- 480
- 1000
- 1000
- 1000
آسیبهای دوقطبیسازی انتخابات، جلسه اول
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «آسیبهای دوقطبیسازی انتخابات»، جلسه اول، سال 1402
در زمان رسولخدا(ص) منافقینی بودند که بعدها دست به قتل اولیای خدا زدند؛ ولی جنایت دوقطبیسازی جامعه اینقدر بالا است که خداوند متعال سورهای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبیساز را افشا و رسوا کرد. تنها منافقی که خدا آبرویش را برد کسی بود که میخواست جامعۀ مدینه را دچار دوقطبی کند. بعضیها در کشور ما دوقطبی را طبیعی میدانند؛ یعنی اینها از بدیهیات دین فاصله دارند.
یکسانسازی مردم خطا و حماقت است، وجود گروههای متعدد و متکثر در جامعه عامل پیشرفت است، ولی دوقطبیسازی کاذب، شنیعترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است. بهطور طبیعی دوقطبیهایی در جامعه هست، ولی تحریک آنها بهعنوان گسلهای اجتماعی نتیجهای جز نابودی جامعه ندارد.
دوقطبیسازی یعنی اوج دشمنی بین دو جریان، که مردم را تحریک کند و به صحنه بیاورد. این کار در بلندمدت آثار شوم بسیاری دارد که یک کشور را زمین میزند. مهمترین آثار شوم دوقطبیساز این است که انتقاد از یک قطب افراد را به عضویت در قطب مقابل متهم میکند، هر قطب عیوب قطب رقیب را برجسته میکند و از ضعفهای خودشان چشم میپوشند، افراد به جای تضارب آرا به دنبال پیروزی در مناظره هستند. بدون انتقاد و تضارب آرا و افکار جامعه رشد نمیکند.
نگاه سیاسی رهبر انقلاب این است که هیچ جریانی حذف نشود؛ مگر جریانی که ضدّ ملت باشد. یک زمانی فرمودند اگر جریان چپ نبود من خودم آن را میساختم؛ چون باعث تفکر در جامعه میشود. یک جریان نباید دیگر جریانها را در یک قطب قرار بدهد. بقیه یک قطب نیستند، چون با هم تفاوتهایی دارند. وقتی یک جریان دیگران را در یک کاسه جمع میکند، دارد خودنمایی و بزرگنمایی میکند. این دروغ بزرگ دیگران را تحت دیکتاتوری روانی قرار میدهد بهطوری که نمیتوانند اظهارنظر کنند.
اختلاف نظر و رقابت سالم اقتصادی و سیاسی محسّنات زیادی دارد؛ آداب و آئینی هم دارد. رقابت نباید موجب حذف کسی شود. نباید کسی دیگر جریانها را متّهم کند، با دروغپراکنی و تخریب فضای جامعه را متشنّج کند. گاهی اینها حتی اصل نظام را هم زیر سؤال میبرند. این وضعیت بدتر از وضعیت کشورهای بدبختی است که بهخاطر دوقطبیبودن تحت سیطرۀ صهیونیستها هستند؛ چون اینجا یکی از قطبها ژست اپوزسیون میگیرد. بنده حوادث سال گذشته را نتیجۀ عملکرد دوقطبیسازی جامعه میبینم.
هر اختلافی دوقطبیسازی نیست. «قطب» یعنی یک سلسله نظریات، که از یک مبنا و آبشخور تغذیه میشود، مهندسی خاصی از مفاهیم و مواضع را شکل داده، افرادی را ازماندهی کرده است. اگر در طرف دیگر یک سلسله از نظرات با مبانی متفاوت ایجاد و مفاهیم و مواضع خاص مهندسی شود، دو قطب شکل میگیرد.
یکی از ضررهای مهمّ دوقطبی این است که از جبههگیری در مقابل قطب اصیلی که مقابلمان قرار دارد باز میمانیم. رسولخدا(ص) از تفکیک دوقطبی واقعی انصار و مهاجرین ناراحت شد؛ چون اگر اینها با همدیگر اختلاف کنند، اختلاف اصیل ایمان و کفر و ظالم و مظلوم از بین میرود. دوقطبی درونی ما را در مقابل کفر و ظلم ضعیف میکند.
در ادبیات رهبر معظم انقلاب شاهد دوقطبیهایی مثل «خودی-غیرخودی» و «انقلابی-غیرانقلابی» هستیم. ایشان میفرمایند خودی و انقلابی یعنی کسانی که دلسوز کشور هستند؛ حتی در انتخابات میفرماید اگر شما نسبت به نظام هم انتقاد یا اعتراضی دارید کشورتان را رها نکنید چون انتخابات کشور شما را تقویت میکند و اگر کشور تضعیف بشود، دشمنان این سرزمین و مردم سلطه پیدا میکنند و ضربه میزنند.
اگرچه دوقطبیسازی موقتاً مشارکت را افزایش میدهد، اما آثار شومش بیشتر از اثر افزایش مشارکت است. ایجاد دوقطبی برای رأیگیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست.
دیکتاتوریی که رسانههای دوقطبیساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است. مرگ بر حزبی که میخواهد جلوی آزادی اندیشه را بگیرد. چه اشکالی دارد یک نماینده یک نظر بدهد نزدیک اصولگراها و یک نظر بدهد نزدیک اصلاحطلبها؟! نه اصلاحطلبها و نه اصولگراها مانیفست واضحی ندارند. نه مردم و نه نخبگان بهسادگی قابل دستهبندی به اصلاحطلب-اصولگراها نیستند.
