زمین را ذات اقدس الهی به اینها ارث میدهد پس اگر فرمود: ﴿لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ اگر منظور از این ارض جنس باشد ارضِ دنیا و آخرت هر دو را شامل میشود اگر خصوص دنیا باشد چون مثبتاناند و حصر نیست ارض آخرت به دلیل دیگر ثابت میشود ارض دنیا به وسیلهٴ همین آیهٴ 55 تشریح میشود ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾ هم همین معنا را تأیید میکند که دربارهٴ زمینِ دنیاست. خب، اما اگر مربوط به جریان آخرت باشد که خب در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» که قبل از نور است فرمود مردان الهی فردوس را ارث میبرند آیهٴ ده به بعد سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» این است که ﴿أُولئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ ٭ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ﴾ اینها فردوس را به ارث میبرند سرزمین فردوس هم برای خداست، ارض فردوس هم برای خداست آن را به بندگان خاصّ خودش عطا میکند به عنوان ارث که ﴿لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ آن زمین را هم به مردان الهی عطا میکند.
پرسش:...
پاسخ: از خدای سبحان ارث میبرند ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا﴾ در آیهٴ 74 سورهٴ مبارکهٴ «زمر» به این صورت آمده است وقتی بهشتیها وارد سرزمین بهشت شدند ﴿وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ﴾ خازنان بهشت به مردان الهی سلام عرض میکنند بعد میگویند: ﴿طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ آنها وقتی وارد سرزمین بهشت شدند اینچنین میگویند: ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ﴾ این زمین را به ما ارث داد کسبِ ما نیست ارثِ ماست و هر جا خواستیم در آنجا جا میگیریم.
تبیین شرایط ارث بردن در امور مادی و معنوی
در بحثهای قبل به مناسبتهایی این جمله مطرح شد که اگر کسی خواست از مورِّث ارث ببرد مسائل مادّی زمین را، خانه را، فرش را ارث ببرد شرطش موت مورّث است ولی در معارف الهی، معارف توحیدی اگر کسی خواست چیزی را ارث ببرد شرطش موتِ وارث است موتِ وارث یعنی موتِ وارث نه موتِ مورّث اینکه گفته شد «العلماء ورثة الأنبیاء» تا عالمان دین نمیرند چیزی از علوم انبیا به آنها نمیدهند این همان «موتوا قبل أن تموتوا» است آنکه به دنبال زید و عمرو است این هرگز نمرده است و هرگز سهمی هم نمیبرد این علمالدراسه دارد ممکن است سالیان متمادی درس بخواند، درس بگوید ولی سهمی از علمالوراثه ندارد وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) که این ایام سالروز میلاد آن حضرت است و قتادةبندعامه که از مفسّران معروف کوفه است فرمود: «و ما وَرَّثک الله مِن القرآن حرفا» فرمود شنیدم درس میدهی فتوا میدهی به چه چیزی؟ عرض کرد به قرآن، فرمود چگونه تو به قرآن با اینکه جزء مفسّران رسمی کوفه بود شما میبینید مرحوم شیخ طوسی در تبیان بعد امینالاسلام(رضوان الله علیهما) در مجمعالبیان میگویند سُدّی اینچنین گفته، قتاده اینچنین گفته حرفِ قتاده کم نیست در تفسیرهای ما شیعه و همچنین تفسیرهای آنها این از مفسّران معروف کوفه بود حضرت فرمود تو یک حرف از قرآن ارث نبردی چطوری تفسیر میکنی این امام باقر(سلام الله علیه) است فرمود: «کَیف تُفتی بالقرآن و ما ورَّثک الله مِن القرآن حرفا» آن میشود علمالوراثه در علمالوراثه تا وارث نمیرد چیزی به او نمیدهند بر اساس «موتوا قبل أن تموتوا» آن وراثت دنیاست تا مورّث نمیرد خدا که برای ابد حیّ قیّوم است نبیّ نبوّتش هم به اذن خدای سبحان تا قیامت هست و تا بهشت هست برای اینکه دینِ او برای همیشه هست دیگر اگر ـ معاذ الله ـ نبوّت او قطع بشود که خب اسلام منقطع میشود درست که ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَیِّتُونَ﴾ اما نبوّت او إلی یوم القیامه هست دیگر چون نبوّت او إلی یوم القیامه هست، دین او إلی یوم القیامه هست او زنده است عالِمان دین تا از هوا و هوس نمیرند چیزی به آنها نمیرسد بالأخره.
