- 294
- 1000
- 1000
- 1000
کدام حسین؛ کدام کربلا، فصل چهارم، جلسه چهل و هفتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «کدام حسین؛ کدام کربلا»، فصل چهارم، جلسه چهل و هفتم، سال 1403
به دنبالِ کنکاش و واکاوی این موضوع بودیم که چه اتفاقی رخ داد که بیست سال تلاش کوفیان برای جنگ با بنی امیّه، که آنقدر پُررنگ بود که با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دچار اصطکاک شدند، آن لحظهای که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بعد از سه مرتبه دعوت رسمی آنها حرکت کرد، اینها نیامدند.
در هر افراطی حتماً تفریط هست و در هر تفریطی حتماً افراط هست، این موضوع دو طرفه است. آن کسی که با داغبازی جلوی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه میایستد و میگوید که الآن نباید آتشبس کنی، آن لحظهای که هنگام جنگ است، به نظر خودش به فکر عقلانیت است! در طرف مقابل هم همینطور است.
ما معمولاً به کارهای خود صورت استدلال میدهیم، اینطور نیست که با استدلال تصمیم بگیریم، ما به این راحتی از دست عواطف و احساسمان خلاص نمیشویم که در گوشهای بنشینیم و برهان داشته باشیم.
ما برای آن چیزی که دوست داریم استدلال درست میکنیم، مثالِ سادهی روشنِ آن این است که وقتی میپرسیدند چرا تو طرفدار تیم قرمز یا طرفدار تیم آبی هستی، میگفت: چون خون قرمز است، دیگری هم میگفت چون آسمان آبی است! این استدلالِ پساانتخاب است، اول انتخاب خود را کرده است، حال برای توجیه و جذب مخاطب بیشتر یا تحلیل به عقلانیت، اینطور میگوید.
نمونهی بارز این موضوع بازیکنانی هستند که از یک تیم به تیم رقیب میروند. این موضوع هم در ایران رخ داده است و هم در اسپانیا… کسانی بودند که برای اینها جان میدادند و علّت طرفداری از آن تیم را آن فرد میدانستند، وقتی آن فرد تیم خود را عوض کرد، شروع کردند به فحاشی به او!
یعنی تعلقات جای دیگری است، ما به آن تعلقات صورتِ استدلال میدهیم. نود درصد اوقات، در انتخاباتها اینطور است، در انتخابها اینطور است. رفیق پیدا میکنیم، رفیق خوبی نیست، پدرمان میگوید این رفیق خوب نیست، ما برای او استدلال درست میکنیم.
اگر دل در جایی گیر باشد نمیپذیرد که شما کار دیگری کنید، و برای اینکه بشود با دیگران گفتگو کرد، به آن صورتِ استدلال میدهیم.
به دنبالِ کنکاش و واکاوی این موضوع بودیم که چه اتفاقی رخ داد که بیست سال تلاش کوفیان برای جنگ با بنی امیّه، که آنقدر پُررنگ بود که با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دچار اصطکاک شدند، آن لحظهای که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بعد از سه مرتبه دعوت رسمی آنها حرکت کرد، اینها نیامدند.
در هر افراطی حتماً تفریط هست و در هر تفریطی حتماً افراط هست، این موضوع دو طرفه است. آن کسی که با داغبازی جلوی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه میایستد و میگوید که الآن نباید آتشبس کنی، آن لحظهای که هنگام جنگ است، به نظر خودش به فکر عقلانیت است! در طرف مقابل هم همینطور است.
ما معمولاً به کارهای خود صورت استدلال میدهیم، اینطور نیست که با استدلال تصمیم بگیریم، ما به این راحتی از دست عواطف و احساسمان خلاص نمیشویم که در گوشهای بنشینیم و برهان داشته باشیم.
ما برای آن چیزی که دوست داریم استدلال درست میکنیم، مثالِ سادهی روشنِ آن این است که وقتی میپرسیدند چرا تو طرفدار تیم قرمز یا طرفدار تیم آبی هستی، میگفت: چون خون قرمز است، دیگری هم میگفت چون آسمان آبی است! این استدلالِ پساانتخاب است، اول انتخاب خود را کرده است، حال برای توجیه و جذب مخاطب بیشتر یا تحلیل به عقلانیت، اینطور میگوید.
نمونهی بارز این موضوع بازیکنانی هستند که از یک تیم به تیم رقیب میروند. این موضوع هم در ایران رخ داده است و هم در اسپانیا… کسانی بودند که برای اینها جان میدادند و علّت طرفداری از آن تیم را آن فرد میدانستند، وقتی آن فرد تیم خود را عوض کرد، شروع کردند به فحاشی به او!
یعنی تعلقات جای دیگری است، ما به آن تعلقات صورتِ استدلال میدهیم. نود درصد اوقات، در انتخاباتها اینطور است، در انتخابها اینطور است. رفیق پیدا میکنیم، رفیق خوبی نیست، پدرمان میگوید این رفیق خوب نیست، ما برای او استدلال درست میکنیم.
اگر دل در جایی گیر باشد نمیپذیرد که شما کار دیگری کنید، و برای اینکه بشود با دیگران گفتگو کرد، به آن صورتِ استدلال میدهیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است