در زمان رسولخدا(ص) منافقینی بودند که بعدها دست به قتل اولیای خدا زدند؛ ولی جنایت دوقطبیسازی جامعه اینقدر بالا است که خداوند متعال سورهای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبیساز را افشا و رسوا کرد. تنها منافقی که خدا آبرویش را برد کسی بود که میخواست جامعۀ مدینه را دچار دوقطبی کند. بعضیها در کشور ما دوقطبی را طبیعی میدانند؛ یعنی اینها از بدیهیات دین فاصله دارند.
یکسانسازی مردم خطا و حماقت است، وجود گروههای متعدد و متکثر در جامعه عامل پیشرفت است، ولی دوقطبیسازی کاذب، شنیعترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است. بهطور طبیعی دوقطبیهایی در جامعه هست، ولی تحریک آنها بهعنوان گسلهای اجتماعی نتیجهای جز نابودی جامعه ندارد.
دوقطبیسازی یعنی اوج دشمنی بین دو جریان، که مردم را تحریک کند و به صحنه بیاورد. این کار در بلندمدت آثار شوم بسیاری دارد که یک کشور را زمین میزند. مهمترین آثار شوم دوقطبیساز این است که انتقاد از یک قطب افراد را به عضویت در قطب مقابل متهم میکند، هر قطب عیوب قطب رقیب را برجسته میکند و از ضعفهای خودشان چشم میپوشند، افراد به جای تضارب آرا به دنبال پیروزی در مناظره هستند. بدون انتقاد و تضارب آرا و افکار جامعه رشد نمیکند.
نگاه سیاسی رهبر انقلاب این است که هیچ جریانی حذف نشود؛ مگر جریانی که ضدّ ملت باشد. یک زمانی فرمودند اگر جریان چپ نبود من خودم آن را میساختم؛ چون باعث تفکر در جامعه میشود. یک جریان نباید دیگر جریانها را در یک قطب قرار بدهد. بقیه یک قطب نیستند، چون با هم تفاوتهایی دارند. وقتی یک جریان دیگران را در یک کاسه جمع میکند، دارد خودنمایی و بزرگنمایی میکند. این دروغ بزرگ دیگران را تحت دیکتاتوری روانی قرار میدهد بهطوری که نمیتوانند اظهارنظر کنند.
اختلاف نظر و رقابت سالم اقتصادی و سیاسی محسّنات زیادی دارد؛ آداب و آئینی هم دارد. رقابت نباید موجب حذف کسی شود. نباید کسی دیگر جریانها را متّهم کند، با دروغپراکنی و تخریب فضای جامعه را متشنّج کند. گاهی اینها حتی اصل نظام را هم زیر سؤال میبرند. این وضعیت بدتر از وضعیت کشورهای بدبختی است که بهخاطر دوقطبیبودن تحت سیطرۀ صهیونیستها هستند؛ چون اینجا یکی از قطبها ژست اپوزسیون میگیرد. بنده حوادث سال گذشته را نتیجۀ عملکرد دوقطبیسازی جامعه میبینم.
هر اختلافی دوقطبیسازی نیست. «قطب» یعنی یک سلسله نظریات، که از یک مبنا و آبشخور تغذیه میشود، مهندسی خاصی از مفاهیم و مواضع را شکل داده، افرادی را ازماندهی کرده است. اگر در طرف دیگر یک سلسله از نظرات با مبانی متفاوت ایجاد و مفاهیم و مواضع خاص مهندسی شود، دو قطب شکل میگیرد.
یکی از ضررهای مهمّ دوقطبی این است که از جبههگیری در مقابل قطب اصیلی که مقابلمان قرار دارد باز میمانیم. رسولخدا(ص) از تفکیک دوقطبی واقعی انصار و مهاجرین ناراحت شد؛ چون اگر اینها با همدیگر اختلاف کنند، اختلاف اصیل ایمان و کفر و ظالم و مظلوم از بین میرود. دوقطبی درونی ما را در مقابل کفر و ظلم ضعیف میکند.
در ادبیات رهبر معظم انقلاب شاهد دوقطبیهایی مثل «خودی-غیرخودی» و «انقلابی-غیرانقلابی» هستیم. ایشان میفرمایند خودی و انقلابی یعنی کسانی که دلسوز کشور هستند؛ حتی در انتخابات میفرماید اگر شما نسبت به نظام هم انتقاد یا اعتراضی دارید کشورتان را رها نکنید چون انتخابات کشور شما را تقویت میکند و اگر کشور تضعیف بشود، دشمنان این سرزمین و مردم سلطه پیدا میکنند و ضربه میزنند.
اگرچه دوقطبیسازی موقتاً مشارکت را افزایش میدهد، اما آثار شومش بیشتر از اثر افزایش مشارکت است. ایجاد دوقطبی برای رأیگیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست.
دیکتاتوریی که رسانههای دوقطبیساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است. مرگ بر حزبی که میخواهد جلوی آزادی اندیشه را بگیرد. چه اشکالی دارد یک نماینده یک نظر بدهد نزدیک اصولگراها و یک نظر بدهد نزدیک اصلاحطلبها؟! نه اصلاحطلبها و نه اصولگراها مانیفست واضحی ندارند. نه مردم و نه نخبگان بهسادگی قابل دستهبندی به اصلاحطلب-اصولگراها نیستند.
تاکنون نظری ثبت نشده است