- 1138
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 28 تا 34 سوره احزاب
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 28 تا 34 سوره احزاب"
- سر مضاعف شدن عذاب همسران پیامبر (ص) در صورت ارتکاب گناه؛
- عذاب مضاعف، کیفر عدم رعایت حریم نبوی توسط همسران؛
- تبیین معنای رزق کریم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً (28) وَإِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً (29) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً (30) وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً (31) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (33) وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفاً خَبِیراً (34)﴾
بررسی مدرک روایی بر اخلاص علی(علیه السلام) در نبرد با عمروبنعبدود
بعد از جریان احزاب و قصه خندق, آن جریان حضرت امیر(سلام الله علیه) گرچه به صورت تاریخ در بعضی از کتابها آمده ولی آنچه بعضی از آقایان زحمت کشیدند به عنوان یک خبر مرسل از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم هست که اینها نقل کردند که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود شما این مطلب را از خود علیبنابیطالب(علیه السلام) بپرسید که چرا از روی سینه عمرو بلند شد چند لحظهای تحمل کرد بعد دوباره رفت[1] خب طبق این نقلها معلوم میشود که این ریشه روایی دارد یک خبر هست منتها مرسل.
سرّ مضاعف شدن عذاب همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در صورت ارتکاب گناه
بعد از آن جریان احزاب درباره اصول خانوادگی وجود مبارک پیغمبر مطالبی را فرمود. فرمود شما دو سِمت دارید یکی اینکه زنِ مسلمانید یکی اینکه به بیت نبوّت مرتبط هستید هم شخصیت حقیقی مسئولیت میآورد هم شخصیت حقوقی مسئولیت میآورد گرچه در اسلام ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾[2] هرگز ذات اقدس الهی بیش از گناه, کیفر نمیدهد این عبارت ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾[3] در قرآن کریم یک بار ذکر شده است آن هم درباره معصیت است کیفر، فقط معادل گناه است بیش از آن نیست ممکن است کمتر باشد این تحدید به لحاظ نفی اکثر است نه به لحاظ نفی اقل یعنی بیشتر از آن نیست نه کمتر از آن نمیشود در خیلی از موارد ممکن است ﴿وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾[4] شامل حال یک تبهکار بشود به هر تقدیر ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ اما اینجا که فرمود اگر کسی یک گناه بکند ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ معنایش این نیست که «جزاء سیّئة سیّئتان» بلکه معنایش این است که «جزاء سیّئتین سیّئتان» شما دو سیّئه کردید دو کیفر دارید زیرا یک شخصیت حقیقی دارید که زنِ مسلمانید یک شخصیت حقوقی دارید که به بیت وحی مرتبط هستید گناهی که کردید هم وظیفه شخصیت حقیقیتان را رعایت نکردید و هم حرمت شخصیت حقوقی را نگه نداشتید اینطور نیست که اگر ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ آمده با آیاتی که دارد ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ هماهنگ نباشد آنجا یعنی در جریان بیت نبوّت چون دو سیّئه هست دو عذاب هم خواهد بود.
عاقبت بخیری همسران در گرو همراهی با پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بعد فرمود در بیت شما هم اصول دین مطرح است هم فروع دین, اگر کسی دنیا بخواهد هم اصول دینش را از دست میدهد هم فروع دینش را، اول فروع دین را از دست میدهد کم کم به سوء خاتمه مبتلا میشود اصول را هم از دست میدهد اما ارتباط با بیت وحی و نبوّت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم اصول، محفوظ است هم فروع.
بررسی ادبی کلمه «تعال» در آیه ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ ... فَتَعَالَیْنَ﴾
فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ﴾ کلمه «تعال» در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» و اینها معنا شد که این کلمه و این واژه اوّلین بار در استعمال عربی برای کسانی بود که در این روستاها که زندگی میکردند معمولاً در سینه کوه آن خانهها را میساختند در دشت جا برای کشاورزی بود این فرزندانشان روز که میشد از منزلها میآمدند سرازیر میشدند در دشت برای کار کشاورزی عصر که میشد اولیای اینها به این فرزندان میگفتند: «تعالوا» یعنی بیایید بالا, اگر کسی در یک منطقه بالایی باشد از پایینیها دعوت کند میگویند تعال اما اگر همسطح باشد میگویند إلیّ إلیّ گرچه بعداً این کلمه تعال توسعه پیدا کرد و به جای إلیّ إلیّ هم کاربرد دارد ولی اصل وضعش برای کسی بود که در جای بالاست از افرادی که در جای پاییناند دعوت میکند بیایند بالا انبیا چون در قلّه انسانیتاند دیگران را دعوت میکنند میگویند: ﴿تَعَالَوْا أَتْلُ﴾[5] کذا و کذا این «تعالوا» برای اینکه اینها از جایگاه رفیعی سخن میگویند.
عدم دلالت آیه ﴿أُمَتِّعْکُنَّ...﴾ بر حکم فقهی طلاق و اقوال آن
﴿فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً﴾ برخیها خیال میکردند این یک طلاق است منتها جزء خصائصالنبی است از اهل سنّت این فتوا را دادند در بین ما شیعهها هم عدهای هستند که همین را تطلیق میدانند میگویند جزء مختصات نبی است اما بزرگانی از فقهای ما هستند مثل مرحوم شیخ طوسی و همفکرانشان(رضوان الله علیهم) میفرمایند این ناظر به حکم فقهی نیست که طلاقی را در کار داشته باشد این پیشنهاد است که اگر دنیا میخواهید بیایید ما شما را طلاق بدهیم نه همین جمله ﴿أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ﴾ طلاق باشد[6] بیایید ما شما را طلاق میدهیم طلاق خوب و متاعی هم به شما میدهیم و بروید و اگر آخرت خواستید که میمانید ما با این آیه تطهیر یک کار جدّی داریم به خواست خدا تا روشن بشود در همه موارد، این ضمیر جمع مؤنث سالم چه نقشی دارد.
اجر عظیم, ثمره مراعات حریم نبوی توسط همسران
فرمود اگر این کار را کردید ﴿فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً﴾ این اجر عظیم غیر از اجری است که دیگران دارند مستحضرید اگر چیزی فقط در یک جهت زیاد باشد میگویند این طویل است در جهت عرض، طویل باشد میگویند عریض است در جهت عمق یا ارتفاع زیاد باشد میگویند عمیق است یا ارتفاع دارد ولی اگر در مجموع این سه جهت، برجسته باشد و مهم باشد میگویند عظیم است ما یک طویل داریم یک عریض داریم یک عمیق, اگر چیزی جامع همه این قسمتها باشد میگویند عظیم، اجر عظیم یعنی اجری است که از هر جهت فراگیر است آن اجر عظیم را مشخص نفرمود که چیست ولی اجمالاً فرمود اگر کسی احسان کرد حرمت شخصیت حقیقی را رعایت کرد حرمت شخصیت حقوقی را رعایت کرد اجر عظیم دارد.
عذاب مضاعف, کیفر عدم رعایت حریم نبوی توسط همسران
بعد فرمود: ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ﴾ اگر کسی یک گناه روشنی انجام داد ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ با حفظ آن اصل اوّلی که ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ با حفظ همان اصل, عذاب شما دو برابر است برای اینکه شما دو سیّئه دارید «جزاء سیّئتین سیّئتان» ﴿وَکَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً﴾ البته اینکه فرمود اگر کسی از شما کار خوب بکند ما به او دو برابر میدهیم این منافات ندارد با اینکه فرمود: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾[7] یک طایفه, ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[8] طایفه دیگر, یا اضعاف مضاعف میدهیم که در بخشهایی از سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آمده اگر کسی یک حسنه انجام بدهد ده برابر پاداش میگیرد نساءالنبی اگر یک حسنه انجام بدهند در حقیقت، دو حسنه است برای هر حسنه «عشرة امثال» است بنابراین اگر آنها یک کار خوب انجام بدهند چون هم حرمت شخصیت حقیقی را رعایت کردند هم حرمت شخصیت حقوقی را رعایت کردند دو کار خیر انجام دادند «فلهنّ عشرون ثوابا» نه «عشرة» برای اینکه اینها دو کار خیر کردند در برابر هر کار خیر هم «عشرة حسنة» است.