ذکر مورِّث و وارث حقیقی زمین در کتب آسمانی
خب، پس ارض چه ارض دنیا باشد چه ارض آخرت میراث خداست یک، این میراث را ذات اقدس الهی به بندگان صالح ارث میدهد این دو، جامع هر دو همین آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» است سه، بخش دنیا را آیهٴ سورهٴ «نور» حل کرد چهار، بخش آخرت را سورهٴ مبارکهٴ «زمر» حل کرد پنج، و همچنین آیهٴ یازده سورهٴ مبارکهٴ «نور» روشن کرده است. خب، ﴿أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ بندگان ارث میبرند چه کسی ارث میدهد مورِث چه کسی است خدای سبحان است چون ﴿لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ . در این بخش که فرمود ما نوشتیم یعنی مقدِّر قطعیِ ماست دیگر در همهٴ کتابها نوشتیم این اختصاصی به قرآن ندارد که اینجا ذکر فرمود بعضیها گفتند «ذکر» مطلقِ کتاب آسمانی است و زبور هم چون رایج بود نزد آنها بعد از حضرت موسی ذکر کردند برخیها گفتند که «ذکر» منظور تورات است «ذکر» ظاهراً مطلق کتابهای آسمانی است اگر دربارهٴ بنیاسرائیل گفته شد ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُم لاَ تَعْلَمُونَ﴾ این تطبیق یک کلّی بر فرد، عام بر فرد، مطلق بر فرد باعث انحصار نیست این یکی از مصادیق ذکر است. خب، این را ذات اقدس الهی عطا کرده و همگان از این میتوانند برخوردار باشند ﴿عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾
نفوذ ذکر و پیام الهی بر قلوب اهل عبادت
فرمود: ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ﴾ اگر کسی اهل عبادت باشد این حرف به جان او میرسد گرچه این حرف بیانِ جهانی است ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾ است، ﴿ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾ است، ﴿لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً﴾ است هر کس بشر باشد این پیام به او میرسد هر کس جزء عالَمین باشد این انذار به او میرسد اما آنها که بهره میبرند مردان عابدند که این حرف به درون جان آنها مینشیند و انبیا هم موظّف بودند که ﴿قُل لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً﴾ بعضیها طوریاند که راه را میبندند وقتی بسته شدند حرف نفوذ نمیکند ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم﴾ وقتی بالأخره بسته شد این رسوبات صحنهٴ دل را بست حرف نفوذ نمیکند ولی مردان الهی چون قلبشان باز است و نفوذپذیر هست این حرف در درون جان آنها نفوذ میکند میشود بالغ، نه اینکه به گوش آنها برسد به گوش همه میرسد اما آنکه فرمود: ﴿قَوْلاً بَلِیغاً﴾ این دربارهٴ مردان عابد اینچنین است این قولِ بلاغ است برای آنها یعنی به دل آنها میرسد اما بعضی از آنها فقط در سطح گوش آنها عبور میکند خب ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ٭ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾.
پرسش:...
پاسخ: نه، خود ایشان هم فرمودند که مطلق کتابِ آسمانی این ذکر است یکی از محتملات این است که منظور از ذکر قرآن کریم باشد در خود قرآن که بالصراحه اینجا ذکر شده اینکه فرمود: ﴿مِن بَعْدِ الذِّکْرِ﴾ مطلقِ کتابهای الهی ذکر خداست و قرآن برترین و بهترین ذکر خداست پس قبل از زبور و بعد از زبور و در خود زبور این مطلب آمده است لذا در ذیل این روایات فراوانی در تفسیر کنزالدقائق دربارهٴ وجود مبارک حضرت حجّت آمده اینکه زمین را شیعیان اهل بیت به برکت حضرت ارث میبرند شما چندین روایت است که در ذیل همین آیه لابد ملاحظه فرمودید.
پرسش:...
