- 983
- 1000
- 1000
- 1000
اعتکاف و فضیلت ماه مبارک رجب، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی با موضوع «اعتکاف و فضیلت ماه مبارک رجب»، جلسه دوم، سال 1397
نکتهی اوّل – همانطور که در جلسهی گذشته بیان کردیم- با دید معرفتی در کوچههای دعاهای ماه رجب، گشت و گذار داشتن و گوهرهای ناب و پیامهای توحیدی، ولایی و معرفتی این دعاها را ذخیره کردن است. یکی از این دعاها «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ» است. خدایا، از تو صبر شاکر میخواهم. این یک کلاس است که بلاها، مصیبتها، جنگها، تحریمها، فشارها و انواع تلخیهایی که در زندگی پیش میآید، انسان اینها را فرصت تلقّی کند، بداند که باید با اینها اوج بگیرد. انسانهای رفاهزده، انسانهایی که با روح اشرافی زندگی میکنند، خدا میداند که از دنیای خود هم لذّت نمیبرند. فرمود: «السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ» کسی که شب زندهداری میکند، خواب او کم است که قلّت نوم، یکی از منازل سلوک الی الله است، قلّت کلام است، قلّت منام است، خلوت با خدا است، ذکر به دوام است و مراقبه، اشخاصی که میخواهند به سرعت به مقصد اعلی برسند و از مرز عالم طبیعت به ماوراء اشراف پیدا کنند، این موارد را رعایت میکنند.
در این روایت دارد کسانی که کمتر میخوابند، خواب آنها خواب لذیذی است. کسانی که زیاد میخوابند از خواب خود لذّت نمیبرند، خواب آنها راحت نیست. کسانی که کم غذا میخورند، گرسنگی میکشند وقتی که غذا میخورند واقعاً از غذای خود لذّت میبرند. کسانی که همیشه در عیش و نوش هستند زندگی ندارند. کسانی که بو الهوس هستند خانواده ندارند و اساساً از خانوادهی خود لذّت نمیبرند. لذّت زندگی از آن سختکوشها است، از آن سنگرنشینها است، متعلّق به رزمندگان در جبهههای مختلف است لذا امام فرمودند: جنگ برای ما از نعمتهای خدا بود، جنگ ما را ساخت. اگر ما امروز نفوذ منطقهای داریم، اگر مرز انقلاب ما، استکبارستیزی ما، مقاومت ما، در یمن، در لبنان، در سوریه، در نیجریه و انقلاب فرهنگی ما در کشورهای مختلف اروپایی طرفدار دارد و تا آنجا نور انقلاب رفته، نفوذ شهدا رفته است، به برکت این تحمّلی بود که در این هشت سال، مردمی که آمادگی برای جنگ نداشتند، وضعیت معیشتی نابسامانی داشتیم، ارتش ما به هم ریخته بود، سپاه ما نو پا بود، تمام دنیا به جنگ ما آمده بود، ولی مقاومت به ما عزّت داد، به ما قدرت داد و ما این را از حضرت زینب سلام الله علیها آموختهایم. صبر شاکر بود نه اینکه بگوید: ناچار هستیم، حالا چه کنیم، اتّفاقی است که رخ داده است، مقدّر الهی بوده، باید بسازیم. اینها حرف است، کسانی که بیدار هستند از این بیداریها حدّاکثر استفاده را میبرند. اگر در تحریم یک مقدار حوصله میکردند و وقت را از دست نمیدادند، فرصت را از دست نمیدادند، به نیروهای داخلی تکیه میکردند، شما جوانها را به کمک میخواستند آیا وضع ما اینطور بود؟! قطعاً این نبود. «صَبْرَ الشَّاکِرِینَ» تحریم میتواند برای ما نعمت باشد، فشارها میتواند برای ما نعمت باشد، جوّ تبلیغاتی، جنگ روانی، جنگ اخلاقی، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی بعضیها را به شدّت تحت فشار میگذارد و میگویند برای ما کافی است. اینها آدمهایی هستند که اگر بس هم باشد و کسی بخواهد توقف کند و عقبنشینی کند نابود میشود، راه دین، راه خدا، راه پیشرفت، راه اوج، راه بالندگی بازگشت عقبگرد ندارد. عقبگرد، سقوط مطلق است. ملاحظه میکنید لیبی به چه روزگاری مبتلا است، مصر به چه روزگاری مبتلا است، اگر اینها در انقلاب خود سماجت کرده بودند، امروز بچّههای مردم لیبی به عنوان برده به فروش نمیرفتند. هر کسی عقبنشینی کرده، هر کسی در داخل مبتلا به تردید و شک شده است ضربهی بدی خورده است و حتّی دار و ندار خود را از دست داده است. حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید، در مجلس ابن زیاد حرامزاده، در میان رجّالههای تازیانه به دست، آدمکشهایی که تا آرنج دست ایشان به خون شهیدان آغشته بود، رنگین بود. در مجلس رعب و وحشت، در مجلس آدمکشها، ظالمها، خشنها، این نانجیب به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ ؟ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». حضرت زینب سلام الله علیها هم در کوفه و هم در شام و هم در کنار بدن قطعه قطعهی سیّد شهیدان عالم، با نهایت قاطعیت، شفّافیت، اعلان پیروزی کرد، دشمن را شکستخورده خواند، برای اینکه ما در شرایط سخت خود را کم نبینیم. حق، شکست ندارد، پیروزیِ باطل هم شکست است امّا کشته شدن در راه حق، پیروزی است.