معنای قنوت و نقش آن در مضاعف شدن پاداش
﴿وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ﴾ قنوت آن نیایش مستمر است نه اینکه انسان دست بلند کند و به این حالت دعایی که معروف است به عنوان دعای دست باشد, این قنوت منظور نیست قَنَت یعنی «و استمرّ علی العمل الصالح» ﴿وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ﴾ چون دو کار کردید دو عمل حسنه محسوب میشود در برابر هر عمل حسنه هم «عشرة امثال» است میشود بیست برابر، این با آن آیات مخالف نیست هماهنگ است.
﴿وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً﴾ آن رزق کریم چیست ذات اقدس الهی میداند. مرحوم شیخ طوسی دارد که این ﴿أَعْتَدْنَا﴾ اصلش «أعْدَدْنا» بود «أعَدّ» یعنی آماده کرده است «اِعداد» یعنی آماده کردن ولی این لازم نیست آن طوری که ایشان در تبیان فرمودند ما بگوییم ﴿أَعْتَدْنَا﴾ یکی از دالها تبدیل به تاء شده[9] خود «عَتَدَ» به معنای آماده کردن است اینکه فرمود: ﴿مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ﴾[10] یعنی آماده, عَتَد یعنی آماده شد عَتید یعنی آماده, ﴿أَعْتَدْنَا﴾ هم یعنی آماده کردیم اینطور نیست که اصلش «أعددنا» بوده بعد تبدیل شده به ﴿أَعْتَدْنَا﴾. فرمود: ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ﴾ این روشن میکند که چرا آنجا در حَسنه ﴿أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ﴾ است در سیّئه ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ است این تبیین آن است تعلیل آن است برای اینکه شما یک شخصیت حقوقی دارید یک شخصیت حقیقی.
تبیین عدم تعارض جزای مضاعف همسران با ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾
پرسش:... فرق بین ﴿مَرَّتَیْنِ﴾ و أجر عظیم در اینجا چیست؟
پاسخ: غرض این است که چه آن ﴿مَرَّتَیْنِ﴾ چه این ﴿ضِعْفَیْنِ﴾ برای تبیین این است که شما یک شخصیت حقیقی دارید یک شخصیت حقوقی چون دو شخصیت دارید اگر یک گناه کردید در حقیقت دو گناه است اگر یک ثواب کردید در حقیقت دو ثواب است این حسابهای اوّلی اما آنکه ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ آن سرِ جایش محفوظ است آن ﴿خَیْرٌ مِنْهَا﴾ برای بعضیها رزق کریم است برای بعضیها اجر عظیم است و مانند آن که ذات اقدس الهی خودش میداند ولی منظور آن است که بدانید شما دو حیثیت دارید دو سِمت دارید اگر ما یک جا گفتیم ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ بعد اینجا گفتیم اگر شما گناه کردید دو برابر عذاب میشوید با آن اصل کلی که درباره تبهکاران آمده که کیفر آنها ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ همه هماهنگ است شما دو گناه کردید دو کیفر دارید اینطور نیست که با ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ هماهنگ نباشید حالا آن خیری که انجام دادید چون دو خیر است جزایش محفوظ است ولی ما نگفتیم که جزای حَسنه فقط حسنه است گفتیم ﴿خَیْرٌ مِنْهَا﴾ هم است (یک) ﴿عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ است (دو) ﴿کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ﴾ است که به هفتصد برابر میشود (یک) هفتصد میشود هزار و چهارصد ﴿وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ﴾ (دو) ﴿وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾[11] که عدد و رقمبردار نیست (سه) آنها سر جایش محفوظ است گاهی از آنها به عنوان اجر عظیم یاد میشود گاهی از آنها به عنوان اجر کریم یاد میشود[12] او هم حکیمانه اجرت عطا میکند.
تبیین معنای رزق کریم
پرسش: رزق کریم به چه معناست؟
پاسخ: آنکه قرآن کریم راجع به قرآن فرمود: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[13] آن رزقهای معنوی که به وسیله فرشتهها میآیند قرآن, رزق کریم است معارف, رزق کریم است مطالب نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه رزق کریم است حشر با فرشتهها رزق کریم است آنها که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[14] حسابشان جداست عمده تحلیل این مسئله است فرمود اگر ما گفتیم یک گناه کردید دو برابر جزاء میگیرید برای اینکه شما در حقیقت دو گناه کردید نه یک گناه و اگر گفتیم یک ثواب کردید دو برابر پاداش میگیرید در حقیقت دو کار خیر کردید ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ﴾ مثل آنها نیستید.
کیفر ویژه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در صورت خلاف در امر رسالت
خود پیغمبر هم همینطور است در سورهٴ مبارکهٴ «حاقه» فرمود خیلیها مشرکاند جزای آنها معلوم است کیفر آنها معلوم است اما به فرض محال اگر محالاً ذات مقدس رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیراهه برود آن کیفری که به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر فرض محال میدهیم به هیچ کس نخواهیم داد در سورهٴ مبارکهٴ «حاقه» آیه 44 به بعد فرمود: ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ﴾ ـ معاذ الله ـ یک مختصر حرفهایی که ما نگفتیم پیغمبر به ما اسناد بدهد یا چیزی را که ما گفتیم او به مردم نگوید کتمان بکند ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ٭ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ٭ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ٭ فَمَا مِنکُم مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ﴾ خب این تهدید درباره هیچ کس نیست این همه مُتنبّیان آمدند خدا با آنها اینطور رفتار نکرد شما آمار متنبّیان را که ببینید کمتر از آمار انبیا نیست این ملل و نحل را بارها شنیدید که چه آنچه ابنحزم نوشته چه آنچه شهرستانی نوشته این مِلل را انبیا آوردند نِحل را دیگران این تنبّی و دعوی نبوّت کردن کم نبود اگر برای دیگران وهابیّت تراشیدند برای ما بهائیّت تراشیدند همیشه این حرفها بود اما خدا چنین تهدیدی نسبت به آنها اِعمال نکرد نه گفت و نه عمل کرد خیلی از متنبّیان آمدند و رفتند اما کسی که قولش در اثر اعجاز الهی سکّه قبولی خورد مردم باور کردند که این پیغمبر است اگر ـ معاذ الله ـ این ذرّهای کم و زیاد بکند دین را کم و زیاد کرده است دینی که مقبول مردم است لذا درباره او هیچ گذشت نمیشود فرمود احدی به داد او نمیرسد این تهدید را نسبت به هیچ کسی نکرده نه نسبت به آنها که عملاً مدّعی نبوّت بودند چنین تهدیدی کرده نفرمود اگر کسی ادّعای نبوّت بکند ﴿لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ﴾ از این کفار کم نیستند میآیند و میروند گاهی معذّباند گاهی خدا اینها را مهلت میدهد اما درباره شخصِ پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که حالا مقبول شد یعنی نامه خدا در دست اوست حجّت الهی در دست اوست او اگر ـ معاذ الله ـ ذرّهای کنارهگیری کند به بیراهه برود حکمش همین است پس این برای حفظ آن شخصیت حقوقی است. درباره شخصیت حقیقیاش که خب احکام مسلمانهای دیگر را دارد.
نهی همسران پیامبر از گفتار نامناسب و مرضآور دانستن آن
فرمود: ﴿لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ﴾ چون اینچنین است باید مواظب شخصیت حقوقیتان هم باشید لذا در حرف زدنهایتان هم باید مواظب باشید نه محتوای حرفتان شهوتانگیز باشد نه کیفیت ادای کلماتتان فتنهانگیز باشد ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ﴾ گاهی کیفیت ادا (یک) گاهی محتوا (دو) بدتر از همه, جامع بین کیفیت بد و محتوای بد است (سه) این کار را کردید این مرضآور است ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ معلوم میشود که گناه, مرض است حالا اختصاصی به نگاه نامحرم ندارد گناهانی که بدتر از نگاه به نامحرم است آنها هم که یقیناً غدّه است.