پاسخ: خب مصداق کاملش که این است گفتند ما اهل ذکریم ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ﴾ این است ولی این آیه اختصاصی به این عصر ندارد برای اینکه بنیاسرائیل هم همین طور بود فرمود شما از بنیاسرائیل سؤال کنید از علمای آنها سؤال کنید که در توراتشان چه چیزی هست همین معارف در توراتشان هست به آن علما و احبار و رهبانشان بگویید این تورات را در خانههایتان پنهان نکنید ﴿قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ در مسئلهٴ رَجم، در مسائل احکام دیگر فرمود این تورات را شما پنهان کردید خب چرا این کار را کردید تورات را بیاورید ببینید همین حرفهایی که ما میگوییم هست یا نه ﴿قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ چرا آنها را کتمان کردید به هر تقدیر این میتواند مطلق باشد و شامل همهٴ کتابهای آسمانی باشد منتها برترین کتاب که مُهیمن است و هیمنه و سلطنت و سیطره دارد قرآن کریم است چون کلمهٴ مهیمن فقط دربارهٴ قرآن آمده ﴿إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ ٭ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾
تبیین مصادیق و مفاهیم <رحمت> و <غضب>
تو فقط رحمتی، غضب برای تو نیست یعنی در بحثهای سابق هم داشتیم که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که مظهر ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است معمار رحمت است، مهندس رحمت است و اگر جایی غضب دارد رحیمانه غضب دارد ماها متأسفانه رحمت ما در مقابل غضب ماست اینچنین نیست که غضبِ ما از رحمت ما دستور بگیرد ما گاهی عصبانی هستیم گاهی غیر عصبانی آنجا که عصبانی هستیم غضبناکیم غضب است آنجا هم که خوشحالیم رحمت است همین دو صفت را ما داریم اما یک رحمت مطلقهای باشد که آن رحمت مطلقه معماری کند، مهندسی کند بگوید کجا رحمتِ خاصّه باشد و کجا غضبِ مخصوص این برای ما نیست ذات اقدس الهی کارش این است پیغمبر اسلام و اهل بیت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) را مظهر آن رحمت مطلقه قرار داد و چون مظهر آن رحمت مطلقه قرار داد کاری به عنوان غضب نه از خداست نه از پیغمبر، غضبِ در مقابل رحمت نه دربارهٴ خداست نه دربارهٴ پیغمبر، غضبِ تحت فرمان رحمت هم برای خداست بالاصاله، هم برای پیغمبر و اهل بیت(علیهم السلام) است بالتبع. بیان ذلک همان سخن نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) است در روایات دیگر هم آمده که «یا مَن سَبَقَت رحمته غضبه» یک، «یا مَن تَسعیٰ رحمته غَضبک» در بیانات نورانی حضرت در صحیفهٴ سجادیه است دو، یعنی ذات اقدس الهی قبل از اینکه غضب بکند رحمت را به امامت وامیدارد این رحمت، امام است در اَمام غضب هست مهندس است، معمار است، خطکشی میکند میگوید اینجا باید جهنم باشد آنجا باید بهشت باشد اینجا باید که ﴿لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ باشد، آنجا باید ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾ باشد آنکه جهنم را جهنم میکند جای جهنم را مشخص میکند بهشت را مشخص میکند جای بهشت را مشخص میکند آن معمار رحمتِ مطلقه است «و برحمتک الّتی وَسِعَت کلّ شیء» و اگر جهنم نبود ظلم بود برای اینکه ﴿وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ﴾ هست آن روز ﴿فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ﴾ هست تنبیه متجاوز و رهزن عدل است اگر جهنم نبود ظلم بود بالأخره این کفار و منافقان و رهزنان و مفسدان باید در جهنم تربیت بشوند.