نکتهی اوّل – همانطور که در جلسهی گذشته بیان کردیم- با دید معرفتی در کوچههای دعاهای ماه رجب، گشت و گذار داشتن و گوهرهای ناب و پیامهای توحیدی، ولایی و معرفتی این دعاها را ذخیره کردن است. یکی از این دعاها «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ» است. خدایا، از تو صبر شاکر میخواهم. این یک کلاس است که بلاها، مصیبتها، جنگها، تحریمها، فشارها و انواع تلخیهایی که در زندگی پیش میآید، انسان اینها را فرصت تلقّی کند، بداند که باید با اینها اوج بگیرد. انسانهای رفاهزده، انسانهایی که با روح اشرافی زندگی میکنند، خدا میداند که از دنیای خود هم لذّت نمیبرند. فرمود: «السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ» کسی که شب زندهداری میکند، خواب او کم است که قلّت نوم، یکی از منازل سلوک الی الله است، قلّت کلام است، قلّت منام است، خلوت با خدا است، ذکر به دوام است و مراقبه، اشخاصی که میخواهند به سرعت به مقصد اعلی برسند و از مرز عالم طبیعت به ماوراء اشراف پیدا کنند، این موارد را رعایت میکنند.
در این روایت دارد کسانی که کمتر میخوابند، خواب آنها خواب لذیذی است. کسانی که زیاد میخوابند از خواب خود لذّت نمیبرند، خواب آنها راحت نیست. کسانی که کم غذا میخورند، گرسنگی میکشند وقتی که غذا میخورند واقعاً از غذای خود لذّت میبرند. کسانی که همیشه در عیش و نوش هستند زندگی ندارند. کسانی که بو الهوس هستند خانواده ندارند و اساساً از خانوادهی خود لذّت نمیبرند. لذّت زندگی از آن سختکوشها است، از آن سنگرنشینها است، متعلّق به رزمندگان در جبهههای مختلف است لذا امام فرمودند: جنگ برای ما از نعمتهای خدا بود، جنگ ما را ساخت. اگر ما امروز نفوذ منطقهای داریم، اگر مرز انقلاب ما، استکبارستیزی ما، مقاومت ما، در یمن، در لبنان، در سوریه، در نیجریه و انقلاب فرهنگی ما در کشورهای مختلف اروپایی طرفدار دارد و تا آنجا نور انقلاب رفته، نفوذ شهدا رفته است، به برکت این تحمّلی بود که در این هشت سال، مردمی که آمادگی برای جنگ نداشتند، وضعیت معیشتی نابسامانی داشتیم، ارتش ما به هم ریخته بود، سپاه ما نو پا بود، تمام دنیا به جنگ ما آمده بود، ولی مقاومت به ما عزّت داد، به ما قدرت داد و ما این را از حضرت زینب سلام الله علیها آموختهایم. صبر شاکر بود نه اینکه بگوید: ناچار هستیم، حالا چه کنیم، اتّفاقی است که رخ داده است، مقدّر الهی بوده، باید بسازیم. اینها حرف است، کسانی که بیدار هستند از این بیداریها حدّاکثر استفاده را میبرند. اگر در تحریم یک مقدار حوصله میکردند و وقت را از دست نمیدادند، فرصت را از دست نمیدادند، به نیروهای داخلی تکیه میکردند، شما جوانها را به کمک میخواستند آیا وضع ما اینطور بود؟! قطعاً این نبود. «صَبْرَ الشَّاکِرِینَ» تحریم میتواند برای ما نعمت باشد، فشارها میتواند برای ما نعمت باشد، جوّ تبلیغاتی، جنگ روانی، جنگ اخلاقی، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی بعضیها را به شدّت تحت فشار میگذارد و میگویند برای ما کافی است. اینها آدمهایی هستند که اگر بس هم باشد و کسی بخواهد توقف کند و عقبنشینی کند نابود میشود، راه دین، راه خدا، راه پیشرفت، راه اوج، راه بالندگی بازگشت عقبگرد ندارد. عقبگرد، سقوط مطلق است. ملاحظه میکنید لیبی به چه روزگاری مبتلا است، مصر به چه روزگاری مبتلا است، اگر اینها در انقلاب خود سماجت کرده بودند، امروز بچّههای مردم لیبی به عنوان برده به فروش نمیرفتند. هر کسی عقبنشینی کرده، هر کسی در داخل مبتلا به تردید و شک شده است ضربهی بدی خورده است و حتّی دار و ندار خود را از دست داده است. حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید، در مجلس ابن زیاد حرامزاده، در میان رجّالههای تازیانه به دست، آدمکشهایی که تا آرنج دست ایشان به خون شهیدان آغشته بود، رنگین بود. در مجلس رعب و وحشت، در مجلس آدمکشها، ظالمها، خشنها، این نانجیب به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ ؟ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». حضرت زینب سلام الله علیها هم در کوفه و هم در شام و هم در کنار بدن قطعه قطعهی سیّد شهیدان عالم، با نهایت قاطعیت، شفّافیت، اعلان پیروزی کرد، دشمن را شکستخورده خواند، برای اینکه ما در شرایط سخت خود را کم نبینیم. حق، شکست ندارد، پیروزیِ باطل هم شکست است امّا کشته شدن در راه حق، پیروزی است.
تاکنون نظری ثبت نشده است