نقش عمل صالح و طالح در رفتار انسان
این مرض چند کار را به همراه دارد چون قرآن کریم از چند راه معارف را به انسان میآموزاند یکی اینکه عمل صالح زمینه را برای اعمال صالح دیگر فراهم میکند انسان به آسانی اعمال خیر را انجام میدهد از اعمال شرّ و فتنه و بد منزجر میشود این روح، لطیف میشود به طرف حسنات مایل است به آسانی این کار خیر را انجام میدهد ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی ٭ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی﴾[15] این بخواهد نمازش را اول وقت بخواند یا نماز شب بخواند یا قرآن قرائت کند یا خیرات دیگر انجام بدهد یا فضایل را تحصیل بکند به آسانی این کار را انجام میدهد این خاصیّت عمل صالح است یکی هم راه دیگر است چون علوم انسانی تنها علوم حصولی و تصوّر و تصدیق حوزه و دانشگاهی نیست یک علوم شهودی هست که تصور و تصدیق در آن نیست قضیه و قیاس و تمثیل و استقرا نیست لفظ نیست مفهوم نیست شهود است آن را دیگر عقل نظری درک نمیکند آن را عقل عملی درک میکند یعنی اینکه عهدهدار عمل است میشود شاهد، آنکه عهدهدار اندیشه است میشود حکیم, فیلسوف, فقیه و مانند آن, اینها علوم حصولی است که تصور و تصدیق است این عمل صالح گذشته از اینکه توفیق تهیه اعمال صالح دیگر را فراهم میکند راه مشاهده را هم فراهم میکند که در سورهٴ «انفال» فرمود: ﴿إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً﴾[16] آن فرق بین حق و باطل, شهود است آن دیگر تصور و تصدیق و امثال ذلک نیست آن کاری به اندیشه ندارد کاری به انگیزه دارد انسان مشاهده میکند چه چیزی حق است چه چیزی باطل است ﴿إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً﴾ بنابراین عمل صالح دو کار مثبت دارد یکی نسبت به سایر اعمال خیر, انسان را آمادهتر میکند یکی برای مشاهده معارف الهی آن چشمِ دل را بازتر میکند گوشِ دل را شنواتر میکند و هکذا اما عمل طالح و گناه این هم دو کار میکند یکی اینکه علاقهٴ نسبت به اعمال صالح را کم میکند و دستِ این شخص را نسبت به گناهان بازتر میکند مِیلش را بازتر میکند و دیگر اینکه چرکی است روی صحنه دل در بخش عقل عملی این آینهٴ دل را چرکین میکند دیگر این آینه جایی را نشان نمیدهد تعبیر قرآن کریم نسبت به عمل طالح و سیّئه این است که ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم﴾[17] رِیْن همان چرک است خب اگر روی آینه دل, چرک و غبار بنشیند که جایی را مشاهده نمیکند این عقل عملی که نمیخواهد بفهمد میخواهد ببیند, دیدن بالأخره یک بصیرت درونی میطلبد فرمود این رِیْن است این چرک است (یک) در بخش دیگر فرمود: ﴿أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[18] (دو) اینها چرا درباره قرآن تدبّر نمیکنند لکن دلشان قفل است این دلشان قفل است این گناه, قفلی است درِ دل این دل میشود بسته آن وقت چیزی در آن نفوذ نمیکند قلب مُقفّل چیزی در آن نفوذ نمیکند بنابراین هم عمل صالح دو اثر مثبت دارد هم عمل طالح و سیّئه دو اثر منفی دارد فرمود این کار را نکنید این مرض, شما را با غدّههای دیگر در بخشهای معصیت جلو میبرد (یک) همین مرض, جلوی آینه دل را میبندد (دو) نگاه به نامحرم این است ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾.
زمینهسازی گناه سرّ نهی از معطّر شدن زنها در خیابان
از آن طرف هم در روایات عفاف و حجاب ملاحظه فرمودید این همه فضیلت که برای معطّر شدن ذکر شده است که نمازتان را با عطر بخوانید مسجد میروید معطّر باشید در نماز جماعت و جمعه میروید معطّر باشید درباره زنها فرمودند برای همسرانتان معطّر کنید در خانه هستید معطّر باشید فرمود: «أیّما امرأة استعطّرت و خَرجت لِیوجدُ ریحها فهی زانیة»[19] خب این در روایات ما هست خب این عطر را باید در منزل برای همسرش استفاده کند نه برای بیرون. از آن طرف این خطر هست از طرف مردها هم فرمود: ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ در معاملاتتان در گفتارتان طرزی حرف بزنید که نه نقص لفظی داشته باشد نه نقص محتوایی داشته باشد نه بدتر از همه جامع بینالنقصین باشد آن میشود منکر این میشود معروف خب اینها مسائل اخلاقی, مسائل اجتماعی از این به بعد دیگر مسائل سیاسی شروع میشود.
نهیهای صریح به همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دال بر عدم جواز ورود در فتنههای سیاسی
اصرار قرآن به همسران پیامبر به صورت صریح که شما این کار را نکنید معلوم میشود فتنهای در پیش است خب آدم به افراد عادی به طور عام سخنرانی میکند نصیحت میکند اما حالا بیایید یک شخصیت ممتاز مملکت را برای او حالا اعلامیه صادر کند نامه صادر کند که شما این کار را نکنید این معلوم میشود فتنهای در کار است فرمود همسران پیامبر! شما در مسائل سیاسی، خودتان را به میدان نکشانید در خانههایتان بنشینید خب این ناظر به جنگ جمل است این معلوم میشود چنین فتنهای در کار بود چنین خطری در پیش بود قرآن کریم پیشبینی کرد فرمود در خانههایتان بنشینید مبادا بیرون بیایید مبادا فتنه کنید فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ در خانههایتان باشید, در خانههایتان باشید یعنی رفت و آمد نکنید یعنی در مسجدها نروید اینکه نبود, یعنی در مسائل سیاسی وقتی که شما را خواستند به جنگ جمل بکشانند مواظب باشید عدهای دارند بازی میکنند ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾ آنها زنها را میآوردند در صحنههای کارزار تا از آنها بهره سوء ببرند مبادا مثل جاهلیت مثل قبل از اسلام بیایید میدان خب اینطور تعبیر معلوم میشود قضیهای در کار است وگرنه به طور عادی آیه نازل بشود که شما در خانههایتان باشید یعنی چه یعنی حشر و نشر نداشته باشید با فامیلهایتان صِله رحم نداشته باشید اینکه نیست ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾ این جاهلیّت اُولیٰ را هم مرحوم شیخ طوسی هم سیدناالاستاد هم بزرگان دیگر گفتند آن جریان بین آدم و نوح و اینها نیست همین جاهلیّت قبل از اسلام است[20] اینکه یادتان است در جاهلیت چه بود این کار را نکنید خب این منفی و نهی.
پرچمداری در فتنه جمل مصداق بارز «تبرّج»
پرسش:...پاسخ: یک وقت است که یک عضو عادی میشود میآید در صحنه یک وقت پرچمدار میشود این پرچمداری, تبرّج جاهلیّت است. آن مسائل عفاف و اینها که در آیه قبل به صورت رقیقترش را فرمود یقیناً تبرّج جاهلیّت و خودنمایی و خودآرایی را یقیناً شامل میشود اما این پرچمداری فتنه این علمداری این کار همینطور بود گرچه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) بعد از پیروزی جنگ جمل محترمانه آن زن را از صحنه به طرف مدینه اعزام کرد ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾.
