- 1011
- 1000
- 1000
- 1000
شهید سلیمانی دشمن را مأیوس کرد
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «شهید سلیمانی دشمن را مأیوس کرد»، سال 1400
معلوم نیست چه رازی در شخصیت شهید سلیمانی است که اینچنین دلها را تحت تأثیر قرار داده و باعث افتخار مضاعف شهیدان شد و یاد شهیدان را دوباره احیا کرد و عظمت بخشید.
شهید سلیمانی ملت ایران را سرافراز، انقلاب اسلامی را سربلند و دشمن را مأیوس کرد. شهید سلیمانی یک انسان عادی نبود زیرا ما 250 هزار شهید دادیم و در یادوارههای شهدا شرکت کردیم ولی خدا خواست که شهید سلیمانی نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان این گونه جلوه کند که نشان دهنده خاص بودن این شهید است.
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»
خداوند در این آیه فرموده است «قدرتمند شوید تا دشمن از شما بترسد» زیرا اگر دشمن از ما نترسد به ما ضربه میزند؛ بنابراین ما باید ببینیم که چه کردیم که دشمن جرأت پیدا کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند در حالی که می دانستند او محبوبترین شخصیت در ایران است.
اولین دلیل نترسیدن دشمن از به شهادت رساندن سردار سلیمانی را نشناختن جنس محبوبیت سردار در میان دلهای مردم است. قوت ما به خاطر محبت است و در زمان حکومت امام زمان(عج) هم قدرت و قوت نظام الهی به خاطر شدت محبتی است که مردم به ولی خدا دارند که هرچه او بگوید را با تمام وجودشان عملی میکنند و دشمن از این محبت بین مردم میترسد.
دشمن باید از ما بترسد تا امنیت داشته باشیم. خدا بنا ندارد همه دشمنان را محو کند بلکه باید دشمنان از قوت و قدرت مؤمنان بترسند و تا وقتی که ترس در دشمن باشد امنیت مؤمنان تأمین خواهد شد.
عامل دیگر نترسیدن دشمن از به شهادت رساندن سردار سلیمانی را ارسال علامت های ضعف از طرف مسئولان سیاسی کشور در آن زمان است. چهل سال است هر موقع سیاسیون کشور ترس دشمن را ریختند ما ضربه خوردیم؛ تروریست ها از دولت بازرگان نمیترسیدند، 17 هزار شهید را روی دست ما گذاشتند؛ بعثی ها از بنی صدر نمیترسیدند 200 هزار شهید دادیم و در اواخر جنگ هم همین که زمزمه خسته شدن از جنگ را شنیدند شهرهای ما را بمباران و حمله شیمیایی کردند.
در فتنه 88 همین که ترس دشمن کم شد، تحریم ها به شدت افزایش پیدا کرد؛ در دولت گذشته هم با برجام و روش غلط عمل به برجام ترس دشمن کم شد، تحریمها و تعدیها به شدت افزایش یافت و دشمن جرأت پیدا کرد که شهید سلیمانی را به شهادت برساند.
سیاسیون باید کاری کنند که دشمن از ما بترسد. ترس دشمن عامل امنیت ما است؛ اگر دشمن جرأت پیدا کرد سردار دلهای ما را به شهادت برساند به خاطر این بود که ترسش کم شده بود و اگر ما این ترس را در دل دشمن ایجاد نکنیم بازهم سلیمانی ها خواهیم داد.
مشهور شده که در صفین قرآن بر سر نیزه شد و یاران امیرالمؤمنین(ع) به خاطر قداست قرآن گول خوردند و به روی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر کشیدند که ما با قرآن نمی جنگیم و جنگ خاتمه یافت، در حالیکه داستان اینطور نبود.
داستان این بود که چند شبی بود که بحثی در لشکر امیرالمؤمنین(ع) به راه انداخته بودند که چقدر بجنگیم و کشته بدهیم؛ اشعث بن قیس که بزرگ یمنیها بود در شب قبل از قرآن به نیزه کردن گفت «از من دشمن تر با مردم شام نیست ولی زنهای ما دیگر شوهر ندارند» و نشست؛ در تاریخ نوشتند که جاسوسان معاویه این حرف را به او رساندند که اشعث یک جمله تضعیف کننده گفته است؛ بلافاصله عمرو عاص گفت «کار لشکر علی تمام است؛ اگر فردا قرآن به نیزه کنیم اینها از هم پاشیده اند» و این طور بود که با یک کلمه که بوی سازش می داد قدرت از بین رفت.
افرادی که سازش را مایه آبادانی کشور می دانستند مسئول ضربه هایی که دشمن به ما میزند هستند. هر وقت ما قدرتمند بودیم دشمن هیچ کاری نتوانسته انجام دهد و بخشی از این قدرت مواضع سیاسی قدرتمندانه مسئولان، بخشی از آن دلهای قوی مردم و کارهایی است که دولت مردان باید انجام دهند، بخشی از قدرت، قوت و قدرت اقتصادی مردم و بخشی هم موشکها و قدرت نظامی است که همه باید در کنار هم قرار گیرند تا در دل دشمن ترس ایجاد کند.