بهشت و جهنم نمادی از رحمت و غضب مطلقه الهی
خب، پس جهنم که جایش مشخص است بهشت که جایش مشخص است یک مهندس و یک معمار این نقشه را کشیده آن مهندس و معمار رحمتِ مطلقهٴ خداست که بیش از غضب است یک، و پیش از غضب است دو، بیشتر بودن مهم نیست پیشتر بودن مهم است معنای «یا مَن سَبَقَت رحمته غضبه» این نیست که رحمت خدا بیش از غضب خداست که ما بگوییم بهشت هشتتاست جهنم هفتتا خیر، «سَبَقَت» یعنی «سَبقت» نه «زادت» نه معنایش این است که بهشت بیشتر از جهنم است این یکی از آثار سِعهٴ رحمت الهی است «سَبقت» یعنی امام است، پیشواست، مهندس است، معمار است اینها طبق نقشهٴ رحمت مطلقه جاسازی شدند «سَبقت» را که نباید به معنی «زادت» گرفت، به معنی «کَثُرَت» گرفت «سبقت» یعنی جهنم اینجا هست به دستور رحمت جهنم اینجاست اینکه بهشت آنجاست و اینقدر است به دستور رحمت است «یا مَن تسعیٰ رحمته أمام غضبه» اینکه میبینید بعضی از شُعرا گفتند:
پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت٭٭٭آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد
همین است یعنی معلّم ما گفت که در جهان هیچ خطایی نیست بعد میگوید آفرین بر نظر بلند استاد که دین کجا به نظر ما خطاست یک، کجا به نظر ما ثواب است دو، آنچه را که ما خطا میبینیم آنچه را که ما صواب میبینیم همه زیر پوشش آن علمِ خطاپوشاند آن علمِ خطاپوش آن حکمت خطاپوش به ما میگوید اگر آن را ببینی میفهمی اینجا خطا نیست و آنجا صواب است و اینجا هم صواب اگر آن دید بلند را نداشتی مقطعی و موضعی فکر کردی میگویی این مصیب سخت است چرا کربلا شده، چرا نینوا شده، چرا حسینبنعلی به خاک و خون غلتیده ولی اگر آن سِعهٴ رحمت مطلقه و مصلحت عالیه را ببینی میبینید که کربلا در جای خود حق است غدیر در جای خود حق است ظهور حضرت در جای خود حق است آن زمینه است برای اینکه کلّ عالم را إلی یوم القیامه عدل بتواند هدایت کند آزادی بتواند هدایت کند
پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت ٭٭٭ آفرین بر نظر پاک و خطاپوشش باد
آفرین بر نظر بلند و پاک و دوراندیش او باد که آن حکمتِ مطلقه را میبیند و آن حکمت مطلقه همان طوری که در بخش صواب پوشش صواب میدهد در بخشی که به نظر ما خطاست پوشش صواب میدهد بهشت در جای خود رحمت است، جهنم در جای خود رحمت است، کربلا در جای خود <ان الله شیاء ان یراک قتیلا> حق است نسبت به ما البته تلخ است ولی در کلّ نظام حق است چیزی در جهان نه خطاست نه غضب، عدل است البته نسبت به کفّار و منافقان تلخ خواهد بود.
عموم بشر مرهون رحمت عامه پیامبر الهی
به هر تقدیر فرمود تو رحمت جهانی هست و اگر یک عدّه را به درک واصل میکنی این عدل است عدل که بد نیست این حکمت است حکمت که بد نیست خطا نیست بنابراین تو ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ هستی رحمت تو اَمام غضب توست و اگر در جایی فرمان جنگ میدهی رحمت است دستور صلح میدهی رحمت است البته آن رحمت خاصّه بهرهٴ مؤمنین است که در پایان سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آن آیه گذشت وصفی را که خدای سبحان برای خود ذکر میکند در مقام فعل همان وصف را در مقام فعل برای وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) ذکر میکند مستحضرید که دوتا اسم از اسمای حُسنای خدای سبحان که در قرآن کریم است رئوف و رحیم است در ادعیه هم هست این رئوف و رحیم در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آیهٴ 128 دربارهٴ پیغمبر آمده ﴿لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ﴾ خب اگر خدا رئوف رحیم است بالذّات، وجود مبارک حضرت و همچنین اهل بیت که به منزلهٴ نَفْس او هستند ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ﴾اند این رئوف و رحیم بودن رحمت خاصّه است و رحمت خاصّه که مؤمنان از آنها استفاده میکنند وگرنه برای جهان ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است الآن شما ببینید هر جا هر طرح ارزشمندی باشد گوشهای از اسلام را گرفتند منتها حالا ﴿نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ﴾ شد آنها که آمدند دربارهٴ حقوق بشر چهارتا حرف صحیح زدند آن را از همین انبیا گرفتند منتها آن بخشهای عبادی را رها کردند این بخشهایی که به حسب ظاهر قابل درک بود برای اینها این را ذکر کردند و وجود مبارک پیغمبر ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ بودنِ او هم به همین سبک است که نقل شده در بعضی از روایات که حضرت در شبی تا صبح این بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «مائده» را قرائت میکردند و آن بخش این است که همان طوری که وجود مبارک عیسای مسیح به خدا عرض کرد پیغمبر هم یک شب تا صبح حالا منحصراً نمیشود گفت یک شب، شب تا صبح حالا چند شب بود خدا میداند آیهٴ 118 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» را قرائت میکرد که عرض کرد خدایا ﴿إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴾ قرائت می¬کرد یک چنین خداست و در جریان هم مردم را در مشورت آشنا میکرد.