لزوم رعایت خطوط کلی دین توسط همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بعد نسبت به خطوط کلی دین بالصراحه این نماز و زکات را که بهترین پیوند خلق و خالق در بخش عبادت, نماز است بهترین پیوند بین مردم همان اعطای زکات و ایتای حقوق مردم است ذکر کرد ﴿وَأَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ﴾ بعد به طور ذکر عام بعدالخاص فرمود: ﴿وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ که این ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ شامل آنها هم خواهد بود البته ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ﴾ به این است که هر چه را وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از طرف ذات اقدس الهی از احکام الهی نقل کرد این ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ﴾ است اما اطاعت از رسول همان است که در همین بخشهای قبلی فرمود: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ اینکه در آیه شش همین سورهٴ «احزاب» فرمود: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ رهبریهای او, امامت او, ولایت او, مطاع بودن او در مسائل سیاسی و اجتماعی را گوشزد میکند لذا اطاعت رسول وقتی در کنار اطاعت خدا قرار میگیرد یکی راجع به تبلیغ احکام الهی است یکی هم راجع به ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ است; ﴿وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾.
تا اینجا و همچنین آیه 34 که فرمود: ﴿وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ﴾ 22 ضمیر جمع مؤنث سالم هست که خواندیم یعنی از آیه 28 فرمود: ﴿إِن کُنتُنَّ﴾, ﴿تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا﴾, ﴿فَتَعَالَیْنَ﴾, ﴿أُمَتِّعْکُنَّ﴾, ﴿أُسَرِّحْکُنَّ﴾, ﴿وَإِن کُنتُنَ﴾, ﴿لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ﴾, ﴿مَن یَأْتِ مِنکُنَّ﴾, ﴿مَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ﴾, ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ﴾, ﴿وَقَرْنَ﴾, ﴿وَلاَ تَبَرَّجْنَ﴾, ﴿وَأَقِمْنَ﴾, ﴿وَأَطِعْنَ﴾ تا ﴿وَاذْکُرْنَ﴾ تقریباً 22 ضمیر جمع مؤنث سالم است در اثنا میبینید ضمیر جمع مذکر سالم شد که هیچ ارتباطی با قبل و بعد ندارد معلوم میشود این یک مطلب جدید است مطلب تازه است مربوط به یک مخاطب دیگر است.
بررسی ادبی عدم ارتباط آیه تطهیر با آیات قبل و بعد
فرمود: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ حالا این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ یا مناداست یعنی «یا أهل البیت» یا منصوب به مدح خاص است «أعنی أهلَ البیت» و مانند آن; بالقول المطلق این با قبل و بعد رابطه ندارد ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾. بنابراین فضای این آیه, قبل و بعد بیش از بیست بار ضمیر جمع مؤنث سالم آمده و این ضمیر جمع مذکر سالم است این برای آن پنج نفر است تغلیبش برای آن است که چهار نفرشان مذکّرند, یک نفرشان صدیقه کبرا(صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) مؤنث است. حالا گذشته از آن هفتاد روایتی که از طریق ما نقل شده است و روایات معتبری که از طریق اهل سنّت نقل شده است که این را متواتر را بیّنالرشد میکند سیاق آیه هم نشان میدهد که این هیچ ارتباطی با قبل و بعد ندارد و دوتا حصر هم در آن هست یکی ﴿إِنَّمَا﴾ یکی اختصاص ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ که منصوب است یا به «أعنی» یا «اُخصّص» و مانند آن.
تفاوت تطهیر در آیه مورد بحث با آیه شش سوره مائده
فرمود من دوتا کار, فقط میخواهم شما را پاک کنم خب این چه تطهیری است اگر تطهیرش تشریعی باشد که در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیه شش بیان شده به نحو عام یعنی اینکه گفته شد وضو و امثال ذلک طهور است و مانند آن این طهارت تشریعی است در بخش پایانی آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «مائده» این است که ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاَةِ﴾ اگر آب نیافتید تیمّم بکنید ﴿مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ﴾ این نه ﴿إنَّمَا﴾ اول در آیه 33 سورهٴ «احزاب» را دارد نه تخصیص ثانی را به همراه دارد هیچ حصری آن را به همراه ندارد معلوم میشود تشریعی است یعنی خدا میخواهد به وسیله دستوراتی که داده است شما را پاک کند ﴿وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ﴾ یعنی ﴿یُرِیدُ﴾ به اراده تشریعی, همه شما را میخواهد تطهیر کند حالا بعضی قبول بعضی نکول اما در جریان آیه محلّ بحث سخن از اراده تشریعی نیست این اختصاص نشان میدهد که اراده, اراده تکوینی است فرمود: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ﴾ فقط خدا این را میخواهد نسبت به چه کسانی؟ فقط نسبت به شما پنج نفر ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ پس این ﴿إِنَّمَا﴾ نشان میدهد که این اراده, اراده تکوینی است افاضه الهی است تطهیر تکوینی است همان مقام شامخ عصمت است این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ هم که منصوب به اختصاص است یعنی فقط درباره شماست ﴿وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾.
علت ذکر آیه تطهیر در کنار آیات دیگر بدون هیچ ارتباط
حالا چگونه این آیه در اینجا واقع شده است به اذن خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود یا به اذن خود حضرت در زمان جمعآوری به برکت دستور حضرت امیر(سلام الله علیه) بود ولی بالأخره این آیه [اینطور واقع شد] گاهی میبینید با قبل و بعد رابطه ندارد گاهی میبینید در وسط مطلب, یک کار حساسی, یک قضیه حساسی پیش میآید که یک جمله معترضه قرار میگیرد اگر آیه به همین صورت بود این جمله یقیناً جمله معترضه است اگر در موقع تدوین خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حالا یا بالمباشره یا بالتسبیب فرموده است که این آیه را در فلانجا قرار بدهید این هم ممکن است ولی بالأخره اگر با هم نازل شده باشد برای این است که گاهی در اثنای یک مطلب حساس, یک جمله معترضهای نازل میشود این جمله معترضه را انسان همانجا ذکر میکند یا نه, در موقع تدوین به اجازه خود حضرت آنجا آمده است همین بحث را در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» هم داشتیم در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیه سوم به این صورت است صدرش این است ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبْعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذلِکُمْ فِسْقٌ﴾ این مضمون این محتوا قبلاً هم نازل شده بود حالا هم نازل شده بعد میفرماید: ﴿الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ﴾ امروز کفار، دیگر از شما ناامید شدند خب برای اینکه ما گفتیم میته احرام است کفار ناامید شدند قبلاً هم که گفتیم الآن هم که گفتیم یعنی ما با تحریم میته، همه کفار دیگر از ما ناامید شدند با تحریم میته حالا دین کامل شده این معلوم میشود که یا با هم نازل نشدند جداگانه نازل شدند به دستور حضرت اینجا گذاشتند یا جمله معترضه است فرمود همه کفار، امروز از شما ناامید شدند این معلوم میشود جریان غدیر را میخواهد بگوید.
پرسش:... پاسخ: نه, آیه را به طور کلی همه فهمیدند در مورد چه کسی است حالا نام مبارک حضرت نیامده ولی همه فهمیدند مربوط به غدیر است ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً﴾[21] بعد فرمود این میتهای که ما گفتیم حرام است اگر کسی مضطر شد عیب ندارد خب قبل از آن جمله, بعد از آن جمله, هیچ ارتباطی با جمله وسط ندارد.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . ر.ک: المناقب, ج2, ص115.
[2] . سورهٴ شوری, آیهٴ 40.
[3] . سورهٴ نبأ, آیهٴ 26.
[4] . سورهٴ شوری, آیهٴ 30.
[5] . سورهٴ انعام, آیهٴ 151.
[6] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص333.
[7] . سورهٴ نمل, آیهٴ 89; سورهٴ قصص, آیهٴ 84.
[8] . سورهٴ انعام, آیهٴ 160.
[9] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص338.
[10] . سورهٴ ق, آیهٴ 18.
[11] . سورهٴ بقره, آیهٴ 261.
[12] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 44.
[13] . سورهٴ عبس, آیات 15 و 16.
[14] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 15.
[15] . سورهٴ لیل, آیات 5 ـ 7.
[16] . سورهٴ انفال, آیهٴ 29.
[17] . سورهٴ مطففین, آیهٴ 14.
[18] . سورهٴ محمد, آیهٴ 24.
[19] . مجموعه ورّام, ج1, ص28.
[20] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص339; مجمعالبیان, ج8, ص558; المیزان, ج16, ص309.
[21] . سورهٴ مائده, آیهٴ 3.