معلوم نیست چه رازی در شخصیت شهید سلیمانی است که اینچنین دلها را تحت تأثیر قرار داده و باعث افتخار مضاعف شهیدان شد و یاد شهیدان را دوباره احیا کرد و عظمت بخشید.
شهید سلیمانی ملت ایران را سرافراز، انقلاب اسلامی را سربلند و دشمن را مأیوس کرد. شهید سلیمانی یک انسان عادی نبود زیرا ما 250 هزار شهید دادیم و در یادوارههای شهدا شرکت کردیم ولی خدا خواست که شهید سلیمانی نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان این گونه جلوه کند که نشان دهنده خاص بودن این شهید است.
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»
خداوند در این آیه فرموده است «قدرتمند شوید تا دشمن از شما بترسد» زیرا اگر دشمن از ما نترسد به ما ضربه میزند؛ بنابراین ما باید ببینیم که چه کردیم که دشمن جرأت پیدا کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند در حالی که می دانستند او محبوبترین شخصیت در ایران است.
اولین دلیل نترسیدن دشمن از به شهادت رساندن سردار سلیمانی را نشناختن جنس محبوبیت سردار در میان دلهای مردم است. قوت ما به خاطر محبت است و در زمان حکومت امام زمان(عج) هم قدرت و قوت نظام الهی به خاطر شدت محبتی است که مردم به ولی خدا دارند که هرچه او بگوید را با تمام وجودشان عملی میکنند و دشمن از این محبت بین مردم میترسد.
دشمن باید از ما بترسد تا امنیت داشته باشیم. خدا بنا ندارد همه دشمنان را محو کند بلکه باید دشمنان از قوت و قدرت مؤمنان بترسند و تا وقتی که ترس در دشمن باشد امنیت مؤمنان تأمین خواهد شد.
عامل دیگر نترسیدن دشمن از به شهادت رساندن سردار سلیمانی را ارسال علامت های ضعف از طرف مسئولان سیاسی کشور در آن زمان است. چهل سال است هر موقع سیاسیون کشور ترس دشمن را ریختند ما ضربه خوردیم؛ تروریست ها از دولت بازرگان نمیترسیدند، 17 هزار شهید را روی دست ما گذاشتند؛ بعثی ها از بنی صدر نمیترسیدند 200 هزار شهید دادیم و در اواخر جنگ هم همین که زمزمه خسته شدن از جنگ را شنیدند شهرهای ما را بمباران و حمله شیمیایی کردند.
در فتنه 88 همین که ترس دشمن کم شد، تحریم ها به شدت افزایش پیدا کرد؛ در دولت گذشته هم با برجام و روش غلط عمل به برجام ترس دشمن کم شد، تحریمها و تعدیها به شدت افزایش یافت و دشمن جرأت پیدا کرد که شهید سلیمانی را به شهادت برساند.
سیاسیون باید کاری کنند که دشمن از ما بترسد. ترس دشمن عامل امنیت ما است؛ اگر دشمن جرأت پیدا کرد سردار دلهای ما را به شهادت برساند به خاطر این بود که ترسش کم شده بود و اگر ما این ترس را در دل دشمن ایجاد نکنیم بازهم سلیمانی ها خواهیم داد.
مشهور شده که در صفین قرآن بر سر نیزه شد و یاران امیرالمؤمنین(ع) به خاطر قداست قرآن گول خوردند و به روی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر کشیدند که ما با قرآن نمی جنگیم و جنگ خاتمه یافت، در حالیکه داستان اینطور نبود.
داستان این بود که چند شبی بود که بحثی در لشکر امیرالمؤمنین(ع) به راه انداخته بودند که چقدر بجنگیم و کشته بدهیم؛ اشعث بن قیس که بزرگ یمنیها بود در شب قبل از قرآن به نیزه کردن گفت «از من دشمن تر با مردم شام نیست ولی زنهای ما دیگر شوهر ندارند» و نشست؛ در تاریخ نوشتند که جاسوسان معاویه این حرف را به او رساندند که اشعث یک جمله تضعیف کننده گفته است؛ بلافاصله عمرو عاص گفت «کار لشکر علی تمام است؛ اگر فردا قرآن به نیزه کنیم اینها از هم پاشیده اند» و این طور بود که با یک کلمه که بوی سازش می داد قدرت از بین رفت.
افرادی که سازش را مایه آبادانی کشور می دانستند مسئول ضربه هایی که دشمن به ما میزند هستند. هر وقت ما قدرتمند بودیم دشمن هیچ کاری نتوانسته انجام دهد و بخشی از این قدرت مواضع سیاسی قدرتمندانه مسئولان، بخشی از آن دلهای قوی مردم و کارهایی است که دولت مردان باید انجام دهند، بخشی از قدرت، قوت و قدرت اقتصادی مردم و بخشی هم موشکها و قدرت نظامی است که همه باید در کنار هم قرار گیرند تا در دل دشمن ترس ایجاد کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است