سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع "ثروت و اولاد وسیله امتحان الهی در دنیا "، سال 1402
خطبه 192 نهج البلاغه که خطبه قاصعه است، مورد بحث ماست. قاصعه به معنای کوبنده است، چون امیرالمومنین در این خطبه به شدت شیطان را میکوبند و تکبر را مذمت میکنند. در فرازی از این خطبه میخوانیم که اگر بنا بود خداوند متعال اجازه بدهند که بندگانشان اهل کبر باشند، باید به انبیاء برگزیده خودشان این اجازه را میدادند. یک عبارتی هست از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان که میگوید: از عجایب زندگی پیامبر این است که اگر بخواهد تکبر کند تمام انگیزههای تکبر در پیامبر است، ولی از همه متواضعتر هست. تکبر در نزد انبیاء منفور بوده است و خدا تواضع را برای اینها پسندیده است. پیامبران بزرگ الهی گونههای خود را به زمین میچسباندند. خدا انبیاء را مورد آزمونهای متفاوتی قرار داده است و با سختیها، مشکلات و مخمصههای دشوار آنها را آزموده است، اما هیچ پیامبری به اندازه پیامبر ما مورد اذیت نگرفته است. خدا انبیاء را با این سختیها و دشواریها خالص ساخته است. ملاک اینکه بفهمیم خدا از ما راضی است یا نه؟ این را به ثروت ندانیم و کسی که وضع مالی خوبی داشت نگوید پس خدا از من راضی است. نه اینکه داشتن اولاد و ثروت نشانه رضایت الهی است و نه نداشتن مال و اولاد نشانه خشم خداست. اینا همه وسیله امتحانات الهی است. خیر در این نیست که ثروت و اولادت زیاد باشد، خیر در این است که چگونه از آنها استفاده کنی. انسانهای متکبر و خود بزرگ بین گناه خودشان را همواره کوچک میبینند. انسان نباید به یک رکعت نمازش مغرور شود و خیال کند که خیلی مومن است، چرا که آنچه که اهمیت دارد عاقبت به خیری برای یک انسان است. در بحث عجب و غرور شیطان هر کس را به یک نحوی فریب میدهد، انسان باید خیلی مراقب باشد که گرفتار دامهای شیطان نشود.
خطبه 192 نهج البلاغه که خطبه قاصعه است، مورد بحث ماست. قاصعه به معنای کوبنده است، چون امیرالمومنین در این خطبه به شدت شیطان را میکوبند و تکبر را مذمت میکنند. در فرازی از این خطبه میخوانیم که اگر بنا بود خداوند متعال اجازه بدهند که بندگانشان اهل کبر باشند، باید به انبیاء برگزیده خودشان این اجازه را میدادند. یک عبارتی هست از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان که میگوید: از عجایب زندگی پیامبر این است که اگر بخواهد تکبر کند تمام انگیزههای تکبر در پیامبر است، ولی از همه متواضعتر هست. تکبر در نزد انبیاء منفور بوده است و خدا تواضع را برای اینها پسندیده است. پیامبران بزرگ الهی گونههای خود را به زمین میچسباندند. خدا انبیاء را مورد آزمونهای متفاوتی قرار داده است و با سختیها، مشکلات و مخمصههای دشوار آنها را آزموده است، اما هیچ پیامبری به اندازه پیامبر ما مورد اذیت نگرفته است. خدا انبیاء را با این سختیها و دشواریها خالص ساخته است. ملاک اینکه بفهمیم خدا از ما راضی است یا نه؟ این را به ثروت ندانیم و کسی که وضع مالی خوبی داشت نگوید پس خدا از من راضی است. نه اینکه داشتن اولاد و ثروت نشانه رضایت الهی است و نه نداشتن مال و اولاد نشانه خشم خداست. اینا همه وسیله امتحانات الهی است. خیر در این نیست که ثروت و اولادت زیاد باشد، خیر در این است که چگونه از آنها استفاده کنی. انسانهای متکبر و خود بزرگ بین گناه خودشان را همواره کوچک میبینند. انسان نباید به یک رکعت نمازش مغرور شود و خیال کند که خیلی مومن است، چرا که آنچه که اهمیت دارد عاقبت به خیری برای یک انسان است. در بحث عجب و غرور شیطان هر کس را به یک نحوی فریب میدهد، انسان باید خیلی مراقب باشد که گرفتار دامهای شیطان نشود.
کاربر مهمان