- سر مضاعف شدن عذاب همسران پیامبر (ص) در صورت ارتکاب گناه؛
- عذاب مضاعف، کیفر عدم رعایت حریم نبوی توسط همسران؛
- تبیین معنای رزق کریم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً (28) وَإِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً (29) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً (30) وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً (31) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (33) وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفاً خَبِیراً (34)﴾
بررسی مدرک روایی بر اخلاص علی(علیه السلام) در نبرد با عمروبنعبدود
بعد از جریان احزاب و قصه خندق, آن جریان حضرت امیر(سلام الله علیه) گرچه به صورت تاریخ در بعضی از کتابها آمده ولی آنچه بعضی از آقایان زحمت کشیدند به عنوان یک خبر مرسل از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم هست که اینها نقل کردند که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود شما این مطلب را از خود علیبنابیطالب(علیه السلام) بپرسید که چرا از روی سینه عمرو بلند شد چند لحظهای تحمل کرد بعد دوباره رفت[1] خب طبق این نقلها معلوم میشود که این ریشه روایی دارد یک خبر هست منتها مرسل.
سرّ مضاعف شدن عذاب همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در صورت ارتکاب گناه
بعد از آن جریان احزاب درباره اصول خانوادگی وجود مبارک پیغمبر مطالبی را فرمود. فرمود شما دو سِمت دارید یکی اینکه زنِ مسلمانید یکی اینکه به بیت نبوّت مرتبط هستید هم شخصیت حقیقی مسئولیت میآورد هم شخصیت حقوقی مسئولیت میآورد گرچه در اسلام ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾[2] هرگز ذات اقدس الهی بیش از گناه, کیفر نمیدهد این عبارت ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾[3] در قرآن کریم یک بار ذکر شده است آن هم درباره معصیت است کیفر، فقط معادل گناه است بیش از آن نیست ممکن است کمتر باشد این تحدید به لحاظ نفی اکثر است نه به لحاظ نفی اقل یعنی بیشتر از آن نیست نه کمتر از آن نمیشود در خیلی از موارد ممکن است ﴿وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾[4] شامل حال یک تبهکار بشود به هر تقدیر ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ اما اینجا که فرمود اگر کسی یک گناه بکند ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ معنایش این نیست که «جزاء سیّئة سیّئتان» بلکه معنایش این است که «جزاء سیّئتین سیّئتان» شما دو سیّئه کردید دو کیفر دارید زیرا یک شخصیت حقیقی دارید که زنِ مسلمانید یک شخصیت حقوقی دارید که به بیت وحی مرتبط هستید گناهی که کردید هم وظیفه شخصیت حقیقیتان را رعایت نکردید و هم حرمت شخصیت حقوقی را نگه نداشتید اینطور نیست که اگر ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ آمده با آیاتی که دارد ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ هماهنگ نباشد آنجا یعنی در جریان بیت نبوّت چون دو سیّئه هست دو عذاب هم خواهد بود.
عاقبت بخیری همسران در گرو همراهی با پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بعد فرمود در بیت شما هم اصول دین مطرح است هم فروع دین, اگر کسی دنیا بخواهد هم اصول دینش را از دست میدهد هم فروع دینش را، اول فروع دین را از دست میدهد کم کم به سوء خاتمه مبتلا میشود اصول را هم از دست میدهد اما ارتباط با بیت وحی و نبوّت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم اصول، محفوظ است هم فروع.
بررسی ادبی کلمه «تعال» در آیه ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ ... فَتَعَالَیْنَ﴾
فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ﴾ کلمه «تعال» در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» و اینها معنا شد که این کلمه و این واژه اوّلین بار در استعمال عربی برای کسانی بود که در این روستاها که زندگی میکردند معمولاً در سینه کوه آن خانهها را میساختند در دشت جا برای کشاورزی بود این فرزندانشان روز که میشد از منزلها میآمدند سرازیر میشدند در دشت برای کار کشاورزی عصر که میشد اولیای اینها به این فرزندان میگفتند: «تعالوا» یعنی بیایید بالا, اگر کسی در یک منطقه بالایی باشد از پایینیها دعوت کند میگویند تعال اما اگر همسطح باشد میگویند إلیّ إلیّ گرچه بعداً این کلمه تعال توسعه پیدا کرد و به جای إلیّ إلیّ هم کاربرد دارد ولی اصل وضعش برای کسی بود که در جای بالاست از افرادی که در جای پاییناند دعوت میکند بیایند بالا انبیا چون در قلّه انسانیتاند دیگران را دعوت میکنند میگویند: ﴿تَعَالَوْا أَتْلُ﴾[5] کذا و کذا این «تعالوا» برای اینکه اینها از جایگاه رفیعی سخن میگویند.
عدم دلالت آیه ﴿أُمَتِّعْکُنَّ...﴾ بر حکم فقهی طلاق و اقوال آن
﴿فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً﴾ برخیها خیال میکردند این یک طلاق است منتها جزء خصائصالنبی است از اهل سنّت این فتوا را دادند در بین ما شیعهها هم عدهای هستند که همین را تطلیق میدانند میگویند جزء مختصات نبی است اما بزرگانی از فقهای ما هستند مثل مرحوم شیخ طوسی و همفکرانشان(رضوان الله علیهم) میفرمایند این ناظر به حکم فقهی نیست که طلاقی را در کار داشته باشد این پیشنهاد است که اگر دنیا میخواهید بیایید ما شما را طلاق بدهیم نه همین جمله ﴿أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ﴾ طلاق باشد[6] بیایید ما شما را طلاق میدهیم طلاق خوب و متاعی هم به شما میدهیم و بروید و اگر آخرت خواستید که میمانید ما با این آیه تطهیر یک کار جدّی داریم به خواست خدا تا روشن بشود در همه موارد، این ضمیر جمع مؤنث سالم چه نقشی دارد.
اجر عظیم, ثمره مراعات حریم نبوی توسط همسران
فرمود اگر این کار را کردید ﴿فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً﴾ این اجر عظیم غیر از اجری است که دیگران دارند مستحضرید اگر چیزی فقط در یک جهت زیاد باشد میگویند این طویل است در جهت عرض، طویل باشد میگویند عریض است در جهت عمق یا ارتفاع زیاد باشد میگویند عمیق است یا ارتفاع دارد ولی اگر در مجموع این سه جهت، برجسته باشد و مهم باشد میگویند عظیم است ما یک طویل داریم یک عریض داریم یک عمیق, اگر چیزی جامع همه این قسمتها باشد میگویند عظیم، اجر عظیم یعنی اجری است که از هر جهت فراگیر است آن اجر عظیم را مشخص نفرمود که چیست ولی اجمالاً فرمود اگر کسی احسان کرد حرمت شخصیت حقیقی را رعایت کرد حرمت شخصیت حقوقی را رعایت کرد اجر عظیم دارد.
عذاب مضاعف, کیفر عدم رعایت حریم نبوی توسط همسران
بعد فرمود: ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ﴾ اگر کسی یک گناه روشنی انجام داد ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ با حفظ آن اصل اوّلی که ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ با حفظ همان اصل, عذاب شما دو برابر است برای اینکه شما دو سیّئه دارید «جزاء سیّئتین سیّئتان» ﴿وَکَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً﴾ البته اینکه فرمود اگر کسی از شما کار خوب بکند ما به او دو برابر میدهیم این منافات ندارد با اینکه فرمود: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾[7] یک طایفه, ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[8] طایفه دیگر, یا اضعاف مضاعف میدهیم که در بخشهایی از سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آمده اگر کسی یک حسنه انجام بدهد ده برابر پاداش میگیرد نساءالنبی اگر یک حسنه انجام بدهند در حقیقت، دو حسنه است برای هر حسنه «عشرة امثال» است بنابراین اگر آنها یک کار خوب انجام بدهند چون هم حرمت شخصیت حقیقی را رعایت کردند هم حرمت شخصیت حقوقی را رعایت کردند دو کار خیر انجام دادند «فلهنّ عشرون ثوابا» نه «عشرة» برای اینکه اینها دو کار خیر کردند در برابر هر کار خیر هم «عشرة حسنة» است.