تبیین قلمرو مشورت پیامبر ص با مردم
منتها سهتا کار را با مردم درمیان گذاشت به مردم فرمود آن قلمرویی که حکم خداست، حکم شریعت است جا برای مشورت نیست ﴿إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلّهِ﴾ احکام شرعی را که نمیشود با مشورت درست کرد و آنجا که حکم شرعی نیست در تطبیق است و در اجراست و جزء امرالناس است شما هم با خودتان مشورت کنید که چگونه مسائل شهریتان را اداره کنید که آن را در سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» فرمود: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ﴾ أمرهم نه امرالله، امرالله فقط به دست خداست یعنی احکام شرعی فقط به دست خداست اما امرهم، امرالناس ﴿شُورَی بَیْنَهُمْ﴾ است بخش سوم امر مشترک بین حکومت مرکزی و مردم است در آنجا فرمود: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ﴾ اما ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ﴾ به مردم اعلام بکن که رأی نهایی و عَزم نهایی به عهدهٴ وجود مبارک پیغمبر است ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ﴾ .
سعه صدر نبی رحمت در برابر کارشکنان
در همان بخشی که این مسئله را در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» آیهٴ 159 فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ این کارِ آسانی هم نیست درست است وجود مبارک حضرت امیر جانِ پیغمبر است اما «إلاّ أنّک لَست نبی» خیلی حرف در آن هست بالأخره آن روحِ آسمانی و شرح صدر که بتواند ابولهبها را تحمل کند کار هر کس نیست فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ خب وجود مبارک حضرت ببیند که مَطاف مسلمین، قبلهٴ مسلمین به صورت رسمی شده بتکده و ابراهیم و اسماعیل(سلام الله علیهما) که معماران کعبهٴ توحیدند شدند بت و دست اینها هم اضلام است در درون کعبه ، چطور باید تحمل کند فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ این میشود رحمتِ جهانی آن را احدی به آن وضع و به آن صورت و آن سِعهٴ صدر پیدا نشده فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ﴾ در جریان مباهله ملاحظه میفرمایید این مسیحیهای نجران آمدند و عبادت آنها هم با ناقوس شروع میشد مسیحی بودند مسلمان نبودند با ناقوس وارد مدینه شدند و هنگام نماز شد اینها رفتند در مسجد ناقوس زدند مشغول عبادت شدند مسلمانها اعتراض کردند که چطوری این غیر مسلمان را ما به مسجد راه بدهیم چگونه به جای اذان اینها ناقوس بزنند و ما تحمل بکنیم حضرت فرمود صبر بکنید اینها را کاری نداشته باشید ما کم کم کاری میکنیم که اینها ناقوس را به اذان تبدیل کنند مسیحیت را به اسلام تبدیل کنند چه اینکه کردند این یک شرح صدر وسیع میخواهد ذیل همین آیات مباهله این روایات هست. خب، پس بنابراین این روحیهٴ بزرگ که بتواند تحمل بکند مسجدی که با دست خود پیغمبر ساخته شد شما نگاه کنید در عَملگی و کارگری مسجد حضرت چه سهمی داشت سنگها را که میآوردند، آجرها را که میآوردند حضرت با آن دامن سنگی را، آجری را، خشتی را داشت جابهجا میکرد کسی آمد گفت که اجازه بدهید این سنگ را من ببرم فرمود نه، من سهم خودم را میبرم تو هم برو خِشت سهم خودت را بیاور، سنگ سهم خودت را بیاور این با کارگری کسی که ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است این مسجد ساخته شده در این مسجد مسیحی میآید ناقوس میزند حضرت تحمل میکند این میشود جهانی، این میشود ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ این میشود سِعهٴ صدر، این میشود ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ﴾ اما ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ﴾ .
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است