معنای قنوت و نقش آن در مضاعف شدن پاداش
﴿وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ﴾ قنوت آن نیایش مستمر است نه اینکه انسان دست بلند کند و به این حالت دعایی که معروف است به عنوان دعای دست باشد, این قنوت منظور نیست قَنَت یعنی «و استمرّ علی العمل الصالح» ﴿وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ﴾ چون دو کار کردید دو عمل حسنه محسوب میشود در برابر هر عمل حسنه هم «عشرة امثال» است میشود بیست برابر، این با آن آیات مخالف نیست هماهنگ است.
﴿وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً﴾ آن رزق کریم چیست ذات اقدس الهی میداند. مرحوم شیخ طوسی دارد که این ﴿أَعْتَدْنَا﴾ اصلش «أعْدَدْنا» بود «أعَدّ» یعنی آماده کرده است «اِعداد» یعنی آماده کردن ولی این لازم نیست آن طوری که ایشان در تبیان فرمودند ما بگوییم ﴿أَعْتَدْنَا﴾ یکی از دالها تبدیل به تاء شده[9] خود «عَتَدَ» به معنای آماده کردن است اینکه فرمود: ﴿مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ﴾[10] یعنی آماده, عَتَد یعنی آماده شد عَتید یعنی آماده, ﴿أَعْتَدْنَا﴾ هم یعنی آماده کردیم اینطور نیست که اصلش «أعددنا» بوده بعد تبدیل شده به ﴿أَعْتَدْنَا﴾. فرمود: ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ﴾ این روشن میکند که چرا آنجا در حَسنه ﴿أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ﴾ است در سیّئه ﴿یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ﴾ است این تبیین آن است تعلیل آن است برای اینکه شما یک شخصیت حقوقی دارید یک شخصیت حقیقی.
تبیین عدم تعارض جزای مضاعف همسران با ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾
پرسش:... فرق بین ﴿مَرَّتَیْنِ﴾ و أجر عظیم در اینجا چیست؟
پاسخ: غرض این است که چه آن ﴿مَرَّتَیْنِ﴾ چه این ﴿ضِعْفَیْنِ﴾ برای تبیین این است که شما یک شخصیت حقیقی دارید یک شخصیت حقوقی چون دو شخصیت دارید اگر یک گناه کردید در حقیقت دو گناه است اگر یک ثواب کردید در حقیقت دو ثواب است این حسابهای اوّلی اما آنکه ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ آن سرِ جایش محفوظ است آن ﴿خَیْرٌ مِنْهَا﴾ برای بعضیها رزق کریم است برای بعضیها اجر عظیم است و مانند آن که ذات اقدس الهی خودش میداند ولی منظور آن است که بدانید شما دو حیثیت دارید دو سِمت دارید اگر ما یک جا گفتیم ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ بعد اینجا گفتیم اگر شما گناه کردید دو برابر عذاب میشوید با آن اصل کلی که درباره تبهکاران آمده که کیفر آنها ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ همه هماهنگ است شما دو گناه کردید دو کیفر دارید اینطور نیست که با ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ هماهنگ نباشید حالا آن خیری که انجام دادید چون دو خیر است جزایش محفوظ است ولی ما نگفتیم که جزای حَسنه فقط حسنه است گفتیم ﴿خَیْرٌ مِنْهَا﴾ هم است (یک) ﴿عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ است (دو) ﴿کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ﴾ است که به هفتصد برابر میشود (یک) هفتصد میشود هزار و چهارصد ﴿وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ﴾ (دو) ﴿وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾[11] که عدد و رقمبردار نیست (سه) آنها سر جایش محفوظ است گاهی از آنها به عنوان اجر عظیم یاد میشود گاهی از آنها به عنوان اجر کریم یاد میشود[12] او هم حکیمانه اجرت عطا میکند.
تبیین معنای رزق کریم
پرسش: رزق کریم به چه معناست؟
پاسخ: آنکه قرآن کریم راجع به قرآن فرمود: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[13] آن رزقهای معنوی که به وسیله فرشتهها میآیند قرآن, رزق کریم است معارف, رزق کریم است مطالب نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه رزق کریم است حشر با فرشتهها رزق کریم است آنها که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[14] حسابشان جداست عمده تحلیل این مسئله است فرمود اگر ما گفتیم یک گناه کردید دو برابر جزاء میگیرید برای اینکه شما در حقیقت دو گناه کردید نه یک گناه و اگر گفتیم یک ثواب کردید دو برابر پاداش میگیرید در حقیقت دو کار خیر کردید ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ﴾ مثل آنها نیستید.
کیفر ویژه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در صورت خلاف در امر رسالت
خود پیغمبر هم همینطور است در سورهٴ مبارکهٴ «حاقه» فرمود خیلیها مشرکاند جزای آنها معلوم است کیفر آنها معلوم است اما به فرض محال اگر محالاً ذات مقدس رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیراهه برود آن کیفری که به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر فرض محال میدهیم به هیچ کس نخواهیم داد در سورهٴ مبارکهٴ «حاقه» آیه 44 به بعد فرمود: ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ﴾ ـ معاذ الله ـ یک مختصر حرفهایی که ما نگفتیم پیغمبر به ما اسناد بدهد یا چیزی را که ما گفتیم او به مردم نگوید کتمان بکند ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ٭ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ٭ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ٭ فَمَا مِنکُم مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ﴾ خب این تهدید درباره هیچ کس نیست این همه مُتنبّیان آمدند خدا با آنها اینطور رفتار نکرد شما آمار متنبّیان را که ببینید کمتر از آمار انبیا نیست این ملل و نحل را بارها شنیدید که چه آنچه ابنحزم نوشته چه آنچه شهرستانی نوشته این مِلل را انبیا آوردند نِحل را دیگران این تنبّی و دعوی نبوّت کردن کم نبود اگر برای دیگران وهابیّت تراشیدند برای ما بهائیّت تراشیدند همیشه این حرفها بود اما خدا چنین تهدیدی نسبت به آنها اِعمال نکرد نه گفت و نه عمل کرد خیلی از متنبّیان آمدند و رفتند اما کسی که قولش در اثر اعجاز الهی سکّه قبولی خورد مردم باور کردند که این پیغمبر است اگر ـ معاذ الله ـ این ذرّهای کم و زیاد بکند دین را کم و زیاد کرده است دینی که مقبول مردم است لذا درباره او هیچ گذشت نمیشود فرمود احدی به داد او نمیرسد این تهدید را نسبت به هیچ کسی نکرده نه نسبت به آنها که عملاً مدّعی نبوّت بودند چنین تهدیدی کرده نفرمود اگر کسی ادّعای نبوّت بکند ﴿لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ﴾ از این کفار کم نیستند میآیند و میروند گاهی معذّباند گاهی خدا اینها را مهلت میدهد اما درباره شخصِ پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که حالا مقبول شد یعنی نامه خدا در دست اوست حجّت الهی در دست اوست او اگر ـ معاذ الله ـ ذرّهای کنارهگیری کند به بیراهه برود حکمش همین است پس این برای حفظ آن شخصیت حقوقی است. درباره شخصیت حقیقیاش که خب احکام مسلمانهای دیگر را دارد.
نهی همسران پیامبر از گفتار نامناسب و مرضآور دانستن آن
فرمود: ﴿لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ﴾ چون اینچنین است باید مواظب شخصیت حقوقیتان هم باشید لذا در حرف زدنهایتان هم باید مواظب باشید نه محتوای حرفتان شهوتانگیز باشد نه کیفیت ادای کلماتتان فتنهانگیز باشد ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ﴾ گاهی کیفیت ادا (یک) گاهی محتوا (دو) بدتر از همه, جامع بین کیفیت بد و محتوای بد است (سه) این کار را کردید این مرضآور است ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ معلوم میشود که گناه, مرض است حالا اختصاصی به نگاه نامحرم ندارد گناهانی که بدتر از نگاه به نامحرم است آنها هم که یقیناً غدّه است.
نقش عمل صالح و طالح در رفتار انسان
این مرض چند کار را به همراه دارد چون قرآن کریم از چند راه معارف را به انسان میآموزاند یکی اینکه عمل صالح زمینه را برای اعمال صالح دیگر فراهم میکند انسان به آسانی اعمال خیر را انجام میدهد از اعمال شرّ و فتنه و بد منزجر میشود این روح، لطیف میشود به طرف حسنات مایل است به آسانی این کار خیر را انجام میدهد ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی ٭ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی﴾[15] این بخواهد نمازش را اول وقت بخواند یا نماز شب بخواند یا قرآن قرائت کند یا خیرات دیگر انجام بدهد یا فضایل را تحصیل بکند به آسانی این کار را انجام میدهد این خاصیّت عمل صالح است یکی هم راه دیگر است چون علوم انسانی تنها علوم حصولی و تصوّر و تصدیق حوزه و دانشگاهی نیست یک علوم شهودی هست که تصور و تصدیق در آن نیست قضیه و قیاس و تمثیل و استقرا نیست لفظ نیست مفهوم نیست شهود است آن را دیگر عقل نظری درک نمیکند آن را عقل عملی درک میکند یعنی اینکه عهدهدار عمل است میشود شاهد، آنکه عهدهدار اندیشه است میشود حکیم, فیلسوف, فقیه و مانند آن, اینها علوم حصولی است که تصور و تصدیق است این عمل صالح گذشته از اینکه توفیق تهیه اعمال صالح دیگر را فراهم میکند راه مشاهده را هم فراهم میکند که در سورهٴ «انفال» فرمود: ﴿إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً﴾[16] آن فرق بین حق و باطل, شهود است آن دیگر تصور و تصدیق و امثال ذلک نیست آن کاری به اندیشه ندارد کاری به انگیزه دارد انسان مشاهده میکند چه چیزی حق است چه چیزی باطل است ﴿إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً﴾ بنابراین عمل صالح دو کار مثبت دارد یکی نسبت به سایر اعمال خیر, انسان را آمادهتر میکند یکی برای مشاهده معارف الهی آن چشمِ دل را بازتر میکند گوشِ دل را شنواتر میکند و هکذا اما عمل طالح و گناه این هم دو کار میکند یکی اینکه علاقهٴ نسبت به اعمال صالح را کم میکند و دستِ این شخص را نسبت به گناهان بازتر میکند مِیلش را بازتر میکند و دیگر اینکه چرکی است روی صحنه دل در بخش عقل عملی این آینهٴ دل را چرکین میکند دیگر این آینه جایی را نشان نمیدهد تعبیر قرآن کریم نسبت به عمل طالح و سیّئه این است که ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم﴾[17] رِیْن همان چرک است خب اگر روی آینه دل, چرک و غبار بنشیند که جایی را مشاهده نمیکند این عقل عملی که نمیخواهد بفهمد میخواهد ببیند, دیدن بالأخره یک بصیرت درونی میطلبد فرمود این رِیْن است این چرک است (یک) در بخش دیگر فرمود: ﴿أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[18] (دو) اینها چرا درباره قرآن تدبّر نمیکنند لکن دلشان قفل است این دلشان قفل است این گناه, قفلی است درِ دل این دل میشود بسته آن وقت چیزی در آن نفوذ نمیکند قلب مُقفّل چیزی در آن نفوذ نمیکند بنابراین هم عمل صالح دو اثر مثبت دارد هم عمل طالح و سیّئه دو اثر منفی دارد فرمود این کار را نکنید این مرض, شما را با غدّههای دیگر در بخشهای معصیت جلو میبرد (یک) همین مرض, جلوی آینه دل را میبندد (دو) نگاه به نامحرم این است ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾.
زمینهسازی گناه سرّ نهی از معطّر شدن زنها در خیابان
از آن طرف هم در روایات عفاف و حجاب ملاحظه فرمودید این همه فضیلت که برای معطّر شدن ذکر شده است که نمازتان را با عطر بخوانید مسجد میروید معطّر باشید در نماز جماعت و جمعه میروید معطّر باشید درباره زنها فرمودند برای همسرانتان معطّر کنید در خانه هستید معطّر باشید فرمود: «أیّما امرأة استعطّرت و خَرجت لِیوجدُ ریحها فهی زانیة»[19] خب این در روایات ما هست خب این عطر را باید در منزل برای همسرش استفاده کند نه برای بیرون. از آن طرف این خطر هست از طرف مردها هم فرمود: ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ در معاملاتتان در گفتارتان طرزی حرف بزنید که نه نقص لفظی داشته باشد نه نقص محتوایی داشته باشد نه بدتر از همه جامع بینالنقصین باشد آن میشود منکر این میشود معروف خب اینها مسائل اخلاقی, مسائل اجتماعی از این به بعد دیگر مسائل سیاسی شروع میشود.
نهیهای صریح به همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دال بر عدم جواز ورود در فتنههای سیاسی
اصرار قرآن به همسران پیامبر به صورت صریح که شما این کار را نکنید معلوم میشود فتنهای در پیش است خب آدم به افراد عادی به طور عام سخنرانی میکند نصیحت میکند اما حالا بیایید یک شخصیت ممتاز مملکت را برای او حالا اعلامیه صادر کند نامه صادر کند که شما این کار را نکنید این معلوم میشود فتنهای در کار است فرمود همسران پیامبر! شما در مسائل سیاسی، خودتان را به میدان نکشانید در خانههایتان بنشینید خب این ناظر به جنگ جمل است این معلوم میشود چنین فتنهای در کار بود چنین خطری در پیش بود قرآن کریم پیشبینی کرد فرمود در خانههایتان بنشینید مبادا بیرون بیایید مبادا فتنه کنید فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ در خانههایتان باشید, در خانههایتان باشید یعنی رفت و آمد نکنید یعنی در مسجدها نروید اینکه نبود, یعنی در مسائل سیاسی وقتی که شما را خواستند به جنگ جمل بکشانند مواظب باشید عدهای دارند بازی میکنند ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾ آنها زنها را میآوردند در صحنههای کارزار تا از آنها بهره سوء ببرند مبادا مثل جاهلیت مثل قبل از اسلام بیایید میدان خب اینطور تعبیر معلوم میشود قضیهای در کار است وگرنه به طور عادی آیه نازل بشود که شما در خانههایتان باشید یعنی چه یعنی حشر و نشر نداشته باشید با فامیلهایتان صِله رحم نداشته باشید اینکه نیست ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾ این جاهلیّت اُولیٰ را هم مرحوم شیخ طوسی هم سیدناالاستاد هم بزرگان دیگر گفتند آن جریان بین آدم و نوح و اینها نیست همین جاهلیّت قبل از اسلام است[20] اینکه یادتان است در جاهلیت چه بود این کار را نکنید خب این منفی و نهی.
پرچمداری در فتنه جمل مصداق بارز «تبرّج»
پرسش:...پاسخ: یک وقت است که یک عضو عادی میشود میآید در صحنه یک وقت پرچمدار میشود این پرچمداری, تبرّج جاهلیّت است. آن مسائل عفاف و اینها که در آیه قبل به صورت رقیقترش را فرمود یقیناً تبرّج جاهلیّت و خودنمایی و خودآرایی را یقیناً شامل میشود اما این پرچمداری فتنه این علمداری این کار همینطور بود گرچه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) بعد از پیروزی جنگ جمل محترمانه آن زن را از صحنه به طرف مدینه اعزام کرد ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی﴾.
لزوم رعایت خطوط کلی دین توسط همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بعد نسبت به خطوط کلی دین بالصراحه این نماز و زکات را که بهترین پیوند خلق و خالق در بخش عبادت, نماز است بهترین پیوند بین مردم همان اعطای زکات و ایتای حقوق مردم است ذکر کرد ﴿وَأَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ﴾ بعد به طور ذکر عام بعدالخاص فرمود: ﴿وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ که این ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ شامل آنها هم خواهد بود البته ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ﴾ به این است که هر چه را وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از طرف ذات اقدس الهی از احکام الهی نقل کرد این ﴿أَطِعْنَ اللَّهَ﴾ است اما اطاعت از رسول همان است که در همین بخشهای قبلی فرمود: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ اینکه در آیه شش همین سورهٴ «احزاب» فرمود: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ رهبریهای او, امامت او, ولایت او, مطاع بودن او در مسائل سیاسی و اجتماعی را گوشزد میکند لذا اطاعت رسول وقتی در کنار اطاعت خدا قرار میگیرد یکی راجع به تبلیغ احکام الهی است یکی هم راجع به ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ است; ﴿وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾.
تا اینجا و همچنین آیه 34 که فرمود: ﴿وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ﴾ 22 ضمیر جمع مؤنث سالم هست که خواندیم یعنی از آیه 28 فرمود: ﴿إِن کُنتُنَّ﴾, ﴿تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا﴾, ﴿فَتَعَالَیْنَ﴾, ﴿أُمَتِّعْکُنَّ﴾, ﴿أُسَرِّحْکُنَّ﴾, ﴿وَإِن کُنتُنَ﴾, ﴿لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ﴾, ﴿مَن یَأْتِ مِنکُنَّ﴾, ﴿مَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ﴾, ﴿یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ﴾, ﴿وَقَرْنَ﴾, ﴿وَلاَ تَبَرَّجْنَ﴾, ﴿وَأَقِمْنَ﴾, ﴿وَأَطِعْنَ﴾ تا ﴿وَاذْکُرْنَ﴾ تقریباً 22 ضمیر جمع مؤنث سالم است در اثنا میبینید ضمیر جمع مذکر سالم شد که هیچ ارتباطی با قبل و بعد ندارد معلوم میشود این یک مطلب جدید است مطلب تازه است مربوط به یک مخاطب دیگر است.
بررسی ادبی عدم ارتباط آیه تطهیر با آیات قبل و بعد
فرمود: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ حالا این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ یا مناداست یعنی «یا أهل البیت» یا منصوب به مدح خاص است «أعنی أهلَ البیت» و مانند آن; بالقول المطلق این با قبل و بعد رابطه ندارد ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾. بنابراین فضای این آیه, قبل و بعد بیش از بیست بار ضمیر جمع مؤنث سالم آمده و این ضمیر جمع مذکر سالم است این برای آن پنج نفر است تغلیبش برای آن است که چهار نفرشان مذکّرند, یک نفرشان صدیقه کبرا(صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) مؤنث است. حالا گذشته از آن هفتاد روایتی که از طریق ما نقل شده است و روایات معتبری که از طریق اهل سنّت نقل شده است که این را متواتر را بیّنالرشد میکند سیاق آیه هم نشان میدهد که این هیچ ارتباطی با قبل و بعد ندارد و دوتا حصر هم در آن هست یکی ﴿إِنَّمَا﴾ یکی اختصاص ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ که منصوب است یا به «أعنی» یا «اُخصّص» و مانند آن.
تفاوت تطهیر در آیه مورد بحث با آیه شش سوره مائده
فرمود من دوتا کار, فقط میخواهم شما را پاک کنم خب این چه تطهیری است اگر تطهیرش تشریعی باشد که در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیه شش بیان شده به نحو عام یعنی اینکه گفته شد وضو و امثال ذلک طهور است و مانند آن این طهارت تشریعی است در بخش پایانی آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «مائده» این است که ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاَةِ﴾ اگر آب نیافتید تیمّم بکنید ﴿مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ﴾ این نه ﴿إنَّمَا﴾ اول در آیه 33 سورهٴ «احزاب» را دارد نه تخصیص ثانی را به همراه دارد هیچ حصری آن را به همراه ندارد معلوم میشود تشریعی است یعنی خدا میخواهد به وسیله دستوراتی که داده است شما را پاک کند ﴿وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ﴾ یعنی ﴿یُرِیدُ﴾ به اراده تشریعی, همه شما را میخواهد تطهیر کند حالا بعضی قبول بعضی نکول اما در جریان آیه محلّ بحث سخن از اراده تشریعی نیست این اختصاص نشان میدهد که اراده, اراده تکوینی است فرمود: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ﴾ فقط خدا این را میخواهد نسبت به چه کسانی؟ فقط نسبت به شما پنج نفر ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ پس این ﴿إِنَّمَا﴾ نشان میدهد که این اراده, اراده تکوینی است افاضه الهی است تطهیر تکوینی است همان مقام شامخ عصمت است این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ هم که منصوب به اختصاص است یعنی فقط درباره شماست ﴿وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾.
علت ذکر آیه تطهیر در کنار آیات دیگر بدون هیچ ارتباط
حالا چگونه این آیه در اینجا واقع شده است به اذن خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود یا به اذن خود حضرت در زمان جمعآوری به برکت دستور حضرت امیر(سلام الله علیه) بود ولی بالأخره این آیه [اینطور واقع شد] گاهی میبینید با قبل و بعد رابطه ندارد گاهی میبینید در وسط مطلب, یک کار حساسی, یک قضیه حساسی پیش میآید که یک جمله معترضه قرار میگیرد اگر آیه به همین صورت بود این جمله یقیناً جمله معترضه است اگر در موقع تدوین خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حالا یا بالمباشره یا بالتسبیب فرموده است که این آیه را در فلانجا قرار بدهید این هم ممکن است ولی بالأخره اگر با هم نازل شده باشد برای این است که گاهی در اثنای یک مطلب حساس, یک جمله معترضهای نازل میشود این جمله معترضه را انسان همانجا ذکر میکند یا نه, در موقع تدوین به اجازه خود حضرت آنجا آمده است همین بحث را در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» هم داشتیم در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» آیه سوم به این صورت است صدرش این است ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبْعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذلِکُمْ فِسْقٌ﴾ این مضمون این محتوا قبلاً هم نازل شده بود حالا هم نازل شده بعد میفرماید: ﴿الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ﴾ امروز کفار، دیگر از شما ناامید شدند خب برای اینکه ما گفتیم میته احرام است کفار ناامید شدند قبلاً هم که گفتیم الآن هم که گفتیم یعنی ما با تحریم میته، همه کفار دیگر از ما ناامید شدند با تحریم میته حالا دین کامل شده این معلوم میشود که یا با هم نازل نشدند جداگانه نازل شدند به دستور حضرت اینجا گذاشتند یا جمله معترضه است فرمود همه کفار، امروز از شما ناامید شدند این معلوم میشود جریان غدیر را میخواهد بگوید.
پرسش:... پاسخ: نه, آیه را به طور کلی همه فهمیدند در مورد چه کسی است حالا نام مبارک حضرت نیامده ولی همه فهمیدند مربوط به غدیر است ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً﴾[21] بعد فرمود این میتهای که ما گفتیم حرام است اگر کسی مضطر شد عیب ندارد خب قبل از آن جمله, بعد از آن جمله, هیچ ارتباطی با جمله وسط ندارد.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . ر.ک: المناقب, ج2, ص115.
[2] . سورهٴ شوری, آیهٴ 40.
[3] . سورهٴ نبأ, آیهٴ 26.
[4] . سورهٴ شوری, آیهٴ 30.
[5] . سورهٴ انعام, آیهٴ 151.
[6] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص333.
[7] . سورهٴ نمل, آیهٴ 89; سورهٴ قصص, آیهٴ 84.
[8] . سورهٴ انعام, آیهٴ 160.
[9] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص338.
[10] . سورهٴ ق, آیهٴ 18.
[11] . سورهٴ بقره, آیهٴ 261.
[12] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 44.
[13] . سورهٴ عبس, آیات 15 و 16.
[14] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 15.
[15] . سورهٴ لیل, آیات 5 ـ 7.
[16] . سورهٴ انفال, آیهٴ 29.
[17] . سورهٴ مطففین, آیهٴ 14.
[18] . سورهٴ محمد, آیهٴ 24.
[19] . مجموعه ورّام, ج1, ص28.
[20] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص339; مجمعالبیان, ج8, ص558; المیزان, ج16, ص309.
[21] . سورهٴ مائده, آیهٴ 3.
تاکنون نظری ثبت نشده است